به گزارش جام جم آنلاین به نقل از پلیس آگاهی تهران بزرگ، ساعت 11 شب 26 بهمن وقوع یک فقره آتش سوزی در منطقه سعادت آباد، میدان کاج به کلانتری 134 شهرک قدس اعلام شد.
با حضور تیم آتش نشانی در محل و پس از اطفاء حریق، با توجه به فوت سه نفر از ساکنین ساختمان و اعلام نظریه کارشناسی آتش نشانی مبنی بر عمدی بودن آتش سوزی، بلافاصله موضوع از طریق کلانتری 134 شهرک قدس به قاضی کشیک ویژه قتل دادسرای امور جنایی و پلیس آگاهی تهران بزرگ اعلام و به دستور قاضی رسولی، بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی، تحقیقات برای شناسایی و دستگیری عامل یا عاملین آتش سوزی در دستور کار کارآگاهان اداره دهم قرار گرفت.
در بررسی های اولیه از محل آتش سوزی مشخص شد که ساختمان دارای 6 طبقه بوده و آتش سوزی از پارکینگ منفی یک، با آتش زدن یک دستگاه خودرو سمند و انفجار آن آغاز و به علت سرایت آتش به چهار دستگاه خودرو همجوار و تولید دود غلیط و انبوه، گسترش پیدا کرده است .
بر اساس اظهارات اهالی ساختمان ، با توجه به صدای انفجار خودرو سمند ساکنین مجتمع قصد خروج از طریق راه پله های ساختمان را داشته اند که به علت خفگی ناشی از دود غلیظ جمع شده در ساختمان و راه پله ها، سه نفر از اهالی ساختمان به نام های معصومه 59 ساله، احد 31 ساله و محمدرضا 33 ساله فوت کرده و شش نفر دیگر نیز به بیمارستان منتقل می شوند.
با آغاز تحقیقات میدانی از ساکنین ساختمان مشخص شد که داماد سابق یکی از اهالی ساختمان، چندین بار به محل مراجعه و اقدام به تهدید و آتش سوزی کرده است. بلافاصله محل سکونت این شخص به نام فرهاد 47 ساله در منطقه امیرآباد – میدان گلها شناسایی و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی به محل سکونت وی مراجعه کردند.
با حضور کارآگاهان در میدان گلها، فرهاد در حالیکه کوله پشتی خود را به دوش گرفته و قصد متواری شدن از محل را داشت، دستگیر و در تحقیقات اولیه منکر هرگونه دخالت در آتش سوزی می شود.
با وجود انکار هرگونه دخالت در آتش سوزی از سوی فرهاد و با توجه به دلایل به دست آمده از همان تحقیات اولیه ، فرهاد به ناچار لب به اعتراف گشود و عنوان داشت: آتش سوزی از سوی یکی از دوستانم به نام ابوذر صورت گرفته اما خود من هیچ دخالتی در آتش سوزی نداشتم.
فرهاد در ادامه اظهارات خود به کارآگاهان گفت: دو سال قبل ، از همسرم جدا شدم و او فرزند پسر شش ساله ام را با خودش به خارج از کشور برد. من علت اختلاف در خانواده ام و جدایی از همسرم را دخالت های خانواده او می دانستم و به همین علت بارها به در منزل آنها مراجعه و خواستار بازگشت پسرم به ایران و ملاقات با او می شدم اما آنها هربار مدعی می شدند که نمی توانند کاری برای من انجام دهند تا اینکه موضوع را با یکی از دوستانم به نام ابوذر مطرح کرده و او نیز گفت:«من می دانم که چگونه تو را به فرزندت برسانم» و در خصوص نقشه خود که آتش زدن خودرو پدرهمسرم بود ، با من صحبت کرد و من هم موافقت کردم .
فرهاد در خصوص نحوه به آتش کشیدن ساختمان به کارآگاهان گفت : 25 بهمن- یک روز قبل از حادثه- به همراه ابوذر به پمپ بنزین رفتیم و یک ظرف دولیتری بنزین خریداری کردیم. بعداز ظهر همان روز، ابوذر را به در منزل پدرزنم در سعادت آباد برده و مشخصات خودرو سمند وی را به ابوذر دادم اما به علت عدم حضور آنها در منزل و نبودن خودرو در پارکینگ آن روز نقشه عملی نشد و ابوذر به خانه خواهرش رفت. روز بعد با ابوذر تماس گرفته و به او عنوان داشتم:«تو هم مثل دیگران هستی. فقط حرف می زنی» و در ادامه چندین بار دیگر با او تماس گرفتم تا اینکه حدود ساعت 10 شب ابوذر با من تماس گرفت و گفت:«کار را تمام کردم . ماشین پدرزنت را آتش زدم». من نیز با او در میدان کاج قرار گذاشتم و او را سوار کردم و با هم به منزل من در میدان گلها رفتیم تا اینکه یکی از دوستانم با من تماس گرفت و گفت ساختمان محل سکونت پدرزنم آتش گرفته و چند نفر در آنجا کشته شده اند . با شنیدن این خبر ، ابوذر گفت:«به منزل خواهرم می روم» که از منزل خارج شد و دیگر از او اطلاعی ندارم . من هم وسایل شخصی خود را جمع آوری و در یک کوله پشتی قرار دادم و قصد فرار داشتم که در مقابل در خانه دستگیر شدم.
مرگ نفر چهارم در بیمارستان
همزمان با دستگیری و اعترافات فرهاد در خصوص آتش سوزی و صدور قرار بازداشت موقت از سوی بازپرس پرونده به اتهام شرکت در آتش سوزی منجر به قتل برای وی، به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ اطلاع داده شد که یکی دیگر از مصدومین آتش سوزی به نام خانم «سونا» 23 ساله به علت شدت سوختگی فوت کرده و دختر پنج ساله اش نیز در بیمارستان دیگری به علت سوختگی تحت درمان قرار گرفته و سایر مصدومین حادثه نیز بهبود نسبی پیدا کرده و از بیمارستان ترخیص شده اند.
دستگیری عامل اصلی آتش سوزی
با شناسایی ابوذر 32 ساله به عنوان عامل اصلی آتش سوزی، اقدامات پلیسی گسترده ای برای شناسایی مخفیگاه و دستگیری وی آغاز ، محل تردد وی در محدوده منزل یکی از بستگانش در منطقه نوبنیاد شناسایی و سرانجام ساعت سه بعدازظهر 21 اسفند دستگیر و به اداره دهم منتقل شد.
با آغاز تحقیقات و با توجه به دلایل و شواهد مستند و همچنین مواجهه حضوری با فرهاد ، ابوذر ضمن تأیید اظهارات فرهاد به آتش زدن خودرو سمند متعلق به پدرزن سابق فرهاد و آتش سوزی سایر خودروها که منجر به فوت چهار نفر و مصدوم شدن پنج نفر دیگر شده، اعتراف کرد.
اعترافات ابوذر
ابوذر در اعترافات خود به کارآگاهان گفت: روز قبل از حادثه ، نزد فرهاد رفته تا ببینم آیا می تواند کاری برایم دست و پا کند یا نه؟. پای صحبت های فرهاد که نشستم ، دیدم که از دوری پسرش بسیار ناراحت است و عنوان می کند که کسی نیست که او را کمک کند . من نیز به خاطر دوستی ، تصمیم گرفتم تا به او کمک کنم. پس از آنکه چند ساعتی در خانه فرهاد نشستیم، فرهاد تصمیم گرفت تا پدرزنش را بترساند تا شاید بچه را بازگرداند . از خانه بیرون رفته و با ماشین به سمت سعادت آباد حرکت کردیم. به پیشنهاد فرهاد ( بر خلافت اظهارات فرهاد مبنی بر طرح پیشنهاد از سوی ابوذر) قرار شد تا لاستیک ماشین پدرزنش را آتش بزنیم . به پمپ بنزین مراجعه و فرهاد گفت:«یک ظرف خالی در عقب ماشین است» و از من خواست که آنرا پر از بنزین کنم سپس مرا به سعادت آباد برد و منزل پدرزنش را نشان داد و گفت:«ماشین پدرزنم یک دستکاه سمند سفید با شیشه های دودی است که در داخل پارکینگ مجتمع است. برو و لاستیک آنرا آتش بزن». من نیز نمی دانم یا از روی رفاقت یا بیکاری یا مشکلات زندگی و یا سادگی، بدون دریافت هیچ پولی قبول کردم تا این کار را انجام دهم . آن شب داخل پارکینگ نرفتم چون زمانیکه داخل پارکینگ را نگاه کردم ، متوجه شدم که ماشین آنجا نیست . به همین علت ظرف بنزین را در میان شمشادهای خیابان گذاشته و به منزل خواهرم رفتم و از خیرش گذشتم تا اینکه فرهاد با من تماس گرفت و طی چندین نوبت تماس مرا راضی کرد تا لاستیک ماشین پدرزنش را آتش بزنم .
ابوذر در تشریح زمان حادثه نیز به کارآگاهان گفت : حدود 9 شب بود که داخل پارکینگ ساختمان رفته و لاستیک ماشینی را که فرهاد مشخصاتش را داده بود آتش زدم. ابتدا کمی از بنزین را روی لاستیک خودرو سمند ریخته و آتش زدم. ناگهان در حین آتش گرفتن لاستیک ، هل شدم و ظرف بنزین زیر ماشین افتاد. تمام بنزین بر روی زمین ریخته شد و آتش به تمام قسمت باک خودرو کشیده شد. به سرعت از ساختمان خارج شده و از محل فرار کردم. ابتدای کوچه بود که با فرهاد تماس گرفتم و او نیز در میدان کاج مرا سوار ماشین کرد و به خانه اش برد. چند ساعت بعد یکی از اهالی ساختمان که دوست فرهاد بود، با او تماس گرفت و گفت:«اتفاق بدی افتاده». فرهاد نیز به من گفت که بهتر است فرار کنیم. من زودتر از فرهاد از ساختمان خارج شده و دیدم که فرهاد دستگیر شد اما من بدون ایجاد هرگونه حساسیتی در محل، از آنجا دور شدم.
در حالیکه ابوذر در اظهارات اولیه خود انگیزه اش از آتش زدن خودرو را دوستی با فرهاد عنوان کرده بود، اما در ادامه تحقیقات با اشاره به انگیزه اصلی عنوان کرد:«به علت بیکاری ، فکر می کردم که شاید آتش زدن لاستیک خودرو فرصت شغلی مناسبی را از طرف فرهاد و یا دوستانش که پیمانکار هستند، برایم ایجاد خواهد کرد».
سرهنگ آریا حاجی زاده، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر گفت: با توجه به اعرتافات صریح هر دو متهم به ویژه متهم اصلی پرونده به مشارکت در آتش سوزی منجر به مرگ چهار نفر ، قرار بازداشت موقت از سوی بازپرس پرونده صادر و متهمان برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته اند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد