برچسب ها - خاطرات کاغذی
خاطرات کاغذی
در زمان‌های دور در میان صحرای شنی داغ، در پایه یک هرم بزرگ، بین دو مکعب سنگی موشی کوچک زندگی می‌کرد.
کد خبر: ۱۴۲۳۶۷۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۰۲

خاطرات کاغذی
ماجراهای زنبور دست و پاچلفتی که کارش شده بود بخور و بخواب.آخر تنبلی بود.این قدر که زنبورهای کندو از دستش به ستوه آمده و شکایتش را به ملکه بردند.وقتی ملکه متوجه شد چنین زنبوری در کندویش است به زنبورهای کارگر دستور داد هرچه زودتر او را از کندو بیرون کنند.
کد خبر: ۱۴۲۳۲۸۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۲۹

خاطرات کاغذی
روزگاری حیوانات جنگل به قصد تدارک جشن دور هم جمع شدند. هر حیوانی به فراخور ذائقه خود خوراکی برای دورهمی تدارک دیده و با خود به جشن آورد.
کد خبر: ۱۴۲۳۰۵۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۲۷

خاطرات کاغذی
دو تا کلاغ زاغی بسیار شبیه به هم که هیچ وقت از هم جدا نمی شدند. چه در خرابکاری‌‌ها و چه در انجام کارهای مثبت همواره شریک هم بودند.
کد خبر: ۱۴۲۲۹۲۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۲۶

خاطرات کاغذی
ماجراها در یک منطقه حفاظت شده طبیعی که ماهیگیری در آن ممنوع است، اتفاق می‌افتاد. روزی سگ‌های آبی در کنار برکه استخوان ماهی خورده شده ای را پیدا می‌کنند، یکی از سگ‌های آبی در نقش کارآگاه، مامور تحقیق و به دام انداختن مسبب این موضوع می‌شود.
کد خبر: ۱۴۲۲۸۲۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۲۵

خاطرات کاغذی
ماجرای زندگی بچه پاندایی به نام «تائو تائو» و مادر مهربان و خردمندش که در جنگل‌های مناطق کوهپایه ای  کشور چین، زندگی می‌کردند.
کد خبر: ۱۴۲۲۵۶۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۲۱

خاطرات کاغذی
حکایت‌ شیرین و پندآموز یونانی از «ازوپ»،(داستان‌های کوتاه آموزنده که اغلب از زبان جانوران نقل می‌شود) روزی و روزگاری پیرزنی فقیری بود که از مال دنیا فقط یک خروس داشت.
کد خبر: ۱۴۲۲۳۵۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۱۹

خاطرات کاغذی
شبی طوفانی، سگ خدمتکار عالیجناب الیور (خرس) در حال خواندن افسانه ای است که عامل ایجاد طوفان را اژدها می‌داند.
کد خبر: ۱۴۲۲۲۰۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۱۸

خاطرات کاغذی
قایق یدک‌ کش کوچکی به نام «تئودور» همراه با دوستانش در بندری بزرگ زندگی می‌کرد. در هر قسمت،می دیدیم که تئو وسایر یدک‌کش‌ها با مشکلی روبرو می‌شدند، آنها گاهی با یکدیگر و گاهی هم با کشتی‌های بزرگتر دچار اختلاف می‌شدند اما هر بار با کمک هم مشکلات را برطرف می‌کردند.
کد خبر: ۱۴۲۲۱۲۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۱۷

خاطرات کاغذی
پسرک یتیم وفقیرسیه چرده ای در معبد دست به دعا برداشت که خداوند او را از نعمت و روزی روزافزون بهرمند سازد.دعای او این گونه مستجاب شد که زنبوری در میان خاشاک نی حصیری اش گیر افتاد،بنابراین وقتی زنبور بال می‌زد نی درهوا به پرواز درمی آمد.
کد خبر: ۱۴۲۱۴۶۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۱۰

خاطرات کاغذی
گروهی از ربات‌های انسان نما به نام «بوبو بوب ها» که در نقطه ای بسیار دور از کره زمین در فضای لایتناهی زندگی می‌کنند. آنها با کشتی فضایی بادبانی خود به رهبری کاپیتان «باب وُتِر» در حال بازگشت به زمین هستند تا انسان‌‌ها را از خطر حمله دایناسورها نجات دهند.
کد خبر: ۱۴۲۱۲۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۸

خاطرات کاغذی
حکایت ماجراجویی‌های سرخوشانه وزغ ثروتمند و دمدمی ، گورکن خردمند ،موش آبی، موش کور و بازی و شیطنت آنها در میان قایق‌‌ها و لذت بردن از خوراکی‌های خوشمزه و ماجراجویی هایشان در جنگل.
کد خبر: ۱۴۲۱۰۹۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۷

خاطرات کاغذی
در حالی که هنوز خرس‌های قهوه ای قطب در خواب زمستانی هستند خرس کوچولو زودتر از موعد از خواب بیدار شده و بی خبر از مادری که در خواب است برای اولین بار از لانه بیرون می‌آید ، متعجب از تماشای طبیعت سپیدپوش، چشمش به خرگوش قطبی می‌افتد.
کد خبر: ۱۴۲۰۹۷۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۶

خاطرات کاغذی
صدای نُچ نُچ یک کانگوروی استرالیایی وصل می‌شد به موسیقی خاطره انگیزی که همگام با پرش‌های کانگورو ریتم می‌گرفت وبعد صدای سوت مخصوصی که برای صداکردن کانگورو استفاده می‌شد و در نهایت صدای گرم «عطاا...کاملی» چاشنی تیتراژ می‌شد وقتی که می‌گفت:«باشرکت اِد دِوِرو، تونی بانر، کن جیمز، گری پنکرست و کانگوروی بوته زار؛ اسکیپی!»
کد خبر: ۱۴۲۰۸۴۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۵

خاطرات کاغذی
ماجراجویی جوان به نام «باب موران» به اقصی‌نقاط جهان سرک می‌کشید تا پرده از حقیقت کنار زند و با اشرار و بداندیشی‌ها مبارزه کند.
کد خبر: ۱۴۲۰۶۹۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۴

خاطرات کاغذی
این انیمیشن انتزاعی،اقتباسی آمیخته با طنز و تراژدی از افسانه «پگاسوس»، در دنیای امروز بود. 
کد خبر: ۱۴۲۰۶۱۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۳

خاطرات کاغذی
موش کوچولوی مهربان و دوست داشتنی به نام «مارگو» در خانه ای زیبا در تنه یک درخت بزرگ زندگی می کرد.
کد خبر: ۱۴۲۰۴۲۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۱

خاطرات کاغذی
گاوچرانی مسلح در منطقه غرب وحشی، پس از اینکه به قطار حامل سکه های طلا دستبرد می زند، کیسه های طلا را در خورجین اسبش مخفی کرده وبه طور ناشناس در خانه مزرعه داری پنهان می شود.
کد خبر: ۱۴۲۰۲۷۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۵/۳۱

خاطرات کاغذی
«وروجک»، پسرکی به قدوقواره یک بند انگشت بود.
کد خبر: ۱۴۲۰۱۴۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۵/۳۰

خاطرات کاغذی
«دیا»، دختر بچه خردسالی که از شانس هم صحبتی با یک کوتوله برخوردار شده بود.
کد خبر: ۱۴۲۰۰۱۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۵/۲۹

نیازمندی ها