پدرمصطفی از به یادآوردن لحظات قتل پسر ۳۷ساله ودختری که قرار بود عروسش شود،رنج میکشد و میگوید نمیداند از کجا و چه بگوید. او در گفتوگو با جامجم و با صدایی خسته از شب جنایتی میگوید که در ویلا رخ داد:«پسرم۳۷ساله و فرزند آخر بود و با من در مغازه کار میکرد. او و یاسمین ۱۱ماه پیش درجزیره هنگام و زمانیکه برای تفریح رفته بودند، با هم آشنا شدند. پس از آشنایی، پسرم موضوع را با خانواده مطرحکرد که پرسیدم همدیگر را دوست دارید؟ پسرم گفت او را میشناسد و قصد ازدواج دارد. گفتم پس از پایان ماههای محرم و صفر به خواستگاری او میرویم. هیچ کدام هم سابقه عقد و ازدواج نداشتند. هفتم شهریورماه، یاسمین اهل اراک با خودروی خود به خانهمان در قاهان آمدوبا پسرم به ویلای یاسمین درپیربازار رشت رفتند.یاسمین دو سالی میشد که این ویلا را داشت. در روزهاییکه به سفر رفته بودند، پسرم روزی چندبار با ما تلفنی صحبت میکرد و پیام میفرستاد، اما از۱۲شهریور تماسها قطع شد. هم ما نگران شده بودیم و هم مادر یاسمین که چرا دخترش تلفنهای او را پاسخ نمیدهد. او با یکی از دوستان نزدیک یاسمین که کلید ویلا را داشت تماس گرفت و خواست از حال بچهها باخبر کند.
دوست یاسمین با ورود به خانه با اجساد غرق درخون یاسمین و مصطفی روبهرو میشودکه در اتاق افتاده بودند. با سروصدای او همسایهها از موضوع مطلع شدند و پلیس را باخبر کردند.رسانهای گفته بود اجساد به تراس برده شده بودند که درست نیست. به گفته پسر دیگرم که جسد مصطفی را دیده بود، صورتش غرق در خون آمده. گویا یاسمین را قبل از قتل شکنجه کرده بودند زیرا پهلویش سیاه شده و ۴-۳ انگشت هم نداشت. قاتل یا قاتلان ابتدا پسرم را کشته و بعد یاسمین را شکنجه کرده و به قتل رسانده بودند.»
او در مورد نحوه قتل مصطفی و یاسمین ادامه داد:«آنطور که میگویند چند پوکه گلوله در صحنه جنایت پیدا شده است. آنها ساعاتی پیش از جنایت در یک مهمانی بودند و پس از بازگشت به ویلا و حوالی ساعت ۲:۳۰ یا ۳ بامداد به قتل رسیدهاند. نمیدانم در زمان جنایت قاتل یا قاتلان خانه را بههم ریخته بودند یا نه، اما به جز گوشی پسرم و سوئیچ خودروی یاسمین هیچ چیزی از ویلا سرقت نشده است. ویلا دوربین نداشت و فقط ساختمان سرکوچه دوربین داشت که نمیدانم پلیس آن را بررسی کرده یا نه. به نظرم یک نفر بهتنهایی نمیتوانسته این قتلها را انجام دهد و ممکن است همدست یا همدستان دیگری هم داشته باشند. به گفته همسایهها قاتل یا قاتلان کارشان را خوب بلد بودند چون هیچکس صدای شلیک گلوله نشنیده است. ما به ویلا هم رفتیم اما کاش نمیرفتیم و حال همگی بد شد. دیوار ویلا کوتاه بود و گویا قاتل یا قاتلان از دیوار بالا رفته و وارد حیاط شده بودند.»
پدر مصطفی درمورد اینکه آیا به کسی مشکوک است یاخیرمیگوید:«چندنفر را معرفیکردیم وگویا پلیس با ۳-۲ نفر هم تماسگرفته است، اما از نتیجه خبر نداریم. خودم و خانوادهام هم به تمام سوالات پلیس پاسخ دادیم و منتظر نتیجه پرونده هستیم تا بدانیم چه کسی یا کسانی و به چه علت پسرم و یاسمین را به قتل رساندهاند. مصطفی پسرخیلی خوبی بود و با هیچکسی دشمنی نداشت. آنقدر مظلوم بود که آزارش به مورچه هم نمیرسید. یاسمین هم دختر خیلی خوبی بود. برخی میگویند یاسمین خواستگار یا نامزد داشته که حرف در اینباره زیاد است. همسرم از مصطفی پرسیده بود آیا یاسمین خواستگار داشته که پاسخ پسرم منفی بود. این دو جوان خیلی به یکدیگر علاقه داشتند. پسرم درحالی قربانی شد که همیشه سرش به زندگی خودش گرم بود و با کسی کار نداشت. او قرار بود بعد از بازگشت از سفر برای خرید خودرو ثبتنام کند که قسمت نشد. امیدواریم پلیس هرچه زودتر عامل یا عاملان این جنایت سوزناک را دستگیر کرده و به سزای اعمالشان برساند.»