رها شدن از چنگ کلیشه‌ها

مرگ به عنوان یکی از مهم‌ترین حقایق زندگی که بشر را گریزی از آن نیست، همواره یکی از موضوع‌های مورد علاقه سینماگران بوده که به تولید فیلم‌ها و مجموعه‌های تلویزیونی متعددی در طول تاریخ این دو رسانه منجر شده است.
کد خبر: ۸۲۰۵۰۲
رها شدن از چنگ کلیشه‌ها

در میان مجموعه‌های تلویزیونی کشورمان نیز نمونه‌هایی در این باب می‌توان مشاهده کرد که ساعت صفر به کارگردانی سعید سلطانی از تازه‌ترین آنها به حساب می‌آید که در شب‌های قدر ماه مبارک رمضان امسال روی آنتن شبکه سه سیما رفته است.

مجموعه‌ای پنج قسمتی با داستانی ساده و کم افت و خیز با محوریت جوان ثروتمندی به نام سام شکرچیان که پس از انصراف از تحصیل در رشته پزشکی، وارد بازار کار شده و اینک شرکت پخش لوازم پزشکی موفقی را اداره می‌کند. او زمینی دو میلیاردی را معامله کرده که با ناپدید‌شدن خریدار با مشکل مواجه و با واسطه خرید ملک درگیر می‌شود. در این درگیری سرش گیج رفته و سپس در جاده با وانتی به رانندگی حبیب تصادف می‌کند.

اصغر عبداللهی که به عنوان فیلمنامه‌نویس پیشینه قابل توجهی در سینما و تلویزیون دارد، در این مجموعه این مقدمه چینی را انجام داده تا شکرچیان را در برابر دکتر صبا (همکلاسی سابق دانشگاهش) قرار دهد. همکلاسی ای که در آن سال‌ها قرار بر ازدواجشان بوده، اما بنا به دلایلی صورت نگرفته است.

عبداللهی از مرگ به عنوان تم اصلی در فیلمنامه خود بهره گرفته و از آن به عنوان عامل پیش برنده داستان استفاده کرده است. شکرچیان در روزهایی که غرق در پول و ثروت شده، در برابر واقعیتی به نام مرگ قرار گرفته و به یکباره از خوابی بزرگ بلند می‌شود. این ایده قدیمی و بارها استفاده شده در ساعت صفر بدرستی پرداخت شده و تحول شکرچیان هم بسرعت و یکباره انجام نمی‌شود.

او به مرور، چشم به زندگی خود باز و برخی حقایق تلخ آن را آنچنان که باید لمس می‌کند. عشق از دست رفته جوانی، تنهایی عمیق و فاصله گرفتنش از دنیای پیرامون را می‌توان از جمله این حقایق به حساب آورد که با شدت هرچه تمام‌تر به صورت شکرچیان برخورد کرده و وی را به خود می‌آورد.

علاوه بر اینها شخصیت سام شکرچیان به مرور و با پیشرفت داستان به شخصیتی دوست داشتنی برای مخاطب تبدیل می‌شود. در حقیقت مخاطب در ساعت صفر با شخصیتی‌محوری روبه‌روست که شباهت‌هایی با آدم‌های پیرامونش داشته و رگه‌های خاکستری رنگ ملموسی هم دارد. آدمی با مجموعه ضعف‌ها و قوت‌های بسیار که از یک جا به بعد تصمیم به بهتر شدن گرفته و در این مسیر گام‌های بلند و محکمی هم برمی‌دارد.

حبیب به عنوان یک جوان امروزی با افکار بلندپروازانه و رویایی، مکمل فوق‌العاده‌ای برای شکرچیان است که سرنوشتش به او طی یک تصادف گره می‌خورد. عبداللهی برای حبیب گذشته قابل اعتنایی در نظر گرفته و بخوبی مشکلاتش را برای مخاطب باز می‌کند. از درگیری با برادران همسرش گرفته تا بی‌پولی، بدهکاری و بیکاری و سرزنش‌های برادر خود که همگی آنها، وی را در آستانه سقوط کامل قرار داده است.

حبیب از نیمه داستان به بعد نقشی کلیدی در تحول درونی شکرچیان پیدا کرده و کمک شایانی به وی در این راه می‌کند. خود وی نیز در این مسیر ناهموار دچار تحول تدریجی شده و در آخر کار دیگر شباهت چندانی به حبیب اولیه ندارد.

ضلع سوم مربع شخصیت‌های اصلی ساعت صفر، ستاره (همسر حبیب) است که پای تمام اشتباهات او ایستاده و برای حفظ زندگی مشترک خود تلاش جانانه‌ای می‌کند.

ستاره با وجود برخی اغراق‌های به کار رفته در آن، کاملا اثرگذار و کنشمند جلوه کرده و در پیشبرد داستان نیز نقش پررنگی در کنار حبیب و شکرچیان ایفا می‌کند. دکتر صبا هم به عنوان دکتر بیمارستانی دولتی بسیاری از کلیشه‌های مرسوم را در خود داشته و تنها علاقه قدیمی‌اش به سام شکرچیان رنگ و بوی متفاوتی به آن بخشیده است.

سعید سلطانی به عنوان یکی از کارگردانان پرسابقه تلویزیون، در ساعت صفر تلاش زیادی برای خوش ریتم بودن کار و حفظ ضربآهنگ آن به خرج داده که تقریبا هم در این امر موفق بوده است.

مجموعه‌هایی از این جنس با توجه به تکراری بودن قصه‌شان نیاز به بازیگرانی دارد که بتوانند با خلاقیت‌شان از چنگ کلیشه‌های رایج بگریزند.

در ساعت صفر این اتفاق رخ داده و بازیگران اصلی کار همچون امین زندگانی و سیاوش خیرابی در نقش‌های سام شکرچیان و حبیب موفق به انجام آن شده‌اند.

زندگانی با توسل به یک بازی درونی توام با کندی حرکات (بخصوص در بخش‌های میانی و پایانی) بخوبی نقش را از کار درآورده و مخاطب را به سمت خود می‌کشاند.

خیرابی هم یک جوان خیالپرداز با افکار رویایی متفاوت خلق و این شخصیت را به یکی از ستون‌های اصلی ساعت صفر تبدیل کرده است.

قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها