گذری بر شهرکهای حاشیه ای نوزاد ناقص الخلقه شهر

زمانی که سرریز جمعیت شهرهای بزرگ در شهرهای نوظهور اطراف این شهرها جا داده می شدند ، شاید کسی نمی اندیشید که این مناطق ممکن است مامنی برای رفتارهای ناهنجار اجتماعی هم باشند.
کد خبر: ۲۳۵۲۸
صدای بلند موسیقی که از خودروها پخش می شود شب و روز و ظهر و عصر نمی شناسد ، هماهنگ با ضرباهنگ تند این موسیقی خودروهایی بی هیچ مقصدی طول و عرض خیابان را طی می کنند ، یکدیگر را تعقیب می کنند، مسابقه می گذارند ، ترمزهای ناگهانی می گیرند، مانور می دهند و این همه حرکت ، سرعت و صدای گاز و ترمز ماشین ها و کشیده شدن لاستیک ها روی آسفالت صدای همیشگی خیابان ها می شود. خیابان قرق همیشه سواره هاست که گاهی از خودروهایشان بیرون می آیند و بقیه ماموریتشان را برای ایجاد مزاحمت در مجتمع های تجاری به انجام می رسانند. آنها که خودرویی ندارند هم می توانند به اینجا بیایند ، کنار خیابان بایستند ، سر به سر راننده ها بگذارند ، کتک کاری کنند ، اگر کسی نبیند بار زدن سیگاری در گوشه ای و پشت بند آن خیلی کارهای دیگر که شهرها پذیرایشان نیستند. در شهرکها و شهرهای اطراف کلانشهرها که کوچه باغ و باغهای بزرگ دارند مخفیگاه های خوبی برای قاچاقچیان ، معتادان و... است . تا فضای رعب آوری به وجود آورند که کسی جرات پا گذاشتن به آن را نداشته باشد. اسکان یافتن مازاد جمعیت شهرهای بزرگ در نقاط مختلف خارج شهر بنا بر قشربندی های اجتماعی صورت می گیرد. هدف از ایجاد برخی شهرکها دور کردن قشر مرفه جامعه از شهر بوده ، همچون «شهرک غرب» تهران که هدف از تشکیل آن اسکان طبقه مهندسان و پزشکان جامعه در منطقه ای مسکونی با خانه های بزرگتر و فضای سبز بیشتری به دور از صنایع ، شرکتهای تجاری و مراکز اداری بوده است یا کوی سیزده آبان که برای اسکان دادن قشر کارگر در جنوب تهران ساخته شده است . از این نوع شهرک ها، در اطراف تهران می توان شهرک اکباتان را نیز نام برد. این شهرکها در بدو شکل گیری معمولا یک محل مسکونی خوابگاهی بوده اند که مراکز آموزشی و تجاری در حدی که پاسخگوی نیازهای درون جمعیت خودشان باشند در آنها به وجود آمده است . علاوه بر این ، ازدیاد جمعیت شهرهای بزرگ بر شهرستان های کوچک اطراف نیز فشارهایی وارد کرده است . برای مثال کرج پذیرای تعداد زیادی از مهاجران تهران شده است . اما این شهرها و شهرکها اکنون از کارکرد اولیه خود دور شده اند و با ظهور فعالیت های تجاری در آنها، بار فعالیت ها و رفت و آمدهایی بیش از ظرفیت خود را می کشند. اکثر حاشیه نشینان کنونی هویتی بین شهری و روستایی دارند و به مشاغل کاذب روی می آورند. بنا بر یک نظریه جامعه شناختی ، دور و در حاشیه افتادن ، احتمال بروز جرایم را در این مناطق افزایش می دهد. از سوی دیگر، مهاجرنشینی و قرار داشتن محل کار و تحصیل برخی از ساکنان آنها در «مادرشهر»ها احساس تعلق ساکنان را نسبت به محیط کاهش می دهد و انجام هر رفتاری را به دور از حرمتها و نظارت های اجتماعی ممکن می کند. حتی مناطق حاشیه ای که طبقات مرفه جامعه را در خود جای داده اند از این آسیبها درامان نیستند. این مساله موجب شده تا علاوه بر افرادی که برای کار یا تحصیل ، حاشیه ها را به مقصد مادرشهرها ترک می کنند ، ساکنان قدیمی این مناطق نیز دیگر محل زندگی خود را جای مناسبی برای گذران اوقات فراغت و تفریح ندانند. «پوپک دولتشاهی» ، دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد ، با وجودی که در شهرستان کرج زندگی می کند هر روز برای رفتن به دانشگاه یا محل کار خود به تهران می آید. او می گوید: «من و دوستانم همه خریدهایمان را در تهران انجام می دهیم و حتی برای تفریح یا کافی شاپ رفتن هم به تهران می آییم». این شهروند کرجی ادامه می دهد: «کرج با وجود جمعیت میلیونی و نزدیکی به پایتخت ، هیچ مرکز فرهنگی ندارد. تنها یک سینما در این شهر فعالیت می کند که به سینمای مهاجران افغانی معروف شده است». با این وجود، دکتر رحمت الله صدیق سروستانی ، جامعه شناس شهری ، با این نظریه که شهرها و شهرکهای اقماری تنها کارکرد خوابگاهی دارند و این مساله موجب پایین آمدن احساس تعلق در ساکنان آنها می شود، مخالفت می کند و می گوید: «درصد خانواده هایی که همه آنها یا زن و مرد، هر دو برای کار و تحصیل به شهر بزرگ کوچ می کنند قابل توجه نیست . به همین دلیل همیشه تعدادی از اعضای خانواده در محل اسکان خود حضور دارند که می توان گفت جمعیت روز در این محیطها کماکان بیش از 50درصد جمعیت واقعی است و همین موجب می شود تا رشته تعلقات باقی بماند.» دکتر صدیق معتقد است نمی توان یک حکم مشابه برای همه شهرکها صادر کرد. او تصاویر مختلفی از شهرکهای متفاوتی که با آنها آشنایی دارد ارائه می کند و می گوید: «در شهرک غرب مسائلی مثل رالی خودروها وجود دارد ، در کوی سیزده آبان رالی نیست ، ولی معتاد زیاد است و افراد بیکار هم فراوان وجود دارند که در معرض آسیبهای مختلف اجتماعی هستند ، یا شهرک اکباتان محل تجمع دخترها و پسرهاست». برخی مسوولان اجتماعی نیز از وجود آسیب اجتماعی دیگری با عنوان «خودفروشی زنان» در این شهرکها پرده برمی دارند. آنها باوجودی که سعی در مخفی کردن این مسائل دارند ، اعتراف می کنند که به دلیل زیاد بودن این آسیبها نمی توان از این موضوعات چشم پوشید و آنها را مطرح نکرد. دکتر صدیق سروستانی با تاکید بر این که آسیبهای اجتماعی در طبیعت و ذات شهرکها نیست ، می گوید: «شهرکها به دلیل شرایط ویژه ای که دارند بستر آسیبهای اجتماعی می شوند. مثلا عده ای در این شهرکها جای خوش آب و هوا و تمیزی پیدا می کنند و رالی می گذارند یا در مورد زنان روسپی ، شهرکها باعث ظهور این زنان نشدند بلکه روسپیان به دلایل مختلف ازجمله ارزان بودن مسکن ، در این مناطق مسکن می گزینند». این جامعه شناس بعد از دفاعی که از طبیعت شهرکها و شهرهای اقماری می کند، می افزاید: «نمی خواهم بگویم که آسیب زایی در این شهرکها وجود ندارد ؛ چون هر نوع تحرک جغرافیایی در جامعه صنعتی تعلقات را کاهش می دهد و همین مهاجرپذیری خود به خود زمینه بروز آسیبها را فراهم می کند. رفتار کسانی که 20-30 سال در یک محله یا منطقه زندگی کرده اند با کسانی که مهاجر هستند فرق می کند. البته بازهم نمی توان گفت که مهاجرت احساس تعلق را به طور کامل از بین می برد و به همین دلیل ، مهاجر بودن ساکنان یک منطقه به تنهایی دلیل ظهور آسیبهای اجتماعی در آنجا نیست .» باید به دنبال دلایل دیگری گشت و دلایل ریشه ای مهاجرت را یافت . افزایش پرشتاب شهرنشینی در ایران پیامدهای بسیاری را به دنبال داشته و اثرگذاری سوئ آن بر جامعه هنوز هم ادامه دارد. اکنون همه شهرهای بزرگ ازجمله اصفهان ، مشهد ، شیراز ، تبریز و... با پدیده شهرکها و شهرهای اقماری مواجه اند و اگر به روستاها و مناطق محروم همچنان توجهی نشود، کوچ روستاییان به سوی شهرها این معضلات را افزایش خواهد داد.

مریم پاپی
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها