یکی از مصادیق همراهی و توافق زن و شوهر در انتخاب محل زندگی است چهبسا با همراهی نکردن زن یا شوهر زندگی متلاشی شود. از آغاز زندگی مشترک حجتالاسلام علیرضا میرجلیلی و خانم سمانهسادات حسینیپور 23سال میگذرد. آنها چهار فرزند دارند و به جهت اینکه آقای میرجلیلی به زبانهای انگلیسی، اسپانیایی و عربی نیز تسلط دارد و مبلغ اسلامی است، چند سال را در کشورهای مختلف با خانواده حضور داشته است. به رسم همیشه، گفتوگو را با خانم حسینیپور شروع کردهایم.
خانم حسینیپور در کدام کشور مدت بیشتری اقامت داشتید؟
اکوادور و به مدت سه سال.
وضعیت زندگی خانوادگی در آنجا چگونه بود؟
خانواده با مفهومی که در ذهن ماست، کمتر در آنجا وجود داشت. در نزدیکی ما خانمهایی زندگی میکردند که یک، دو، سه، چهار و حتی پنج فرزند داشتند که خودشان نمیدانستند پدر فرزندانشان چه کسانی هستند و این بندگان خدا مجبور بودند از راههای خاص، هزینه این فرزندان را تامین کنند. همگی آنان بهشدت از وضعیتشان ناراحت بودند و داشتن یک خانواده به سبک ما را آرزو میکردند. من با حدود 10نفر از خانمهای دیگر مناطق شهر کیتو نیز صحبت کردم که از راه خاصی هزینه زندگیشان را تأمین میکردند؛ آنها هم همگی بهشدت ناراحت بودند و میگفتند اگر آرایش نکنند و خودشان را در معرض دید دیگران قرار ندهند، هرگز کسی سراغشان نخواهد رفت و دیگران جای آنها را خواهندگرفت. تعدادی هم چند سال بود با آقایی در زیر یک سقف زندگی میکردند، ولی هنوز ازدواجی بهصورت رسمی بینشان شکل نگرفته بود.
در اکوادور فقط با مسلمانها مراوده داشتید؟
خیر. مردم آنجا بهشدت خونگرم بودند و اهل معاشرت، بنابراین به غیر از معدود شیعیانی که آنجا بودند با خانوادههای اهل سنت از چند کشور و مسیحیان نیز دوست بودیم. مثلا شب کریسمس یک خانواده مسیحی از ما دعوت کرد و به منزلشان رفتیم. در آن شب آقای میرجلیلی چند آیه از قرآن در مورد حضرت مریم سلاما...علیها تلاوت کرد و برایشان به زبان اسپانیولی ترجمه کرد. آنها از خوشحالی به وجد آمدند که در کتاب آسمانی مسلمانان، خداوند اینگونه از حضرت مریم تجلیل کرده است. در مناسبتها مثلا وقتی فرزندی به دنیا میآمد به دیدنش میرفتیم و هدیهای نیز همراهمان میبردیم. آنها هم به منزل ما میآمدند.
زندگی در یک کشور بیگانه، آن هم دور، حتما خیلی سخت بوده.
از آنجا که از نظر روحی آماده پذیرش تمام مشکلات بودیم، زندگی برایمان شیرین و گوارا بود. آقای میرجلیلی هم واقعا خیلی همراه هستند. ابتدا تهیه غذای حلال کمی برایمان مشکل بود. از طرفی تعیین محل مناسب برای درس و مشق فرزندانمان نیز آسان نبود. مدتی در منزل به فرزند بزرگمان آموزش دادیم، ولی فکر کردیم دانشآموز باید در آموزشگاه تعلیم بگیرد. برای همین وی را به دبستان مسیحیان کاتولیک فرستادیم که آنهم مشکلات خاص خودش را داشت.
از خانه بهدوشی خسته نشدهاید؟
در زندگی مشترک باید دو شریک همراه هم باشند. هدفهای ارزشمند سبب شده بهعنوان وظیفه همراه و همگام آقای میرجلیلی باشم. من تلاش میکنم خوبیهای زندگی را ببینم.
آقای میرجلیلی، ممنونیم که تجارب ارزشمندتان را در اختیار خوانندگان چاردیواری قرار میدهید. بفرمایید که چگونه سه زبان را در این حد آموختید؟
بعد از پایان تحصیلات دبیرستانی در یزد به قم آمدم و در مدرسه شهیدین شروع به تحصیل کردم. در این مدرسه زبانهای عربی و انگلیسی با اهمیت خاصی آموزش داده میشود. بعد از آن سال 1383 به مدت سه سال به امارت عربی رفتم تا مربی قرآن باشم. در این مدت از نیاز به روحانی در کشورهای آمریکای لاتین اسپانیولی زبان مطلع شدم. پس از بازگشت از امارات یک سال تمام برای یادگیری زبان اسپانیولی وقت گذاشتم. باید بگویم آشنایی با زبان انگلیسی، یادگیری اسپانیولی را برایم آسان کرد.
خانم حسینیپور گفتند بیشترین اقامت را در اکوادور داشتید، از کی به آنجا رفتید؟
برای اولین بار دو سال تمام در اکوادور بودیم، بدون اینکه به وطن برگردیم. پس از آن نیز یک سال دیگر در آن کشور بودم و تاکنون نیز سفرهای تبلیغیام به کشورهای ونزوئلا، نیکاراگوئه، اکوادور و... ادامه داشته است.
چگونه با مردم اکوادور ارتباط برقرار میکردید؟
وابسته به شرایط و افراد، راههایی انتخاب میکردیم که بتوانیم با مردم صحبت کنیم. برای نمونه روزهای اول حضورمان در کیوتو به کمک همسرم آش نذری یزدی درست کردیم و برای همسایهها بردیم. چند نفر از آنها برایشان عجیب بود و از آنجا که چنین تجربهای نداشتند که فردی غذا به منزلشان ببرد، با حالتی اعتراضگونه میپرسیدند این چیست و چرا؟ توضیحات ما برایشان جالب بود که چنین رسومی در ایران وجود دارد. یکی از آنها دکتر دنیس بود که خانم و پدرش نیز پزشک بودند. پدر دکتر دنیس در شهری دیگر ساکن بود و بیمارستان داشت و از محبوبیتی خاص برخوردار بود. دوستی ما با دکتر دنیس کاتولیک ادامه یافت و پس از یک سال وی اسلام آورد.
چه جالب؛ خاطره دیگری هم دارید؟
بله. یادم هست که برای تهیه غذای حلال در هفته اول، یکی دو تا مرغ خریدیم و ذبح کردیم. موضوع به گوش همسایهها رسید. تعدادی متقاضی خرید مرغ حلال شدند. این متقاضیان هر روز بیشتر میشد به حدی که در سال سوم باید در هفته حدود 150مرغ ذبح میکردیم و دو سه گوسفند. این داد و ستد، رفت و آمدهای زیادی در پی داشت. افغانستانیها، پاکستانیها و ایرانیها مشتریانم بودند و جالب است که چند خانواده مسیحی نیز مشتری پر و پا قرص قصابی ما شده بودند. آنها میگفتند طعم و مزه گوشتی که از ما میگیرند، مطبوعتر و لذیذتر است.
لطفا درباره اسلام آوردن دوستان و اطرافیان در آنجا بگویید.
از دوران دبیرستان به جهت بلندی قد، عضو تیم والیبال آموزشگاهی در شهرستان بودم. در اکوادور هم عضو تیمهای آنجا مثل تیم دانشگاه کاتولیک و تیم استان پیچیچا بودم. روابط دوستانه ورزشیمان سبب شد بعد از چند ماه دونفر از اعضای تیم به اسلام مشرف شوند.
به نظر دوری از خانواده، سختترین بخش زندگی در یک کشور خارجی است؛ حالا که در ایران هستید، حتما از فرصت استفاده میکنید و به دیدن اقوام هم میروید.
ما هفت تا باجناق هستیم. در هوای مناسب شبهای چهارشنبه به پارک میرویم تا فرزندانمان با هم بازی کنند و ما هم گفتوگو داشته باشیم. شبهای جمعه هم در حرم حضرت معصومه سلاما...علیها همدیگر را میبینیم. چند نوبت هم سفر اربعین خانوادگی رفتهایم. برایمان فامیلهای دوطرف عزیز هستند و با تمام آنها رابطه داریم. با اینکه به جهت مسافرتهای تبلیغی سرم شلوغ است ولی هروقت که به یزد میرویم، تلاش میکنیم اهل صلهرحم باشیم و حالی از بستگانمانبپرسیم.
یادم هست برای تهیه غذای حلال در هفته اول، یکی دو تا مرغ خریدیم و ذبح کردیم. موضوع به گوش همسایهها رسید. تعدادی، متقاضی خرید مرغ حلال شدند. این متقاضیان هر روز بیشتر میشد به حدی که در سال سوم باید در هفته حدود 150مرغ ذبح میکردیم و دو سه گوسفند. این داد و ستد، رفت و آمدهای زیادی را در پی داشت. افغانستانیها، پاکستانیها و ایرانیها مشتریانم بودند و جالب است که چند خانواده مسیحی نیز مشتری پر و پا قرص قصابی ما شده بودند. آنها میگفتند طعم و مزه گوشتی که از ما میگیرند، مطبوعتر و لذیذتر است.
شب کریسمس یک خانواده مسیحی از ما دعوت کرد و به منزلشان رفتیم. در آن شب آقای میرجلیلی چند آیه از قرآن در مورد حضرت مریم سلاما... علیها را تلاوت و برایشان به زبان اسپانیولی ترجمه کرد. آنها از خوشحالی به وجد آمدند که در کتاب آسمانی مسلمانان، خداوند اینگونه از حضرت مریم تجلیل کرده است.
منبع: ضمیمه چاردیواری روزنامه جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: