گفت‌وگو با دکتر حسین رویوران،کارشناس مسائل خاورمیانه

قیام بحرین با سرکوب قابل مهار نیست

اولین سالگرد انقلاب بحرین 25 بهمن است. تا پیش از ورود نیروهای نظامی‌سعودی، انقلاب به منامه محدود بود، اما بعد از ورود سعودی‌ها و با وجود کشتار وسیعی که آل‌خلیفه و آل‌سعود از مردم در میدان مروارید گرفتند، مردم منامه خیابان‌ها را رها نکردند و دامنه انقلاب به حدود 30 نقطه دیگر کشیده شد. انقلاب بحرین، انقلابی است که بعد از ورود نیروهای نظامی‌رژیم عربستان عمق و توسعه بیشتری پیدا کرده و برخلاف تصور آل‌خلیفه با مشت آهنین متوقف نشده و همچنان زنده است. برای درک بیشتر روند تحولات کنونی و آینده بحرین به گفت‌وگویی با دکتر حسین رویوران کارشناس مسائل خاورمیانه نشستیم.
کد خبر: ۴۵۱۵۳۳

اگر بخواهیم مروری بر 11 ماه انقلاب مردم بحرین داشته باشیم علل پیگیری و اصرار مردم در اعتراض‌ها چیست؟

از زمانی که بحرین به شکل دولتی مستقل در سال 1970 مستقل شد تاکنون تقریبا به صورت دوره‌ای (در این 40 سال) هر 10 سال در این کشور یک قیام وجود داشته و در 40 سال گذشته این قاعده شکسته نشده است. این امر بیانگر آن است که ساختار سیاسی بحرین، ساختار پایداری نیست و جامعه نسبت به این ساختار اعتراض دارد. چنانچه در دهه 1970 یک قیام و در دهه‌های 80 و 90 نیز قیام‌هایی اتفاق افتاد. قیام فعلی، قیام چهارم است و یکی از مهم‌ترین ویژگی های قیام فعلی در بحرین این است که در 3 قیام قبلی دولت موفق به مهار بحران شده بود (گاهی برخی قیام‌ها یک ماه هم طول نمی‌کشید) ، اما در قیام کنونی خیزش مردم 11 ماه ادامه پیدا کرده ،دولت قادر به مهار آن نیست و اراده مردم هم شکسته نشده است؛ قبلا هرگاه قیامی ‌اتفاق می‌افتاد، رژیم ظرف یکی دو ماه آن را سرکوب می‌کرد، ولی این‌بار اراده مردم به‌‌رغم تمامی‌ تلفات و اقدامات وحشیانه دولت در اخراج کارکنان، استفاده از نیرو‌های نظامی‌ عربستان و امارات همچنان استوار است. ایستادگی مردم نشان داد که این قیام با سرکوب قابل مهار نیست و این مهم‌ترین ویژگی قیام مردم بحرین است، بنابراین با وجود آن‌که توان نظامی عربستان و امارات به توان رژیم آل خلیفه افزوده شده، اما بازهم دولت موفق به مهار قیام نشده است.

برخی خبرها بیانگر آن است که باراک اوباما مستقیما با پادشاه بحرین تماس گرفته و گفته است که قیام مردم باید تا قبل از رسیدن آن به اولین سالگرد (25 بهمن) خاتمه پیدا کند. آیا فشارهای آمریکا تاثیری بر سرکوبی این قیام خواهد داشت؟

بعید می‌دانم. راهبردهای خاورمیانه‌ای آمریکا مبتنی بر 2پایه است؛ نخست امنیت اسرائیل و دوم ارسال انرژی ارزان از منطقه به غرب. بحرین چون جایگاه ویژه‌ای در منطقه خاورمیانه دارد هرگونه تحول در بحرین بر مجموعه شورای همکاری خلیج‌فارس تاثیر خواهد گذاشت. به عبارت دقیق‌تر اگر در بحرین تحولی روی دهد شرق عربستان هم شاهد سرآغاز انقلابی جدی خواهد بود و ممکن است بقیه اعضای شورای همکاری هم تحت تاثیر این امر قرار گیرند، لذا آمریکا در این بین بر اساس منافع خود حرکت می‌کند و نه بر احقاق حقوق قانونی جوامع منطقه. برای آمریکا مهم نیست که حقوق شهروندان شیعه در بحرین به عنوان یک اکثریت نقض می‌شود و رژیمی ‌با سرکوب و دیکتاتوری آنجا را مدیریت می‌کند. آنچه مشخص است اساسا آمریکا از رژیم‌های دیکتاتوری در منطقه حمایت می‌کند، به عبارت دیگر منافع آمریکا هم‌اکنون مبتنی بر حفظ این نوع رژیم‌های وابسته و دیکتاتورمآب در خلیج‌فارس است.

اخیرا اوباما گفته است که «ما حاضریم به مردم بحرین برای تحقق خواسته‌هایشان کمک کنیم، مشروط به این‌که ایران مداخله نکند» این اظهارات به نظر شما چگونه مورد ارزیابی قرار می‌گیرد؟

مطرح‌کردن دخالت ایران در حوادث بحرین و شرق عربستان اقدام کاملا وقیحانه‌ای از طرف اعراب و غرب است، زیرا رفتاری که رژیم بحرین با اکثر شیعیان دارد اقدامی آپارتاید، نژادپرستانه و تبعیض‌آمیز است. در عربستان هم وضعیت به همین‌گونه است. مدتی پیش که من در شبکه‌ای خارجی حضور داشتم، یک شهروند شیعه از دمام عربستان تلفنی حضور پیدا کرد. وی می‌گفت دولت عربستان نه اجازه ساخت زمین و قبرستان به شیعیان می‌دهد و نه اجازه می‌دهد شیعیان در قبرستان مسلمانان دفن شوند. یعنی اگر یک شیعه در دمام بمیرد وی را باید به روستاهای شیعه ببرند. در واقع این‌گونه رفتار‌هاست که موجب اعتراض گسترده می‌شود و اعتراض‌های کنونی هم طبیعی خواهد بود. به همین دلیل من تصور می‌کنم که غرب و برخی از کشور‌های منطقه با مطرح‌کردن دخالت ایران تلاش می‌کنند تا رفتارهای قرون وسطایی خود را با مردم بپوشانند.

اگر آقای اوباما واقعا دنبال دموکراسی و حاکمیت اکثریت در بحرین بود نباید به رژیم دیکتاتور بحرین سلاح می‌فروخت تا با این سلاح‌ها مردم را سرکوب کنند. متاسفانه عملکرد غرب با گفتمان‌اش متفاوت است. غرب بر حقوق مردم تاکید می‌کند، در حالی که در عمل اگر رژیم حاکم در بحرین سرکوب ‌کند به پشتوانه و سلاح غرب است. در عین حال برخی از دلایل ثبات بحرین به حضور آمریکا در این کشور برمی‌گردد یعنی نوعی از موافقت ضمنی آمریکایی نسبت به کشتار شیعیان در حال وقوع است.

حجت‌الاسلام شیخ‌ علی سلمان، دبیرکل بزرگ‌ترین حزب بحرینی یا جمعیت الوفاق اعلام کرده است که انقلابیون جدول زمانی تغییرات بنیادی را آماده کرده‌‌اند. استراتژی این جمعیت به عنوان مهم‌ترین گروه مخالف چیست؟

جمعیت الوفاق به دنبال اصلاحات سیاسی است در حالی که مردم به دنبال یک انقلاب و دگرگونی بنیادین هستند. یعنی زمانی که رژیم حاضر به اصلاحات نیست، مردم چاره‌ای جز سرنگونی حکومت ندارند. قبلا در پارلمان نیمی ‌از کرسی‌ها در اختیار الوفاق بود، اما چون عملکرد پارلمان ارزشی نداشت و فاقد حق تعیین دولت، استیضاح وزیر، برکناری و... بود و بیشتر شورای مشورتی بود، الوفاق دریافت که ماندن در این پارلمان جایز نیست. به همین دلیل آنان از پارلمان خارج شدند.

اخیرا 6 حزب اصلی بحرین شامل الوفاق، وعد، التجمع الوحدوی، التجمع القومی، الاخاء و امت یک ائتلاف بزرگ را با شعار «پایداری نامحدود» به وجود آوردند. این امر چه تاثیری می‌تواند در روند مبارزه و تداوم انقلاب بحرین داشته باشد؟

تداوم اعتراض‌ها در بحرین باعث شده است گروه‌های شیعه با هم متحد شوند. ما قبلا شاهد 2 نوع از گروه‌ها در روند مبارزه بودیم. گروه‌هایی مانند الوفاق داشتیم و گروه دیگری تحت عنوان الاخاء. گروه الاخاء انتخابات را تحریم کرد، اما الوفاق وارد انتخابات شد و 18 کرسی به دست آورد. الوفاق با احساس این‌که حضورش در پارلمان به تقویت رژیم و در عین حال ، سرکوب مردم منجر می‌شود از پارلمان خارج شد. الان نگاه نیروهای میانه‌رو مانند الوفاق هم در حال نزدیک‌شدن به مجموعه الاخاء است. به همین دلیل حوزه‌های مشترک در مقابل نظام سیاسی در حال افزایش است و افزایش حوزه‌های مشترک منجر به نوعی ائتلاف بین اینها در مقابل نظام حاکم شده است.

روند انقلاب و اعتراض‌ها چه تاثیری در وضعیت اقتصادی بحرین و افزایش وابستگی اقتصادی خاندان آل‌خلیفه به کشورهای دیگر داشته است؟

دولت بحرین فقیرترین کشور مجموعه شورای همکاری خلیج‌فارس است و به عبارتی نفت چندانی برای صدور ندارد و تقریبا تمام نفت تولیدشده‌اش بین 200 تا 300 هزار بشکه است. این کشور قبلا متکی به صنعت گردشگری بود و پل عربستان به بحرین یکی از مهم‌ترین مبادی ورودی توریسم از شرق عربستان به منطقه بحرین بوده است، اما اکنون صنعت توریسم تا حدی زیاد متوقف شده است و بسیاری از صنایع و چرخه اقتصاد دچار رکود است و این نیز خود زیان‌های دولت بحرین را افزایش داده است. گذشته از این عربستان سعودی 10میلیارد دلار در اختیار دولت بحرین قرار داده است که خود این امر براین نکته دلالت دارد که دولت دچار مشکلات مالی شده و عربستان این مشکل را حل کرده است. علاوه بر این دولت بحرین جنایت بسیار بزرگی انجام داده و بسیاری از کارکنان شیعه، دانشجویان و دانش‌آموزان شیعه را از ادارات دانشگاه‌ها و مدارس اخراج کرده است. این رفتار جنایتکارانه حکومت بسیاری از سازمان‌های دولتی را بامشکل مواجه کرده است، چرا که بدون برنامه‌ریزی این امر اتفاق افتاده است. من تصور می‌کنم در بعد اقتصادی، چرخه اقتصادی در این کشور همچنان لنگ خواهد زد و مشکل جدی خواهد داشت.

حکومت بحرین اخیرا اعلام کرده است برخی احکام دادگا‌ه‌های نظامی‌را بازنگری می‌کند یا اجازه بازبینی آن از سوی قضات غیر نظامی‌ را می‌دهد. هدف حکومت از این‌گونه اقدامات چیست؟

رویوران: باید گفت که زمان به نفع رژیم بحرین نیست بلکه به نفع مردم است. دولت هم طی این مدت در ابعاد سیاسی و اقتصادی ضرر‌های بسیاری کرده است با این حال رفتار مردم دارد در چارچوب قیام نهادینه می شود

حکومت بحرین خیلی از سیاست‌ها را اعلام می‌کند، اما آن را به اجرا نمی‌گذارد. کافی است حکومت چندین افسر را محکوم کند و تا حدی دل شیعیان را به دست آورد، ولی تاکنون دست به این امر نزده است، چرا که قطعا ماشین سرکوب این کشور دچار تردید خواهد شد. به همین دلیل آل‌خلیفه تاکنون چندین بار اعلام کرده است که عاملان کشتار، سرکوب و... را معرفی می‌کند، اما در عمل اتفاقی روی نمی‌دهد. یعنی این‌گونه از اعلام‌ها، اعلام‌های خبری صرف است و هدف آن هم تنها بزک‌کردن تصویر نظام در پیش چشم جهانیان است.

جایگاه سنی‌ها در این تحولات چیست؟

به طور کلی می‌توان گفت تمام شیعیان در بحرین در صف انقلاب حضور دارند. برخی از احزاب سنی نیز مانند وعد در کنار شیعیان هستند و نسبت به نظام دیکتاتوری اعتراض دارند، اما حکومت با مجموعه‌ای از مزدوران و مقیمین (رژیم به افراد زیادی از پاکستان، هند، بنگلادش و عراق تابعیت داده تا جامعه جدیدی جعل کند و ترکیب جمعیت را تغییر دهد) می‌کوشد فضا را عوض کند. این مزدوران براساس گزینش مذهبی و سنی‌بودن به بحرین آورده شده‌اند.

به هر حال اکنون شکاف مذهبی در بحرین ایجاد شده است و این شکاف هم در مرحله سرکوب کارکردی به نفع حکومت است، زیرا طبقه نوکیسه جدید و مزدوران عملا در حمایت از نظام کار می‌کنند.

چه اختلاف نظر‌هایی بین پادشاه و ولیعهد بحرین در مورد تحولات جاری وجود دارد؟

پادشاه معتقد به سرکوب انقلاب است و همچنین معتقد به نوعی از ائتلاف با عربستان. در حالی که ولیعهد نوعی از آشتی ملی در داخل را مورد نظر دارد. مقاله‌ای در نیویورک‌تایمز به قلم ولیعهد بحرین منتشر شد که در آن، او مسوول گفت‌وگو با نیروهای مخالف بوده و به توافق‌هایی قطعی هم رسیده بود، اما اشاره می‌کند که با ورود نیرو‌های عربستانی به بحرین ما غافلگیر شدیم.

این برداشت نشان می‌دهد ولیعهد دنبال نوعی از آشتی ملی بوده است در حالی که پادشاه بحرین سرسپرده عربستان است و حتی ریاض بدون هماهنگی با وی به بحرین نیرو اعزام ‌کرده است. این امر خود بخشی از واقعیت‌ها را آشکار می‌کند. گذشته از این یکی از مهم‌ترین اختلاف نظرهای دیگر آن است که نخست‌وزیر یا خلیفه بن‌سلمان از 1971 تاکنون نخست وزیر بوده است.

وی عموی پادشاه است و بزرگ‌ترین اختلاسگر بحرین به حساب می‌آید.

تا چه حد می‌توان پیش‌بینی کرد در صورتی که روند انقلاب گسترده‌تر شود، اتحادیه عرب درصدد مداخله و میانجیگری برآید؟

متاسفانه اتحادیه عرب تاکنون با موضوع بحرین و انقلاب این کشور رفتاری کاملا تبعیض‌آمیز داشته و به خواست مردم بحرین نیز احترام نگذاشته است، زیرا اکنون آنچه بر اتحادیه عرب فرمانروایی می‌کند پترودلار و شیخ‌نشین‌های نفتی هستند. چون کشورهای عضو این اتحادیه مایل به مطرح‌شدن مساله بحرین نیستند، لذا دیدیم اتحادیه عرب در سوریه به شدت فعال شد و ناظرانی را به این کشور اعزام ‌کرد، اما در مورد بحرین هم کاری نمی‌کند و سکوت کرده است. این سکوت هم به نوع سلطه پترودلار در این نهاد منطقه‌ای برمی‌گردد. اکنون مردم بحرین بشدت به اتحادیه عرب اعتراض دارند و این رفتار را رفتاری قابل قبول نمی‌دانند. اتحادیه عرب تاکنون کاری برای انقلاب بحرین انجام نداده است و در آینده نیز بعید است دست به چنین کاری زند. چرا که حاکمیت کشورهایی مانند قطر و عربستان مانع از آن خواهند شد که بحث بحرین به طور جدی در این اتحادیه مطرح شود.

با توجه به تحولات ماه‌های گذشته آینده انقلاب بحرین را چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟

نخست این‌که اکنون 11 ماه از قیام بحرین می‌گذرد و نشان از آن دارد که به‌‌رغم کشتار، اخراج، فقیرسازی مردم، تحت فشار قراردادن، بازداشت و همه جنایت‌هایی که ممکن است دولتی انجام دهد، همچنان قیام مردمی‌ ادامه داشته است. این امر بیانگر آن است که اراده مردم برای تغییر جدی است و مانند گذشته نیست. یعنی اساسا مردم را نمی‌توان ساکت کرد مگر با احقاق حقوق آنها و این نکته، نکته‌ای بسیار مهم است. لذا دولت هر مقدار نیرو از عربستان، اردن، امارات و... بیاورد قادر به مهار قیام مردمی‌ نخواهد بود. یعنی این قیام زمانی متوقف خواهد شد که اهداف آن تحقق یابد.

در اینجا باید به نکته‌ای دیگر نیز اشاره کرد. متاسفانه مردم بحرین نتوانسته‌اند در درون قیام معادله‌ای جدید را ایجاد کنند. یعنی دولت در حال سرکوب است و مردم هم همچنان اقدامات صلح‌آمیز را در پیش گرفته‌اند و به قیام مسلحانه و تغییر رفتار تمایل نداراند تا زمانی که این رفتار به صورت صلح‌آمیز ادامه دارد نظام هم تا حدی توان نگهداری ساختارهای خود را دارد، لذا باید گفت وضعیت کنونی در بحرین وضعیتی تعادلی و یک بن‌بست سیاسی است. در این وضعیت نه دولت قادر است مخالفان را مهار کند و نه مخالفان قادرند نظام را تغییر دهند. در چنین شرایطی هر دو به نوعی باید منتظر زمان باشند، اما باید گفت که زمان به نفع نظام نیست و به نفع مردم است. دولت هم طی این مدت در ابعاد سیاسی و اقتصادی ضرر‌های بسیاری کرده است. با‌ این حال رفتار مردم دارد در چارچوب قیام نهادینه می‌شود و بخشی از زندگی آنان شده است. نهادینه شدن قیام در میان مردم می‌تواند خطری جدید را برای این رژیم به وجود آورد.

در صورت تداوم قیام آیا ممکن است مخالفان شیعی دست به تحرکات مسلحانه بزنند؟

چنین باوری در بحرین وجود ندارد و هیچ‌گونه گروه مسلحی نیست. تاکنون نیز مبارزه مسلحانه در دستور کار گروه‌های مخالف نبوده است. حتی در هفته‌های گذشته هم استفاده از کوکتل مولوتف در مقابله با ماشین‌های سرکوبگر پلیس در بین برخی از جوانان مطرح شد، اما بسیاری از چهره‌های سیاسی با آن مخالفت کردند. این امر خود بیانگر آن است که رهبران قیام تصمیم دارند انقلاب خود را به‌صورت مسالمت‌آمیز مدیریت کنند.

علی رمضانی / جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها