شاید در نگاه اول تعمیم دادن این دو اتفاق مشابه در دو نقطه جهان چندان درست به نظر نرسد، اما میتوان اینگونه به ماجرا نگاه کرد که اگر اندکی از شور و شوق رسانهها برای نجات جان معدنچیان شیلیایی برای کارگران گرفتار در معدن چین هم وجود داشت حالا شاید بسیاری از آنها زنده بودند. اتفاقی که یکی از دلایل مهم آن استقبال مسوولان شیلیایی از پوشش خبری این اتفاق در کشورشان بود. چیزی که با وجود نوع نظام سیاسی در چین و وضعیت رسانهای موجود در این کشور امکان پذیر نبود و رسانهای شدن این اتفاق چندان به مذاق سیاستمداران چینی خوش نیامد تا رسانهها این بار نتوانند اهرمی باشند برای نجات جان معدنچیان گرفتار در این کشور.
البته تنها سیاستمداران چینی را نمیتوان مقصر دانست، بی میلی رسانهها در عدم پوشش جهانی این اتفاق دلایلی زیادی دارد که در این یادداشت کوتاه نمیگنجد.
بیرغبتی رسانهها در پوشش خبری معدنچیان چین یادآور شاهکار سینمایی بیلی وایلر یعنی «تکخال در حفره» هم هست. تکخال در حفره روایت خبرنگاری است (که شاید مصداقش همین رسانهها باشند) که به دنبال کسب شهرت و بالا بردن موقعیت کاریاش است و خیلی اتفاقی وارد ماجرای گرفتار شدن یک مرد در داخل یک معدن میشود. در آنجاست که او متوجه میشود این همان موقعیتی است که همیشه دنبالش بوده است. این خبرنگار عملیات نجات جان مرد گرفتار را به تاخیر میاندازد تا با داستانپردازیها و سوء استفادههای ژورنالیستیاش اسم و رسمی برای خودش درست کند.
زمانه عوض شده است و انگار ذائقه مخاطبان نیز تغییر پیدا کرده است. دیالوگ ماندگار فیلم بیلی وایلر مصداق واقعی مقایسه وضعیت معدنچیان کشته شده در چین و معدنچیان نجات یافته در شیلی است، همچنین مصداق روشنی است از تغییر ذائقه انسانها در مواجهه شان با اخبار. جایی که خبرنگار فیلم (با بازی کرک داگلاس) در پاسخ به یکی از منتقدانش میگوید: خبرای بد بهتر میفروشن، چون بیخبری خوشخبریه.
علی محزون / جامجم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد