جام جم سرا: برخی کارشناسان بهرغم اینکه اعتقاد به فال حافظ را برای یک انسان قرن بیست و یکمی منطقی نمیدانند اما آنرا وسیلهای میدانند برای بازخوانی و دوبارهخوانی شعر حافظ، فراموش نشدن این کتاب، زنده نگه داشتن زبان فارسی و حفظ سنتهای ایرانی.
محمد بقایی ماکان هم بر این اعتقاد است. این نویسنده، پژوهشگر و مترجم حوزه ادبیات فلسفه و اقتباسشناسی؛ با شرحی اجمالی از سنتهای ایرانی در شب یلدا، به بررسی رسم تفال به دیوان خواجه حافظ شیرازی که هنوز در طولانیترین شب ایرانیان انجام میشود، میپردازد.
بیدارنشینی ایرانیان و برآمدن خورشید؛ احترام به نور
بقایی ماکان میگوید: سنتهای ایرانی در مناسبتهای مختلف خود را مینمایانند که یلدا یکی از آنهاست. ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن مینویسد؛ بسیاری از سنتهای ایرانی همچنان در طول تاریخ راه پیمودهاند و تا امروز در میان جامعه ایرانی بهصورتهای نوین مورد توجه قرار دارند که از جمله آنها یلداست. به عقیدهی ویل دورانت میترائیسم همچنان خود را بر صورت خورشید بر گرد صورت قدسیان مینماید.
بقایی، مشخصترین میوههای سفره این شب را انار و هندوانه میداند که هر دو سرخ رنگند. سرخی نهفته در وداع میترا با آفریدگان.
او همچنین بیدارنشینی ایرانیان را تا سپیدهدم و برآمدن خورشید را احترامی میداند که فرهنگ ایرانی به نور میگذارد چراکه لطیفترین عنصر در تشبیه به ذات خالق جهان است و در همه ادیان بزرگ؛ این تشبیه بیان شده است. سهروردی نیز در حکمت اشراق عالیترین نور را «نورالانوار» مینامد که درواقع برگردان ترکیب «شیدان شید» در فرهنگ ایران باستان است.
بقایی بنا به همین اعتبار میگوید: سنتهای ایرانی در جریان هزارهها به صورتی نو تغییر شکل دادهاند که هسته مرکزی آنها همان باورها، دیدگاهها و اسطورههای کهن است؛ آنچه نمونههای دیگرش را در آیینهای نوروزی دیدهایم.
یلدا؛ زیباترین نماد هویت ایرانی
تغییر سنتها در طول تاریخ همیشه جریان داشته است. چیزی که این نویسنده اینگونه تعبیرش میکند: براساس تحولات فرهنگی؛ تغییراتی در سنتها ایجاد شده و شاخ و برگهای تازهای بر تنه اصلی آنها اضافه میشود که درواقع با مذاق انسانهای جدیدتر سازگارتر میشود. از آنجا که حافظ فقط نماد شعر فارسی و درواقع بخشی از هویت ایرانیست نه تنها در شب یلدا بلکه در میان جامعه ایرانی حضوری والا و مشخص دارد و در هر محفلی به نوعی مطرح است. شب یلدا یکی از زیباترین آنهاست.
غزل حافظ وقف روح و روان انسان و مکنونات قلبی
بقایی درباره اینکه چرا به دیوان خواجه شیراز تفال میزنند؛ میگوید: غالب غزل شامل ابیات مستقلی است که در هریک مضمون و اندیشهای متفاوت مطرح میشود که بهطور طبیعی میتواند در یک جمع؛ شامل احوال افراد مختلف شود. از سوی دیگر غزل حافظ؛ وقف روح و روان انسان و مکنونات قلبی اوست و به قول خواجه؛ هرکسی به قدر دانش خود از آن ادراک میکند: «تو را چنان که تویی هر نفس کجا بیند/ به قدر دانش خود هر کسی کند ادراک»
از بهانهای برای شیرین کردن محفل تا عاملی در پیوند اقوام
دیوان حافظ در شبی که اعضای خانواده یک به یک گردهم آمده و میوههای سرخ را در میانه سفرههای محرمانه خود میچینند و لب به داستانسرایی و گاه زمزمه میگشایند؛ بیشترین عنصر هماهنگکننده فرهنگهاست.
بقایی این راز را چنین توصیف میکند: برای برخی که اعتقادی به تفأل ندارند؛ حافظ بهانهایست برای شیرین کردن محفل و مذاقها. این رسم به تنهایی عامل مهمی در پیوند اقوام ایرانیست تا در شبی طولانی در میانه همه شبهای سال؛ ایرانیان را با هر عقیده و مسلک و اندیشهای بههم پیوند بزند. از پیرمرد پابرهنهای که در سواحل گرم خلیجفارس سر میکند تا زنان پا به سن گذاشتهای که در شالیزارهای لنگرود و رودسر میانهی آب؛ برنج نشاء میکنند یا دخترکان دستار بهسر بسته ترکمن و صحرانشینان چوخهپوش. همگی با حافظ پیوند میخورند. این همان تاثیری است که ما در دیگر سنتهای ایرانی مانند سیزدهم نوروز، سفره هفتسین و دیگر موارد نیز شاهدیم.
اصلیترین شکل تفال
مترجم حوزه ادبیات؛ فلسفه و اقتباسشناسی؛ شکل اصلی تفال را جستجوگری میان غزلهای حافظ میداند و معتقد است شکلهای دیگر تفال به حافظ مثل فال کوزه بیشتر جنبه امروزیتر داشته و چیزیست که بیشتر نسل جوان از رسانههایی مثل تلویزیون یاد گرفتهاند. رفتاری ابتداییتر و بازاریتر با غزلهای حافظ که میتواند جنبه تفریح و شوخی داشته باشد.
از گوته تا مردم کوچه و بازار
میگویند بعداز کتاب آسمانی در خانهی هر ایرانی، حتما نسخهای از دیوان حافظ وجود دارد. اقبالی که ایرانیان به مناسبتهای مختلف به دیوان حافظ دارند نشان از علاقه و توجه ایرانیان به این کتاب است. بقایی، این توجه را خواستهای والا تعبیر میکند که ریشه در معانی عمیق و اندیشههای همیشه ماندنی حافظ دارد و هر کسی را در هر سطح آگاهی و دانش، مجذوب خود میکند. از گوته که یکی از پنج غول تفکر در تاریخ بشریت است تا مردم کوچه و بازار که از خواندن حافظ لذت میبرند گو اینکه چندان درک عمیقی از آن برایشان ممکن نباشد.
آن گونه که بقایی ماکان میگوید، انسانی که در قرن بیست و یکم زندگی میکند، گاه نیازمند گفتگوی میان دل خود با اهل دلیست که به او ایمان دارد. پارهای اوقات گفتههایش را میخواند تا در آن تعقل کند و پارهای اوقات آن را میخواند تا دل ناآرامش را با آن آرام کند و این هر دو ارزشمند است. گروه دوم همان سنتی را زنده نگاه میدارند که در شب یلدا و آغازین روزهای بهاری رسم است. رسمی که با دید و بازدید و ابراز محبت و هدیه دادن همراه است. (ایلنا)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد