بازگشت ابدی به فلسطین

سمیر قنطار «شهید فلسطین» عنوانی که به‌حق شایسته آن است. مجاهدی که بعد از 29 سال تحمل حبس و شکنجه رژیم صهیونیستی اولین جمله‌اش پس از آزادی از چنگال اسرائیل این بود: از فلسطین اشغالی برگشتم تا دوباره به فلسطین بروم.
کد خبر: ۸۶۷۴۱۳
بازگشت ابدی به فلسطین

دیشب سید حسن نصرالله گفت بعد از آزادی به او پیشنهاد کرده بود در فعالیت‌های فرهنگی یا رسانه‌ای یا دانشگاهی مقاومت فعالیت کند اما سمیر از سید خواسته بود به او اجازه دهد یک مجاهد معمولی مقاومت باشد و با اشغالگران صهیونیست و عوامل و مزدورانش بجنگد.

تابستان سال 1387 چند روز بعد از آزادی سمیر، به‌اتفاق مدیران و مجریان و کارشناسان شبکه العالم به دیدن او در روستای عبیه در منطقه جبل لبنان رفتیم و همانجا از عزم جدی‌اش برای ادامه مبارزه با رژیم صهیونیستی گفت.

این دیدار که در روزهای واپسین ماموریت سه ساله‌ام در لبنان انجام شد برکت دیگری هم داشت و آن آشنایی سمیر با همسر آینده اش بود.

زینب برجاوی مجری برنامه‌های سیاسی شبکه العالم چند ماه بعد رسما به عقد سمیر قنطار در آمد.

سال 1388 سمیر به تهران آمد و دیدار ما مجددا تازه شد. از اطلاع دقیقش از روحیه اسرائیلی‌ها می‌گفت و این‌که چقدر اوضاع اجتماعی و حتی معیشتی داخل سرزمین‌های اشغالی شکننده است. می‌گفت در دوره زندان با یک نخ سیگار زندانبان اسرائیلی را می‌خرید و کلی اطلاعات از او می‌گرفت! با اصرار پیشنهاد می‌کرد گروه‌های فکری و مطالعاتی قوی برای اسرائیل شناسی ایجاد شود تا نقاط ضعف این رژیم را بهتر بشناسند.

بهار سال 1389 در بیروت به دیدارش در منزلش در ضاحیه بیروت رفتم. کتاب قطورش را که در باره خودش و ماجراهایش در زندان‌های اسرائیل نوشته بود و اسم آن را «داستان من» گذاشته بود به من هدیه داد. کتابی که به نظرم تنها یک فلاش‌بک کوتاه به عمری مجاهدت و مقاومت ابوعلی سمیر قنطار است.

در همان دیدار در منزلش از خباثت‌های اسرائیل گفت و این‌که این رژیم غصبی در بحران موجودیت و هویت به‌سر می‌برد و برای خروج از این بحران راهی ندارد جز این‌که یا جنگی جدید در منطقه به‌راه اندازد یا فتنه‌ای بزرگ را ایجاد کند.

این پیش‌بینی سمیر قنطار کمتر از یک سال بعد محقق شد اما نه با وارد شدن رژیم غاصب در درگیری مستقیم بلکه با به‌راه‌انداختن جنگی کثیف و نیابتی.

جنگی که پیاده نظام آن را تروریست‌های آدمکش تکفیری در سوریه تشکیل دادند و برای انتقام از مقاومت و حامیان آن به‌راه افتاد.

سمیر این احتمال را هم می‌داد که جنگ مستقیم در دستور کار اسرائیل و آمریکا نباشد. او می‌گفت: اسرائیلی‌ها شانس خودشان را در جنگ 33 روزه با حزب‌الله امتحان کرده اند و می‌دانند در هر درگیری مستقیمی بازنده هستند، پس قطعا سراغ حیله‌های دیگر خواهند رفت. با دلسوزی می‌گفت به همه گفته‌ام آماده یک رویارویی تمام عیار مجدد با اسرائیل باشند.

همان سال دست روزگار مرا به تونس رهنمون شد. سمیر قنطار در سال 1391 به دعوت گروه‌های ضد صهیونیستی تونسی برای شرکت در مراسم روز قدس به تونس آمد. به استقبالش در فرودگاه رفتم. گفت باید به شهر بنزرت برود تا آن شب در برنامه‌ای به‌مناسبت روز جهانی قدس در آن شهر سخنرانی کند.

در آن شب عناصر تکفیری وهابی به محل برگزاری مراسم حمله کردند و قبل از آغاز رسمی مراسم فعالان ترتیب دهنده آن را هدف ضربات قمه و چماق و چاقو قرار دادند. خوشبختانه سمیر به‌دلیل تاخیر در مسیر در آن لحظه در سالن حضور نداشت.

زخمی‌های حادثه می‌گفتند تکفیری‌ها به قصد کشتن سمیر قنطار آمده بودند. فردای آن روز سمیر به دیدن من آمد. به من گفت اسرائیلی‌ها در روز آزادی من از اسارت به من گفتند نمی‌گذاریم زنده بمانی و بالاخره تو را می‌کشیم. اما فکر نمی‌کردم روزی این وهابی‌های تکفیری عامل قتل من شوند و کار اسرائیل را انجام دهند. آن روز سمیر انگار می‌دانست چه سرنوشتی منتظر اوست.

با اطمینان گفت: اسرائیل نمی‌گذارد من زنده بمانم و حتما مرا از میان برخواهند داشت. موضوع را عوض کردم و گفتم نه خدا نکند. ان‌شاء‌الله روزی می‌رسد که تو دوباره پیروزمندانه به فلسطین آزاد شده برمی‌گردی. از او در باره پسر دو ساله‌اش پرسیدم. تلفن همراهش را درآورد و عکس زیبای علی، پسرش را به من نشان داد.

این دیدار متاسفانه آخرین دیدار من با شهید سمیر قنطار بود. شهید مقاومت و مبارزه با اشغالگری. وقتی خبر شهادتش را شنیدم تمام خاطراتم با او در ذهنم رژه رفت. به یاد علی پسر خردسالش و به یاد امید زیبای وی به زندگی و ازدواجش با زینب برجاوی و به یاد نگاه روشن و مطمئن او به سرنوشتش افتادم که به آن افتخار می‌کرد.

عشق و علاقه‌اش به سید مقاومت سید حسن نصرالله و برق چشمان نافذش زمانی که از مبارزه با اسرائیل سخن می‌گفت و عزم بی‌نظیرش در استمرار مسیر جهاد با رژیم غاصب و مزدورانش هیچ‌گاه از یادم نخواهد رفت. شهادت بر قامت این مجاهد مقاوم مبارک باد. عاش سعیدا و مات سعیدا.

پیمان جبلی - معاون خبر سازمان صداوسیما

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها