ریزگردهای ناخوانده محیط‌زیست درمانده

ناخوانده ناخوانده که نه، متهم ردیف اول تا آخر خودمان هستیم، فکر می‌کنیم طبیعت هم مثل انسان است که هر بلایی سرش بیاوریم و بعد به صبر دعوتش کنیم و آن هم به ناچار یا به اختیار قبول کند و ختم ماجرا. طبیعت بنده قانون خود است و هر چه از طبیعت نصیب ما می‌شود، حتی اگر ریزگرد باشد، محصول قانون‌مندی اوست. درمانده درمانده هم که نه، در وقت تخریب طبیعت به هیچ مشاوره و بررسی نیاز نداریم، ولی وقتی می‌خواهیم به ضرب و زور مثلا بخشی از خرابکاری‌های خود در طبیعت را درست کنیم، قطار قطار جلسه می‌گذاریم تا برسیم به یک اقدام آزمایشی با هزار و یک شرط و شروط و در نهایت سکوت و انتظار.
کد خبر: ۴۰۸۵۸۳

تا جایی که حافظه تاریخی انسان‌ها به یاد دارد وقتی آنها از زمین زیر پاهایشان خسته می‌شدند سر از زمین کنده و چشمان خود را به نزدیک‌ترین جای آسمان می‌دوختند، چرا که با این کار، برای یک لحظه هم شده، خودشان را از تله‌های زمینی رها می‌کردند تا با نفسی تازه فکری نو بیابند. اما این روزها دیگر این هم لطفی ندارد، چون آسمان نیز همرنگ زمین است. از روزی که زمین ما را دهکده خواندند تا به امروز که کلبه می‌نامند همه فکر کردند فقط به خاطر رشد و توسعه تکنولوژی، فاصله‌ها آنقدر از بین رفته که قدرت ارتباطات انسان‌ها مثل ارتباطات یک دهکده یا کلبه شده است، ولی واقعی‌تر این است که بگویند یک زمین به اندازه یک دهکده و کلبه این همه صاحب و فرمانروا و مدیریت جور وا جور نمی‌خواهد. از همان روز این خاک بوی مرگ می‌دهد. گردوغبارها بی‌محابا تا قلب خوزستان، بوشهر، لرستان، ایلام، یاسوج، شیراز، کرمانشاه، تبریز و ارومیه می‌تازند تا با بیابان‌های خودمان در سیستان و بلوچستان و خراسان و یزد وکرمان هم آغوش شوند و نتیجه این که در این 5 سال اخیر در بیش از 20 استان کشور غلظت ذرات گرد و غبار در بعضی موارد به هزار برابر استاندارد گزارش شده و اندازه ذرات معلق در توفان‌ها هم از 5‌/‌2 میکرون و کمتر بالاتر رفته است.

اما اگر اوضاع را به همین منوال طی کنیم تداوم دوره زمانی حضور ریزگردها از 5 تا 10 روز در سال به 365 روز سال افزایش یافته و به خودکفایی در ریزگرد می‌رسیم و همین مقدار گرد و غبار برای به خاک سیاه نشاندن یک کشور کافی است. تازه تحول در طبیعت، یک تکانی به ادبیات و فرهنگ بومی هم می‌دهد تا به جای هر که بامش بیش برفش بیشتر، بگوییم هر که غبارش بیش بیمارستانش بیشتر، نابینایش بیشتر، بیمار پوستی‌اش بیشتر، تعطیلی‌اش بیشتر و مهم‌تر از همه تولیدش کمتر و وابستگی‌اش بیشتر. طبیعت همیشه به ذوق و هنر هنرمندان بها داده ولی حالا یک تمنا دارد و آن این که تا فرصتی است هر کدام نقشی از مراتع و جنگل‌های زاگرس بکشند و به یادگار بگذارند. اگر همین‌گونه پیش برویم ذرات گرد و غبار در روزنه‌های مرطوب برگ‌های درختان زاگرس جا خوش می‌کنند و کمر جنگل‌های زاگرس را خم خواهند کرد و آن روز آیین‌نامه آمادگی و مقابله با آثار زیانبار پدیده گردغبار به شماره 93106 که سهل است اگر به شماره یک میلیون هم ثبت شده باشد ثمر نخواهد داد. به استناد همین آیین‌نامه تاکنون بیش از 23 قانون و کنوانسیون و تفاهمنامه داخلی و خارجی به کار گرفته‌ایم تا نگذاریم این کشور چهار فصل و کلکسیون زیبای اقالیم حتی روی کمربند خشک و نیمه خشک زمین همچون 110 کشور جهان در غرقاب پدیده بیابان‌زایی، تغییر اقلیم و کمبود آب شیرین گرفتار شود و برای همین هزینه پرداخت می‌کنیم. اگر امروز عراقی‌ها گفتند موضوع کنترل بیابان‌ها و گرد و غبار در کشورشان در اولویت نیست آیا در اولویت ما هم نیست؟ پس این همه قانون و کنوانسیون کی به کار خواهند آمد، آیا نفس کشیدن حق بشر نیست؟

خوشبینانه می‌پرسیم چرا مسوولان امر اینقدر صبوری پیشه می‌کنند؟ در این 5 سال حضور نامیمون گرد و غبار، آبروی مدیریت محیط زیست کشور را زیر سوال برده است. اگر موضوع محیط زیست فرامرزی است، چرا مراجع و مراکز بین‌المللی را به میان نمی‌کشند؟ و بالاخره این که دولت مسوولیت این پیگیری‌های حیاتی را به چه سازمان و ارگانی واگذار کرده است؟

یوسف حسینعلی‌زاده

 کارشناس ارشد منابع طبیعی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها