مرگ در تصادف
«فرانک پاستور»، یکی از بازیکنان معروف تیم بیسبال «سینسیناتی ردز» بود که پس از اتمام دوره ورزشیاش به یکی از محبوبترین مجریان رادیوی لسآنجلس تبدیل شد. وی در یکی از روزهای اجرای برنامهاش، با موضوع زندگی پس از مرگ، برنامه را اینگونه آغاز کرد: «گمانم، همه شما میدانید که من با موتورسیکلت رفت و آمد میکنم. بنابراین هر آن در حین راندن ممکن است رانندهای از لاینی دیگر وارد لاین من شده و در چشم برهمزدنی مرا زیر گرفته و به زندگی من پایان دهد.»
در کمال ناباوری باید گفت که درست سه ساعت بعد زمانی که فرانک در حال راندن در خیابان بود زنی که کنترل خودرویش را از دست داده بود با موتور وی برخورد و او را نقش بر زمین کرد! در این تصادف فرانک دچار ضربه مغزی شد و بعد درگذشت.گرچه ممکن است این اتفاق به صورت تصادفی رخ داده باشد اما عدهای معتقدند که فرانک در آن روز با آگاهی قبلی پایان سرنوشت خود را برای شنوندگان بیان کرده است.
نحسی 13
«آرنولد شوئنبرگ» آهنگساز و نقاشی معروف اما خرافاتی بود که در تمام عمرش به شکلی غیرمنطقی از عدد 13 واهمه داشت. از آنجا که وی در سیزدهم سپتامبر 1874 متولد شده بود، اعتقاد داشت در تاریخی که در آن عدد 13 وجود دارد خواهد مرد. این ترس به حدی در وجود او ریشه دوانده بود که اگر نام قطعهای که میساخت از 13 حرف تشکیل میشد، آن را عوض کرده یا با دیکتهای غلط آن را مینوشت تا اثر عدد خنثی شود.
از آنجا که شوئنبرگ همواره معتقد بود، در تاریخی که عدد 13 در آن وجود دارد، خواهد مرد در سال 1951 تصمیم گرفت که این فرضیه را با ستارهشناسی دانمارکی به نام رودیار درمیان بگذارد. اما رودیار پس از گرفتن فال شوئنبرگ چیزی گفت که وی را بیش از پیش آشفته و مضطرب ساخت. براساس فال رودیار، شوئنبرگ در سالی که مجموع ارقام سن آن 13 میشد جان خود را از دست میداد. این خبر به حدی برای شوئنبرگ هولناک بود که وی را در هم شکسته و به افسردگی و اضطراب شدیدی مبتلا کرد، تا جایی که اندکی بعد در شب سیزدهم جولای 1951 در هفتادوشش سالگی ( 13=7+6) هنگامی که از ترس به حقیقت پیوستن نحسی روز 13 بیدار مانده بود، ناگهان قلبش از کار افتاد و درگذشت.
مرگ در هتل
«مایکی ویلز»، نقاش و نوازنده معروف گروه راک ویزر بود که سال 2011 پس از به اشتراک گذاشتن پیشبینی تاریخ مرگش در صفحه توییتر توجه بسیاری از مخاطبان را به خود جلب کرد. گرچه در آن زمان بسیاری از مخاطبان بهدلیل اختلال شخصیتی و سوءپیشینه وی در مصرف مواد مخدر ادعای او را کذب دانسته و آن را جدی نگرفتند، اما ولز معتقد بود که براساس این خواب چندی بعد میمیرد. وی در بیست و ششم سپتامبر 2011 در صفحه توییتر خود نیز نوشت: «خواب دیدهام که دو هفته بعد در شیکاگو هنگامی که در خواب هستم بر اثر حمله قلبی میمیرم. از این رو باید وصیتنامهام را بنویسم.»وی علاوه بر این پیشگوییهای عجیب، یکی از نقاشیهای خود را به قیمت 250 دلار در فیسبوک به حراج گذاشت و پیرو آن نوشت: «این قیمت تا زمانی است که من زنده باشم، اما در صورت مرگ من، به شکل تصاعدی افزایش خواهد یافت!»
جالب است بدانید که دو هفته بعد ویلز در هتلی در شیکاگو درست به همان صورت که پیشبینی کرده بود از دنیا رفت. گرچه پلیس احتمال میداد که مواد مخدر باعث مرگ ویلز باشد، اما پس از گزارش کالبدشکافی مشخص شد که هیچگونه اثری از مواد مخدر در بدن او وجود نداشته است. از اینرو مرگ ویلز برای همیشه به شکلی اسرارآمیز باقی ماند.
پیشبینی مرگ حریف در رینگ
«شوگر ری رابینسون»، یکی از برابهتترین قهرمانان بوکس آمریکا بود که وارد شدنش به رینگ رعشه بر تن حریف میانداخت. از جمله روایات مشهوری که درباره رابینسون وجود دارد این است که وی شب قبل از هر مسابقه یک لیوان خون گاو مینوشید تا در میدان بوکس به بهترین شکل از پس رقبایش بربیاید.
اما چیزی که او را تا همیشه بر سرزبانها انداخت پیشبینی مرگ یکی از رقبا در رینگ مسابقه بود. در این باره نقل است که صبح روز یکی از مسابقات وی در حالی که لیوان خونش را سرکشیده بود خطاب به مربیاش گفت با وجود آمادگی بدنی قصد نبرد با حریف را نداشته و به میدان مسابقه نخواهد رفت. اما همانطور که انتظار میرفت با مخالفت شدید مربی روبهرو شد. اندکی پس از بحث و کشمکش بین این دو، رابینسون ادعا کرد که مدتی پیش در خواب دیده است که در همین تاریخ شخصی به نام «جیمی دویل» را در میدان مسابقه خواهد کشت و از قضا آن روز حریف رابینسون در میدان نبرد کسی نبود جز جیمی دیول!
این خواب به حدی رابینسون را مشوش کرده بود که وی از هیچ تلاشی برای سر باز زدن از نبرد مضایقه نکرد. از اینرو مربی برای آرامش خاطر وی از کشیشی دعوت کرد تا با کلامش به رابینسون اطمینان دهد که این خواب به حقیقت نخواهد پیوست.در نهایت اصرار مربی به ثمر نشست و رابینسون برای نبرد وارد رینگ بوکس شد و در هشت مرحله پیدرپی جیمی را شکست داد، اما در آخرین مرحله از نبرد چنان ضربه سختی به سر جیمی وارد کرد که وی بیهوش شد و قبل از رسیدن به بیمارستان جان سپرد و اینگونه بود که در کمال ناباوری، در بیست و پنجم ژوئن 1947 کابوس سیاه رابینسون به حقیقت پیوست.
مخترع تاریخ مرگ
«آبراهام دموهاو»، ریاضیدانی فرانسوی است که سهم عمدهای در شکلگیری نظریه احتمالات داشت و ثمر عمر او خدمت بزرگی است که وی در هموار کردن مسیر پرپیچ و خم ریاضیات به جهانیان عرضه داشت. دموهاو نهتنها از علم ریاضیاتش در حل بسیاری از مسائل پیچیده استفاده کرد، بلکه به کمک آن توانست تاریخ دقیق مرگ خود را نیز پیشبینی کند.
زمانی که وی پا به سن گذاشت، بتدریج تمام بدنش رو به فرسایش و پیری رفت، اما او برخلاف دیگر سالمندان که این علائم را طبیعی دانسته و براحتی از کنار آن میگذرند، نبود و به نحوی میدانست که به پایان عمر خود نزدیک شده است. سیستم بدنی دموهاو به گونهای بود که هرچه پیرتر میشد، زمان خواب او نیز به همان نسبت افزایش پیدا میکرد، بهطوری که در هر روز 15 دقیقه به زمان خواب او اضافه میشد. از اینرو وی با یک حساب سرانگشتی ساده دریافت که مجموع این 15 دقیقهها در تاریخ بیست و هفتم نوامبر 1754 یک 24 ساعت کامل میشود و او در این روز تمام 24 ساعت را در خواب خواهد بود، بنابراین این تاریخ دقیقا روز مرگ او خواهد بود.
حیرتانگیز است که این مخترع تاریخ مرگ، بدون یک روز پس و پیش درست در همان روز تعیینشده دار فانی را وداع گفت!
مترجم: دینا فراهانی / تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد