زن جوان در دادگاه خانواده: فرزندان همسرم ، زندگی ما را سیاه کرده‌اند

جدایی از چهارمین همسر

شهریار و فریده سال‌ها بود که همدیگر را می‌شناختند و با هم رفت‌وآمد داشتند. آنها همسایه بودند و همیشه همدیگر را می‌دیدند، تا این‌که در همین رفت و آمد‌ها به یکدیگر علاقه‌مند شدند. بعد از مدتی شهریار پیشنهاد ازدواج را مطرح کرد و جواب بله را از فریده گرفت.
کد خبر: ۸۰۹۳۵۸
جدایی از چهارمین همسر

همسر اول شهریار در یک تصادف جان خود را از دست داده بود و دوبار هم ازدواج ناموفق داشته و برای چهارمین بار تصمیم به ازدواج گرفته بود. فریده هم که با تنها دخترش زندگی می‌کرد قبول کرد که زن شهریار شود. خیلی زود مراسم عقد برگزار شد و آنها راهی خانه مشترک شدند. اوایل، زندگی خوبی داشتند اما کم‌کم مشکلات شروع شد تا جایی که بعد از گذشت 10 ماه تصمیم به جدایی گرفتند.

فریده وقتی روبهروی قاضی عموزادی، رئیس شعبه 268 دادگاه خانواده قرار گرفت، دلیل درخواست طلاق را اینگونه بیان کرد: 10 ماه است که با شهریار ازدواج کردهام. روزی که با او آشنا شدم میدانستم که همسر اولش در یک تصادف فوت کرده و بعد از او دو بار ازدواج ناموفق داشته است. شهریار برایم تعریف کرد که با دو همسر قبلیاش به اختلافات و مشکلات زیادی بر خورده و نتوانسته در کنار آنها زندگی کند. او وقتی مشکلاتش با دو همسر قبلیاش را برایم تعریف کرد قبول کردم با او ازدواج کنم. موضوع را با تنها دخترم در میان گذاشتم و او هم پذیرفت که با شهریار زندگی کند. ما با هم ازدواج کردیم و من و دخترم زندگی مشترکمان را با شهریار و دو دخترش آغاز کردیم. اما درست از همان روز اول دو دختر شهریار اذیت و آزارهای خود را شروع کردند و به هر نحوی بود من و دخترم را عذاب میدادند. اوایل سعی کردم تحمل کنم ولی به خاطر دخترم دیگر نتوانستم رفتارشان را تحمل کنم. وقتی موضوع را با شهریار درمیان گذاشتم با کمال تعجب فهمیدم که این دو دختر همین بلاها را هم سر دو همسر قبلی شهریار آورده و کاری کردهاند که آنها از زندگیشان بیرون بروند. وقتی این موضوع را شنیدم خیلی ناراحت و عصبانی شدم. چون اگر از اول می دانستم هیچ وقت با این مرد زندگی نمیکردم.

در این لحظه مرد جوان به قاضی گفت: وقتی با فریده آشنا شدم به او علاقهمند شدم. با خودم گفتم شاید این بار دخترانم کوتاه بیایند و اجازه دهند من با این زن زندگی خوبی داشته باشم. آنها بعد از مرگ مادرشان با ازدواج دوباره من مخالف بودند و می خواستند هر طور شده جلوی پای من سنگ بیندازند. همیشه هم موفق بودند. من به خاطر شدت علاقهام به دخترانم نمیتوانم حرفی به آنها بزنم و مجبورم تسلیم خواستههایشان شوم. همیشه با خودم میگویم شاید این بار بتوانم موفق شوم و آنها را متقاعد کنم، ولی فایدهای ندارد. قبول دارم که آنها همسرم و دخترش را اذیت کردند ولی چکار کنم آنها دخترهایم هستند و من نمی توانم حرفی بزنم که ناراحتشان کند. برای همین علیرغم خواسته قلبیام مجبورم که از فریده جدا شوم.

زن جوان هم در پایان گفت: این مرد مرا فریب داده و درباره علت طلاق همسران قبلی خود به من دروغ گفته بود. من نمیتوانم دروغهای او را تحمل کنم و تنها درخواستم طلاق است. او با زندگی و روحیه من و دخترم بازی کرد و دخترم به خاطر آزارهای دختران او دچار مشکل اعصاب شده است. آنها زندگی ما را سیاه کردند.

وقتی صحبت های این زوج به پایان رسید قاضی، از مرد خواست دخترهایش را به دادگاه خانواده بیاورد تا شاید بتواند آنها را متقاعد کند. مرد هم قبول کرد و رسیدگی به این پرونده به جلسه بعد و در حضور فرزندان مرد موکول شد.

با فرزندان قبل از ازدواج مجدد مشورت کنید

دکتر حسن عشایری / روانشناس: یکی از دلایل اصلی طلاق این است که زن و مرد با حداقل اطلاعات در مورد یکدیگر با هم ازدواج می کنند. آنها بدون شناخت کافی از هم، یک زندگی مشترک را آغاز می کنند و نمیدانند که ممکن است در زندگی مشترک، با هم به تفاهم نرسند و از هم جدا شوند. اینجاست که زن و مرد براحتی از هم جدا میشوند و نمیدانند که بعد از جدایی چه مشکلاتی سر راه آنها وجود دارد. معمولا زن و مرد با حداقل اطلاعات و انعطافپذیری و تحمل با هم زیر یک سقف میروند. آنها تصور میکنند با یک نفر ازدواج میکنند ولی هیچ وقت به این فکر نمیکنند که آنها با یک قوم یا قبیله ازدواج میکنند؛ یک خانواده بزرگ که معمولا همه آنها دست به دخالت میزنند و یک زندگی را از هم میپاشند. دخالتهای بیجای اطرافیان در خیلی از موارد باعث شده که زوج علیرغم میل باطنیشان تن به جدایی دهند. در صورتی که آنها می توانند این دخالتها را نادیده بگیرند و به زندگی خودشان فکر کنند، به اینکه بعد از جدایی چه مشکلاتی گریبانگیرشان خواهد شد. زن و مرد باید بدانند که زندگی بعد از ازدواج، مشترک می شود و هردو از زندگی به یک اندازه سهم دارند. خواستهها و سلیقههای هردو طرف مهم است و نباید نادیده گرفته شود. اگر هم زن و هم مرد این موضوع را بدانند و با این دید ازدواج کنند در زندگی مشترک کمتر به مشکل برمیخورند و کمتر شاهد طلاق و جدایی زوجها خواهیم بود.

از سوی دیگر افرادی که برای دومین یا چندمین بار ازدواج می کنند و از ازدواج قبلی خود فرزند دارند، باید قبل از ازدواج فرزند یا فرزندان خود را با شرایط جدید و دلیلشان برای ازدواج مجدد آگاه کنند تا آنها بدانند، همسر جدید قرار نیست جای پدر یا مادر واقعی آنها را بگیرد. ازدواج ناگهانی باعث شوک به فرزندان میشود و آنها تصور میکنند نادیده گرفته شدهاند.

سیما فراهانی / تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها