در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در این صحنه یکی از اعضای ماتریکس با کمک یک کابل خشن مکانیکی و کامپیوتر قصد دارد یکسری از برنامههای آموزش هنرهای رزمی را به مغز او منتقل کند. این کابل مکانیکی به ورودی پشت سر نئو که پس از تولد دوبارهاش در دنیای ماتریکس صاحب آن شده، وصل میشود و از طریق تاثیر روی قشر بینایی، اطلاعات را به مغز او منتقل میکند. پس از اتمام کار و بیدار شدن، نئو چشمک میزند و با اعتماد به نفس میگوید: «من کونگفو بلدم.»
آموزش های خودکار (Automatic learning)، اصطلاح فنی است که برای این ایده به کار میرود. ایدهای که خاستگاه اصلیاش فیلمها و داستانهای علمی ـ تخیلی بوده است، نه آزمایشگاههای تحقیقاتی. بیشتر مردم تصور میکردند چنین قابلیتهایی فقط در قلمرو آرمانی فیلمها باقی میماند و هیچ گاه رنگ واقعیت نمیگیرد، اما به لطف تحقیقات اخیری که مرکز عصبشناسی دانشگاه براون آمریکا انجام داده است، بعید نیست در آیندهای نهچندان دور، این پدیده از داستان های علمی- تخیلی به دنیای علم نقلمکان شود.
یادگیری ادراکی
برای این که از تحقیقات دانشگاه براون که به رهبری تاکئو واتانابه ژاپنی انجام شده، سر در بیاوریم بهتر است اطلاعات کوتاهی درباره انعطافپذیری سیستم بینایی داشته باشیم. آموزش دیداری نوعی از یادگیری در مغز است که بر مبنای اطلاعاتی که قشر بینایی به مغز منتقل میکند، کار میکند. این نوع فراگیری مغزی بیشترین بازدهی را در همان ماههای اول تولد نوزاد دارد. 20 سال پیش، دانشمندان عصبشناس معتقد بودند که سیستم بینایی بعد از ۱۲ ماه ابتدایی زندگی، سختتر از آن میشود که توانایی یادگیری بصری را داشته باشد؛ به عبارت دیگر انعطافپذیری خود را از دست میدهد.
این تصور نسبت به مغز، حدود ۱۵ سال پیش دچار تغییراتی شد، یعنی درست زمانی که داو ساگی، دانشمند عصبشناس، کشف خود را با کمک آزمایشهای ویژهای روی وظایف خاص بصری مغز منتشر کرد. یکی از این آزمایشها جهتیابی هدف بود؛ توانایی که به وسیله آن اگر شما به یک نقطه روی دیوار نگاه کنید سپس سر خود را برگردانید و یک بار دیگر از محلی متفاوت به دیوار نگاه کنید، مغز شما محل دقیق نقطه را هدفگیری میکند و شما دیگر به جستجوی دوباره نیاز ندارید. در این آزمایش، داو ساگی به این نتیجه رسید افرادی که سالها از ۱۲ ماه ابتدایی زندگیشان گذشته، نهتنها امکان کسب این توانایی را دارند، بلکه میتوانند آن را بهبود ببخشند. مطالعات ساگی سال ۱۹۹۴ به ارائه مفهوم جدیدی از سیستم بینایی سخت با نام یادگیری ادراکی انجامید که در واقع شروعی برای کار تاکئو واتانابه بود.
آموزش خودکار
نکته اصلی در آزمایش ساگی این بود که افراد استفاده شده در این آزمایش به هیچ وجه براحتی قهرمان ماتریکس، آموزشها را فرا نمیگرفتند. تا این که سال ۲۰۱۱، تاکئو مدلی را ارائه کرد که یادگیری خودکار را امکانپذیر میکرد.
نکته شگفتانگیز کار او این بود که بدون هیچ موضوع علمی از پیش تعیین شده و حتی بدون استفاده از محرکهایی مانند نقطه توانسته بود سیستم بینایی را آموزش دهد.
تاکئو در این آزمایش دو مرحلهای ابتدا به وسیله یک دستگاه مغناطیسی (FMRI)، تصویری از خطوط مورب که یک دیسک را تشکیل میدادند، از طریق قشر بینایی به مغز افراد القا کرد. این مرحله در زمان هوشیار نبودن افراد آزمایش میشد. در مرحله دوم، مغز این افراد با دیدن یکی از این خطوط مورب، الگوی اصلی یعنی همان دیسک را تشکیل میداد.
اسکن مغزی نمونهها نشان میداد، مغز توانایی گسترش خطوط مورب و تشکیل دیسک را به صورت خودکار آموزش میبیند. آن هم بدون این که کسی به آزمایششوندگان چیزی درباره خطوط یا درست کردن دیسک از آنها گفته باشد. تاکئو یک بار دیگر آزمایش خود را انجام داد و این بار تصویر بزرگ شدن دیسک را به مغز افراد القا کرد که باز هم نتیجه مثبت بود.
برای درک بهتر این موضوع تصور کنید که شما گوشهای از کتاب خود را که زیر فرش جا مانده میبینید، مغز شما خیلی سریع کتاب را تشخیص میدهد و تصویر کامل کتاب را در ذهن تشکیل میدهد، در نتیجه شما کل کتاب را به خاطر میآورید. این دقیقا همان اتفاقی است که در آزمایش تاکئو اثبات شد، فقط با این تفاوت که شما از قبل و در زمان هوشیاری، دیسک یا اینجا همان کتاب را ندیده بودید.
از نقطه تا داده
«نتیجه آزمایش حیرتانگیز است، اما هنوز با انتقال آموزشها به مغز فاصله داریم.» تاکئو سخنش را این گونه ادامه میدهد: «در واقع نتیجه این آزمایش چیزی فراتر از کاری که ساگی در سال ۱۹۹۴ کرد، نیست و در اصل اثبات انعطافپذیری مناسب نواحی یادگیری بینایی بزرگسالان است، اما نکته اینجاست که ما توانستهایم این آموزشها را به صورت غیرهوشیار انتقال دهیم، نه با تمرین و به صورت هدفمند.»
این روش به هیچ دارویی احتیاج ندارد و حتی نیازی به هوشیاری فرد نیست. فرد میتواند فعالیت مغزی خود را روی یک الگوی هدف تغییر داده و مهارت هر چیزی از فوتبال ساده گرفته تا شطرنج حرفهای را در ذهن خود داشته باشد. تاکئو معتقد است، هنوز با این نتیجه سالها فاصله دارند، اما میتوان از همین روشها برای درمان بیماریهای استرس و افسردگی استفاده کرد.
به این ترتیب که میتوان قسمتی از حافظه افراد را که باعث ایجاد استرس و علائم افسردگی میشود، پاک کنیم و با القای یکسری آموزشها به مغز، پیام ارسالی به مغز را از یک چیز ناراحت کننده به یک پدیده شادیآور تبدیل کنیم. رسیدن به این توانایی همان اندازه فوقالعاده است که آموزش کونگفو در فیلم ماتریکس.
تاکئو در این باره میگوید: «فکر میکنم با این روش حتی میتوانیم 12 ماه خاطرات یک فرد را که باعث شکلگیری بیماری افسردگی در او شده پاک کنیم.»
هر چند باید این نکته را هم درنظر گرفت که پاک کردن قسمتی از حافظه فرد میتواند بسیار آزاردهنده باشد.
نفوذ به مغز بشر
راه ورود به مغز انسان در حال باز شدن است. این مساله در کنار تمام مزایایی که تیم تحقیقاتی دانشگاه براون، خوشبینی خاصی به آن دارد، ترسناک هم هست. برای بسیاری از ما، جایی امنتر از مغز و حافظه خودمان برای حفظ اطلاعات شخصی وجود ندارد، اما ادامه این تحقیقات و پیشرفت در آن، علاوه بر تمام دستاوردهای اعجابانگیز میتواند به تهدیدی بزرگ برای بشر تبدیل شود.
بتازگی گروهی از محققان دانشگاههای آکسفورد، ژنو و برکلی یک نرمافزار ساختهاند که به طور خاص برای یافتن اطلاعات محرمانه در مغز طراحی شده است؛ اطلاعاتی مانند آدرس خانه، رمز کارت بانکی و تاریخ تولد. این روش که با بررسی موج مغزی افراد، اطلاعات را به دست میآورد، روی ۲۸ نفر آزمایش شده که ۴۰ درصد آنها اطلاعات فوقالعاده مهم زندگیشان را براحتی لو دادهاند، بدون این که خودشان خبر داشته باشند.
دیدن تصاویری که افراد را به یاد اطلاعات شخصیشان میاندازد، کلید ورود به مغز این افراد بوده و نرمافزار را روی موج مورد نظر قرار داده است. در نتیجه محل زندگی، بانک و شماره رمز آنها مشخص میشده است.
این نرم افزار بیشک با تحقیقات بیشتر میتواند پیشرفتهای بیشتری کند. حال این دو پدیده را در کنار هم قرار دهید؛ 1 ـ روشی که میتواند اطلاعات و خاطرات را به مغز شما القا کند، ۲ ـ نرمافزاری که میتواند اطلاعات و خاطرات شما را از مغزتان استخراج کند. باید اعتراف کرد، حتی خوشبینترین افراد هم با شنیدن چنین پدیدههایی دچار ترس میشوند. ترس از نفوذ بشر به درون مغز، جایی که به نظر میرسد دیگر محل مطمئنی برای نگهداری اطلاعات فوقالعاده شخصی، خصوصی و محرمانه نیست.
مائده گیوهچین - جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: