آمریکا؛ عامل ناآرامی‌ها در شبه جزیره کره

شبه جزیره کره در هفته‌های اخیر بار دیگر کانون تحولات اصلی شرق آسیا و حتی جهان شده است. در کنار مسائل داخلی کره شمالی نظیر اقدامات کیم جونگ اون، رهبر این کشور برای تثبیت قدرت که به حذف برخی از افراد بانفوذ سنتی منجر شده، تنش‌های موجود میان کره شمالی با آمریکا و متحدانش نظیر کره جنوبی و ژاپن از عوامل تاثیرگذار بر جایگاه کره شمالی در تحولات جهانی است.
کد خبر: ۶۴۲۴۴۱
آمریکا؛ عامل ناآرامی‌ها در شبه جزیره کره

بحران از آنجا آغاز شد که کره شمالی تحرکات آمریکا در شرق آسیا بویژه تشدید همگرایی نظامی‌ این کشور با کره جنوبی و ژاپن را مغایر با امنیت ملی خود دانسته و بر پاسخگویی به ‌این تحرکات تاکید دارد.

در همین حال آمریکایی‌ها نیز فعالیت‌های دفاعی کره شمالی از جمله رویکرد ‌این کشور به از سرگیری فعالیت بخش‌هایی از تاسیسات هسته‌ای را که پیشتر منهدم ساخته بود، مغایر با امنیت خود و صلح جهانی دانسته و با ادعای ناجی بشریت بودن، مواضع نظامی‌علیه پیونگ‌یانگ اتخاذ کرد.

مجموع‌این فرآیندها به آرایش نظامی‌گسترده دو کشور منجر شد. در ‌این چارچوب کره شمالی آمریکا را به پاسخ هسته‌ای تهدید کرد و آمریکا نیز از تحکیم مواضع نظامی‌جدید در گوام و نیز استقرار موشک‌های پاتریوت در ژاپن و کره جنوبی خبر داد.

طرفین در حالی برای حفظ امنیت خود در برابر یکدیگر قرار گرفته‌اند که بررسی کارنامه آنها یک اصل را آشکار می‌‌کند و آن سابقه طولانی درگیری دو کشور است. به عبارتی از زمان جنگ کره در دهه ۱۹۵۰ تاکنون‌ این تقابل‌ها در ابعاد مختلفی ادامه داشته است.

چنان که ذکر شد تنش‌ها میان آمریکا و کره شمالی سابقه‌ای طولانی دارد، به طوری که در دوران کیم ایل سونگ بنیانگذار نظام کنونی کره شمالی و کیم جونگ‌ ایل رهبر پیشین کره شمالی نیز ‌این تنش‌ها استمرار داشت، اما هرگز به صف‌آرایی گسترده نظامی‌ در برابر آمریکا و متحدان آن ختم نشد.

درخصوص تحولات اخیر کره شمالی می‌توان گفت تحرکات کره جنوبی و ژاپن و گرایش‌های آنها به گسترش همگرایی نظامی‌ با آمریکا تهدیدی برای امنیت ملی کره شمالی شده است، بویژه ‌این ‌که آمریکا در کشورهای منطقه نظیر فیلیپین، اندونزی و ویتنام نیز به دنبال گسترش حضور نظامی‌ خود است که چندان با منافع ملی کره شمالی همسو نمی‌تواند باشد.

با توجه به‌ این موقعیت، آرایش نظامی‌ کره شمالی را می‌توان پاسخی به‌ این تهدیدات دانست. گفتنی است کره شمالی از همسو نبودن چین و روسیه با آمریکا آگاه است، از‌ این‌رو با اطمینان بیشتری به مقابله با آمریکا و متحدان منطقه‌ای‌اش می‌پردازد.

در همین حال کره شمالی بخوبی از شرایط جهانی و نگرانی‌های موجود درباره آغاز جنگ جدید در جهان آگاه است، به همین دلیل تلاش دارد از ‌این مساله برای کسب امتیاز از آمریکا و جامعه جهانی استفاده کند؛ اقدامی ‌که کیم جونگ‌ ایل رهبر فقید کره شمالی سال‌ها آن را اجرا کرده و دستاوردهای بسیاری داشته است.

در خصوص رفتار آمریکا در قبال کره شمالی نیز بررسی‌ها نشان می‌دهد که‌ این کشور طراحی گسترده‌ای برای کره شمالی داشته و حتی می‌توان گفت که آمریکا با طرحی از پیش طراحی شده حساسیت‌های کنونی را در منطقه‌ ایجاد کرده تا در سایه تهدید امنیت ملی کره شمالی به اهداف کلان‌تری دست یابد، در حالی که پشت پرده امنیت جهانی و مقصر جلوه دادن کره شمالی، خود را پنهان می‌سازد. از جمله سناریوهای مطرح در رفتار آمریکا عبارت است از:

الف) باراک اوباما در عرصه داخلی آمریکا با چالش نداشتن مشروعیت و ناتوانی در برابر کنگره و در عرصه خارجی با چالش ناتوانی در تحقق سیاست‌های جهانی آمریکا مواجه است که نمود آن را در خاورمیانه و نیز تشدید بی‌اعتمادی افکار عمومی ‌به آمریکا می‌توان مشاهده کرد.

‌این سناریو مطرح است که اوباما با بحران‌سازی در نقاط مختلف جهان از جمله در شبه‌جزیره کره ضمن سرپوش نهادن بر شکست‌هایش در ترمیم اقتصاد آمریکا، حمایت‌های مردمی‌از طرح‌هایش در کنگره و عرصه جهانی را طلب می‌کند. نکته قابل توجه آن که اوباما تلاش دارد همچنان آمریکا را ناجی بشریت معرفی کرده تا حضور نظامی‌گسترده‌تر در جهان را توجیه کند.

ب) از مسائل مطرح در دوران ریاست جمهوری جورج بوش پسر، لزوم حمله پیش‌دستانه به محورهای شرارت بود. در‌ این موازنه آمریکا دو راهبرد را طراحی کرد؛ نخست مقابله با کشورهایی مانند افغانستان، عراق، لیبی، سودان، سوریه،‌ ایران، کره شمالی و سومالی و دیگری حضور نظامی‌در شرق آسیا به عنوان محور تحولات آینده جهان. هر چند اوباما ادعا دارد که به سیاست‌های بوش پایان داده و توجهی به آنها ندارد، اما فرآیند رفتاری آمریکا از حضور پرونده‌های بوش روی میز اوباما حکایت دارد، چنان که مساله تجزیه سودان، جنگ لیبی، تشدید فشارها بر ‌ایران و سوریه و تحرک برای ورود به سومالی در دوران اوباما صورت گرفته است. بر‌ این اساس تحرک آمریکا علیه کره شمالی را می‌توان اجرای بخش دیگری از سیاست‌های بوش در دوران اوباما دانست، در حالی که همزمان راهبرد کلان آمریکا یا همان راهبرد سال ۲۰۲۵ اجرا می‌شود؛ راهبردی که براساس آن آمریکا حضور نظامی‌در شرق آسیا را برای سلطه بر منطقه و محاصره چین اجرا می‌کند.

‌این رویکرد آمریکا زمانی بیشتر آشکار می‌شود که اوباما اولین دور از سفرها پس از آغاز دور دوم ریاست‌جمهوری خود را به شرق آسیا اختصاص داد.

هر چند آمریکا با بحران‌سازی علیه کره شمالی به دنبال اهداف داخلی و جهانی از جمله ایجاد رقابت تسلیحاتی در جهان برای فروش سلاح بویژه به کشورهای شرق آسیاست، اما بسیاری از ناظران سیاسی و نظامی و حتی در درون آمریکا تاکید دارند که سیاست‌های آمریکا در مقابل کره شمالی با ناکامی همراه شده است؛ زیرا هر چه بر فشارهای آمریکا افزوده شده، در مقابل کره‌شمالی سیاست‌های مقاومتی را تشدید کرده است.

به عبارت دیگر اکنون جهانیان نیز به این نتیجه رسیده‌اند که ریشه اصلی بحران شبه‌جزیره کره را زیاده‌روی‌های آمریکا برای تحمیل خواسته‌های خود به کره شمالی تشکیل می‌دهد، چنان که هر زمان از تهدیدات آمریکا علیه امنیت ملی کره شمالی کاسته شده این کشور همگرایی بیشتری با همسایگان حتی کره جنوبی نشان داده است، در حالی که زیاده‌خواهی‌ها و فشارهای آمریکا این روند را با تیرگی روابط پیونگ‌یانگ با همسایگان توام کرده است. بنابراین ریشه بحران شبه‌جزیره کره را در یک جمله می‌توان خلاصه کرد و آن تهدیدات همه‌جانبه آمریکا علیه کره شمالی و اجبار پیونگ‌یانگ برای مقابله با این تهدیدات به منظور حفظ تمامیت ارضی و استقلال خویش است.

قاسم غفوری / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها