مریم نشیبا،صدای نام‌آشنای رادیو:

همه‌ جور غذایی می‌پزم

صدایش با خاطرات کودکی بسیاری از ما پیوند خورده است؛ صدای گرم و دلنشینی که ما را رهسپار دنیای جادویی قصه‌ها می‌کرد.
کد خبر: ۸۸۶۱۰۷

کودکان دیروز و امروز «شب بخیر کوچولو» را به‌خاطر دارند و مریم نشیبا را. بچه‎هایی که با قصه و نوای این قصه‌گوی کهنه‌کار رویاپردازی کرده و به خوابی خوش فرو رفته‌اند و بزرگسالانی که شنونده‌های پروپاقرص «گلبانگ» او هستند.

امسال عید کجا هستید؟

عید را من مثل همیشه در کنار مادرم هستم و در کنار دو برادر. خانه و زندگی را آماده می‌کنم غذای مناسبی تهیه می‌کنم برای این‌که خواهر و برادرانم و بچه‌هایشان تشریف بیارند به دیدن مادر! دور هم جمعیم و بسیار به ما خوش می‌گذره و من با وجود 70 سال سن سعی می‌کنم که خودم را خیلی به جوان‌ها و نوه‌ها نزدیک کنم. معمولا برای تک‌تک‌شان یک هدیه دارم چون هدیه دادن خیلی حرکت زیبایی است و جنبه معنوی دارد و حضرت رسول اکرم(ص) می‌فرمایند: به یکدیگر هدیه دهید تا رشته محبت‌هایتان استوار شود، البته من خیلی خوشحالم چون همیشه ایام برای من در گلبانگ عید است به این دلیل که در تمام سال مثل باران محبت‌های مردم عزیز را دریافت می‌کنم.

خودتان هم عیدی می‌گیرید؟

معمولا لطف عزیزان شامل حالم می‌شود. منتها می‌دانند که من عیدی را به‌دلیل افزایش انس و الفت می‌پذیرم حتی یک شاخه گل برای من یک دنیاست و هیچ دوست ندارم عزیزان به‌خاطر من جهت تهیه هدیه به زحمت بیفتند.

کدام سین سفره هفت‌سین را دوست دارید؟

من همه سین‌ها که مظهری از نعمت و برکت خدای مهربان است را دوست دارم و از همه مهم‌تر نعمت سلامتی را برای عزیزانم خواستارم.

ای کاش امسال همه ما در کنار سفره هفت‌سین‌مان سفره‌ای باز کنیم از جنس دل و هفت‌سینی بچینیم از سعادت، سربلندی و سرافرازی و موقع حلول سال نو آرام‌آرام در گوش عزیزانمان سلامی از هفت سلام خالق را نجوا کنیم.

و خرید شب عید...

رونق بازار و شب عید، جنب و جوش مردم در خیابان‌ها در این روزهای پایانی سال. کاسبان و فروشندگان محترم حتما می‌دانند اگر می‌خواهند سبک و کارشان رونق داشته باشد باید احکام خرید و فروش در رعایت انصاف را مدنظر داشته باشند. امیدوارم دغدغه همگی ما کسب روزی حلال باشد.

ایام نوروز بیشتر چه کار می‌کنید؟

معتقدم ایام نوروز فرصت خوبی است برای دید و بازدید و انجام عمل سفارش شده صله‌رحم و حتما شما می‌دانید که این حرکت چه فوایدی دارد. صله‌رحم خلق را نیکو، نفس را باز و پاکیزه، روزی را افزون، خانه‌ها را آباد و انسان‌ها را از گناهان بازمی‌دارد.

اگر به گذشته برگردید دوباره همین مسیر را ادامه می‌دهید؟

بله من اگر از نو برگردم دوباره معلم می‌شوم. چرا؟ برای این‌که قرار هست برم سر کلاس و از بچه‌ها مطلب یاد بگیرم. من کمبود اطلاعات و آگاهی‌ام را از طریق کلاس و بچه‌ها دریافت می‌کنم و این پز و افتخار من است که خداوند لطفی کرد و من معلم شدم امیدوارم خدای مهربان به‌خاطر این نوع فعالیت «مفتکی» ما را ببخشد.

قشنگ‌ترین دعا موقع حلول سال نو؟

سلامتی و آرامش برای همه مردم در روی کره زمین و بخصوص یک رفاه نسبی برای همه کودکان سراسر دنیا.

شنیدم که بچه‌های رادیو به شما لقب «عمه جورابی» دادند، درسته؟!

خوشحال می‌شم که حتی یک جفت جوراب به کسی هدیه بدهم و دیگران در واقع با پذیرفتنش من را خوشحال می‌کنند.

آیا از وسایل نقلیه عمومی هم استفاده می‌کنید؟

من وسیله شخصی ندارم. از تمام رانندگان تاکسی تشکر می‌کنم که خیلی سریع با وجود این‌که تصویر من را جایی ندیدند از روی صدایم من را می‌شناسند و سوارم می‌کنند.

تشکر می‌کنم از همه مسئولان محترم که دغدغه‌شان توجه به کودکان کار است. من بضاعتی ندارم ولی تا آنجایی که مقدور هست سعی می‌کنم در حاشیه در کنار بچه‌ها باشم.

خوشمزه‌ترین غذایی که برای خانواده می‌پزید؟

من همه غذاها را خوشمزه می‌پزم. از بچگی کار کردن توی آشپزخانه را دوست داشتم بخصوص آشپزی را!

هر جا صحبت از پخت غذایی جدید هست، سعی می‌کنم پختن آن را یاد بگیرم. مخصوصا یادش بخیر زمانی که سرکار خانم معصومه جدلی تهیه‌کننده این برنامه بودند ما در فواصل کار آموزش آشپزی هم داشتیم به همراه خانم الهام موسوی (صدابردار).

کار نیمه‌کاره‌ای دارید که هنوز تمام نشده است؟

بله توجه ویژه به بچه‌های کار! همیشه و هیچ‌وقت این مسئولیت به پایان نمی‌رسد و از خداوند توفیق این‌که در خدمت بچه‌ها باشم را خواستارم.

از کی متوجه شدید که صدایتان می‌تواند مناسب گویندگی باشد؟

کلاس دهم بودم. آقای عبدالرضا دریابیگی ـ دبیر جغرافیای ما ـ موقع تدریس، نقشه را پای تابلو می‌کشیدند.

رئوس مطالب را می‌گفتند و از ما می‌خواستند که از روی درس بخوانیم.

من خیلی خجالتی بودم. نوبتم که رسید، نخواندم. آقای دریابیگی اصرار کردند که باید بخوانی، من هم با ترس و لرز خواندم، ساعت تفریح، صدایم کردند که تو چرا نمی‌خواستی بخوانی. گفتم آقا من خجالت می‌کشم، گفت نباید خجالت بکشی اتفاقا وقتی می‌خواندی، فهمیدم که چقدر صدای تو زیباست. باید بروی دنبال کارهای هنری. آن موقع به من برخورد. فکر کردم ایشان قصد تنبیه من را دارد، آمدم کلاس کلی گریه کردم.

بعد از ایشان دیگر ندیدم که کسی به صدایم توجهی داشته باشد. در دانشگاه من رشته ایشان را دنبال کردم و جغرافیا خواندم و با خود آقای دریابیگی و معلم‌های سابقم همکار شدم. ایشان باز هم از من می‌پرسیدند که نشیبا کار صدا را پیگیر نشدی؟ گفتم نه. گفتند خب اشتباه کردی.

آن‌وقت کی وارد کار گویندگی شدید؟

آخر سال 56 بود که رادیو اعلام کرد گوینده می‌خواهد. مادرم اسم من را نوشت و ما مراحلی را طی کردیم. از بین 2000 نفر پنج نفر را انتخاب کردند.

کارم را با خبر شروع کردم، اما بعد فهمیدند که در انتخاب من برای گویندگی خبر اشتباه کرده‌اند.»

اشتباه؟ چرا؟

چون من احساسم را منتقل می‌کردم و خب همیشه خبرها مطالب خوشایندی ندارند؛ بالاخره سقوط هواپیما هست، مرگ و میر هست، یادم می‌آید در برزیل هواپیمایی سقوط کرد و کم مانده بود این خبر را با گریه بخوانم. گویندگی خبر را رها کردم و به تحریریه خبر رفتم. دو سه سالی در کار گویندگی‌ام وقفه افتاد تا این‌که مجدد از میدان ارگ شروع کردم.

پس چطور به عنوان گوینده شب‌بخیر کوچولو انتخاب شدید؟

سال‌ها پیش آقای ساعد باقری با من تماس گرفتند و گفتند برای چنین برنامه‌ای قرار است از من هم تست بگیرند که قبل از من 11 نفر دیگر از گویندگان رادیو این تست را داده بودند. من هم آماده شدم و رفتم تا برای برنامه شب‌بخیر کوچولو تست بدهم. صفحه اول متن را که خواندم آقای باقری اشاره کردند، این همان صدایی است که ما می‌خواستیم. «شب بخیر کوچولو» از دوم تیر ماه 69 شروع شد.

از کودکی‌های خود بگویید؟

من فرزند سوم خانواده‌ام. 13 اردیبهشت 1325، بعد از دو پسر متولد شدم و برای خانواده‌ام عزیز بودم. می‌گویند ظاهرا پاقدمم خوب بوده و خانواده‌ام بعد از مدت‌ها اجاره‌نشینی صاحب یک خانه شدند. بعد از من یک فرزند پسر و یک خواهر و برادر دوقلو هم به جمع خانواده ما اضافه شدند. ما خیلی زیاد مورد مهر و محبت و توجه پدر و مادرمان بودیم، به‌خاطر دارم وقتی که عید می‌شد مادرم سعی می‌کرد برایمان دو دست لباس بگیرد و ما همیشه در مهمانی‌ها به‌عنوان بچه‌های تر و تمیز تحت توجه بودیم.

مادرم می‌گفت که من از همان بچگی کار کردن را خیلی دوست داشتم و تعریف می‌کردند که وقتی چهار ساله بودم، جوراب‌های پدرم را برمی‌داشتم، توی حوض می‌شستم و بعد روی بند می‌انداختم. یادم می‌آید که پدربزرگی داشتم که خطاط بود و عبایی داشت که در جیب‌شان همیشه نخودچی کشمش و تخم کدوی مغز شده بود و هر وقت ما را می‌دیدند به ما می‌دادند.

راز موفقیت مریم نشیبا و ماندگاری برنامه شب‌بخیر کوچولو چه بوده است؟ لحن شما یا آشنایی با رمز و راز قصه‌گویی؟

من هرگز دنبال نام و شهرت نبودم، ولی همیشه با عشق قصه گفته‌ام. وقتی کاری با عشق انجام شود، مسلما بر دل مردم هم می‌نشیند. من خودم را مدیون مردم می‌دانم. هر جا می‌روم بخصوص برای خرید، فروشنده‌ها به عشق این برنامه به من تخفیف می‌دهند. یک بار به احسان علیخانی که ـ مثل پسرم دوستش دارم ـ گفتم: ما نباید زیادی خود را باور داشته باشیم، کافی است مردم رادیو و تلویزیون را خاموش کنند و من و تو را نبینند و نشنوند، آن‌وقت ما باید چه کنیم؟

برنامه گلبانگ را چطور اجرا می‌کنید؟

من فقط به متن‌های برنامه اتکا نمی‌کنم. وقتی صدای مردم پخش می‌شود، اسامی و درخواست آنها را در دفترچه‌ام یادداشت می‌کنم و از مخاطبان برنامه تشکر می‌کنم. در این برنامه باید دل مجری و گوینده به دل شنونده نزدیک شود. چون این نزدیکی تداوم برنامه را بوجود می‌آورد. در واقع پخش آهنگ و موسیقی از طریق گلبانگ یک بهانه است برای این‌که مردم تخلیه شوند و حرف دلشان، خواسته‌ها و مشکلات‌شان را با عوامل سازنده گلبانگ در میان بگذارند.

من خودم را جای مخاطب می‌گذارم که چقدر صدمه خورده که با تنها شماره تلفن برنامه تماس بگیرد و ابراز محبت کند. من نمی‌توانم فقط با یک کلمه پاسخگوی مخاطبم باشم. به‌ همین دلیل با اسمش، خانواده‌اش، این‌که از کجا زنگ زده؟! سر صحبت را باز می‌‌کنم.

حرف آخر...

خوشحالم که با تغییراتی که در صداوسیما رخ داده به لطف خانم آبروانی و مهندس احمدپور گلبانگ و شب‌بخیر کوچولو سر جایش است. من بدون شب بخیر کوچولو نمی‌توانم نفس بکشم به حرمت این دو برنامه هیچ نریشنی را نیز نمی‌خوانم و پیشنهادهای برنامه‌های دیگر را با این دو برنامه می‌سنجم.

و اگه بخوام عیدانه صحبتم را تمام کنم: امیدوارم تمام کدورت‌ها با قدرشناسی از نعمات خداوند در سال نو از بین برود و برای رضایت هر چه بیشتر خالق مهربان پیوسته باهم آشتی باشیم.

زهره زمانی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها