جام جم سرا: جواد گلپایگانی نه تنها مهاجرت نکرده که در ایران ساکن است اما نه به عنوان شهروندی آزاد که به عنوان یک زندانی! به دلیل عدم توانایی پرداخت خسارت شخصی که در نتیجه یک تصادف اتومبیل [رخ داد و حالا به دلیل شکایت کسی که] از او شاکی است سالهاست در زندان به سر میبرد.
گلپایگانی در گفتوگویی که با پوریا ذوالفقاری در مجله «فیلم» انجام داده درباره این زندگی طولانی به عنوان یک زندانی و البته بیمهریهای نهادهای سینمایی نسبت به خودش صحبت کرده است. جام جم سرا بازنشر بخشهای مربوط به سینما و تلویزیون این مصاحبه را تا حد امکان کمتر کرده و بیشتر بخشی از حرفهای او را نقل میکند که به زندگی و حال و روزگار او اختصاص دارد:
جواد گلپایگانی درباره شکل گیری تیپ آشنای «آتقی» میگوید: «من در «باغ بلور» در نقش یک معتاد بازی کرده بودم. سال ۶۷ محمود دینی از طرف اداره مبارزه با مواد مخدر به سراغم آمد تا برای سه روز سرصحنه بروم و نقش معتاد را بازی کنم اما آن سه روز شد دو سال. جالب است که برای بازی در «آینه عبرت» حتی یک ریال هم دستمزد نگرفتم.»
وی ادامه میدهد: «حتی ماشین و خانه خودم را در اختیار پروژه گذاشتم. تقریبا فیلمنامه هم نداشتیم و خیلی از دیالوگهای «آتقی» را خودم میگفتم.»
این بازیگر و تهیه کننده درباره آغاز بدبیاریهایش میگوید: «تهیه کنندگی «آقای شانس» ضرر مالی بدی برایم داشت و به همین دلیل فعالیتم در سینما عملا متوقف شد. من خانهام را فروختم و «آقای شانس» را ساختم ولی ضربهای خوردم که قابل جبران نبود. سر تولید این فیلم مستاجر شدم و تا الان مستاجرم».
در مدت زندانی بودن، دو بار سکته کردم؛ یک بار قلبی و یک بار مغزی. دست راستم بیحس شده و حس میکنم آخرین اخطارها را از زندگی گرفتهام |
اما اتفاق بدتر زندگی گلپایگانی در جای دیگری رقم میخورد: «فروردین ۸۰ مقابل حرم امام در اتوبان قم در حال رانندگی بودم. یک عابر پیاده میخواست از خیابان رد شود. تصادف بدی شد. چند اتومبیل به هم خوردند و آخرینش متعلق به من بود. اتومبیل من هم به جلو پرت شد و عابر را زیر گرفتم و متاسفانه کشته شد. اتومبیل بیمه نداشت و من چند روز زندانی شدم که با وثیقه آمدم بیرون و دنبال رفع پیامدهای این اتفاق بودم. چند روز بعد در خیابان سهروردی با خانمی تصادف کردم که البته این دومی منجر به فوت نشد ولی شرایط اقتصادی من کاملا به هم ریخت. باید از آن خانم رضایت میگرفتم اما از ایشان خبری نشد.»
گلپایگانی ضربه بعدی را از یک آشنا میخورد: «میدانستم عازم زندان هستم. برای اداره اموالم به یکی از بستگانم وکالت دادم و خودم آماده پیامدهای ماجرا شدم. بستگان مقتول تصادف اول رضایت دادند اما تصادف دوم و گرفتاری در زندان باعث شد کلی بدهی بالا آورم. فرزندان آن خویشاوند که به او وکالت دادم الان صاحب پست و مقام شدهاند و من که به او وکالت تام داده بودم از نظر حقوقی امکان اداره اموالم را ندارم. دائم بدهی پشت بدهی آمد و من هم گرفتار زندان بودم.»
گلپایگانی درباره کمک رهبری برای حل مشکلش میگوید: «مقام معظم رهبری از همان زمان پخش «آینه عبرت» به من لطف داشتند و چند بار خدمتشان رسیدیم و آن لطف حتی زمان زندانی شدن هم شامل حالم شد و ایشان دستور رسیدگی به پرونده بنده را دادند اما در دادستانی تهران اتفاقات عجیبی افتاده و پرونده من پیش نمیرود. ما یک قرارداد در تهران بستهایم و بعد رسیدگی پرونده من به دادسرایی در قم احاله میشود. من که نمیتوانم از زندان بیرون بیایم چگونه میتوانم هر بار به قم بروم و ببینم پرونده در چه مرحلهای است؟»
این بازیگر قدیمی درباره اینکه چرا وکیل نمیگیرد تا کارهایش پیگیری شود اظهار میدارد: «وکیل دارم اما وضع مالیام آشفته است. هاشمی شاهرودی حکم دادند که من شرایط اعسار دارم و لاریجانی هم دستور رسیدگی دادند و هر بار منتظرم که این دستورها منجر به اتفاقی شود اما در دادستانی اتفاقی رخ نمیدهد.»
بازیگر «نقطه ضعف» درباره شرایط جسمیاش میگوید: «در مدت زندانی بودن، دو بار سکته کردم؛ یک بار قلبی و یک بار مغزی. دست راستم بیحس شده و حس میکنم آخرین اخطارها را از زندگی گرفتهام. وضعیت مالیام هم روشن است. واقعا ندارم. از کجا بیاورم؟ منوچهر نوذری هم در زندان با من همبند بود اما به دلیل شرایط جسمیاش دوره زندانش را کم کردند اما من با این وضعیت هنوز باید به زندان بروم.»
با خانواده رفتیم برای ریاست جمهوری رای دهیم. خانمی که مسئول مهر زدن به شناسنامهام بود شناسنامه مرا دید و گذاشت کنار. گفتم چرا؟ گفت من همان کسی هستم که ۱۴ سال پیش در سهروردی به من زدی! باید ۱۲ میلیون به من بدهی تا رضایت دهم |
وی درباره محرومیت از بیمههای حداقلی هنرمندان و هنرمندانی که به کمک او آمدهاند میگوید: «حتی امکان عمل جراحی ندارم چون بیمهام در خانه سینما درست نشده.»
گلپایگانی درباره اینکه کلاف سردرگم زندانی شدنش با جور شدن چه مبلغی باز میشود میگوید: «با ۷۰ میلیون تومان مشکل حل میشود. البته در این چهارده سال بخاطر این رقم زندان نبودم چون کمتر از این بود و در طی این مدت مرتب زیاد شد و به اینجا رسید.»
او همچنین به نقل اتفاق جالبی از دیدار با شاکی اصلی پروندهاش میپردازد و میگوید: «سال گذشته با خانواده رفتیم برای ریاست جمهوری رای دهیم. خانمی که مسئول مهر زدن به شناسنامهام بود شناسنامه مرا دید و گذاشت کنار. گفتم چرا؟ گفت من همان کسی هستم که ۱۴ سال پیش در سهروردی به من زدی! گفتم خانم کجایی من برای رضایت گرفتن کلی دنبال شما بودم. الان ایشان در وزارت کشور مشغول به کار است. گفت باید ۱۲ میلیون به من بدهی تا رضایت دهم. در این شرایط ۱۲ میلیون از کجا بیاورم؟»
این بازیگر درباره روزگارش در زندان اظهار میدارد: «زندانیها «آتقی» صدایم میزنند. در زندان تاکنون ۵ مستند ساختهام که برای تعدادی از همین فیلمها در زندان اوین جایزه گرفتهام. دلم میخواهد بیرون بیایم و کار کنم. عمرم سوخت. استودیو و دفتر و بنگاه و خانهام رفت. ۱۴ سال تاوان دادم. بس نیست؟» (صبا)
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد
خدا كمكش كنه
یه گلریزون انجام بشه و مردم كمك كنند بتونه رضایت بگیره
خیلی راحت یكی از بازیگران می تونه پیشگام این كار بشه
مثل چالش سطل آب یخ!
خانم مهناز افشار!
خانم یكتا ناصر!
ببخشید اگه از خواب بیدارتون می كنم!
شما انسانیت را بیدار كنید...
با تشكر.
به اون خانم مسئول مهر زدن هم سلام مخصوص برسونید...
شاید این كار مثل اون چالش باكلاس و مد روز نباشه ولی بیاید یك گلریزون برای یكی از هم صنفی های خودتون بگیرید ، بالاخره اون بنده خدا هم مثل شما یه روز تصویرش توی تلویزیون و سینما و تئاتر بود
آتقی دوستت داریم