ییلاق لاکتراشان در فصل سرما خالی از سکنه و در ماههای گرم سال پرجمعیت و پر رفت و آمد است. این روستا از ییلاقات باستانی و نیمه جنگلی محسوب شود که دارای موقعیت جغرافیایی مناسب نسبت به منطقه دوهزار از طریق راه باستانی هزار چم، منطقه اشکورات و رامسر بوده و از طرف دیگر با آثار باستانی که در اطراف خود دارد، نشانهای از زندگی نیاکان ما در ادوار کهن این مرز و بوم است.
در این برنامه قرار بود از تنکابن با مینیبوس به ییلاق آغوزحال رفته و جاده خاکی بالای ییلاق را نیز با مینیبوس تا نزدیک ولگسر ادامه دهیم و از آنجا مسیر پاکوب را روی دامنه شرقی دره میاندشت تا روستای لاکتراشان طی کنیم و حداکثر تا پایان روز اول خود را به روستای لاکتراشان برسانیم، در روستا اتراق کنیم و روز بعد راه دامنه شرقی ارتفاع را در پیش گرفته و خود را به دوراهی نوشا برسانیم و تا پایان روز دوم نیز در روستای نوشا توقف کنیم، صبح روز سوم نیز از روستای نوشا تا چشمه میانلت پایین آمده و موازی با رودخانه پیش برویم و به روستای میانکوه برسیم و از آنجا نیز با مینیبوس به تنکابن برگشته و بعداز ظهر به سمت تهران حرکت کنیم اما متاسفانه بهدلیل شرایط بد جوی و عقبماندن از زمانبندی، این برنامه در نیمه خود به پایان رسید.
آغاز سفر
ساعت10 شب چهارشنبه 16 مرداد قرار بود هفت نفر از همنوردان باسابقه تیرگانی در ترمینال غرب حاضر باشند تا با اتوبوسهای فوقالعاده به تنکابن برویم. از ابتدای هفته دنبال بلیت برای تنکابن بودیم اما آخر هفته عید فطر بود و بسیاری به سمت شمال هجوم آورده بودند. در این آشفتهبازار سمندهای خطی ترمینال غرب که در روزهای عادی با کرایه 23هزار تومان به تنکابن میروند برای هر نفر 50هزار تومان مطالبه کردند که در استطاعت ما نبود. متاسفانه از اتوبوسهای گذری و فوقالعاده به تنکابن هم خبری نبود. با دوستان مشورت کردیم و قرار شد با اتوبوسهای فوقالعاده به لاهیجان برویم و از آنجا با ماشین خود را به تنکابن برسانیم. ساعت 11:30 شب اتوبوس ما بهسمت لاهیجان حرکت کرد. پس از یک ساعت اتوبوس در اتوبان کرج خراب شد و زمان زیادی معطل شدیم تا اتوبوس دیگری از راه برسد. سوار شدیم و به سمت لاهیجان حرکت کردیم.
شرح برنامه
روز اول: ساعت 7:30 صبح بود که با تاخیر زیادی به لاهیجان رسیدیم. بلافاصله دو دستگاه سمند کرایه کرده و از لاهیجان به سمت تنکابن حرکت کردیم. ساعت 9:30 صبح به تنکابن رسیدیم. از قبل با آقای بهشتی راننده مینیبوس هماهنگ کرده بودیم، پس سوار مینیبوس آقای بهشتی شدیم و از جاده جنگلی به سمت آغوزحال حرکت کردیم. پس از حدود 2 ساعت به آغوزحال رسیدیم. طبق نقشه جاده خاکی بسیار مشخصی از آغوزحال تا نزدیکی ولگسر پیش میرفت اما پس از رسیدن از کسبه قهوهخانه آغوزحال شنیدیم که تنها با وانت نیسان میتوان از این جاده عبور کرد. به ناچار از مینیبوس پیاده شدیم و پس از یک ربع ساعت توقف، مسیر را پیاده به سمت ولگسر ادامه دادیم. کمی از جاده را که پیمودیم راه پاکوبی پیدا کردیم و از جاده خارج شدیم و مسیر را از میان جنگل تا ولگسر ادامه دادیم. پس از حدود 3 ساعت پیمودن این راه نهایتا ساعت 2 بعدازظهر در میان مه و قطرات ریز باران و جاده گلآلود و خستگی راه به ییلاق ولگسر رسیدیم. میخواستیم ناهار بخوریم. اما باران امان نمیداد. مردی از اهالی ولگسر با مهربانی اتاقی در خانهاش با وجود لباسهای گلیمان به ما داد، آتشی روشن کردیم و جانمان گرمایی گرفت. ساعتی را به خوردن ناهار گذرانیم. مرد روستایی از پسر کوچک خود خواست که با ما آمده و مقداری از راه را نشانمان دهد. به مسیر خود ادامه دادیم. باران بیامان چند روز گذشته تمام راه پاکوب را پر از گل و لای کرده و این خود انرژی بسیاری از ما میگرفت. وارد دره میاندشت شده بودیم. لحظاتی مه کنار رفت و طبیعت زیبا رخ به ما نمایاند. اما دیری نگذشت که دوباره مه همه جا را پوشانده و تنها صدای بیرون کشیدن پا از میان راه گلآلود بود که به گوش میرسید.
پس از حدود دوساعت و نیم به اولین آرام گوسفندان رسیدیم. از زمانبندی برنامه بسیار عقب بودیم. به مسیر ادامه دادیم تا اینکه جنگل شروع شد. در اینجا دو راه به صورت مشخص وارد جنگل میشود. راه بالا باریکتر و راه پایین با پهنای بیشتر. در اینجا ما به اشتباه وارد راه بالایی و باریکتر شدیم و نیم ساعت از وقتمان به هدر رفت. مجددا برگشتیم و مسیر را از راه پایینی ادامه دادیم. داخل جنگل شدیم. هوا کمکم رو به تاریکی گذاشته و توانمان برای ادامه مسیر تحلیل رفته بود. ساعت حدود 9 شب بود که جایی مسطح را در بالای راه پاکوب پیدا کردیم و در تاریکی شب چادر زدیم.
روزدوم: 7 صبح جمعه بیدارباش بود. لباسها و همه وسایل خیس بود. یکی از اعضا سعی کرد آتشی روشن کند. پس از تقلای زیاد نهایتا موفق شد و اعضا کمکم از چادرها بیرون آمدند. ساعت 9:20 صبح صبحانه خورده شد، وسایل جمع شد و راه پاکوب گلآلود را به سمت جنوب پیمودیم. پس از نیم ساعت به آرام دیگری رسیدیم که به نظر میرسید خالی است. همچنان راه را ادامه دادیم. آرام سوم هم از راه رسید. چشمه خوبی داشت. بطریها را از آب پر کرده و مسیر را ادامه دادیم. پس از گذشتن از آرام سوم و چشمه، شیب پاکوب به طور قابلملاحظهای تندتر میشد و مسیر به سمت بالا میرفت. متاسفانه ما در اینجا از مسیر درست خارج شده و پاکوبی را که مستقیم به داخل جنگل میرود انتخاب کردیم و بیش از یک ساعت و نیم زمان را برای پیدا کردن راه درست هدر دادیم. نهایتا مسیر را به سمت بالا رفتیم و راه پاکوبی مناسب پیدا کرده و ادامه دادیم تا اینکه حوالی 2 بعدازظهر به بالای روستای لاکتراشان رسیدیم. در اینجا ارتفاع را کم کردیم و وارد روستا شدیم. با توجه به اینکه سال گذشته را در مسجد روستا سپری کرده بودیم، امسال نیز به مسجد رفتیم تا در ایوان آن بساط ناهار را مهیا کنیم. برای خرید نان به تنها مغازه این روستا رفتیم. در اینجا با خانم تالشی آشنا شدیم (توضیح اینکه خانم تالشی زن مردی از گالشهای منطقه لاکتراشان است که خود اصالتا اهل روستای لگا است و به همراه فرزندان خود در خانهای بالادست مسجد روستا زندگی میکند.) او اتاقی به ما داد و آتشی روشن کرد. پس از صرف ناهار و بحث و بررسی مسیر برنامه با سایر اعضا با توجه به عقببودن از زمانبندی و نامساعد بودن وضعیت هوا از خیر ادامه مسیر گذشتیم و قرار شد شب را در روستای لاکتراشان بگذرانیم. خانم تالشی غروب به ما سر زد و ما را به اتاقی بزرگتر دعوت کرد و بخاری هیزمی را روشن کرد. با دوستان گرم صحبت شدیم. شام خوردیم و خوابیدیم. روز دوم هم بهپایان رسید. تمام طول شب غرش رعدوبرق خوابمان را بر هم میزد و متوجه شدیم که تصمیم عاقلانهای گرفته بودیم.
روز سوم: صبح روز شنبه پس از صرف صبحانه و خرید تخممرغ و پنیر محلی از خانم تالشی خداحافظی کردیم و مسیر را به سمت پایین روستا و پل روی رودخانه ادامه دادیم تا خود را به لگا برسانیم. با آقای بهشتی هماهنگ کرده بودیم و قرار بود به جای روستای میانکوه به روستای لگا بیاید. جاده خاکی را به سمت روستای لگا طی کردیم و از آنجا نیز مسیر را ادامه دادیم تا نهایتا ساعت 12:30 ظهر آقای بهشتی را ملاقات کردیم و به سمت تنکابن بازگشتیم. در کمربندی تنکابن رستورانی پیدا کردیم و دلی از عزا درآوردیم. پس از صرف ناهار و گشتی کوتاه در ساحل، به ترمینال تنکابن رفتیم و به تهران بازگشتیم.
ملاحظات و پیشنهادات
1 :جاده چالوس در روزهای تعطیل و منتهی به تعطیل بسیار شلوغ است. بلیت سفر نیز برای این روزها به سرعت تمام میشود. به همین خاطر برای تنکابن نتوانستیم به موقع بلیت تهیه کنیم. در ضمن وضعیت در این روزها در ترمینال غرب نیز بسیار بههمریخته و نابسامان میشود. بنابراین برای این تاریخها باید خیلی زود اقدام کنید. از ترمینال آرژانتین تعاونی رویالسفر تنها یک سرویس به مقصد تنکابن دارد. سایر اتوبوسها از تعاونی ایران پیما و ایرانپیمان به مقصد تنکابن حرکت میکنند. همچنین سمندهای خطی مسیر تهران- تنکابن واقع در ترمینال غرب برای مسافران عقب نفری 23هزار تومان و برای صندلی جلو نفری 27هزار تومان مطالبه میکنند که در این ایام تعطیل به خاطر شلوغی جاده به نفری 50 هزار تومان هم قانع نبودند. بسیاری از آنها میگفتند که اگر جاده بسته باشد باید از جاده دیزین به تنکابن رفت.
2 :برای این سفر به سایت هواشناسی accuweather.com مراجعه شد. برای روستای لاکتراشان در تمامی روزها هوایی آفتابی گزارش شده بود به جز احتمال بارش و رعد و برق که با درصد کمی برای روز شنبه پیشبینی شده بود. اما با کمال تعجب پس از وارد شدن به منطقه متوجه شدیم که بیش از 20 روز است که مه و بارندگی ادامه داشته و تمامی مسیر پر از گل و لای است. به نظر میرسد بررسی وضعیت هوا تنها از روی سایتهای هواشناسی جهانی به تنهایی کافی نیست و باید وضعیت هوا را از منابع محلی نیز پیگیری کرد
>> روز نو
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد