تازهترین این اظهارنظرها که البته بیسابقه هم نیست، مربوط به اظهارنظر مدیرعامل سازمان رفاه، خدمات و مشارکتهای اجتماعی است که اعلام کرده «کودکانی که به عنوان کودکان کار و خیابانی از سوی سرشبکهها و باندها و برخی خانوادهها استثمار میشوند، ماهانه درآمدی بین ۵۰، ۱۰۰ و ۱۵۰ میلیون تومانی دارند که رقمی بسیار قابل توجه است.» مافیای تکدیگری در تهران حرف تازهای نیست، البته اگر مراد این مسئول از کار کودکان خیابانی همین موضوع باشد. پیش از اینها هم حرف از درآمدهای میلیاردی این مافیا حداقل در تهران بودهاست. آنقدر که حتی چند سال پیش مشخص شدهبود مناطقی در تهران برای تکدیگری سرقفلی دارد و این سرقفلی در اختیار همان سرشبکههای مورد اشاره این مقام مسئول است، اما به یک چوب راندن کودکان کار و متکدیان همان مغلطهای است که مورد اشاره بسیاری قرار گرفتهاست. چالش کودکان کار و خیابان و ساماندهی آنها نه با برخوردهای قهری و سلبی (همچون جمعآوری آنها که چند سال پیش توسط شهرداری وقت صورت گرفت) حل میشود و نه با این گفته که آنها درآمدهای چندصدمیلیونی دارند. در قانون موجود برای حدود ۱۱ نهاد و سازمان مسئولیت قانونی تعریف شده، اما به شکل عجیبی هنوز در راستای حل این مشکل قدمی پیش گذاشته نشدهاست. بگذارید با سنجه آمارهای رسمی یک بازنگری کوتاه به این ماجرا داشتهباشیم. براساس آمارهای سازمان بهزیستی (به عنوان متولی اصلی ساماندهی کودکان کار)، ۷۵درصد کودکان کار و خیابان سرپرست دارند، ۳۰ درصد این کودکان به مدرسه نمیروند، ۳۱درصد آنها شش تا ۱۱سال و ۹درصد آنها زیر شش سال هستند. افزون بر آن ۶۰درصد این کودکان نانآور خانواده خود هستند که نشان از تنگدستی خانوادههاست. با توجه به آمار، درصد بالایی از کودکان کار دارای خانواده هستند، تصور اینکه آنان از سوی باندهای مافیایی سازماندهی شدهباشند، اشتباه است و درصد کمی از آنها مورد سوءاستفاده باندهای مافیایی قرار میگیرند. آنچه با آن روبهرو هستیم پدیده کودکان خیابانی است که دارای خانه و خانواده هستند؛ ولی بیشتر وقت خود صرف کار یا پرسهزنی در خیابانهای شهر میکنند. برخی از این کودکان تحت تاثیر فشارهای طاقتفرسای اقتصادی هستند و به میل خود برای کمک به خانواده و برخی نیز تحت تاثیر اجبار والدین و بزرگترها به کار کردن در خیابان روی میآورند. در واقع با محرومیت از تحصیل، به اشتغال در مشاغل کاذب داوطلب میشوند. دوباره میتوان با عیار آمارهای رسمی به این موضوع نگاه کرد به این معنا که باید بدانیم امروز ۸۰ درصد کودکان کار در زیرزمینها و محیطهایی کار میکنند که شرایط بسیار سخت و درآمد بسیار پایینی دارند. این درصدها مربوط به سال ۸۴ است و پس از آن متأسفانه پژوهش چندانی در این زمینه انجام نشدهاست. اساسا یکی از مشکلات بزرگ در مورد آسیبهای اجتماعی به ویژه مقوله کودکان کار، فقدان آمار دقیق است. امکان وجود باند برای بسیاری از کودکان کاری که مشاهده نمیشوند، وجود ندارد؛ چراکه بسیاری از کودکان در کارگاههای مختلف تولیدی و ... کار میکنند که امکان وجود باند برای آنها وجود ندارد. بنابراین، مقوله باند فقط برای درصد محدود باقیمانده از کودکان کار صحت دارد که در خیابانها فعال هستند و تعمیم یک اقلیت به وضعیت کلی این کودکان، فقط پاک کردن صورت مسأله این آسیب اجتماعی است.
روزنامه جام جم