این مصاحبه تقریبا هیچ ربطی به سابقه فعالیتش در تئاتر، سینما و تلویزیون ندارد. فقط خواستیم با یکسری از پرسشهای غیرمنتظره با خلقیات و دنیای درونی این هنرمند بیشتر آشنا شویم، همین.
فکر میکنید نظر دیگران درباره شما چیست؟
نمیدانم. یادم نمیآید. به اینگونه پرسشها پاسخ داده باشم.
آخرین باری که سینما رفتید؟
چند سال پیش برای تماشای فیلم «درباره الی» ساخته اصغر فرهادی سینما رفتم.
چرا کمتر سینما میروید؟
به خاطر کار نمیتوانم سینما بروم.
پس با این شرایط در منزل فیلم میبینید؟
خیلی زیاد.
به تماشای چه فیلمهایی مینشینید؟
ایرانی و خارجی.
نام ببرید.
نمیدانم من الان خوابم میآید!
اهل فضای مجازی هستید؟
کم و بیش. البته وایبر ندارم.
تا به حال اتفاق افتاده که بدون مزاحمت دیگران و با خیال راحت کنار خیابان لبو یا باقالی بخورید؟
مزاحمت که خیر. اما اتفاق نیفتاده که از کنار خیابان چیزی بخورم.
برخورد شما در خیابان با مردم چگونه است؟
لبخند میزنم. حتی اگر شما هم من را برای مصاحبه از خواب بیدار کنید، بازهم لبخند میزنم.
این باند بازی که میگویند واقعا در جامعه هنری وجود دارد؟
هست (تاکید میکند) هست. البته من دقیقا نمیدانم چیست اما وجود دارد.
پس به باندبازی اعتقاد دارید؟
بله وجود دارد. اعتقاد هم دارم.
خود شما هم اهل باندی هستید؟
من یک باند خیلی قوی دارم.
چه جالب! چه کسی است؟
من و خدای خودم.
نزدیکترین رفیقتان کیست؟
هومن برقنورد.
اهل مطالعه هم هستید؟
خیلی... هستم. اگر فرصت داشته باشم مطالعه هم میکنم.
روزانه چند ساعت؟
نمیتوانم بگویم روزانه چند ساعت مطالعه میکنم. شاید هفتهای یک یا دو ساعت.
تلخترین خاطرهای که در ذهن دارید؟
ندارم.
نخستین برخوردتان با دوربین؟
یادم نمیآید.
چه چیزی خوشحالتان میکند؟
صداقت.
چه چیزی ناراحتتان میکند؟
دروغ.
ازدواج؟
مهم.
اهل زندگی هستید؟
خیلی.
چند تا فرزند دارید؟
یک پسر.
نامش چیست؟
آقای کاوه.
آشپزی بلدید؟
اصلا و ابدا.
آشپزی را دوست هم ندارید؟
خیر.
غذای مورد علاقهتان چیست؟
میرزاقاسمی، فسنجان، قورمه سبزی، آبگوشت و کوبیده... منوی من اینهاست.
به سلامت خود اهمیت میدهید؟
خیلی زیاد.
یعنی رژیم خاصی را رعایت میکنید؟
خیر. اصلا رژیم خاصی ندارم. اما خیلی به بهداشت و سلامت خود اهمیت میدهم.
وسیله نقلیه دارید؟
بله دارم.
با اینکه وسیله نقلیه دارید، آیا اتفاق افتاده که با مترو یا وسیله حمل و نقل عمومی رفت و آمد کنید؟
من فقط یک مرتبه کاوه را سوار مترو کردم تا او را با مترو آشنا کنم.
واکنشاش چه بود؟
خیلی خوب . برایش عجیب بود که قطار زیر زمین هم میرود!
دوست دارید چه نقشی بازی کنید که تا به حال بازی نکردهاید؟
نقشهای جدی یا نقشهایی مانند ژاور در ژان والژان را دوست دارم.
همکاری با کدام کارگردان برایتان لذتبخشتر است؟
با همه کار گردانها... اما کمال تبریزی چیز دیگری است.
آیا این سخن را به خاطر اینکه سریال «ابله» را با او کار میکنید، گفتید؟
خیر. واقعا اینگونه نیست. نه من احتیاج به گفتن این حرفها دارم و نه آقای کمال تبریزی. اما همکاری با او برایم نسبت به کارگردانهای دیگر شیرینتر شده است.
بهترین همبازیتان کدام بازیگر است؟
هومن برقنورد.
بزرگترن اشتباه زندگیتان چیست؟
اطمینان و اعتماد بیش از اندازه داشتن به اطرافیان.
با کدام نقشها بیشتر مانوس شدهاید و تا مدتی درگیری ذهنی دارید؟
امیدوارم نقشهای جدی باشد.
سختترین نقشی که تا به حال بازی کردهاید؟
نقش نصرت در سریال «دودکش» و پیرمرد سریال«ابله».
نخستین دستمزدی که دریافت کردید چقدر بود؟
بد نبود، اما نمیتوانم رقم دستمزد را بگویم.
دستمزدها راضیکننده است و میتوان با آن گذران زندگی کرد؟
کم و بیش.
شغل دیگری هم دارید؟
خیر.
پس چگونه زندگی خود را با دستمزد کم میگذرانید؟
اگر دستمزدها به موقع پرداخت شود، میتوان زندگی را چرخاند.
بجز بازیگری به چه حرفه دیگری علاقه دارید؟
موسیقی.
چرا وارد موسیقی نشدید؟
فرصت نشده.
دوست ندارید مانند خیلی از بازیگران خواننده هم شوید؟
نه دوست ندارم. البته دکلمه میگویم، ولی خوانندگی نخیر، دوست ندارم.
معمولا آقایان علاقهای به خرید ندارند. شما چطور اهل خرید هستید؟
من علاقهمند هستم.
معمولا با همسرتان خرید میروید؟
اگر وقت داشته باشم.
پس همپای همسرتان از این مغازه به آن مغازه برای خرید میروید و خسته هم نمیشوید؟
سعی میکنم خسته نشوم.
در حال حاضر به سینما هم فکر میکنید؟
خیلی.
و معیارتان برای بازی در سینما چیست؟
نقشهای جدی.
آیا نقشهایی که بازی میکنید ما به ازای بیرونی دارند یا زاییده ذهن نویسنده و شماست؟
به ما به ازای نقشها کاری ندارم و من بازیشان میکنم.
اهل سفر هم هستید؟
خیلی زیاد.
کجا را برای سفر انتخاب میکنید؟
هم سفرهای داخلی و هم خارجی را دوست دارم.
کدام شهر و کشور؟
دوست دارم به آفریقا سفر کنم و آنجا را از نزدیک ببینم یا چین. البته به خیلی کشورها همچون فرانسه، انگلستان، هند، تایلند و آمریکا سفر کردهام.
در کدام کشور حس بهتری داشتید و احساس غربت نکردید و فکر کردید که به لحاظ فرهنگ به ما نزدیکتر هستند؟
هندوستان.
اتفاق افتاده که از شهرت خود در صف نانوایی یا بانک یا مکانی استفاده کنید و کارتان زود راه بیفتد یا مردم نوبتشان را به شما بدهند؟
بله بارها.
در این مواقع چه احساسی به شما دست میدهد؟
برخلاف میل باطنیام با خجالت کارم را انجام دادهام.
تاکنون دست فردی را گرفتهاید؟
بله.
میشود برایمان بگویید؟
نخیر نمیتوانم بگویم، یه راز است!
چه حسی داشتید؟
آرام شدهام.
بهترین هدیهای که تاکنون گرفتهاید؟
یادم نمیآید.... من خیلی هدیه گرفتهام. البته بهترین هدیهای که گرفتم این بود که بتازگی مجید اسکندری (گریمور) تندیس چهرهام را درست کرد و به من داد.
کدام فصل را بیشتر دوست دارید؟
همه فصلها، البته پاییز و زمستان را بیشتر دوست دارم.
اهل مهمانی رفتن و مهمانی دادن هم هستید؟
خیلی کم.
چرا؟
چون زیاد اهلش نیستم. البته اهل معاشرت هستم اما مهمانی خیر.
چه توشهای برای خودتان ذخیره کردهاید؟
نمیدانم.
اگر خدای نکرده فردا آخرین روز زندگیتان باشد، چه کار عقب افتادهای دارید که علاقهمند هستید انجام دهید؟
هیچ کار عقبافتادهای ندارم.
از مرگ نمیترسید؟
خیلی میترسم.
حرف آخرتان با خوانندگان قاب کوچک؟
دوستشان دارم.
مریم محمدی / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
وبلاگ عاشقان بهنام تشكر