آقا ! شما هم ظرف می شویید ؟

شستن یا نشستن؛ مساله این است. منظورمان ظرف‌های خانه است که در فرهنگ ما تصور می‌شود شستن‌شان فقط کار زن‌هاست. البته مردها در بیرون خانه به ظرف شستن به چشم یک شغل نگاه می‌کنند و عار نمی‌دانند اگر به کسی بگویند کارگر رستورانند و ظرف می‌شویند. بعضی مردها هم در جشن‌ها و عزاها با افتخار ظرف‌ها را می‌شویند و برای این که گوی سبقت را از دیگران بربایند و اخلاص خود را بیشتر نشان دهند از ابتدا با همه شرط می‌کنند که «ظرف‌ها امروز مال من». اما داستان ظرف شستن در خانه متفاوت است، آنقدر متفاوت که بعضی‌ها مردانگی را به تر نکردن حتی یک ناخن در آشپزخانه می‌دانند.
کد خبر: ۵۷۰۱۹۸

زن‌های زیادی از این وضع گله دارند. آنها از پدران و پسران و شوهرانی می‌نالند که دست به سیاه و سفید نمی‌زنند و حتی اگر زن خانه بیمار باشد باز هم به تلنبار ظرف‌ها در سینک آشپزخانه بی‌اعتنایی می‌کنند. این گزارش سعی دارد به نگاه‌های متفاوت نسبت به ظرف شستن مردها نگاه کند و بیابد که آیا این کار ویژه زن‌هاست؟ آیا ظرف شستن آقایان در خانه کار خوبی است؟

چرا بعضی مردها حاضرند ماشین ظرفشویی برای خانه بخرند، اما خودشان برای شستن ظرف‌ها آستین بالا نزنند؟ و این که آیا خوب است ما به همه فامیل نشان دهیم که شوهری داریم که کار خانه را هم می‌کند؟

پدر تماشاچی پسر تماشاچی

قبل از هر چیز می‌خواهیم کمی به عقب برگردیم، یعنی زمانی که مردان امروز پسربچه‌ای بیش نبودند و در خانه پدری شاهد فعالیت بی‌پایان مادر در خانه و استراحت پدر بودند. پدران و مردان امروز که حالا به احتمال زیاد خودشان هم مرد خانه هستند مردانی بوده‌اند بی‌اعتقاد نسبت به کار‌کردن مرد در خانه.

از نگاه آنها وظیفه مرد کار‌کردن و به قول خودشان جان کندن در بیرون خانه است و وظیفه زن هم اداره امور منزل، از شستن و پختن گرفته تا جمع و جور‌ کردن بچه‌ها. این نوع تقسیم وظیفه‌کردن در فرهنگ ما موضوعی جا افتاده است، بویژه در زمانی دورتر از امروز که ما مشغول حرف زدن درباره آن هستیم.

در خانه‌هایی که چنین فرهنگی در آنها حاکم است زن که مادر خانه باشد همیشه مشغول کار و تلاش است و کمتر لحظه‌ای دیده می‌شود که او دست روی دست بگذارد و استراحت کند. مرد هم که پدر خانه است برای امرار معاش تلاش می‌کند، اما برگ برنده‌اش این است که دست کم وقتی پا به خانه می‌گذارد اسباب رفاه و آسایش او فراهم است. مرد در فرهنگ ما وقتی به خانه می‌رسد خدمات می‌گیرد، در حالی که زن همواره در حال خدمات‌دهی است.

طبیعی است مرد خانه که استراحت را حق خود می‌داند چشم انتظار رسیدن چای، میوه و آب می‌ماند و در حالی که مشغول خوردن است به فکرش خطور نمی‌کند زنی که در آشپزخانه مشغول کار است نیز خسته است و بی‌انصافی است اگر مسلسل‌وار از او تقاضا داشته باشیم.

در این میان تکلیف ظرف‌های کثیف حاصل از ناهار و شام هم مشخص است و شکی نیست که آنها سهم زن است. حالا تصور کنید در چنین شرایطی پسر خانه از چه کسی الگو می‌گیرد؛ خب معلوم است از پدرش، چون علم روان‌شناسی ثابت کرده که کودکان رفتارها را از طریق دیدن یاد می‌گیرند و وقتی هم که شخصیت‌شان در کودکی شکل بگیرد احتمال تغییر آن در بزرگسالی خیلی کم است.

مادران بی‌تقصیر نیستند

وقتی از پسر تماشاچی حرف می‌زنیم منظورمان همان جنس مذکری است که چه در خانه پدری باشد و چه تشکیل خانواده بدهد و خودش مرد خانه بشود، نسبت به امور منزل بویژه شستن ظرف‌ها بی‌اعتناست، چون می‌داند زنی در خانه است که همه کارها را پیش می‌برد؛ زنی که فقط وظیفه‌اش را انجام می‌دهد و تازه اگر کارهایش را خوب به پایان ببرد زنی مثل مادر شوهرش شده است.

گفته بودیم پسرانی که چنین تفکری دارند این را از پدرشان آموخته‌اند، اما بی‌انصافی است اگر فقط از پدران حرف بزنیم و به مادران اشاره نکنیم. منظورمان آن دسته از مادرانی است که هنوز هم فکر می‌کنند کار خانه مخصوص دخترهاست. به گمان آنها برای مرد ننگ است اگر در خانه کار کند یا به خفتی چون ظرف شستن تن بدهد.

از دید این مادران که مادران شوهران امروز هستند اگر پسر در خانه خودش کار کند یعنی عروسی تنبل در خانه است که کارها را به دوش شوهر می‌اندازد. همین است که برخی مادرشوهرها و عروس‌ها بر سر این موضوع آبشان در یک جوی نمی‌رود و نسبت به هم  دل چرکین‌ هستند.

وقتی از عیوب مادران می‌گوییم حتما باید از عیوب همسران هم بگوییم، چون مردان زیادی وجود دارند که نسبت به کارهای خانه علاقه نشان می‌دهند، اما وسواس‌های زن خانه آنها را پس می‌زند و از انجام هر کمکی منصرف می‌کند. برخی زن‌ها، مردها را به تمیزی نمی‌شناسند، یعنی فکر می‌کنند آنها کارهای خانه را سرسری انجام می‌دهند و اگر ظرف یا رختی بشویند فقط کار زن را چند برابر می‌کنند.

از دید این زن‌ها، مردها نمی‌توانند چربی ظرف‌ها را خوب از بین ببرند، برای همین بهتر است که هیچ وقت اسکاچ به دست نشوند و کمتر نزدیک آشپزخانه و دم دست زن خانه ظاهر شوند. اما این اشتباه است، این طرز تفکر فقط مردان را از کار خانه و همکاری‌کردن با همسر دلسرد می‌کند، برای همین است که می‌گوییم دید برخی زن‌ها نسبت به توانایی‌های مردان نیاز به اصلاح دارد.

زن چه کاره است، مرد چه کاره؟

اگر چند دهه قبل بود خیلی راحت‌تر می‌شد گفت که کدام کار وظیفه زن است و کدام کار وظیفه مرد، اما حالا که خیلی از زن‌ها مانند مردها در بازار کار هم حضور دارند و بیشتر انرژی خود را در بیرون خانه صرف می‌کنند، درباره تفکیک وظایف باید محتاط‌تر قضاوت کرد.

در همه دنیا و در همه فرهنگ‌ها خانه‌داری را وظیفه زن می‌دانند، در فرهنگ ما هم این‌چنین است، حتی اگر زنی بیرون از خانه کار کند و همزمان با شوهر یا حتی دیرتر از او به خانه برسد. شاید هم این‌گونه تفکیک وظیفه‌کردن دور از منطق نباشد، چون جنس، روحیات و توانایی زن به گونه است که برای اداره‌کردن امور خانه مناسب‌تر است، اما این حرف هرگز به این معنی نیست که مردان امروز هم مثل نسل‌های قبل باید تماشاچی باشند و از زنی که در بیرون خانه بیشتر انرژی‌اش را صرف حضور موفق در اجتماع کرده در خانه نیز از جان مایه بگذارد و به خانواده خدمت ارائه کند. البته ناگفته نماند بیشتر زنان شاغل به علت محدودیت زمانی، توان ویژه‌ای در انجام کارها دارند به طوری که هم به شغل‌شان می‌رسند و هم به امور خانه و تازه آنهایی که نمی‌خواهند بهانه به دست شوهر یا سایر عیب‌جویان فامیل بدهند کارهای منزل را با تدبیر بیشتری پیش می‌برند که البته جای تحسین دارد.

ولی با این حال زن خانه هر چقدر هم که توانا و پرتلاش باشد باز نیاز به کمک و همراهی دارد و این دقیقا آن چیزی است که برخی مردان به آن اعتقاد ندارند. در میان کارهای خانه نیز ظرف شستن چالشی‌ترین موضوع است که اکثر قریب به اتفاق مردان علاقه‌ای به آن ندارند. البته این هم ناگفته نماند که مردان با محبت زیادی نیز هستند که نه‌تنها ظرف شستن را وظیفه‌ای اشتراکی میان خود و همسر می‌دانند، بلکه در بقیه کارها نیز حضوری فعال دارند و کانون خانواده‌شان را با حس مسئولیت‌پذیری گرم نگه می‌دارند.

وظایف مردانه، وظایف زنانه

اگر چند دهه قبل بود خیلی راحت‌تر می‌شد گفت که کدام کار وظیفه زن است و کدام کار وظیفه مرد، اما حالا که خیلی از زن‌ها مانند مردها در بازار کار هم حضور دارند و بیشتر انرژی خود را در بیرون خانه صرف می‌کنند، درباره تفکیک وظایف باید محتاط‌تر قضاوت کرد.

در همه دنیا و در همه فرهنگ‌ها خانه‌داری را وظیفه زن می‌دانند، در فرهنگ ما هم این‌چنین است، حتی اگر زنی بیرون از خانه کار کند و همزمان با شوهر یا حتی دیرتر از او به خانه برسد. شاید هم این‌گونه تفکیک وظیفه‌کردن دور از منطق نباشد، چون جنس، روحیات و توانایی زن به گونه است که برای اداره‌کردن امور خانه مناسب‌تر است، اما این حرف هرگز به این معنی نیست که مردان امروز هم مثل نسل‌های قبل باید تماشاچی باشند و از زنی که در بیرون خانه بیشتر انرژی‌اش را صرف حضور موفق در اجتماع کرده در خانه نیز از جان مایه بگذارد و به خانواده خدمت ارائه کند. البته ناگفته نماند بیشتر زنان شاغل به علت محدودیت زمانی، توان ویژه‌ای در انجام کارها دارند به طوری که هم به شغل‌شان می‌رسند و هم به امور خانه و تازه آنهایی که نمی‌خواهند بهانه به دست شوهر یا سایر عیب‌جویان فامیل بدهند کارهای منزل را با تدبیر بیشتری پیش می‌برند که البته جای تحسین دارد.

ولی با این حال زن خانه هر چقدر هم که توانا و پرتلاش باشد باز نیاز به کمک و همراهی دارد و این دقیقا آن چیزی است که برخی مردان به آن اعتقاد ندارند. در میان کارهای خانه نیز ظرف شستن چالشی‌ترین موضوع است که اکثر قریب به اتفاق مردان علاقه‌ای به آن ندارند. البته این هم ناگفته نماند که مردان با محبت زیادی نیز هستند که نه‌تنها ظرف شستن را وظیفه‌ای اشتراکی میان خود و همسر می‌دانند، بلکه در بقیه کارها نیز حضوری فعال دارند و کانون خانواده‌شان را با حس مسئولیت‌پذیری گرم نگه می‌دارند.

کاری با هزار فایده

ظرف شستن مردان در خانه را می‌شود به شکل دو دست دید که سیم و اسکاچ به دست می‌گیرد و ظرف‌ها را آغشته به مایع ظرفشویی و مملو از کف می‌کند و بعد آنها را زیر شیر آب می‌شوید و در جای مخصوص قرارشان می‌دهد. اما همین کار را می‌شود به شکل دو دست مهربان دید که به علت علاقه به همسر با وجود همه خستگی‌هایش روی دو زانو قرار می‌گیرد و بلند می‌شود و به سمت آشپزخانه می‌رود. مردی که در خانه کار می‌کند بویژه مردی که حاضر می‌شود ظرف‌ها را بشوید و از این طریق راهش را از بسیاری از هم جنس‌های خود جدا کند، انسان قابل احترام و قدردانی است نه به این علت که کار همسر را سبک می‌کند، بلکه به این علت که او مردی متعهد به زندگی است، کسی که همه سازهای مخالف علیه خود را می‌شنود، اما به حرف‌های بی‌اساس اهمیت نمی‌دهد، کسی که می‌داند زن خانه، پیشخدمت شوهر و فرزندان نیست و او هم نیاز به استراحت، احترام و همدلی دارد. چنین مردی کسی است که برای خود در جمع خانواده، جایگاه قائل است که یک روز باید در کارهای فنی ظاهر شود و روزی در کاری که به ظاهر زنانه به نظر می‌رسد. چنین مردی از روی ترس ظرف نمی‌شوید، بلکه با اسکاچی که به دست دارد قلب همسرش را جلا می‌دهد و او را خوشحال می‌کند از این که شوهری چنین همراه دارد، مردی که می‌داند در خانه وظیفه‌ای بالاتر از خوردن و ریختن و پاشیدن دارد. مردی که در خانه کار می‌کند شاید خودش نداند که چطور در قلب همسرش جا باز می‌کند و در ازای زحمتی که می‌کشد چه سرمایه‌ای به دست می‌آورد. سرمایه این مردان، محبت همسر، رضایت قلبی، دوستی، همدلی و همراهی است که ناخودآگاه به فرزندان هم منتقل می‌شود و این یعنی حس خوب خوشبختی که نتیجه‌اش به آرامش رسیدن همه اعضای خانواده است.

مردم چه می‌گویند؟

فرهنگ ما فرهنگی دهن‌بین است یعنی همیشه منتظر است ببیند مردم چه می‌گویند. مردم در ذهن ما توده‌ای ناشناسند که هویت‌شان دقیقا معلوم نیست، اما همیشه کارهای ما را رصد می‌کنند و درباره‌مان نظر می‌دهند. در مورد کار‌کردن مردها در خانه هم همین‌طور است یعنی به محض این که فامیل متوجه شوند مردی در کارهای خانه به همسرش کمک می‌کند به قضاوت‌کردن مشغول می‌شوند.

این قضاوت‌ها طیف وسیعی را نیز شامل می‌شود؛ از بهترین و تحسین‌برانگیزترین حرف‌ها تا بدترین و تندترین قضاوت‌ها. آنهایی که تحسین می‌کنند، می‌توانند جزو فامیل دور یا نزدیک زوج‌ها باشند، آنهایی که مذمت می‌کنند نیز می‌توانند از هر دو گروه باشند. پس این که مثلا می‌گوییم برخی مادرشوهرها با کار‌کردن پسرشان در خانه مشکل دارند به این معنی نیست که مادر زن‌ها این‌گونه نیستند یا این که مثلا همه اقوام مرد با کار‌کردن پسری از فامیل خود مشکل دارند یا همه اقوام زن طرفدار شوهر پرکار دختر فامیل خود هستند. اما اگر از موارد استثنا و گروه‌های اقلیت صرف‌نظر کنیم، به طور کلی چند گروه با کار‌کردن مرد در خانه بویژه رفتن او در آشپزخانه و بستن پیشبند و شستن ظرف مخالفند. گروه اول مادر و پدر پسر هستند. آنها کار خانه را وظیفه عروس می‌دانند و ناراحت می‌شوند از این که پسرشان را مشغول ارائه خدمات ببینند.

گروه دوم، مادر و پدر دختر هستند، مادر از این بابت که فکر می‌کند مردم دخترش را چشم می‌زنند و پدر از این بابت که باید غرغر‌های همسر و مقایسه‌شدن‌های دائمی‌اش با داماد را بشنود. این پدر زن‌ها، داماد پر کار در خانه را تهدیدی برای صلابت خود می‌دانند و به همین علت سعی می‌کنند با هر روش ممکن او را از کار‌کردن در خانه منصرف کنند. وضع برادر عروس و داماد هم تقریبا این‌گونه است چون وقتی داماد مقابل چشم همگان ظرف می‌شوید این توقع را در همسران آنها ایجاد می‌کند که شوهران آنها هم باید چنین رفتاری در خانه داشته باشند یعنی توقعی که برادران حاضر به برآورده‌کردن آن نیستند.

از اینها که بگذریم بقیه افراد فامیل، دوستان و آشنایان هم تقریبا با توجیهات مشابه، قضاوت‌های مشابهی در این باره دارند که البته نباید کتمان کرد که در بین همه این آدم‌ها کسانی هستند که با دیده تحسین به چنین مردانی می‌نگرند و از این بابت که او مردی مهربان، همدل و همراه با همسرش است مورد تشویق قرارش می‌دهند.

تجربه شیرین تجرد

مردها دو دسته‌اند ؛ اول آنهایی که به حرف مردم گوش می‌دهند و هر طرف که دیگران بگویند سر کج می‌کنند و می‌روند و دوم مردانی که اراده‌ای قوی و قدرتی بی‌نظیر برای تصمیم گیری دارند و خودشان انتخاب می‌کنند که چه رفتاری برای بهتر شدن زندگی مشترکشان داشته باشند.

گروه اول همان‌هایی هستند که یا از روی تعصب یا از سر بی‌مسئولیتی، خود را جدا از همسر و خانه می‌دانند و به کار خانه بخصوص ظرف شستن به چشم وظیفه‌ای جدا نشدنی از زنان نگاه می‌کنند و حتی اگر فراغت هم داشته باشند اطراف آشپزخانه آفتابی نمی‌شوند. گروه دوم، اما مردانی دلسوزند که اگر وقت داشته باشند آستین بالا می‌زنند و نه تنها ظرف‌ها را می‌شویند بلکه از شستن لباس‌ها، دستمال کشیدن کف آشپزخانه، خالی‌کردن سطل زباله و حتی پختن غذا مضایقه نمی‌کنند.

شاید این مردها آنهایی هستند که یک دوره طولانی تجرد را تجربه کرده‌اند و زندگی دور از خانواده به آنها آموخته که مرد هم مثل زن می‌تواند از پس کارهای خود و خانه بربیاید. در واقع زندگی مجردی این فرصت را به آدم‌ها می‌دهد که خودشان را مسئول زندگی و سرنوشت خود بدانند و برای داشتن زندگی بهتر تلاش کنند. شاید هم به همین علت است که مردانی که دوره مجردی طولانی داشته‌اند وقتی متاهل می‌شوند نیز در کارهای خانه مشارکت می‌کنند و نقش فعالی در زندگی دارند.

البته این وضع شامل حال همه مردهای مجرد نمی‌شود؛ چون در بین آنها کسانی که بارشان را به دوش همخانه‌های خود می‌اندازند یا هنوز برای انجام کارهایشان به کمک پدر و مادر چشم دارند نیز زیادند.

جام جم /  چاردیواری / مریم خباز

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها