خاطرات کاغذی
روزیروزگاری پسری چوپان که هر روز برای گلهداری به کوه میرفت، خیلی احساس بیحوصلگی کرد؛ بنابراین به این فکر افتاد که مردم روستا را برای سرگرمی، اذیت کند.
کد خبر: ۱۴۷۳۲۸۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۸
خاطرات کاغذی
گوش مخملی، چشم دکمهای و پنجه مخملی سه خرس نوازشگر بامزه بودند که با صاحبان خود به سفری بزرگ در دل جنگل رفتند. حیوانات عروسکی بسیار هیجان زده بودند که برای اولین بار در آن بعد از ظهر آفتابی یکشنبه به جنگل میآیند. چیزهای زیادی برای دیدن، بوییدن و شنیدن برای آنها وجود داشت. خرسهای عروسکی در حالی که مشغول قدم زدن و کاووش و البته بازیگوشی در گوشه و کنار جنگل بودند، یک دفعه متوجه شدند که از صاحبانشان دور مانده و گم شده اند.
کد خبر: ۱۴۷۳۰۹۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۷
خاطرات کاغذی
ماجرا در میان قبایل ماسایی، از مشهورترین اقوام آفریقایی که در مرز میان دو کشور کنیا و تانزانیا و در دشتهای دامنه کوه کلیمانجارو زندگی میکردند، جریان داشت. تام، پسر سرخپوستی که هیچ خاطرهای از گذشته خود نداشت، در بین قبیله ماساییها بزرگ شد.
کد خبر: ۱۴۷۲۹۶۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۶
خاطرات کاغذی
ایزدان به اهالی روستایی که مورد تهدید مهاجمان دریایی بودند، سیستم دفاعی ویژهای بخشیدند، به این شکل که وقتی دشمن حمله میکرد آنها با گرزی جادویی به صخرهای بزرگ ضربه زده و از این ضربه، صدایی طنینانداز میشد که از قدرت مهاجمان میکاست.
کد خبر: ۱۴۷۲۷۸۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۵
خاطرات کاغذی
در اوایل دهه ۱۹۰۰ که کسب درآمد متوسط برای مردم ژاپن مشکل بود، دختر نوجوانی به نام فومیکو با والدینش امرار معاش خود را از دستفروشی دارو بهدستمیآوردند.
کد خبر: ۱۴۷۲۶۰۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۴
خاطرات کاغذی
این کارتون تکقسمتی براساس داستانی عامیانه از قبایل ماسایی کشور کنیا به تصویر کشیده شده بود و آن را با روایت دلنشین هوشنگ کرمانی به تماشا مینشستیم. زندگی کرمابریشمی که از سفر در جنگل و خطر طعمهشدن خسته شده بود.
کد خبر: ۱۴۷۲۱۳۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۰
خاطرات کاغذی
روابط دوستانه روباه، گورکن و خرس وجه متفاوتی از زندگی این حیوانات را به بچهها نشان میداد. هرکدام روحیه متفاوتی داشتند. روباه داستان مثل اجدادش در دنیای کارتونها، همچنان حیلهگریهای خودش را داشت.
کد خبر: ۱۴۷۱۹۵۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۱۹
خاطرات کاغذی
زندگی دو خواهر با رفتار و کرداری متفاوت از هم، یکی مهربان و کمک حال مادر و دیگری حسود، خودخواه و بیتفاوت به مشکلات خانواده.
کد خبر: ۱۴۷۱۷۸۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۱۸
خاطرات کاغذی
«جادوگر رویاها»، یک کوتوله عینکی بود که وظیفهاش مقابله با دشمن خواب بچهها، یعنی دون کوکو کیتاسنیوس بود. یک شرور دستوپا چلفتی که مصمم بود کابوسهای شبانه را به ذهن بچهها القا کند.
کد خبر: ۱۴۷۱۶۵۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۱۷
خاطرات کاغذی
بامبوشکنی بیفرزند، یک روز داخل تکهای درخشان از بامبو، دختری مینیاتوری به اندازه یک بند انگشت پیدا کرد.
کد خبر: ۱۴۷۱۴۹۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۱۶
خاطرات کاغذی
سرنوشت الاغ پیری که کشاورز بیوقفه و بیرحمانه از او کار میکشید، آنقدر که الاغ از شدت ضعف بالاخره طاقتش طاق شد و روزی تصمیم گرفت مرد کشاورز و مزرعهاش را برای همیشه ترک کند و به جایی دور یعنی شهر برود.
کد خبر: ۱۴۷۱۰۸۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۱۰
خاطرات کاغذی
گیتار پیرمرد در گیر و دار دعوای خیابانی تعدادی مرد آسیبدیده و میشکند، دختر گلفروش با دیدن این صحنه، بسیار ناراحت شده، قلبش به درد آمده و بیاختیار اشک از چشمانش سرازیر میشود، در این لحظه بهطرز معجزهواری گیتار پیرمرد در پاسخ به قلب مهربان گلفروش شروع به نواختن میکند.
کد خبر: ۱۴۷۰۹۵۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۰۹
خاطرات کاغذی
پنج حیوان، چالش جالب و سرگرمکننده درستکردن نان را بر عهده گرفته بودند.
کد خبر: ۱۴۷۰۷۶۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۰۷
خاطرات کاغذی
مریم فلاح: ماجراهای کاپیتان پوف ــ پیکا از روزی آغاز شد که پسرکی شر و شیطان در حال فرار از تنبیه خالهاش به کشتی کاپیتان پناهآورد. کاپیتان ریشقرمز که عمری را روی دریاها و اقیانوسها گذرانده بود و کولهباری از تجربه دریانوردی داشت، میدانست که حضور پسر نوجوان در کشتیاش ممکن است برای ملوانها دردسرساز شود و آنها را با چالشهایی مواجه کند؛ آنقدر که کشتی و خدمهاش را به خطر اندازد. پس با زیرکی تمام با حضور او در کشتی موافقت کرد به این شرط که با تلاش و جدیت دریانوردی را بیاموزد و در همه حال کمکحال کاپیتان و ملوانان باشد. اگرچه کار در کشتی برای پسر آسان نبود، اما از آنجا که آینده تازه و متفاوتی را پیشروی خودش میدید تمام همت و استعدادش را بهکارگرفت تا رضایت کاپیتان را جلب کند. پس بهخوبی وظایف واگذارشده را تحت نظارت کاپیتان به انجام میرساند. البته کنجکاویها و گاه ندانمکاریهایی داشت که او را سوژه میکرد.
کد خبر: ۱۴۷۰۴۴۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۰۵
خاطرات کاغذی
طی دهه ۱۹۷۰ در حالی که شهر نیویورک درگیر موجی از جنایات است، دو دوست به نامهای "ویلی" و "سای" که از بی تدبیری پلیس خسته شده اند، به اداره پلیس محلی شکایت کردند.
کد خبر: ۱۴۷۰۲۶۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۰۴
خاطرات کاغذی
«کوزارو»، بچهمیمونی بود که در عین بازیگوشی بسیار مهربان و عاقلانه رفتار میکرد.
کد خبر: ۱۴۷۰۰۷۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۰۲
خاطرات کاغذی
ماجرای یک فیل سفید مهربان که در دل جنگل در حالی که با مادرش زندگی میکرد ناغافل توسط انسانها فریب داده شد. به این شکل که به دروغ از او خواستند به انسانی کمک کند، در حالی که بچه فیل متوجه نبود، آرام آرام از مادرش جدا و به عقب هدایت شد و سرانجام هم به اسارت آدمها در آمد.
کد خبر: ۱۴۶۹۸۸۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۳۱
خاطرات کاغذی
وقتی هانس سعی داشت نان درست کند، ناگهان باد شمال آرد گرانبهای او را با خود برد.
کد خبر: ۱۴۶۹۷۳۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۳۰
خاطرات کاغذی
مرد روستایی که در شکار اردک با کمند تبحر داشت، روزی با وسوسه چند مرد غریبه متقاعد میشود که صیدی بزرگ و سودآور داشته باشد.
کد خبر: ۱۴۶۹۵۵۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۹
خاطرات کاغذی
الهامبخش تصاویر این کارتون، یکسری برشهای فولک بود که تصاویر اصلی این اثر را تشکیل میدادند. چند رنگ و اشکال مختلف در یک رقص پرجنبوجوش زنده و جفت میشدند و سپس دوباره از هم جدا میشدند و ترتیبات مختلفی را ایجاد میکردند، نتیجه اینکه از حرکات موزون الگوهای رنگی و زیبا، تصاویری شاد که بازگوکننده داستانهای عامیانه لهستانی بود، پیش چشم بچهها شکل میگرفت.
کد خبر: ۱۴۶۹۲۱۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۷