وقتی شکم انسان، سفرۀ درآمد قاچاقچیان می‌شود

ببلعید، تحویل دهید، دستمزد میلیونی بگیرید!

جاسازی مواد مخدر در خودرو همسر برای انتقامگیری

«می‌خواستم همسرم را به زندگی بازگردانم، اما با این کار اشتباه خودم را به روز سیاه نشاندم و اکنون در حالی که فرزند خردسالی را در آغوش دارم باید زندانی شوم». این بخشی از اظهارات زن جوانی است که در خودرو همسرش مواد مخدر جاسازی کرده بود.
کد خبر: ۷۳۸۳۶۶
جاسازی مواد مخدر در خودرو همسر برای انتقامگیری

جام جم سرا به نقل از خراسان: این زن در کلانتری کاظم آباد مشهد به تشریح چگونگی ماجرای انتقامجویی از همسرش پرداخت و به مشاور و مددکار اجتماعی گفت: من و همسرم به طور سنتی و خیلی خوب زندگیمان را آغاز کردیم اما بعد از به دنیا آمدن فرزندم دچار ناراحتی روحی شدم. بیماری افسردگی‌ام روز به روز پیشرفت می‌کرد و دیگر نمی‌توانستم کار‌ها و مسئولیت‌های سنگین مادری و همسرداری را به خوبی انجام دهم و همین موضوع باعث بروز اختلافات خانوادگی شدیدی بین ما شده بود.
وی افزود: تلاش‌ها و نصیحت‌های «طاهر» برای مراجعه من به روانپزشک بی‌نتیجه بود چرا که من با شنیدن کلمه «روانپزشک» بسیار خشمگین می‌شدم و او را سرزنش می‌کردم که مرا «دیوانه» فرض می‌کند. حقیقت ماجرا این بود که نمی‌خواستم بیماری خودم را قبول کنم و با ایجاد سروصدا چنین وانمود می‌کردم که آن‌ها درباره من اشتباه فکر می‌کنند. بدین ترتیب روز به روز حال من بد‌تر می‌شد و اختلافات خانوادگی ما شدت می‌گرفت تا جایی که با بهانه گیری‌های واهی فرزندم را نزد طاهر‌‌ رها می‌کردم و با حالت قهر مدت زیادی را در خانه پدرم می‌ماندم. این وضعیت ادامه داشت تا اینکه فهمیدم همسرم زن دیگری را به عقد خود درآورده و فرزندم را نیز نزد او برده است. از آن روز به بعد شکایت‌های متعددی را علیه او مطرح کردم اما هیچ کدام به نتیجه نرسید و نتوانستم توسط قانون طاهر را گرفتار کنم تا از آن زن جدا شود. این گونه بود که با طرح یک نقشه به فکر انتقامی سخت افتادم.
به گزارش جام جم سرا، وی درباره نقشه خود برای انتقامگیری از همسرش گفت: آن روز النگو‌هایم را فروختم و با پول آن مقداری مواد مخدر صنعتی از نوع شیشه تهیه کردم. شب، ساعت‌ها منتظر ماندم تا طاهر خودرواش را مقابل منزل زن صیغه‌ای خودش پارک کرد و من هم در یک فرصت مناسب مواد مخدر را زیر سپر خودرو جاسازی کردم. سپس با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتم و از حمل مواد مخدر توسط یک قاچاقچی خبر دادم. لحظاتی بعد ماموران با کشف مواد، طاهر را دستگیر کردند. با دستگیری او احساس کردم به آرامش رسیده‌ام و حالا آن زن مجبور است از طاهر جدا شود اما این احساس ساعتی بیشتر طول نکشید چرا که ماموران به سراغ من آمدند و مرا به کلانتری آوردند. در اینجا متوجه شدم که همه ماجرا لو رفته است و ماموران از نقشه من برای انتقامجویی از همسرم آگاه شده‌اند. دیگر چاره‌ای نداشتم و حقیقت ماجرا را بازگو کردم. حالا با این اشتباه بزرگ نه تنها همه پل‌های پشت سرم را خراب کرده‌ام بلکه نمی‌دانم تا چه مدت باید زندانی شوم و عاقبت زندگی و فرزند کوچکم چه می‌شود.
بررسی‌های بیشتر درباره این پرونده ادامه دارد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها