بازیگر زنی که کودکان او را «لولو» صدا می کردند!

مثل همیشه رفتم که پسرم را به مهد ببرم ساعت حول و هوش 9:30 بود. در راه به فکر بازی الهام چرخنده بودم در سریال «آوای باران» که چه راحت و صریح دیالوگ می گفت، مونولوگ‌های طولانی و سریع را. یاد سکانسی افتادم که در حیاط مقابل مرضیه بازی می‌کرد. در سکانس آخر هوشمندانه حسین سهیلی زاده کاتی را در مونتاژقرار نداده، تا قدرت یک تکه بازی کردن خانم چرخنده دیده شود.

مثل همیشه رفتم که پسرم را به مهد ببرم ساعت حول و هوش 9:30 بود. در راه به فکر بازی الهام چرخنده بودم در سریال «آوای باران» که چه راحت و صریح دیالوگ می گفت، مونولوگ‌های طولانی و سریع را. یاد سکانسی افتادم که در حیاط مقابل مرضیه بازی می‌کرد. در سکانس آخر هوشمندانه حسین سهیلی زاده کاتی را در مونتاژقرار نداده، تا قدرت یک تکه بازی کردن خانم چرخنده دیده شود.

پسرم آرش در ماشین مدام می‌پرسید: مامان زیور نی نی رو تو زیر زمین انداخت تا سوسک ها بخورنش؟ چرا؟ من توضیح دادم و در فکر بودم که چقدر بازی بازیگر و شور یک سریال می تواند تاثیر گذار باشد در خانواده‌ها. به مهد که رسیدیم در کمال ناباوری بانوی بلند قد با کاپشن مشکی چرم بلند و لبخندی مهربان را دیدم. آرش پسرم تا او را دید یک جیغ کشید و گفت:لولو... پشت سر او تمام بچه ها جیغ می کشیدند و به پشت سر او می رفتند.

او (الهام چرخنده) انگار تمام دنیا روی سرش خراب شده بود. سعی داشت با متانت آنها را توجیح کند بعد از مدیر مهد پرسید تا چه زمانی بچه‌ها هستند؟ و بعد از مهد خارج شد. جویا شدم و فهمیدم رفته و باز می گردد. امروز سوژه ام دم دست بود و خود خودش بود. او نمی دانست در مقابل نگاه یک خبرنگار سینمایی ایستاده است. یک ساعت بعد برگشت من هم آمدم تا هم شاهد باشم و هم آرش را ببرم . او با یک کیک بزرگ به شکل باب اسفنجی برگشت. لباس آبی رنگی بر تن داشت و با آواز کودکانه وارد شد . آهویی دارم خوشگله...

صدایش مهربان بود. مثل یک مادر . آهسته آهسته بچه‌ها آمدند به من و بعضی از والدین که آنجا بودند هم تعارف کرد که برای صرف کیک به سالن برویم . بچه ها را عین یک معلم دور خود جمع کرد و برایشان توضیح داد که؛ زیور فقط یک فیلم بود. ببینید چقدر دوستون دارم؛ اما شما هم قول بدید همیشه به حرف پدر مادراتون گوش کنید.

حالا او برای آرش شبیه یک فرشته شده بود. در راه برگشت آرش گفت: خاله زیور رو دوستش دارم.

او یک فرشته است نه لولو...

با تماس اولی که با این بانو با اخلاق ، مهربان و هنرمند سینمای ایران الهام چرخنده بازیگر نقش زیور در سریال آوای باران گرفتم  انتظار داشتم زیور بد اخلاق و بد عنق پشت خط باشد و مثل خیلی از بازیگر ها تلفنش بر روی انتظار برود اما هیچ وقت چنین اتفاقی نیافتد او با صدای مخلمی و مهربانش جواب داد :

بله بفرمایید خواهش می کنم خانم

سلام کردم و خودم را معرفی کردم و نظرش را در مورد این موضوع خاص پرسیدم خندید در حدی که ریسه می رفت با او خندیدم و گفت :

همیشه عاشق بچه ها بودم مهم سینماست مهم درس بزرگیست که شاید این نقش به خیلی از زیور ها بدهد.

زیور نتیجه اعتماد حسین سهیلی زاده به چرخنده

در مورد روند کارش پرسیدم با کمال احترام گفت اجازه می دهید تا زیور را بیشتر در قسمت های بعد ببینید ، بعد در نهایت حتما حتما با شما صحبت می کنم فقط این را بدانید زیور نتیجه اعتماد استاد سهیلی زاده به بازیگرش و عوامل درست و عالی هستند که خوب ظاهر شدندو عجیب کلام آخر بانو چرخنده بود:

یا علی

او مرا با یا علی بدرقه کرد کاش خیلی از بازیگرهای فرشته نمای لو لو صفت یاد بگیرند بزرگی و اخلاق و منش را از او

سایت خبری خلیج فارس