با سیروس مقدم، کارگردان سریال میکائیل

وسترن ایرانی در ناکجاآباد شصت کیلومتر

با کارگردان سریال مدینه

سیروس مقدم: خطر می‌کنم چون به نتیجه مطمئن هستم

ریحانه، نرگس، رستگاران، ثریا، روز حسرت و حالا مدینه سریال‌هایی هستند که در تمام آنها شخصیت‌های زن، نقش‌محوری و تاثیرگذار داشته‌اند، اما سیروس مقدم به عنوان خالق این سریال‌ها معتقد است، مدینه زنانه‌ترین سریالی است که تاکنون کارگردانی کرده و در آن توانسته‌ یک زن نمونه را به تصویر بکشد.
کد خبر: ۶۹۹۳۲۸
سیروس مقدم: خطر می‌کنم چون به نتیجه مطمئن هستم

مقدم، ساخت سریال مدینه را به محض فارغ شدن از ساخت سریال پایتخت3 آغاز کرد و با تلاش شبانه‌روزی و نفسگیر ادامه داد. او به عنوان یک کارگردان نه‌تنها کوشیده اثری استاندارد ارائه کند، بلکه جهانی در تناسب و هماهنگی با داستان اثر خلق کرده و مصرانه ظرافت‌ها و زیبایی‌های بصری را به تک‌تک نماهای اثرش پیوند زده است.

اگرچه سریال مدینه موفقیت برخی دیگر از سریال‌های سیروس مقدم در مقام کارگردان یا آثار سعید نعمت‌الله در مقام نویسنده را تکرار نکرده، اما از نگاه مقدم یکی از متفاوت‌ترین سریال‌هایی است که تاکنون ساخته و در آن از تجربه‌ سال‌های سال کار در این عرصه بهره برده است. شکی نیست در کارنامه سیروس مقدم سه‌گانه پایتخت جزو بهترین‌هاست و حتی برای سعید نعمت‌الله هم مدینه نتوانسته جای مادرانه یا رستگاران قرار بگیرد، اما با این همه مدینه دارای ارزش‌هایی قابل اعتناست که درباره آنها با سیروس مقدم گفت‌وگو کرده‌ایم.

مدینه از آن دسته آثار شماست که ضمن روایت یک داستان واقع‌گرایانه، بازی‌های بصری پررنگی دارد. در واقع شما به کمک دکوپاژ (نمابندی)‌ متنوع، تاکید بر برخی نماها و دیگر طراحی‌های بصری سریال مدینه را تزئین کرده‌اید. این اتفاق‌ها با چه هدفی رخ داده است؟

دلیلی وجود ندارد که در یک قصه رئالیستی و واقعی عناصر زیبایی شناسی رعایت نشود. شما می‌توانید یک داستان مستند گونه را روایت کنید، اما از عناصری مانند پرسپکتیو، حجم، نور، سایه، کادربندی و کمپوزیسیون بیشترین بهره را ببرید. این حق طبیعی مخاطب است که حتی یک اثر رئال را در قاب‌های شکیل که استانداردهای زیبایی‌شناسی در آنها رعایت شده باشد، ببیند. طبیعی است سیروس مقدم که رشته تحصیلی‌اش نقاشی است با عواملی مانند کادربندی آشناست و عناصر مهم صحنه را می‌شناسد. ارزش نور را درک می‌کند، اشیا از نظر او دارای ارزش‌های بصری هستند و با تاثیر رنگ‌ها آشناست. به همین دلیل حتی در یک اثر واقع‌گرایانه از این عناصر برای بهتر تعریف کردن قصه‌اش استفاده می‌کند.

اما تنوع دکوپاژ و بخصوص تاکید روی بسیاری صحنه‌ها و نماها، این برداشت را ایجاد می‌کند که قصه به اندازه‌ای که توقع می‌رود، افت و خیز و اتفاقات تازه در خود ندارد و شما برای پر کردن زمان دست به این کارها زده‌اید.

بعید می‌دانم تماشاگران سریال چنین نظری داشته باشند. شاید مخاطبان خاصی باشند که این طور به کار نگاه کنند و این نظر آنهاست. من چنین دیدگاهی را نمی‌پسندم و نمی‌پذیرم چون سبک سیروس مقدم این است. این شیوه کاری اصلا ربطی به پر کردن زمان و چیزهایی که می‌گویید، ندارد. در سبک و شیوه سیروس مقدم، هر لحظه ارزش دراماتیک خودش را دارد، حتی اگر آن لحظه در ظاهر خیلی نقش تعیین‌کننده‌ای در قصه نداشته باشد، باز هم ارزش تاکید و تامل را دارد چرا که به لحاظ درونی حتما تاثیر یا تنشی ایجاد می‌کند که در قصه گنجانده شده است. این خاصیت آثار سعید نعمت‌الله است. حتی معمولی‌ترین و ساده‌ترین صحنه‌ها در قصه‌های سعید نعمت‌الله مملو از چالش‌های درونی و روانی آدم‌هاست و طبیعی است که کارگردان باید بتواند این درونیات و چالش‌ها را از طریق تصاویر به بیننده‌اش القا کند.

/Media/Image/1393/04/31/635416268440587331.jpg

گفته بودید مدینه با سریال‌های دیگر شما خیلی تفاوت دارد، اما شخصیت مدینه خیلی مثبت است و به اندازه قهرمان‌های سریال‌های زنانه‌ای که تا به حال به تصویر کشیده‌اید ملموس و باورپذیر نیست. در واقع خوب بودن مطلق او را به یک قهرمان ساختگی تبدیل کرده که نمی‌توان با او همذات‌پنداری کرد.

نه، این تحلیل درست نیست. درست است که مدینه یک نمونه خوب از یک زن اجتماعی است؛ زنی است که استقلال اقتصادی دارد، تحصیلکرده است، یک خانواده را خوب اداره می‌کند، اما همین زن لحظاتی دارد که در آن لحظات اعتقاداتش او را به چالش می‌کشد. او مثل هر انسانی با چالش‌های متعددی روبه‌روست مثل لحظه‌ای که پسر خودش را به پلیس لو می‌دهد. اگر مدینه یک شخصیت سفید، مثبت و بدون اشتباه باشد این لحظات در زندگی او نباید جایی داشته باشد.

خب این به دلیل قانونمندی مدینه است و قانونمندی یک صفت مثبت است!

بله. ولی مدینه یک مادر هم هست و می‌داند که با این کار به پسر خودش صدمه می‌زند. این کارش باعث می‌شود، پسری که بزرگش کرده به او بی‌اعتماد شود. این رفتار مدینه واکنش دیگران را در پی داشته و باعث ایجاد چالش شده است.

البته فراموش نکنید که ما داریم یک نمونه‌ به جامعه معرفی می‌کنیم و می‌گوییم آی آدم‌ها شبیه به این خانم باشید. ما نمی‌توانیم زنی با خصوصیات منفی را به عنوان الگو معرفی کنیم، چون داریم به مردم جامعه می‌گوییم که باید اخلاق‌مدار باشید. به نظر شما این بد است که اخلاق‌مدار بودن را تبلیغ می‌کنیم؟ این که می‌گوییم باید خانواده را حفظ کرد، تبلیغ بدی است؟ یا این که نشان می‌دهیم باید تلاش کرد و ناامید نشد! کدامیک از اینها بد است؟

همه اینها خوب است، اما وقتی شخصیتی این‌قدر مثبت نشان داده می‌شود، دیگر باورپذیر و ملموس نیست.

نه، این طور نیست. مدینه شبیه خیلی از آدم‌های واقعی است. مثلا وقتی می‌فهمد مشکل بینایی دارد، زندگی را رها می‌کند و همان‌طور که دیدید در دو قسمت حضور ندارد. او گوشه‌نشین می‌شود، درها را روی خودش می‌بندد، از همه دوری می‌کند و با هیچ کس حرف نمی‌زند. این خصوصیت مثبت نیست. منفی است. پس مدینه فقط مثبت نیست. گاهی ناامیدی به سراغش می‌آید، مردم گریز می‌شود و از خانواده خودش دوری می‌کند. همه اینها نشان می‌دهد که این شخصیت خاکستری است.

/Media/Image/1392/12/16/635298108761609852.jpg

بله درست است، اما در نمایش این احساسات هم اغراق کرده‌اید.

من با نظر شما موافق نیستم.

یکی از ویژگی‌های کار شما به انتخاب بازیگران برمی‌گردد. از بازیگرها در نقش‌هایی استفاده می‌کنید که خیلی با نقش‌های قبلی یا چهره‌ای که از آنها سراغ داریم، تطابق ندارد. این اتفاق چطور رخ می‌دهد؟

وقتی فیلم یا سریال تماشا می‌کنم یا با بازیگرها از نزدیک برخورد دارم، یک فایل ذهنی از هر بازیگری برای خودم می‌سازم که بر اساس آن بازیگرانم را انتخاب می‌کنم. بر اساس این فایل هر بازیگری را برای نقشی در نظر می‌گیرم و اصلا نیازی نیست با آن بازیگر از نزدیک آشنا باشم یا او را خیلی خوب بشناسم. گاهی برای من یک تصویر کافی است. مثلا انتخاب احمد مهرانفر برای سریال پایتخت واقعا بر اساس یک عکس اتفاق افتاد. چند سال پیش یک عکس با لباس سربازی از او دیده بودم و این تصویر همیشه در ذهنم بود تا وقتی که نقش بهبود طراحی شد.

در مورد پریوش نظریه هم همین‌طور بود، تا قبل از سریال مدینه ما حتی از نزدیک با هم روبه‌رو نشده بودیم. نه همدیگر را می‌شناختیم و نه حتی دو جمله با هم حرف زده بودیم، اما از طریق کارهایی که از ایشان دیده بودم و تصویری که در ذهن داشتم، می‌دانستم اگر روزی در یکی از کارهایم شخصیتی داشته باشم که بسیار مقتدر، مصمم و در عین حال نجیب و مهربان باشد ایفای آن را به خانم نظریه خواهم سپرد. بنابراین وقتی فیلمنامه مدینه را خواندم اولین شخصیتی که به ذهنم رسید خانم پریوش نظریه بود.

البته چهره خانم نظریه دقیقا شخصیتی مانند مدینه را تداعی می‌کند و انتخاب ایشان خیلی متفاوت نیست، اما چطور می‌شود که یک نقش منفی را به گلاره عباسی می‌سپارید که هم چهره و هم صدای آرام و محزونی دارد یا از مجید صالحی می‌خواهید که با این سابقه طولانی در عرصه سریال‌های طنز یک نقش جدی برایتان ایفا کند؟ یا حتی داریوش سلیمی که تا پیش از مدینه معمولا نقش خرده خلافکارها را بازی کرده است!

متاسفانه مردم و حتی همکاران من بازیگران را دسته‌بندی می‌کنند و القابی مانند بازیگر کمدی، بازیگر مثبت و بازیگر منفی به آنها می‌دهند در حالی که به نظر من یک بازیگر اگر توانایی داشته باشد هر نقش مثبت یا منفی، کمدی یا جدی را خوب بازی می‌کند و برایش جنس نقش اهمیت ندارد. آقای آتیلا پسیانی نقش شایسته را در سریال رستگاران بازی کرد که یک آدم عبوس جدی است و در سریال بعدی من نقش تقی تاکسی را به عهده داشت که یک شخصیت کاملا شیرین است. بازیگر اگر توانمند باشد اصلا در دسته‌بندی‌ها جا نمی‌گیرد مثل مجید صالحی. وقتی مجید را انتخاب کردیم خیلی‌ها تصورشان این بود که یا این نقش کمدی است یا انتخاب ما اشتباه است، اما نتیجه کار نشان می‌دهد که مجید صالحی چون بازیگر خوبی است، نقش مثبت و منفی و کمدی و غیرکمدی برایش فرقی ندارد و می‌تواند از اندوخته خودش استفاده کند یا همین‌طور خانم گلاره عباسی.

در زمان انتخاب از کجا مطمئن هستید این بازیگران می‌توانند از پس کار بر بیایند؟

مجید صالحی اولین کار جدی‌اش را در سریال پلیس جوان برای خود من بازی کرده بود. آن زمان در دو اپیزود نقش جوانی را به عهده داشت و من از همانجا می‌دانستم که مجید صالحی می‌تواند نقش‌های جدی را هم خوب بازی کند. وقتی سعید نعمت‌الله او را پیشنهاد داد فوری پذیرفتم.

توانمند بودن بازیگر یک مبحث است و جا افتادن در برخی نقش‌ها مبحث دیگری. معمولا کارگردان‌ها در این باره خطر نمی‌کنند.

من جایی دست به خطر می‌زنم که مطمئن هستم به نتیجه می‌رسم. یعنی از آدم‌ها جایی استفاده می‌کنم که با کلیشه‌ای که از آنها ساخته شده متضاد است و این شیوه معمولا هم جواب داده است.

یکی دیگر از ویژگی‌های شما خلق جزئیاتی است که باعث می‌شود اثرتان واقعی‌تر به نظر برسد. این جزئیات عمدتا مانند کد عمل می‌کنند و ذهن مخاطب را به دنیای واقعی ارجاع می‌دهند، مثلا استفاده از ارتودنسی برای نشان‌دادن تحول شخصیتی هانیه، بهره‌گیری از برف شمال برای نشان دادن گذر زمان و مواردی از این دست. این جزئیات در همین روند فشرده فیلمبرداری به ذهنتان می‌رسد؟

کارگردانی که سوار بر کارش باشد و صاحب سال‌ها تجربه، هنگام خواندن فیلمنامه فقط روند داستان را دنبال نمی‌کند، در همان زمان جزئیاتی در ذهنش شکل می‌گیرد که در راستای حرف و محتوای فیلمنامه است. فرق سیروس مقدم با یک کارگردان جوان این است که جوان تازه‌ کار فیلمنامه را می‌خواند که بداند قصه چیست ولی سیروس مقدم در حین خواندن فیلمنامه بازیگرانش را انتخاب می‌کند، فضاهایش را می‌سازد، تیپ‌سازی‌هایش را انجام می‌دهد و حتی گریم، صحنه و پوشش شخصیت‌هایش را در ذهنش طراحی می‌کند. اینها بر اساس تجربه به دست می‌آید، اما لازم است این نکته را هم مد نظر داشته باشیم که قصه‌های سعید نعمت‌‌الله بشدت شما را به موقعیت نمایشی نزدیک می‌کند. یعنی آنقدر با ظرافت و دقیق لحظه به لحظه داستان را تعریف می‌کند و حس و حال شخصیت‌ها را شرح می‌دهد که دیگر نیازی نیست من برای تصور آن فضا و بازسازی آن در ذهن خودم خیلی تلاش کنم. این فضا خود به خود بازسازی می‌شود. بعضی چیزها هم در بده‌بستان‌ها و گفت‌وگوها به دست می‌آید. مثلا ارتودنسی چیزی بود که در گفت‌وگوهای ما به دست آمد. وقتی تست گریم خانم افشار انجام شد، به نظرم رسید باید قالب همیشگی این خانم را بشکنیم، شیکی خاصی که در حرف زدنش وجود دارد را از بین ببریم و تا پیش از زایمان کمی او را کودک جلوه بدهیم. بنابراین ارتودنسی را پیشنهاد کردم و خیلی خوب جواب داد.

این تغییر ظاهری در دیگر شخصیت‌های سریال مدینه هم به نوعی رخ می‌دهد!

بله. وقتی ارتودنسی در مورد نقش هانیه این‌قدر مفید واقع شد، تصمیم گرفتیم برای دیگر شخصیت‌ها هم همین کار را بکنیم. مثلا ضمن گپ‌و‌گفت با سعید نعمت‌الله و مجید صالحی به این نتیجه رسیدیم که از جایی مجید صالحی موهایش را بتراشد. این کار نمادی از تطهیر اوست. همین‌طور در مورد دیگر بازیگران و حتی سالار که ابتدا جوان منزه و کارآفرینی جلوه می‌کند و در ادامه تصویر دیگری از خود به نمایش می‌گذارد.

بعد از مدینه سراغ پایتخت 4 می‌روید یا پیش از آن سریال دیگری می‌سازید؟

فعلا استراحت می‌کنیم. در مورد پایتخت4 هم تصمیم روشنی گرفته نشده است. عده‌ای معتقدند سری چهارم آن نباید ساخته شود و عده‌ای هم معتقدند باید آن را بسازیم. مدیران سازمان در این باره تصمیم می‌گیرند و باید صبر کنیم تا نظرشان را به ما اعلام کنند.

دنیای رو به زوال مال اندوزان

سریال مدینه روایتگر رویارویی دو زن با مسائل و دردهای مشترک اما دیدگاه‌ها و ایدئولوژی‌های متفاوت است. مدینه و روحی به عنوان قهرمان و ضد قهرمان فیلمنامه‌ای به قلم سعید نعمت‌الله هر دو دردها و دشواری‌های همسر و مادر بودن را به دوش می‌کشند و به شیوه‌ای که در زندگی آموخته‌اند و ریشه در اعتقادات و جهان‌بینی‌شان دارد در درجه اول زن بودن و پس از آن مادر بودن را معنا می‌کنند.

این سریال همچنان که تضاد و تقابل این دو زن را به نمایش می‌گذارد به واسطه روایت یک داستان در عصر حاضر و در جغرافیای کلانشهری چون تهران، لاجرم در لایه‌های زیرین به مسائل فرهنگی و اقتصادی جامعه امروز نیز توجه دارد. آشفتگی‌های اقتصادی و فرهنگی مانند رباخواری، ثروت‌اندوزی، بحران‌های خانوادگی، تبعات طلاق و از همه مهم‌تر فراموش‌شدن اخلاق‌مداری به عنوان یک ارزش در شکل‌گیری درام مدینه تاثیر بسزایی دارند. در این سریال علاوه بر مقوله دادن و گرفتن پول ربا که به صورت مستقیم و اساسی طرح شده، تغییر دیدگاه مردم بخصوص نسل جوان به کسب ثروت مورد توجه پدیدآورندگان اثر بوده است.

قربانی شدن اخلاقیات و حریم و حرمت انسان‌ها به واسطه منفعت‌خواهی و مال دوستی به عنوان یکی از اساسی‌ترین مسائل روز جامعه که گاه تا حد ارتکاب به جرم و انجام جنایت نیز گسترش پیدا می‌کند، از جدی‌ترین حرف‌های سریال مدینه است. عبدی، بیتا و بهمن نماد مال‌اندوزان و زیاده‌خواهانی هستند که روحشان را به پول و ثروت می‌فروشند و تفاوت آنها در این است که یکی در ابتدا و دیگری در انتهای مسیر زوال اخلاقیات قرار دارد.

مدینه همچنین آینه‌ای است برای نمایش تاثیرات فرهنگ بر سرنوشت اجتماعی افراد. بسیاری از کشمکش‌ها و تعارض‌های سریال مدینه بر آمده از خاستگاه اجتماعی، جهان‌بینی، ایدئولوژی‌ و در یک کلام فرهنگ شخصیت‌های آن است، در لایه‌های زیرین این درام، فرهنگ به عنوان عنصری تعیین‌کننده، جنس کنش‌ها و واکنش‌های هر شخصیت را رقم می‌زند. بهمن به عنوان نمونه‌ای از جوانان که سرگردان بین آموزه‌های سنتی و مدرن که گرفتار هویتی بی‌ریشه و اساس شده، ناخواسته تا مرز ویرانی خود و خانواده‌اش پیش می‌رود، روحی متاثر از دیدگاه‌های فرهنگی خود و خانواده‌اش کژراهه را به عنوان مسیر نجات برمی‌گزیند و بیتا مشفق و هانیه نیز متاثر از فرهنگ فرزندسالاری و گرفتار خودخواهی هر کدام به شیوه‌ای زندگی خانوادگی خود را روی آب می‌سازند.

سریال مدینه از آن رو که نقش‌، تاثیر، احساسات و چالش‌های دو زن را به نمایش گذاشته و زن را با نقش‌های همسری و مادری در بستر خانواده مد نظر قرار داده، توانسته است به گستره وسیعی از مسائل اجتماعی بپردازد و از کوچک‌ترین نهاد اجتماعی و تغییر کارکرد همین نهاد، محملی برای طرح زخم‌ها و نقص‌های بزرگ جامعه امــــروز بسازد.

آذر مهاجر / گروه رادیو و تلویزیون

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها