موسیقی چاووش از ایران تا آلمان به روایت مجید درخشانی

آرزویم تشکیل ارکستری‌ بزرگ با سازهای ایرانی است

مجید درخشانی، نوازنده تار و آهنگساز موسیقی ایرانی از اعضای اولیه گروه موسیقی شیدا بود که از ابتدای شکل‌گیری چاووش در این مرکز در کنار استادانی چون لطفی، علیزاده، مشکاتیان و... به فعالیت پرداخت. او در سال 1363 به آلمان رفت و در شهر کلن، مروج موسیقی ایرانی شد.
کد خبر: ۴۰۷۸۸۴

درخشانی در تمام مدتی که خارج از کشور بود، آثاری را با همکاری بزرگان موسیقی ایرانی منتشر کرد که در آن میان می‌توان آلبوم موسیقی «در خیال» را برشمرد.

 درخشانی سال 84 به ایران بازگشت و با هدف ارائه موسیقی ‌سازی، گروه خورشید را تشکیل داد؛ ارکستری که از نوازنده‌های سازهای ایرانی تشکیل شده است.

این گروه بعد از گذشت 6 سال فعالیت، تصمیم دارد کنسرت‌هایی را هر فصل در تهران با خوانندگان نسل جوان برگزار کند که سرآغاز این اتفاق، 3 اجرای هفته‌گذشته در تالار وحدت بود. به همین مناسبت گفت‌وگویی را با این هنرمند انجام داده‌ایم.

گروه خورشید از ابتدا با چه هدفی شکل گرفت؟

من قبل از آمدنم به ایران در فکر تشکیل چنین گروهی بودم و در این زمینه نیز صحبت‌های مقدماتی را با مسوولان وقت دفتر موسیقی وزارت ارشاد انجام دادم تا با حمایت آنان یک ارکستر بزرگ از سازهای ایرانی تشکیل دهم. در واقع همیشه علاقه‌مند به این بودم که تجربه کارکردن با تعداد زیادی نوازنده سازهای ایرانی را همانند دیگر ارکسترهای دنیا داشته باشم.

تشکیل ارکستر بزرگ همیشه از طرح‌ها و آرزوهایم بود که با آمدنم به ایران و همت دوستان جوان توانستم گروهی را با عنوان خورشید تشکیل دهم. البته این گروه خیلی کوچک‌تر از آن چیزی بود که در ذهن داشتم، اما خوشحالم از این‌که این اتفاق رخ داد و به هدفم که بیشتر ارائه موسیقی بی‌کلام بود، رسیدم. البته نمی‌توان گفت صددرصد بی‌کلام، چرا که در کارهایمان گاهی خواننده نیز نقش دارد.

البته بدون کمک دولتی.

خب نمی‌توانستم منتظر آنان بمانم. برای همین خودمان آستین‌ها را بالا زدیم.

اولین کار شما بعد از آمدنتان به ایران آلبوم فصل باران بود که با صدای علیرضا قربانی منتشر شد. این انتخاب، کمی با آن هدفتان که ترویج موسیقی بی‌کلام است، تعارض دارد. چرا؟

اگر چه ما در قطعاتی از این مجموعه آواز گنجانده بودیم، اما باید آن را یک آلبوم بر مبنای کار بی‌کلام دانست. در این آلبوم، قطعاتی بدون حضور شعر وجود دارند که به اندازه کافی حرف‌هایی برای گفتن دارند. در واقع هدف کلی‌ام در این اثر ارائه گروه‌نوازی به شکلی که در موسیقی‌های دیگر هم وجود دارد، بود.

چند سالی که آلمان بودید، فضای فرهنگی آن کشور روی شیوه آهنگسازی‌تان تاثیری نگذاشت؟

قطعا بی‌تاثیر نبود. شرایط آلمان به گونه‌ای بود که کمی‌ مرا از قید و بندهایی که در اوایل کارم داشتم، رها کردم. می‌دیدم آهنگسازهای آلمانی چقدر راحت با موسیقی برخورد می‌کنند و نگاهشان آزاد است و تنها در حیطه آموخته‌هایشان حرکت نمی‌کنند. همین مساله مرا خصوصا در حوزه ریتم رها کرد، ولی همچنان در چارچوب ردیف بودن از اعتقاداتم است. ردیف از شاخص‌های اصلی موسیقی ایران به شمار می‌آید، ولی ما می‌توانیم از نظر ریتم که یک مقوله جهانی است، از دیگر موسیقی‌های دنیا نیز استفاده کنیم.

این نوع بهره‌مندی از ریتم‌های موسیقی دیگر کشورها را می‌توانیم تلفیق تعریف کنیم؟

در واقع تلفیق 2 تا فرهنگ است. به نظرم همراهی 2 ساز را نمی‌توان تلفیق موسیقی تعریف کرد، چرا که هر سازی می‌تواند هم موسیقی خودش و هم موسیقی دیگر کشورها را اجرا کند.

منظور اصلی من از تلفیق، تلفیق فرهنگ موسیقی، نوع موسیقی و آداب و رسوم است، اما استفاده از ریتم در موسیقی‌مان را نمی‌توان به این معنا تعبیر کرد. چارچوب موسیقی ما بر اساس جمله‌بندی ملودیک است نه بر مبنای ریتمیک. من خودم در موسیقی ترکیه ریتم‌هایی شنیدیم که در موسیقی ایرانی بسیار خوب جواب می‌داد و بعدها جا پای آنها را در موسیقی ردیف ایرانی پیدا کردم، البته به صورت ناقص و حلقه‌های مفقود.

به نظرم در زمینه ملودی و نغمه واقعا تلفیق امکان‌پذیر نیست، چرا که هر موسیقی رنگ خودش را دارد و از لحاظ لهجه متفاوت است. نمی‌توان آنها را خیلی با هم تلفیق کرد، چرا که زود رنگ عوض می‌کنند. البته موسیقی ایرانی قابلیت این را دارد که با ‌هارمونی اروپایی تنظیم شود، ولی رنگش قطعا کلاسیک خواهد شد.

من به شخصه معتقدم که تلفیق به عنوان یک تجربه برای هر نوازنده‌ای خیلی خوب است، اما در عین حال نیز اعتقاد دارم در تلفیق باید هویت موسیقی‌مان حفظ شود.

برخی آهنگسازان از موسیقی اقوام در تلفیق‌هایشان استفاده می‌کنند. شما در این خصوص چه نظری دارید؟

نغمه‌های اقوام ایرانی، ریشه‌های موسیقی ما هستند و بر این اساس از این نوع موسیقی‌ها می‌توان در نو کردن موسیقی ایرانی بخوبی استفاده کرد. موسیقی سنتی ـ دستگاهی ما همانند موسیقی کلاسیک سنگین است که در بسیاری موارد موسیقی مردم عادی نیست. هنری سنگین است که می‌توان از آن استفاده‌های خوبی کرد، ولی به نظرم نگاه به موسیقی مناطق ایران در ساخت موسیقی‌های دیگر تاثیرات خیلی خوبی دارد. البته دوستان زیادی این کار را از جمله استاد علیزاده انجام داده و موفق بوده‌اند. ناگفته نماند که استفاده از سازهای محلی نیز رنگ جدیدی به ارکسترهای ایرانی می‌دهد.

شما هم آهنگسازی‌های گروه خورشید و هم شهناز را بر عهده دارید. با توجه به این‌که 2 گروه در کنار هم پیش می‌روند نوع آهنگسازی شما چه تفاوت‌هایی در هر گروه دارد؟

درخشانی: به نسبت چند دهه گذشته، آهنگسازی در موسیقی ایرانی بشدت افت کرده است و برای همین تعداد آثار ماندگار کمتری در این عرصه ساخته می‌شود. در مقابل توان نوازندگی بویژه در نزد جوانان خیلی رشد کرده که راه را برتشکیل ارکسترهای بزرگ‌تر باز کرده است

آهنگسازی‌های گروه شهناز صددرصد با توافق خواننده انجام می‌شود، چرا که او قرار است آهنگ‌های ساخته شده را بخواند، البته تصنیف‌هایی را که گاهی خواننده گروه می‌سازند بنده فقط تنظیم می‌کنم، ولی باقی قطعات با توافق او ساخته می‌شود. ولی در گروه خورشید صددرصد خودم تصمیم می‌گیرم و از آنجا که دوست دارم در آن کارهای سازی ارائه دهم و گروه‌نوازی نقش مهمی‌ دارد، بیشتر قطعات سازی هستند و مابین آنها آواز هم قرار می‌گیرد.

گروه خورشید از ابتدا هدفش عدم خواننده‌محوری بود هر چند که ما همیشه در کنسرت‌هایمان خواننده داشتیم، ولی برنامه این بوده که گروه‌نوازی نقش پررنگ‌تری داشته باشد و خوشبختانه خوانندگان جوانی که با ما همکاری داشته و دارند نیز این موضوع را پذیرفته‌اند.

موسیقی قدیم ایران بیشتر سازی بوده تا آوازی، ولی ما هم اکنون شاهد این هستیم که اکثر گروه‌ها قائم به خواننده شده‌اند. شما در این باره چه نظری دارید؟

به نظرم این روند مثبت نیست. وقتی صفحات گرامافون دوره قاجار را بررسی کنید، قطعات سازی زیادی می‌بینید که این خود نشان می‌دهد مردم در آن زمان چقدر موسیقی سازی گوش می‌کردند. البته حضور خواننده در آن زمان نیز در گروه‌ها به چشم می‌خورد، ولی موسیقی سازی پررنگ‌تر است.

در دوره موسیقی گل‌ها یک مقدار مقوله آواز مطرح شد، ولی در همان زمان روح‌الله خالقی شروع به تولید کارهای بی‌کلام کرد و در دوره‌های بعد هم علیزاده این رویه را ادامه داد و به نوعی پرچمدار این شیوه شد و موسیقی‌اش هم برد مردمی ‌داشت که این نشان‌دهنده توانایی بالای مردم در شنیدن موسیقی بی‌کلام است.

متاسفانه در این30 ـ 20 سال گذشته مردم ما بدعادت شده‌اند که حتما صدای یک خواننده را در هر موسیقی بشنوند و این مساله شاید به شرکت‌های سرمایه‌گذار موسیقی نیز برمی‌گردد، چرا که آنها در این سال‌ها روی موسیقی‌های با کلام هزینه کرده‌اند و این در حالی است که موسیقی ایرانی به خاطر وفور ملودی امکان اجرای بی‌کلام را دارد.

چرا هم‌اکنون شاهد ساخت آثار ماندگاری در زمینه موسیقی ایرانی نیستیم در حالی که اساتید حال حاضر در زمان جوانی‌شان آثاری خلق کرده‌اند که بسیار ماندگار شده‌اند؟

قضاوت در این زمینه سخت است. ما دوره‌ای که در چاووش بودیم و آثار زیادی را می‌ساختیم خودمان هم نمی‌توانستیم حدس بزنیم که ماندگار می‌شوند یا نه. واقعا این مقوله قابل پیش‌بینی نیست به طوری که در حال حاضر نمی‌توانیم تشخیص دهیم کدام آثار در آینده ماندگار می‌شوند.

اما نکته مهم این است که تعداد آثار خوب کم شده یعنی آهنگسازی بشدت در موسیقی ایرانی افت کرده و در مقابل نوازندگی‌ها خیلی رشد کرده است و این قضیه، بخشی‌ به آهنگسازی جوانان به شیوه کلاسیک و عدم آگاهی‌شان به موسیقی ایرانی برمی‌گردد.

چرا در شرایط امروزی شاهد وسعت‌گرفتن گروه‌های موسیقی هستیم و این در حالی است که در گذشته اعضای گروه‌ها به 3 الی 4 نوازنده خلاصه می‌شدند؟

نیاز روز زمانه، رنگ‌آمیزی و تزئین موسیقی باعث این اتفاق شده است. وقتی تعداد سازها زیاد می‌شود، امکان تزئین بیشتری برای آهنگساز وجود دارد و در مقابل نیز روی شنونده تاثیر می‌گذارد و این در حالی است که در گذشته ما هم کمبود نوازنده داشتیم و هم توقع شنیداری مردم کم بود.

البته امروزه ما شاهد این هستیم که تکنوازی استادانی مثل لطفی، علیزاده و... شنونده‌های زیادی دارد، ولی جوانان ما آن سطح نوازندگی و بداهه‌نوازی استادان را ندارند که بتوانند مخاطب را به اجرای خود جذب کنند، ولی ناگفته نماند که همین جوانان از نظر اجرای ارکستری در جایگاه خوبی قرار دارند.

فکر می‌کنید چه راهکارهایی وجود دارد که جوانان بتوانند هم بداهه‌نوازی خوبی داشته باشند و هم به شیوه تکنوازان قدیم کار کنند؟

ارتباط جوانان ما با موسیقی قدیم کم است و باید همان‌طور که به موسیقی امروز آشنا هستند از نظر شنیداری نیز با موسیقی قدیم و فولکلور خودشان هم ارتباط برقرار کنند، اما متاسفانه در شرایط کنونی هنرجویان وقت و حوصله ندارند که دنبال موسیقی‌های اصیل بروند.

یکی از مواردی که در این سال‌ها به آن انتقاد شده کارکردن اساتید با نوازندگان جوان است. با توجه به این‌که همه اعضای گروه شما جوان هستند چقدر این انتقاد را قبول دارید و آیا حضور این نوازندگان جوان به کار اساتید لطمه‌ای وارد نمی‌کند؟

ما اگر از جوانان در حد خودشان استفاده کنیم به موسیقی کمک زیادی کرده‌ایم و از آنجا که جوانان ما بهترین نوازنده‌های ارکستری هستند حضورشان نه به کار گروه و نه اساتید لطمه وارد می‌کند، ولی اگر از همان جوان در نقش تکنواز استفاده کنیم هم به خود نوازنده و هم کار ارکستر ضربه زده‌ایم.

هدف گروه خورشید از ابتدای شکل‌گیری‌اش ارائه موسیقی ‌سازی بوده، ولی در کنسرت‌های هفته گذشته‌ شما از 3 خواننده بهره برده‌اید. آیا این اتفاق به معنای تاکید شما روی موسیقی آوازی نیست؟

ما در 3 بخش با گروه خورشید آثاری را در دستگاه ماهور، اصفهان و همایون اجرا کردیم. اگر قرار بود برای این سه قسمت از یک خواننده استفاده کنیم، چهره اصلی کنسرت خواننده می‌شد اما برای رفع این موضوع و همان هدف اصلی‌مان یعنی ارائه موسیقی ‌سازی از 3 خواننده در اجرای برخی قطعات استفاده کردیم که هر کدام 3 صدای مختلف دارند و نقش 3 ساز را بازی می‌کنند.

یکی دیگر از دلایل این کار کنار هم قرار گرفتن چند خواننده در یک اجرا بود به طوری که در این کنسرت 3 خواننده در بخش پایانی یک تصنیف را به صورت سوال و جوابی با هم می‌خوانند.

امیر سعید بورنگ
‌ جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها