گزیده سرمقاله‌ روزنامه‌های صبح امروز

می‌خواهم زنده بمانم!

روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «فروش نفت در داخل»،«سال نو میلا‌دی مبارک»،«گور خود را کنده‌اند»،«بودجه‌های عمرانی در کام هزینه‌های جاری»،«می خواهم زنده بمانم!»،«میدان داری قاهره در جنایت غزه»،«تسریع در هدفمند کردن یارانه‌ها»،«آلودگی هوا و آزادی اقتصادی»و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.
کد خبر: ۲۲۶۶۱۸

رسالت

«فروش نفت در داخل» عنوان سرمقاله ی روزنامه‌ی رسالت به قلم محمد کاظم انبارلویی است که در آن می‌خوانید؛ دیروز رئیس جمهور پس از چندماه کشمکش سیاسی و کارشناسی بین کارشناسان دولت و مجلس و نیز اقتصاددانان کشور، لایحه هدفمند کردن یارانه‌ها را با قید یک فوریت به مجلس ارائه داد.این لایحه با 127 رای موافق،  85 رای مخالف، 7 رای ممتنع از مجموع 231 نماینده حاضر به تصویب رسید.

براساس تبصره یک ماده یک لایحه یاد شده قیمت فروش نفت خام به پالایشگاه‌های داخلی حداقل 95 درصد قیمت فوب خلیج فارس تعیین می‌شود.
همچنین به موجب جزء ب ماده یک لایحه تقدیمی قیمت فروش داخلی گاز طبیعی به گونه‌ای تعیین می‌شود که ظرف سه سال پس از ابلاغ این قانون معادل 75 درصد متوسط قیمت گاز طبیعی صادراتی شود. یکی از اشکالات و ایرادات نگارنده به بودجه سنواتی کشور در دولت اصلاحات این بود که درآمد عمومی کشور از عواید فروش نفت خام در داخل و نیز درآمد فروش گاز در داخل و همچنین وجوه حاصل از صادرات گاز به خارج از کشور محروم است. رقم درآمدی که از نفت خام در “درآمد عمومی” دولت می‌نشیند بخشی از نفت صادراتی کشور است. فروش نفت خام به صورت سوآپ، بیع متقابل،‌ معاوضه، و ... نیز فروش نفت خام در داخل در درآمد عمومی دولت لحاظ نمی‌شود.

دولت‌های پیشین به این روشنگری توجه ننموده‌اند و بودجه‌هایی به مجلس رفت و به تصویب رسید که فاقد شفافیت در این وادی بود و حتی برخی از دستگاه‌های نظارتی و متولیان امور، منکر فروش نفت در داخل بودند.حداقل فایده لایحه هدفمند کردن یارانه‌ها آن است که تکلیف فروش نفت خام و گاز طبیعی که جزـء انفال هستند مشخص می‌شود (سخنی از گاز مایع یا عواید میعانات گازی و گوگرد که مهمترین محصول فرآورده شده، از گاز طبیعی و ده‌ها مشتقات مربوطه، نیست) و از این مجرا یک رقم نجومی در ردیف‌های درآمدی دولت شفاف می‌شود که دولت و مجلس می‌تواند در مورد نحوه هزینه‌‌کرد این وجوه در قالب “اعتبار” تصمیم بگیرد. نکته مهم در این مورد این است که حال که عزم چنین کار مهمی را داریم اول باید تقویمی از تناژ  تولید و فروش نفت خام در داخل و نیز گاز داشته باشیم.

دوم برای روشن کردن این مسئله و نیز برای کمک به شفاف‌سازی که قرار است با لایحه تقدیمی صورت گیرد از تغاطی عواید حاصل از نفت و گاز پرهیز کنیم و سهم شرکت‌های مادر تخصصی مربوط را از درآمد دولت در این مورد تفکیک و حصه منافع دولت را در قالب ردیف‌های جداگانه و مستقل نفت از گاز در قسمت سوم بودجه کل کشور احصاء نماییم و از کاربرد هر واژه‌ای که در لا به لای قوانین تصویبی عواید این دو کالای استراتژیک را باهم تغاطی نماید پرهیز کنیم.

در رویکرد جدید باید سهم شرکت دولتی مامور به تولید نفت و گاز، براساس قیمت تمام شده در داخل با سودی معقول داده شود و مابقی با تعیین قیمت‌ها براساس لایحه‌ مذکور به خزانه کشور در سرفصل درآمد عمومی نگهداری شود تا بشود روی منبع درآمدی جدید در خصوص هزینه‌های هدف، حساب باز کرد.

این کاری است که باید قبل از اجرایی کردن لایحه یاد شده انجام شود و منابع مالی در اختیار شرکت‌های ملی نفت و گاز، درآمد عمومی تلقی شود و از درآمد شرکت تلقی کردن آن پرهیز گردد. اگر این کار صورت نگیرد، این منابع مالی در چاه ویل منابع مالی در  اختیار دو شرکت مادر تخصصی ملی نفت و ملی گاز و حداقل 30 شرکت تابع هریک ممزوج خواهد شد و مثل سال‌های گذشته آش همان خواهد بود و کاسه همان؛ لذا مثل سال‌های گذشته هیچ نهاد نظارتی از آن گزارش نمی‌دهد. فلذا تاکید می‌شود شرط لازم توفیق لایحه تقدیمی، تفریق درآمد “شرکت” از درآمد “دولت” حکم صریح در ماده و بندی از لایحه ‌باشد و شرط کافی آن تعبیه عناوین درآمدی و ردیف درآمدی عواید نفت خام از گاز طبیعی که موضوع انفال و اصل 45 قانون اساسی بوده تا بتوان تفریغ عملکرد آن را استخراج کرد.دیوان محاسبات و سازمان حسابرسی و سازمانی بازرسی کل کشور وظیفه خطیری در این باره دارند که ان‌شاءالله به آن عمل کنند و به سکوت  30 ساله خود درباره فروش نفت در داخل پایان دهند.

اعتماد ملی

«سال نو میلا‌دی مبارک» عنوان سرمقاله روزنامه‌ی اعتماد ملی است که در آن می‌خوانید؛ سال نو میلا‌دی آغاز شده است. جا دارد از فرصت استفاده کرده به تمام هموطنان مسیحی آغاز این سال نو را تبریک و شادباش گوییم. آزادگان و انسان‌دوستان مسیحی در جهان نیز شایسته این تبریک و شادباش هستند. سال نو در حالی از راه می‌رسد که بیم‌ها و امیدها، ترس‌ها و شهامت‌ها، آمال و آلا‌م‌جامعه بشری را در برگرفته است. سالی که می‌تواند آغازگر فرصت‌هایی نو و پایان‌دهنده تهدیدها برای بخش‌هایی از جامعه بشری ‌باشد. در سالی که پشت سر نهاده شد، موضوعاتی چون محیط زیست، حیات‌وحش، حقوق بشر، اقتصاد جهانی، انتخابات آمریکا، بحران خاورمیانه، پرونده هسته‌ای ایران و ده‌ها مورد دیگر ذهن و توجه افکار عمومی را به خود اختصاص داد و سال جدید نیز با تمرکز بر بحران‌هایی که تاکنون امیدی به حل آنها نمی‌رود آغاز شده است.

در روزهای پایانی سال 2008 در بخش رسانه‌ای چنین به نظر می‌رسید که جامعه جهانی با کمبود یا سکوت خبری روبه‌رو خواهد بود؛ جهانی بی‌صدا و بی‌خبر. اما با حمله ددمنشانه رژیم صهیونیستی به غزه و کشتار وحشیانه مردم بی‌دفاع و غیرنظامی فلسطینی ساکن در غزه، تمام نگاه‌ها در شب عید مسیحی متوجه این واقعیت شد که خاورمیانه همچنان کانون مهم‌ترین بحران‌های بین‌المللی است.انعکاس تصاویر زنان و کودکان بی‌دفاع فلسطینی از رسانه‌های جهان در شب عید و حرمان و درد بی‌انتهای آنها وجدان بشری را تحریک کرده و به قضاوت می‌کشاند. اسرائیل نمی‌تواند هیچ توجیهی برای این رفتار پلشت خود ارائه دهد. هرچند حمله نظامی به رهبران حماس پس از آتش‌بس از سوی اسرائیل صورت گرفت ولی به فرض محال حتی اگر این حماس بود که موشکی به خاک اسرائیل شلیک کرده، این عملیات سبعانه نمی‌تواند هیچ توجیه و محملی داشته باشد. واضح است سال جدید پایان تاریخ نیست اما سال پیروزی اسرائیل و قدرت‌های بزرگ نیز نخواهد بود.سال جدید مشحون از فرصت‌ها و موقعیت‌های ویژه و برتری است که اضلا‌ع دیگر مکعب هستی را انعکاس می‌دهد؛ جهانی که در آن صلح و عشق ورزیدن یک ارزش و موهبت است.

می‌توان جهان بدون جنگ و خونریزی را تجربه کرد.افق‌های پیش رو برای بشریت روشن، امیدبخش و پر از صمیمیت است.این فرصتی است که جامعه جهانی آن را می‌طلبد و البته به دنبال تحقق آن است؛ جهانی که شقایق‌ها در آن طراوت و سرزندگی دارند و زندگی معنای ناب خود را به دست می‌آورد. سال نو میلا‌دی مبارک باد.

کیهان

«گور خود را کنده‌اند» عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی کیهان به قلم محمد ایمانی است که در آن می خوانید؛ انّ الله یدافع عن الذین آمنو ان الله لایحب کل خوان کفور. اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا و ان الله علی نصرهم لقدیر. الذین اخرجوا من دیارهم بغیر حق الاّ ان یقولوا ربنا الله...
(سوره مبارکه حج- آیات 38 تا 40)

امروز در پنجمین روز یورش رژیم صهیونیستی به غزه آمار شهدا لابد از مرز 400 نفر گذشته است. در چهار روز گذشته هواپیماهای جنگنده خریداری شده از آمریکا، 1.5 میلیون نفر جمعیت متراکم در منطقه ای کوچک به وسعت 362 کیلومتر مربع را زیر آتش بمب های هوشمند جدید (39-GBU)- باز هم دریافتی از آمریکا- گرفته اند. آیا کشتن 400 نفر - که بسیاری از آنان کودک بوده اند- در منطقه ای کوچک و پرجمعیت، نیاز به بمب هوشمند هم دارد؟ اما همه ماجرا این نیست. همزمان ناوچه های اسرائیل  از سمت دریای مدیترانه، غزه را زیر آتش شلیک توپ و موشک های خود گرفتند و از دیروز شلیک تانک ها هم آغاز شد. نه بیمارستانی برقرار مانده و نه دارو و پانسمانی. در منطقه ای که حلقه محاصره اش به کمک دژخیمان مصری تکمیل شده، 1.5 میلیون انسان بی گناه و بی پناه را به جرم باور کردن دموکراسی و به نیابت از 1.5 میلیارد مسلمان قتل عام می کنند. افسانه اردوگاه نازی ها و اتاق دربسته گاز را شنیده اید؟ آن افسانه اکنون در مقیاسی واقعی و میلیونی در باریکه غزه به تصویر کشیده می شود. این گفته دیروز «دان هرئیل» معاون رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل است که «همه چیز و همه ساختمان ها را در غزه ویران و با خاک یکسان می کنیم.»

اینها ظاهر و صورت ماجراست. اسرائیل، پس از دو سال خودخوری، آن چهره سفاکانه خود را دیگربار نشان می دهد. گویا قدرت نمایی به اوج رسیده است. اما ماجرا عمق و باطنی هم دارد که اگر آن را درست می فهمیدند هرگز در این دام خودساخته گام نمی نهادند. عمق حادثه و آثار آن را به اجمال این گونه می توان دید:
1- گفته می شود هدف از این اقدام سبعانه، جلوگیری از «موشک پرانی حماس» است. یا، اهداف انتخاباتی در داخل رژیم صهیونیستی مدنظر است. یا اینکه صهیونیست ها می خواهند با این قدرت نمایی، از موضع برتر پای میز مذاکره با اعراب بنشینند و طرح صلح 7 سال پیش ملک عبدالله را با محوریت به رسمیت شناختن اسرائیل و بازگشت به مرزهای1967، به مذاکره بگذارند. ماجرا اما عمیق تر از این مسائل موردی و محتمل است. این یورش سبعانه که روزنامه انگلیسی گاردین آن را «جنایت بی سابقه در طول 40 سال گذشته اسرائیل» توصیف کرد، بیش از آن که از موضع قدرت و ابتکار عمل باشد، از رعب و قافیه باختگی و دستپاچگی نشئت گرفته است. صهیونیست ها اصرار دارند سبعیت آمیخته با قدرت را به نمایش بگذارند. آنها در معادله فعلی با مقاومت اسلامی اتفاقاً مصرند جلاد جلوه کنند. هیئت حاکمه و ارتش رژیم صهیونیستی چه در درون این ژریم و چه در بیرون از مرزهای فلسطین اشغالی، نیاز استراتژیک دارد به اینکه القا کند اقتدار از هم پاشیده در جنگ 33 روزه با حزب الله را بازسازی کرده است. به نوشته نیویورک تایمز به نقل از مارک هلر پژوهشگر برجسته مؤسسه مطالعات امنیت ملی دانشگاه تل آویو؛ «طی 2 سال اخیر حس بی اعتمادی بر اسرائیل سایه افکنده مبنی بر اینکه آیا پس از جنگ 33 روزه، کسی واقعاً از اسرائیل می ترسد. نگرانی حاکم این است که در گذشته کسی با اسرائیل درگیر نمی شد زیرا از نتایج آن بیم داشت و این همان قدرت بازدارندگی بود اما اکنون منطقه مملو از اظهاراتی است که از تل آویو به عنوان ببر کاغذی یاد می کند. حزب الله از  آن جنگ با موفقیت بیرون آمد و خطری مشابه اکنون اسرائیل را درغزه تهدید می کند. اگر حمله به غزه نیز به سرنوشت جنگ 33 روزه منجر شود، چالشی وحشتناک و استراتژیک به سراغ ما خواهد آمد.»
روزنامه های صهیونیستی با لحن صریح تر و نگران تری به تحلیل ماجرا نشسته اند. به نوشته یدیعوت آحرونوت «این عملیات نه به خاطر موشک های حماس بلکه به دلیل لطمه ای است که به قدرت بازدارندگی اسرائیل وارد شده است. اگر از حماس می ترسیم، در برابر ایران و سپس سوریه و مصر و اردن چه خواهیم کرد» و معاریو اضافه می کند «وارد شدن به حوادثی نظیر غزه آسان است اما خروج از آن معلوم نیست.  امکان دارد اوضاع از هر سو و خلاف پیش بینی ها به تنش و سردرگمی بیشتر بینجامد.» هاآرتص اما نگرانی دیگری هم دارد «ما به تازگی از جنگ با لبنان خارج شده ایم و هدف و انگیزه ای در میان سربازان وجود ندارد. آنچه در غزه به وجود آمده، جنایت و حماقت جنگی است.»
همین آشفتگی است که باعث می شود با وجود یورش همه جانبه به غزه، هدف اعلام شده عملیات را به «توقف موشک پرانی حماس» محدود کنند، شاید که سرنوشت تقابل مضحک رجزها و نتایج جنگ 33 روزه بازسازی نشود. صهیونیست ها سال 2005 و در روزگار نخست وزیری «بولدوزر» و قصاب بی رحم خود -آریل شارون- مجبور شدند به رغم 5 سال رجزخوانی وی (تحت عنوان یکسره کردن کار غزه) از این منطقه عقب نشینی کنند و امروز سؤال این است که اگر در اوج اقتدار (پیش از خبط تجاوز به جنوب لبنان در سال 2006) مجبور شدند از غزه بگریزند، اکنون در اوج ضعف و انحطاط چگونه می خواهند به آنجا برگردند و بمانند. این پرسش استراتژیک، در اتاق های جنگ و فکر و طراحی رژیم صهیونیستی هیچ پاسخی نمی تواند پیدا کند الا تقلای یک غریق از سر ناچاری و خالی کردن خشم خود  از رزمندگان بر سر 1.5 میلیون شهروند بی پناه. ماجرای 3 سال اخیر غزه، بازی دو سر باخت برای رژیم صهیونیستی و فراتر از آن، دوئل با خود و انتحار کامل است. آنها گور خود را در غزه کنده اند و سود و زیان این ماجرا هرگز برای صهیونیست ها برابری نمی کند. اسرائیل به تعبیر هفته گذشته لس آنجلس تایمز با بحران رهبری و هدایت دست به گریبان شده که چنین خطاهای استراتژیک و جبران ناپذیری را مرتکب می شود و همچون رژیمی در حال سقوط، حاضر است حتی هزینه لطمه حیثیتی به خود نزد افکار عمومی دنیا را بپذیرد. این یعنی آخر خط! که اگر آخر خط نبود روزنامه انگلیسی تایمز نمی نوشت: «غزه، بیشتر از یک سمبل، وجدان را بیدار می کند. این فراتر از یک حادثه جنگی است. نمی توان تصور کرد در یک شب 290 نفر کشته شوند.»

2- ساکنان اتاق فکری که اوباما را در آمریکا با چشم بندی و شعار پرزرق و برق تغییر در سیاست خارجی کاخ سفید -به ویژه درباره خاورمیانه -روی کار آوردند، با ماجرای غزه باید تاریخ مصرف او را پایان یافته ببینند. اوباما شاید اولین زمامدار در آمریکا باشد که با چنان هیجان تبلیغاتی گل می کند و جهانی را مسحور خود می سازد اما هنوز آغاز به کار نکرده، از باد تهی می شود و بی اعتبار می گردد. او اکنون در تعطیلات است و حاضر نیست موضعی بگیرد. البته به گفته مشاورانش، همه چیز را زیر نظر دارد! و چرا زیر نظر نداشته باشد در حالی که چند ماه پیش گفت ما کنار متحدان استراتژیک خود در اسرائیل ایستاده ایم و جنگ آنها جنگ ما هم هست. ضربه ای که رژیم صهیونیستی در این ماجرا به آمریکای لطمه دیده در خاورمیانه- و در حال بازسازی اعتبار خود- زد، به سادگی قابل جبران نیست و دود آن در چشم خیلی ها در غرب و از جمله خود صهیونیست هایی خواهد رفت که می خواستند از کشورهای اسلامی و عربی کلاهبرداری کنند.

3- اتفاقی که این روزها در مصر -و با مقیاسی کوچک تر در عربستان و اردن- رخ داد، مانند کوه یخی است که فقط قسمت کوچکی از آن بیرون از آب آمده و هویدا شده است. اگر در برابر تهدیدات حزب الله لبنان و سوریه برای رژیم صهیونیستی، 3کشور عربی مذکور به ویژه مصر تبدیل به عمق استراتژیک دفاعی صهیونیست ها شده بودند، اکنون به خاطر حماقت اخیر، مصر و دو کشور دیگر، خود تبدیل به کانون بحران شده و طلیعه آتشفشان و جنبش بیداری اسلامی را نمایان کرده اند. امروز خیانت پیشگان مصری در ادامه هماهنگی با رژیم صهیونیستی در تکاپوی آنند که پخش برنامه های شبکه المنار در این کشور اسلامی را متوقف کنند غافل از اینکه  در 30 سالگی انقلاب اسلامی، پیام رهبر انقلاب و سیدحسن نصرالله در جان تشنه ملت های اسلامی منطقه نشست و غیرت را در رگ های آنها به جوش آورد. قاهره این روزها خود کانون یک انتفاضه جدید است و فریاد «سرنگون باد مبارک» در آن طنین انداخته است. اینک اخوان المسلمین  (اهل سنت) مصر، به سید حسن نصرالله لبیک می گوید و خواستار اعلام جهاد علیه اسرائیل می شود.

4- چندی پیش دکتر مایکل برانت معاون اسبق رئیس سیا و عضو بخش شیعه شناسی در این سازمان ضمن انتشار کتابی از هزینه 900 میلیون دلاری برای شناسایی و مبارزه با شیعه انقلابی خبر داده بود. او توضیح می دهد که پس از شوک بزرگ انقلاب ایران در 1979 و پس لرزه های آن، نمایندگان سیا وMI6 انگلیس دور هم جمع شدند تا به آسیب شناسی ماجرا بپردازند. «در این گردهمایی ها نتیجه گیری شد که فراتر از سیاست های شاه، این رهبری سیاسی (مرجعیت و روحانیت) شیعه و شهادت حسین نوه پیامبر اسلام ]ص[ در 1400 سال پیش است که مردم ایران را برای انقلاب به حرکت آورده است... به جای تفرقه بیانداز و حکومت کن، سیاست تفرقه بینداز و نابودکن را انتخاب کردیم.» طی دهه اخیر به ویژه دو، سه سال گذشته به موازات تشدید موج شیعه هراسی و ایران هراسی، ترویج اسلام آمریکایی و جریان سازی جعلی بر محور «حقوق بشر و دموکراسی آمریکایی» هم شدت گرفت... اما در پس هزینه های چند میلیارد دلاری، اکنون دل های امت اسلام- از شیعه و سنی- پیوند مستحکم تری یافته  و کسی چون سید حسن نصرالله الهام بخش برادران اهل سنت در فلسطین و مصر شده است و امروز هم او با سرافرازی از هدایت ها و آموزه های «امام خامنه ای» نام می برد.

می دانید یعنی چه؟ یعنی اینکه امت اسلام به برکت خون جوشان فدیه بزرگ الهی- سرور آزادگان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام- به کلید گمشده نجات خود (هدایت و رهبری) نزدیک شده است. اولین محرم را در عراق پس از اشغال به یاد بیاوریم که میلیون ها زائر فریاد زدند «ابد والله ما ننسی حسیناً. به خدا سوگند که هرگز حسین را فراموش نمی کنیم.» نظاره کنیم صدها هزار لبنانی -و در میان آنها زنان محجبه و زنان فاقد روسری- را که یکصدا فریاد می کنند «لبیک یا حسین». این خون گرم تر از دیروز، هنوز می جوشد، نه فقط در کربلا، که به تدریج در رگارگ صدها میلیون انسان آزاده. دور نیست شنیدن طنین صدای «لبیک یا حسین» در قاهره و ریاض و امان. دور نیست که هلال غیرت و مقاومت در خاورمیانه تبدیل به بدر تمام شود. وارثان یزید و شمر و هرمله، بدحماقتی در قبال مردم بی پناه غزه مرتکب شده اند. بی تردید، گور خود را کنده اند با این مظلوم کشی.
راستی از اسلام آمریکایی، اسلام ابوسفیانی و از حقوق بشر و دموکراسی آمریکایی چه خبر؟!

کارگزاران

«بودجه‌های عمرانی در کام هزینه‌های جاری» عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی کارگزاران به قلم علی مزروعی  است که در آن می خوانید؛ایحه یک فوریتی اصلاحیه قانون بودجه سال 87 دیروز توسط دولت به مجلس داده شد. البته قبلا و در ابتدای سال جاری یک لایحه متمم بودجه برای جبران آثار خشکسالی به مجلس داده شد که مورد تصویب قرار گرفت و در واقع این دومین اقدام دولت در ارتباط با قانون بودجه سال 87 است.

اگر در نظر آوریم که رقم مورد درخواست دولت در این اصلاحیه نسبت به رقم محل بودجه سال 87 حدود 7 درصد می‌شود و فارغ از اینکه قرار است عمده این رقم از سقف هزینه‌های عمرانی برداشت و به سقف هزینه‌های جاری دولت اضافه شود، آنگاه به راحتی می‌توان دریافت که تدوین و تصویب قانون بودجه در دولت و مجلس با چه سردرگمی بزرگی روبه‌رو است و اینکه آن همه وقت و بحث برای تدوین و تصویب بودجه در دولت و مجلس ره به کجا می‌برد؟ واقعا کدام کشور را می‌توان یافت که بودجه‌ریزی آن تا این حد دچار اشتباه محاسبه و سردرگمی باشد؟ متاسفانه اگر در نظر آوریم که این اتفاق در سه سال گذشته نیز کم و بیش به همین صورت اتفاق افتاده است و دولت نهم هم بودجه‌های خود را با لوایح متمم و اصلاحیه به پایان برده است آنگاه بیشتر متوجه وخامت وضع در تدوین و تصویب قوانین بودجه سنواتی در این دوران خواهیم شد.

نکته قابل تاملی که در اینجا وجود دارد اینکه دولت احمدی‌نژاد در شرایطی اداره امور کشور را به دست داشته است که کمترین دغدغه‌ای درباره تامین منابع مالی از ناحیه نفت نداشته و بنابراین کم‌‌ترین توجیهی را برای این همه انحراف و سردرگمی در اجرای قانون بودجه نمی‌تواند داشته باشد اما از اینها که بگذریم دولت احمدی‌نژاد در سه سال گذشته با توجیه افزایش کارهای عمرانی در کشور از مجلس بودجه گرفته ولی در انتهای سال با آوردن یک اصلاحیه رقم قابل‌توجهی از این بودجه را به هزینه‌های جاری منتقل و هزینه کرده است.

به‌رغم اینکه دولت احمدی‌نژاد به‌‌طور متوسط هرساله بیش از دو برابر و نیم هزینه ارزی نسبت به دولت خاتمی در سال‌های اجرای قانون برنامه سوم توسعه داشته است، سهم هزینه‌های عمرانی در این دولت در محل بودجه تنها 4 درصد نسبت به گذشته بهبود یافته است و این در حالی است که در سال جاری با هزینه ارزی سه و نیم برابر نسبت به متوسط سال‌های اجرای قانون برنامه سوم و با این جابه‌جایی که قرار است انجام شود سهم هزینه‌های عمرانی به کل بودجه کمتر از 20 درصد و متوسط آن در سال‌های اجرای قانون برنامه سوم می‌شود و آیا واقعا انجام چنین کاری را می‌توان اصلاحیه نام نهاد؟ بر نمایندگان مجلس است که با تامل و تعمق در مورد اصلاحیه قانون بودجه تصمیم بگیرند.

جمهوری اسلامی

«همدستی کفار حربی و منافقان امت» عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید؛ درست در روزهای پایانی سال میلادی 2008 و در آستانه سال جدید میلادی یعنی روزهائی که کشورهای غربی در جشن میلاد مسیح و آغاز سال نو بسر می برند یکی از کم نظیرترین جنایات دوران معاصر با چراغ سبز دولت های مسیحی غربی توسط متحد صهیونیست آنها رژیم غاصب و اشغالگر فلسطین در غزه به وقوع پیوست .

ادعاهای پوچ و فریبنده ای از قبیل حمایت از حقوق بشر و آزادی و دموکراسی را که دولت های مسیحی غربی همواره در بوق و کرنا میدمند از مدت ها قبل میدانستیم نباید جدی بگیریم اما اکنون به یاد سخنان حضرت امام خمینی در اولین سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی افتاده ایم که خطاب به نماینده پاپ فرمودند چرا آقای پاپ در برابر جنایات آمریکا و انگلیس و اسرائیل ساکت است و از مظلومان و محرومان دفاع نمی کند
فریاد مظلومیت مردم بی دفاع غزه در برابر کشتار هولناک کودکان و جوانان و پیران و زنان و مردان به گوش همه جهانیان رسیده و مردم کشورهای مختلف جهان از جمله کشورهای اروپائی و مسیحی در حمایت از مردم مظلوم غزه و به عنوان ابراز خشم و انزجار از جنایات رژیم صهیونیستی هر روز تظاهرات می کنند و پرچم اسرائیل و آمریکا را به آتش می کشند اما از آقای پاپ هنوز عکس العملی بروز نکرده است . گویا آقای پاپ و درباریان وی از فرط خستگی کار و تلاش زیادی که در طول سالی که درحال پایان است برای حل مشکلات محرومان و رفع ظلم از مظلومان و مقابله با ستمگران کرده اند این روزهای تعطیل پایان سال میلادی درحال استراحت هستند و یا صدای هلهله و شادی اطرافیان ایشان که به مناسبت عید میلاد مسیح پیامبر و حلول سال نو بلند است مانع رسیدن فریاد مظلومیت مردم غزه به گوش ایشان است !

راستی اگر حضرت مسیح پیامبر امروز در جایگاه پاپ قرار داشت آیا در برابر جنایات رژیم صهیونیستی در غزه ساکت می نشست ! آیا مسیح پیامبر به حمایت مستمر آمریکا و انگلیس و فرانسه و بعضی دیگر از دولت های اروپائی از صهیونیست های جنایتکار رضایت میداد ! آیا آن پیامبر خدا علمای مسیحی و اربابان کلیسا را به جرم سکوت در برابر اینهمه جنایت محاکمه و از کلیساها اخراج نمی کرد آقای پاپ و سایر اربابان کلیساهای مسیحی برای این سئوال های اساسی چه جوابی دارند.

در میان علمای درباری جهان اسلام بویژه جهان عرب هم وضعیت چندان بهتر از جهان مسیحیت نیست . آقای طنطاوی که حدود یکماه قبل از جنایت غزه با شیمون پرز رئیس رژیم صهیونیستی دست داد و با او شام خورد و در پاسخ به اعتراضات مردم و نمایندگان مجلس مصر و علما و جوانان جهان عرب گفت من از محاصره و تحریم مردم غزه خبر نداشتم اکنون چه جوابی برای افکار عمومی مسلمانان دارد پاسخ رئیس الازهر و سایر مسئولان آن و علما و روحانیون عرب به این سوال مهم و اساسی رهبر معظم انقلاب اسلامی که در پیامشان به مناسبت کشتار هولناک مردم غزه توسط رژیم صهیونیستی و فاجعه بزرگ انسانی در این منطقه از آنان پرسیده اند : « آیا هنگام آن نرسیده است که برای اسلام و مسلمین احساس خطر کنید آیا هنگام آن نرسیده است که به واجب نهی از منکر و « کلمه حق عندامام جائر » عمل کنید آیا عرصه دیگری عریان تر از آنچه در غزه و فلسطین در جریان است در همدستی کفار حربی با منافقان امت برای سرکوب مسلمانان لازم است تا شما احساس تکلیف کنید » چیست.

تفسیر و تعبیر درست برای آنچه اکنون در غزه می گذرد و همدستی دربارهای وابسته و خائن عرب و حامیان آمریکائی و اروپائی رژیم صهیونیستی همانست که در پیام رهبر انقلاب اسلامی آمده است . اکنون « کفار حربی با منافقان امت برای سرکوب مسلمانان » همدست شده اند و متاسفانه علما و روحانیون عرب نیز به وظیفه دینی و قرآنی خود در برابر اینهمه ظلم و جنایت عمل نمی کنند.

در پشت پرده جنایت غزه دست های جنایتکار سران ارتجاع عرب بویژه دولت مصر و حامیان غربی رژیم صهیونیستی بویژه آمریکا کاملا مشهود است . از آمریکا و انگلیس و صهیونیست ها انتظاری غیر از جنایت و کینه توزی علیه مسلمانان نیست اما آنچه آزاردهنده است وضعیت تاسف باری است که در جهان عرب می گذرد. سران دولت های عربی که بسیاری از آنها از مصادیق بارز منافقان امت هستند در جنایت غزه دست دارند . در طول 60 سال گذشته که از تاریخ غمبار اشغال فلسطین می گذرد همه راه ها برای اصلاح این دسته از سران عرب پیموده شده ولی به جائی نرسیده است . واقعیت های تلخ پشت پرده جنایت غزه هیچ تردیدی باقی نگذاشته که راهی جز قیام ملت های عرب و تغییر رژیم های حاکم بر این کشورها وجود ندارد. تا منافقان امت زمامداران ملت های عرب هستند صهیونیست ها با دست باز به جنایات خود ادامه خواهند داد و حتی از سران ارتجاع عرب پاداش هم دریافت خواهند کرد. بنابر این همانطور که چاره کار برای رها شدن مسیحیان و مسلمانان از پاپ و علمای درباری برکناری آنها و پدید آوردن حوزه های دینی مستقل و غیروابسته به دربارهاست چاره کار دولت های عربی نیز قیام ملت ها علیه سران وابسته ارتجاع عرب و سپردن حکومت به دست عناصر مردمی و مستقل است . غده سرطانی صهیونیسم را فقط از طریق اتحاد ملت های عرب و مسلمان می توان ریشه کن کرد و برای اتحاد ملت ها باید سران وابسته حاکم بر کشورهای عربی که مانع این اتحاد هستند را از میان برداشت .
فردا که آخرین روز سال میلادی به شب می رسد سران کفار حربی و منافقان امت اسلامی در برابر مردم مظلوم غزه به یک اندازه روسیاهند و البته پاپ و شیخ الازهر از آنها روسیاه تر!

ابتکار

«می خواهم زنده بمانم!» عنوان سرمقاله‌ی روزنامهِ‌ ابتکار است که در آن می خوانید؛ در حالی که مسئولان استانداری تهران مدعی هستند که وضعیت آلودگی هوای پایتخت در روزهای اخیر در شرایط سالم بوده و آمارهای ارائه شده از سوی مسئولان شهرداری نوعی «شانتاژ خبری» است شهروندان تهرانی برای نفس کشیدن عادی هم با مشکل مواجه شده اند.آمارهای رسمی دراین زمینه نشان می دهد که به طور متوسط سالانه نزدیک به 10هزار نفر بر اثر آلودگی هوا در تهران جان خود را از دست می دهند.از طرفی پس از اعلام«شرایط هشدار» آب و هوایی در شهر تهران، مدیر عامل شرکت کنترل کیفیت هوای شهر تهران مدعی شد که از میزان آلودگی هوا کاسته شده است.

براساس شاخصه های علمی هوا در وضعیت صفر تا 50 در شرایط سالم، صد تا 250 هشدار و 250 به بالا بحرانی است. منابع غیر رسمی وضعیت هوای تهران را کمی بیش از 200می دانند.منابع رسمی مدعی هستند که روزانه حدود 2 میلیون تن آلودگی وارد هوای تهران می شود که بیشترین آن منواکسید کربن است اما منابع غیر دولتی این آمار را تعدیل شده می دانند. سرپرست معاونت عمرانی استانداری تهران با عدم پذیرش آلودگی تهران در یک نشست خبری اعلام کرده است که تنها یک ایستگاه تهران یعنی ایستگاه آزادی در شرایط هشدار قرار داشته و میزان آلودگی هوا در ایستگاه آزادی به عنوان تنها ایستگاه آلوده شهر در  پنج شنبه 21 آذر 147 پی.اس.آی، جمعه 22 آذر 156 پی.اس.آی  و شنبه 23 آذر 51 پی.اس.آی بوده است.

از طرفی حسن بیادی عضو شورای شهر تهران بروز پدیده وارونگی هوا و وضعیت خطرناک موجود را غیرمنتظره ندانست و در اظهار نظری جالب مسولیت تبعات این موضوع را تلویحا به عهده خود مردم دانست و گفت: با توجه به این که شهروندان هر سال با این پدیده جوی مواجه می شوند; به نظر می رسد اطلاع رسانی و آموزش به شهروندان در این رابطه نیز جزو برنامه های ضروری مدیران باید باشد تا به واسطه آگاهی که در این رابطه کسب می کنند بتوانند خود اقدامات پیشگیرانه را انجام دهند و از شدت و میزان آسیب ها بخصوص برای کودکان و سالخوردگان کم کنند. نایب رئیس شورای شهر تهران تاکید کرد: عدم هماهنگی میان مسئولان دولتی و دیگر نهادهای ذی ربط مخصوصا شوراها و شهرداری ها، ورود غیرمنطقی، خلاف عدالت و بازی های سیاسی علت های اصلی عدم رفع مشکل ترافیک و کاهش آلودگی هوا است. با این اوصاف گویا مردم شهر تهران چاره ای جز این ندارند که در انتظار «باد شدید» بمانند تا شایداز بحران آلودگی هوا مو قتا خارج شوند.

بر پایه تحقیقات انجام شده توسط شرکت کنترل کیفیت هوا و وزارت بهداشت میزان آلاینده ها در شهر تهران 8/2 برابر استاندارد جهانی است. براساس اعلام سازمان بهداشت جهانی تهران جزو 13 شهر خطرناک دنیا به لحاظ آلودگی هواست.عملکرد نامناسب 18 دستگاه از جمله وزارت صنایع، نفت، بهداشت، نیرو، جهادکشاورزی در اجرای قانون جامع کاهش آلودگی هوا که 13 سال قبل به تصویب رسیده باعث شده است که تهران همچنان با مشکل آلودگی هوا مواجه باشد.ازهمه مهم تر تامین نشدن اعتبار طرح های کاهش آلودگی هوا در 8 شهر بزرگ کشور از جمله عوامل مهمی است که نشان از بی توجهی مسئولان نسبت به آلودگی هوا دارد.

علاوه بر این که نبود مدیریت واحد در بحث آلودگی هوای تهران و وجود چندین تصمیم گیرنده دراین زمینه از طرفی رئیس اورژانس تهران گفت: با ادامه روند آلودگی هوای تهران و اعلام وضعیت بحرانی، پایگاه های اورژانس در میادین و مناطق پرتردد و آلوده جنوب و غرب تهران مستقر شده اند.دهقانپوربا اعلام این خبر افزود: چنانچه در مناطق غرب و جنوب تهران به دلیل آلودگی بالا، نیاز بیشتری به ماموران و پایگاه های اورژانس دیده شود، از مناطق شرق و شمال، نیروها را به آن مناطق روانه خواهیم کرد. وی ادامه داد: طی روزهای گذشته حدود 3درصد، بیماری های قلبی و تنفسی افزایش یافته و با اینکه ممکن است افزایش این بیماری ها فقط به آلودگی هوا مربوط نشود اما بیماران خاص، سالمندان و خردسالان باید برای پیشگیری و جلوگیری از تشدید حملات قلبی و ریوی از تردد در مناطق شلوغ و پرترافیک خودداری کنند. همچنین رئیس اداره آلودگی هوای وزارت بهداشت اعلام کرد: برای نخستین بار آمار مرگ و میر ناشی از آلودگی هوا در یک دوره زمانی 2 ساله، اواخر دی ماه امسال همزمان با هفته هوای پاک اعلام می شود.در 9 ماه اول سال جاری مجموعا 52 روز هوای تهران آلوده بوده است. این رقم در مدت مشابه سال گذشته فقط 5 روز بوده است. با این همه رقابت های سیاسی میان دولت و شهرداری تهران سبب شده که استانداری تهران حساسیتی در اعلام وضعیت واقعی آلودگی هوای تهران نداشته باشد.از طرفی آلودگی هوای تهران به حدی رسیده است که شهرداری تهران پیشنهاد کرده مدارس برخی مناطق این شهر که آلودگی بیشتری دارند، تعطیل شود.بر اساس گزارشها، آلودگی هوا در مناطق قلهک، آزادی و تجریش در وضعیت اضطرار قرار دارد و شهرداری تهران پیشنهاد کرده مدارس این مناطق تعطیل شود. شهرداری همچنین پیشنهاد کرده که ساعت کار ادارات و مدارس نیز تغییر کند.بر اساس این پیشنهاد، ساعت شروع به کار کارخانجات و مراکز نظامی، ساعت شش و نیم صبح، ادارات دولتی هفت و نیم، دانشگاهها، هشت و نیم و کسبه و بازار نیز بین نه و نیم تا ده صبح باشد.هنوز تصمیمی در باره این پیشنهادها گرفته نشده و قرار است دولت تا یک هفته دیگر و بعد از بررسی پیشنهادها در این زمینه تصمیم گیری کند.

وزارت بهداشت از سالمندان، کودکان و کسانی که دچای بیمارهای قلبی و ریوی هستند خواسته که از خانه بیرون نیایند.پزشکان می گویند استمرار آلودگی هوا علاوه بر این که باعث مرگ بیماران ریوی و قلبی می شود، سلامت شهروندان دیگر را نیز تهدید می کند و ممکن است آنها را به بیمارهای قلبی و تنفسی مبتلا کند.محمد باقر صدوق مدیر کل محیط زیست تهران از افزایش شدید منواکسید کربن در هوای تهران ابراز نگرانی کرده و گفته است که بارش باران در روزهای گذشته نتوانسته از میزان آلودگی هوا کم کند.بالا بودن منواکسید کربن، سرب و ذرات آلاینده باعث می شود که اکسیژن لازم به قلب، ریه و مغز نرسد و شهروندان را به بیماریهایی نظیر تنگی نفس، اختلالات قلبی، ریوی و ناراحتی های عصبی مبتلا کند. وسایل نقلیه موتوری مهمترین آلوده کننده شهر تهران به حساب می آید و برخی کارشناسان می گویند خودروها و کارخانجات صنعتی حاشیه تهران عامل 80 درصد آلودگی این شهر هستند.

نزدیک به چهار میلیون خودرو و بیشتر از چهار میلیون موتور سیکلت در تهران تردد می کنند و بیش از 70 درصد آلودگی هوای شهر تهران ناشی از آنهاست. برنامه های دولت برای جمع آوری خودروهای فرسوده طبق برنامه پیش نرفته است و طرح گاز سوز کردن خودروها نیز که با هدف کاهش مصرف بنزین و جلوگیری از آلودگی هوا از چند سال پیش پیگیری می شود به کندی پیش می رود.قرار بود با سهیمه بندی بنزین و عرضه بنزین آزاد، بخشی از بودجه برای توسعه حمل و نقل عمومی هزینه شود اما گزارشها نشان می دهد که عملیات توسعه مترو به دلیل کمبود اعتبار به کندی پیش می رود و تعداد اتوبوس های شهری نیز همچنان با جمعیت مسافران همخوانی ندارد.با تمام این اوصاف به نظر می رسد که مردم تهران باید برای تنفس در فضایی پاک تر تا مدتها انتظار بکشند.

مردم سالاری

«تاثیر کاهش قیمت نفت بر کسری بودجه دولت» عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی مردم سالاری به قلم عباس محتشمی است که در آن می‌خوانید؛
کسری بودجه در ایران پدیده جدیدی نیست و مثل اینکه باید هر ساله نیز شاهد آن باشیم. چراکه دولت ها خود را مقید به رعایت اصول و حرکت در چارچوب منابع، درآمدها و اعتبارات پیش بینی شده در لایحه بودجه ای که خودشان آن را تدوین می کنند، نمی نمایند. امسال نیز همچون سنوات گذشته با اینکه درآمدهای نفتی به شدت افزایش یافت اما به علت توجه نکردن دولت به توصیه کارشناسان از قرار معلوم باز هم با کسری بودجه مواجه هستیم. کارشناسان به طور دائم مدیریت کشور را از تعجیل در اجرای شعارهای انتخاباتی در رنگین نمودن سفره های مردم از دلارهای نفتی بر حذر داشته و به دنبال منافذی برای جذب این سرمایه بزرگ در بخش های مختلف اقتصادی هستند اما در عمل دولتمردان نهم کمتر به این توصیه ها توجه نمودند تا اینکه دوباره با معضلی تکراری به نام کسری بودجه مواجه شویم.

ماده 60 برنامه سوم و ماده 1 برنامه چهارم توسعه و قوانین مربوط به تشکیل حساب ذخیره ارزی برای این منظور طراحی شده که دولت ها به دلخواه خود برای درآمدهای نفتی تصمیم نگیرند و از این درآمدها در جهت توسعه کشور در چارچوب قوانین استفاده شود. در واقع این الزام ایجاد شد که نگاه به نفت باید به عنوان یک ثروت ملی باشد. بنابراین باید مکانیزم هایی تعریف شود که درآمدهای حاصل از فروش این ثروت ملی به منابعی تبدیل شوند که امکان زایش مجدد ثروت را داشته و در واقع مولد درآمد باشند. از سوی دیگر بهتر است برای جلوگیری از بیماری هلندی پول نفت به طور مستقیم در اختیار دولت قرار نگیرد بلکه در قالب تسهیلات بلندمدت در اختیار سرمایه گذاران گذاشته تا مردم بتوانند بهتر از این تسهیلات بهره مند شوند.

بودجه عمومی دولت برنامه اقتصادی یکساله برای اداره کشور است. این برنامه باید بر پایه محاسبات دخل و خرج دولت به گونه ای باشد که خرج دولت بر دخلش نچربد تا دولت دچار مساله کسری بودجه و ارایه لایحه متمم بودجه نشود. در ادبیات اقتصادی دچار شدن مستمر دولتها به کسری بودجه و پیامدهای آن را بر روی اقتصاد ملی منفی ارزیابی کرده اند. در کشورهایی همچون ایران که رقم غالب بودجه اش از درآمد نفت تامین می شود; به ویژه در سالهایی همانند امسال که درآمد حاصله بسیار بیشتر از رقم پیش بینی شده در بودجه بود; چندان منطقی و قابل قبول نمی نماید که بیشتر درآمد حاصله را صرف هزینه های جاری بکنیم و در واقع دچار بیماری هلندی شویم; یعنی باید علت را نه در عدم تامین منابع پیش بینی شده بلکه در ضعف شیوه محاسباتی قیمت نفت و نظام برنامه ریزی و تصمیم گیری کشور دانست. چراکه در هنگامی که قیمت هر بشکه نفت در حدود 140 دلار نیز بود، به فکر این نبودیم که همیشه قیمت در این حد باقی نخواهد ماند; چون در تعیین قیمت این مواد اولیه گرانبهای خدادادی کمترین نقش را داریم.

در دهه اخیر کسری بودجه صرف نظر از علل بروز آن معضلی جدی است که در صورت عدم کنترل صحیح می تواند اثرات تورمی یا حتی رکودی مخربی برجای بگذارد. بنابراین باید با ابزارهای مختلف کنترل گردد. نحوه تعامل با کسری بودجه باید به گونه ای باشد که با استفاده از هر دو ابزار سیاست های پولی و مالی ضمن مهار اثرات تورمی از تشدید رکود و بیکاری جلوگیری شود. دولت برای مقابله با کسری بودجه سالانه و جبران آن چند راه پیش رو دارد. از جمله آن می توان به صرفه جویی در هزینه ها، انتشار اوراق مشارکت، برداشت از حساب ذخیره ارزی و استقراض از بانک مرکزی اشاره کرد. امکان صرفه جویی بسیار زیاد در هزینه های جاری به راحتی وجود ندارد.

چون بخش عمده ای از آن حقوق و مزایای کارکنان دولت است. بنابراین شاید دولت ناگزیر باشد برای جبران کسری بودجه همانند سال های گذشته از هزینه های عمرانی کسر کند. در این میان مساله ای که شاید کمتر مورد توجه قرار می گیرد، جبران بخشی از کسری بودجه به وسیله جلوگیری از ریخت و پاش های بی حساب و کتاب در وزارتخانه ها و دستگاه های مختلف دولتی است. در واقع در صورت کنترل ریخت و پاش های گسترده در سازمان های مختلف اصولا بخشی از کسری بودجه از همان ابتدا کنترل و حذف می شود. این گزینه گرچه راه حل قطعی نیست اما کم هزینه ترین و البته سودمندترین روش جبران کسری بودجه می تواند باشد. انتشار اوراق مشارکت نیز یکی از راه های جبران کسری بودجه می باشد که این روزها با توجه به تبلیغات گسترده وزارتخانه ها و بانکهای دولتی و خصوصی رونق بسیاری گرفته است. روش تامین کسری بودجه از این طریق به نفع دولت است; چرا که دولت همزمان می تواند بخشی از نقدینگی موجود را جمع کند اما فروش حجم زیادی اوراق مشارکت با نرخ سودی به مراتب پایین تر از نرخ تورم هم برای کنترل نقدینگی و هم تامین کسری بودجه کار آسانی نیست. ارائه لایحه متمم از دیگر راهکارهایی است که دولت با استفاده از آن می تواند کسری بودجه خود را جبران کند. ارائه متمم های بودجه در سالهای گذشته نیز یکی از عوامل افزایش حجم نقدینگی و در نهایت قیمت کالاها و خدمات بوده است. بنابراین مجلس امسال باید در تصویب متمم های بودجه دقت بیشتری داشته باشد تا راه را برای افزایش حجم نقدینگی فراهم نکند. حساب ذخیره ارزی امکانی دیگر است که دولت برای تامین کسری های خود به آن نظر دارد. در صورتی که ابتدا در برنامه های توسعه عنوان شده بود که کسی حق برداشت از حساب ندارد اما بعد تبصره هایی آوردند که دولت با مجوز مجلس می تواند از آن برداشت کند. استفاده از حساب ذخیره ارزی یا منابع ارزی بانک مرکزی باعث تزریق پول پرقدرت به جامعه و بالا رفتن پایه پولی و نقدینگی و تورم می شود و اهداف اولیه از تشکیل این حساب را به خطر می اندازد.

حال باید دید برنامه ریزان اقتصادی دولت که این روزها باید مشغول تدوین بودجه 88 هم باشند، آیا میتوانند کسری قابل پیش بینی را با فروش اوراق مشارکت یا جابه جایی و اصلاحیه ها حل کنند یا اینکه مجبور به ارایه متمم بودجه خواهند شد؟ اینکه کسری بودجه در قسمت عمرانی یا جاری است، بسیار مهم می باشد. زیرا در بخش جاری نیاز به تقدیم متمم خواهد بود و با اصلاحیه یا جابجایی ردیف های بودجه ای نمی توان کسری بودجه را حل کرد.

اما آنچه مسلم است کاهش قیمت نفت قطعا آثار سوئی بر اقتصاد ایران خواهد داشت. رشد اقتصادی را کند، تورم را تشدید و بیکاری را افزایش خواهد داد. با کاهش شدید قیمت نفت و متعاقبا افت درآمدهای نفتی، توجه به صادرات غیرنفتی به عنوان مهمترین راهکار تامین درآمد کشور، افزایش یافته است. اما تمرکز بر جزئیات صادرات غیرنفتی نشان می دهد که این بخش نیز با مشکلات خاص خود روبه روست به طوری که اکثر رتبه های تک رقمی صادرات کالاهای غیرنفتی را محصولات پایه نفتی در اختیار دارند. بنابراین کاهش اخیر قیمت نفت متعاقبا موجب کاهش قیمت محصولات پایه نفتی و در نتیجه کاهش صادرات غیرنفتی نیز می شود. این در حالی است که در همین مدت متوسط قیمت واردات کشور رشد بسیار بالایی داشته است. یعنی ما گران می خریم و ارزان میفروشیم.

در پایان باید گفت اگر در روزهای خوش قیمت نفت بخشی از درآمدهای نفتی در حساب ذخیره ارزی برای روزهای کنونی که روز مباداست; ذخیره می شد، به طور قطع از نوسانات قیمت نفت آسیب کمتری می دیدیم. اما متاسفانه در سال های اخیر بخش عمدهای از این درآمدها صرف هزینه های جاری و پرداخت یارانه ها شده و حساب ذخیره ارزی را تهی کرده ایم، این روند موجب شده تا کاهش کنونی قیمت نفت به اقتصاد کشور آسیب برساند. بنابراین تا زمانی که دولتمردان در سیاست های مالی  خود تجدید نظر نکنند و نتوانند در  زمان تدوین بودجه به ارزیابی دقیقی  از درآمدها و هزینه های خود برسند; مشکل کسری بودجه هر ساله ادامه خواهد داشت.

قدس

«میدان داری قاهره در جنایت غزه» عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی قدس به قلم حسن هانی زاده تحلیلگر مسایل منطقه است که در آن می‌خوانید؛سکوت برخی رژیمهای عرب منطقه از جمله مصر در برابر جنایات رژیم صهیونیستی علیه ساکنان بی دفاع شهر غزه از نقش این رژیمها در همسویی با سیاستهای اسرائیل پرده برمی دارد.مصر که به لحاظ جغرافیایی، نزدیکترین کشور عربی به غزه است، در 18 ماهی که از محاصره این شهر توسط رژیم اسرائیل می گذرد، هرگز قدمی برای کاهش مشکلات اقتصادی مردم غزه برنداشت.

رژیم مصر که جنبش حماس را برخاسته از متن جریان اخوان المسلمین مصر می داند، این جنبش را همواره مزاحم سیاستهای سازشکارانه رژیم «حسنی مبارک» تلقی می کند.بنابراین، دولت مصر همواره تلاش داشته تا همسو با اسرائیل به تقویت جنبش فتح به رهبری «محمود عباس» و تضعیف دولت منتخب حماس به ریاست «اسماعیل هنیه» کمک کند.

ارتباط تنگاتنگ حماس و جریانهای اسلامی ریشه دار مصر همواره نگرانی‌هایی برای رژیم «حسنی مبارک» به دنبال داشته و دولت مصر از هر تلاشی برای قطع رگه های ارتباطی موجود میان جریانهای اسلامی مصر و فلسطین فروگذار نمی کند.

پیروزی حماس در انتخابات پارلمانی سال 1385 و سپس تشکیل دولت حماس موجب شد، مصر و رژیم صهیونیستی و حکومت خودگردان در یک اقدام هماهنگ، راه را بر حماس برای دولت سازی و برنامه ریزی سیاسی، امنیتی و اقتصادی ببندند.محاصره 18 ماهه شهر غزه و کشتار مردم این شهر توسط رژیم صهیونیستی در چارچوب این طرح قرار دارد.

بنابراین آنچه که امروز در غزه می گذرد، بازخورد یک طرح مشترک شیطانی و خطرناکی است که با شرکت مصر و رژیم صهیونیستی و حکومت خودگردان تهیه شده و قربانیان آن مردم بی گناه غزه هستند.
اما آیا مصر و اسرائیل و حکومت خودگردان می توانند به بهره گیری از ابزارهای خشونت آمیز و محاصره اقتصادی غزه، حماس را از عرصه سیاسی و امنیتی فلسطین حذف کنند؟

مسلماً، اگر مردم غزه انسجام خود را در برابر حملات وحشیانه ارتش رژیم صهیونیستی حفظ کنند و از خود مقاومت نشان دهند، در آینده نزدیک هم رژیم صهیونیستی و هم رژیم مصر و هم حکومت خودگردان از درون آسیب خواهند دید و نتیجه معکوس می گیرند.

هر چند حملات اخیر هواپیماهای پیشرفته اف- 16 اسرائیل آسیبهایی به ساکنان مردم غزه وارد کرد، اما اکنون شرایط این منطقه مانند شرایط لبنان در جنگ 33 روزه سال 2006 است که ارتش رژیم صهیونیستی پس از 33 روز حمله و بمباران هوایی مردم لبنان، دچار شکست سختی شد و منطقه جنوب لبنان را ترک کرد.

صدای عدالت

«تسریع در هدفمند کردن یارانه‌ها» عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی صدای عدالت است که در آن می خوانید؛ لایحه اجرای طرح تحول اقتصادی که قرار بود آذر ماه به مجلس ارایه شود، بالاخره بعد از مدتها به مجلس رسید و یک فوریت آن با 127 رای موافق تصویب شد و قرار است، این لایحه خارج از نوبت در دستور کار کمیسیون ها قرار بگیرد. ‏‏ در این مدت به خاطر تاخیر در ارائه لایحه به مجلس شورای اسلامی طی ماههای گذشته نظرات مختلفی در قالب موافق و مخالف سطوح کارشناسی، تصمیم‌گیری و رسانه‌ای به همراه داشته‌است.‏

نقطه مشترک همه این بحث‌ها از سوی هر دو جناح سیاسی موافقت با اصل قضیه و ضرورت اجرای چنین طرحی در اقتصاد کشور است، اما چیزی که بیشتر باعث نگرانی و اختلاف شده، زمان و نحوه اجرای این طرح، پیامدهای آن در حوزه های مختلف و همچنین شرایط و چگونگی اجرای آن است.‏مروری بر خبرها نیز نشان می دهد که دولت با تحولاتی که چه در کاهش قیمت نفت و چه در بحران مالی جهانی رخ داده است، هنوز به نقطه اجماعی برای ارایه این طرح به مجلس نیز نرسیده بود.‏تایید این موضوع را می توان در اظهارات پرویز داوودی معاون اول رییس جمهوراز نامشخص بودن زمان دقیق طرح تحول اقتصادی به مجلس یاد می کرد، مشاهده کرد.‏

از سوی دیگردعوت از 120 اقتصاددان از سوی کارگروه تحول اقتصادی برای بررسی نهایی لایحه هدفمند کردن یارانه‌ها که روز سه شنبه هفته گذشته در وزارت اقتصاد گرد هم آمده بودند نیز، نمونه دیگری از وجود نگرانی های موجود با توجه به تحولات جهانی می باشد.‏
علت این موضوع نیز به گفته برخی کارشناسان اقتصادی و نمایندگان مجلس در پیچیده بودن طرح، نداشتن مبانی نظری و همچنین بحران مالی جهانی و بویژه کاهش قیمت نفت نهفته است، چرا که این طرح بعنوان مهمترین و تاثیر گذارترین طرح بعد از دهه 60 محسوب می شود که با توجه به موضوعات مطروحه هر گونه شتابزدگی و کار کارشناسی نشده باعث ورود ضربات سنگین بر پیکره نظام اقتصادی کشور می شود.‏

از سوی دیگر معضلات امروز اقتصاد ایران تمام فعالیت های این حوزه را شامل می شود و حل مشکل یکی از بخش ها بدون توجه به وضعیت بخش های دیگر ممکن نخواهد بود.چرا که مشکلات و نابسامانی‌های موجود در نظام اقتصاد ایران ضمن اینکه این حوزه را به یکی از آسیب‌پذیرترین اقتصاد‌های جهان تبدیل کرده، هزینه‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی اقدام برای حل این مشکلات را افزایش داده‌است.‏همین هزینه‌ها، در کنار مسئولیت سنگین کار کارشناسی برای یافتن مشکلات اقتصادی کشور و یافتن درمان‌های واقعی و پذیرش مسئولیت اجرا، زمینه بروز نگرانی را در حوزه دولت و محافل های مختلف فراهم کرده‌است. ‏البته خود رییس جمهور که صبح امروز در مجلس حضور پیدا کرده بود در مورد نگرانی های اصلی هدفمند کردن یارانه ها معتقد است"جهش در قیمت ها در ابتدای کار، یکی از این نگرانی هاست، اگر چه این جهش در طول 12 تا 18 ماه مستهلک خواهد شد اما همواره این نگرانی وجود دارد اما به لطف خدا شاهد پایین آمدن قیمت ها خواهیم بود"‏احمدی نژاد با بیان اینکه هدفمند کردن یارانه ها در تمام دولت های قبلی در برنامه ها بوده است اظهار داشت: عدم اجرای این طرح به دو دلیل بوده که یکی از آنها عدم پرداختن جدی به ابعاد اجرایی طرح یعنی روشن شدن زوایای آن در رشد اقتصادی و اشتغال بوده که خوشبختانه در این دوره طولانی بیش از 30 هزار ساعت کار کارشناسی بر روی آن انجام شده است.‏

وی دلیل دیگر عدم اجرای این طرح را نگرانی از تبعات آن اعلام کرد و گفت: اجرای این طرح در توزیع یارانه ها از دستور کار دولت ها خارج شد اما امروز به این طرح پاسخ روشنی دادیم.‏درکنار اظهارات رییس جمهور باید گفت درست است که هر گونه نگرانی در اجرای این طرح باعث می شود که دولت کار کارشناسی زیادی روی این طرح انجام دهد، ولی باید گفت وقفه طولانی در اجرای این طرح بعلت ارتباط مستقیم با سایر بخش های اقتصادی باعث شده است تا بسیاری از طرحها تحت تاثیر این موضوع قرار گیرد.‏

این موضوع را نیز خیلی از کارشناسان مسائل اقتصادی تایید می کنند، از نظر آنها اصل بهینه کردن یارانه‌ها سودمند است، اما نکته اینجاست که باید طی زمان مشخص عملی شود وگرنه بزرگی طرح به حدی است که موکول شدن آن به زمان های متعدد علاوه بر اینکه موجب تحت الشعاع قرار گرفتن سیاست های اقتصادی می شود، موجب ثابت ماندن بسیاری از طرح های خصوصی در قبال انتظار در دیدن نتایج این طرح نیز می شود.‏

جوان

«سلاح شهادت» عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی جوان است که در آن می‌خوانید؛عملیات رژیم صهیونیستى علیه مردم بى دفاع غزه در حالى پیش مى رود که سکوت رژیم هاى مرتجع و خائن عرب ادامه دارد و حتى رسانه هاى خبرى و دستگاه هاى تبلیغى آنها نیز در هماهنگى حساب شده اى علیه امت اسلامى به حرکت درآمده اند.سکوت غمبار حکام عربى و خیانت پیشه و همدستى آشکار و بدون واهمه با صهیونیست ها از بدایع و موضوعات جدیدى است که در این دوره به خوبى شاهد آن مى باشیم.

اگر سادات در معاهده کمپ دیوید به امت اسلامى خیانت کرد و قرارداد صلح را به بهانه باز پس گیرى اراضى صحراى سینا امضا کرد امروز حسنى مبارک چراغ سبزى به صهیونیست ها نشان داده تا نسل کشى در غزه اتفاق بیفتد.امروز رژیم مصر نه تنها گذرگاه مرزى خود را باز نمى کند تا امکانات پزشکى و غذایى به بى پناهان فلسطینى برسد بلکه به همدستى با صهیونیست ها روى آورده  است.

ممکن است عملیات علیه مردم غزه را هر کسى از زاویه اى تحلیل کند ولى آنچه از همه مهم تر است و باید بدان توجه کافى داشت اعتراض سراسرى مردم کشورهاى اسلامى نسبت به تجاوز و جنایت به پیکره امت اسلامى مى باشد.شاید امروز وقت آن باشد که عقده هاى فرو خفته مسلمانان و مبارزان راه خدا در مصر، اردن و... حاکمان خائن آنها را ادب کند که چرا همدست صهیونیست ها شده اند و به صورت واضح و آگاهانه به نسل کشى پرداخته اند.

از نکات بسیار خنده آور این است که هنوز عده اى به دنبال شوراى امنیت و سازمان ملل و سازمان کنفرانس اسلامى هستند. افرادى که هنوز فکر مى کنند این سازمان هاى بى خاصیت اقدامى انجام دهند آب در هاون مى کوبند، چرا که آنها در نظام سلطه جهانى هضم شده اند و ابزار دست سلطه گران و استعمارگران نوین هستند.
مناسب  ترین شیوه در این زمان اعتراض سراسرى و شکستن مرزهاى ظاهرى و گشودن عقده هاى فرو خفته مى باشد.شاید براى این مهم کاراترین سلاح شهادت باشد و چه زیبا امام ما گفت که «ملتى که شهادت دارد اسارت ندارد.»اگر امروز اقدام نشود و حکام خائن و بى لیاقت عرب و همسو با اسراییل تادیب نشوند فردا دیر است و چه بى حاصل است صبر و مدارا با همدست صهیونیست هاى آدم کش و خائنین به امت اسلامى.

دنیای اقتصاد

«آلودگی هوا و آزادی اقتصادی» عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی دنیای اقتصاد به قلم محمود صدری است که در آن می‌خوانید؛آلودگی هوای تهران درحال‌گذر از مرز هشدار‌ است و مسوولان کشوری و شهری مانند سال‌های گذشته به ارائه راه حل‌ها و پیشنهاد‌ها پرداخته‌اند.راه حل‌ها و پیشنهادها هم به روال سال‌های پیش، عمدتا متوجه محدود کردن اجباری استفاده از وسایل نقلیه شخصی و تغییر ساعت کار ادارات است.

از چهار دهه پیش که تهران سه میلیون نفر جمعیت و کمتر از 500هزار دستگاه خودرو داشت تا امروز که تهران هشت میلیون یا بیشتر جمعیت و حدود 5/2میلیون دستگاه خودرو را در خود جا داده است، ترافیک و آلودگی هوا، مهم‌ترین مساله شهری است. در همه این سال‌ها، از نیمه پاییز پدیده وارونگی و آلودگی هوا وجود داشته و بحث‌های مربوط به آن، تا نیمه زمستان که این پدیده اندک‌اندک از بین می‌رود، ادامه یافته است. از نوروز که هوا نسبتا پاکیزه می‌شود تا پاییز بعدی هم، دیگر کسی به این مساله کاری ندارد.

این وضع البته خاص ایران نیست. در برخی‌از کشورها نیز کمابیش همین روال طی می‌شود و تقریبا در همه کشورها راه حل‌ها مبتنی بر محدود کردن وسایل نقلیه شخصی و توصیه‌ها و تجویزهای اخلاقی برای استفاده از وسایل نقلیه عمومی است.در میان این مباحث، روش‌ها و توصیه‌ها، همواره جای دو پرسش خالی بوده است: چرا این روش‌هایی که هر سال تکرار می‌شود، تاکنون نتیجه نداشته است و روش جایگزین برای حل بنیادی معضل ترافیک و آلودگی هوا چیست؟

جواب پرسش اول تقریبا روشن است. کسانی که خودروی شخصی دارند، در استفاده از خودروی شخصی و امتناع از حمل‌و‌نقل عمومی احساس رضایت بیشتری می‌کنند. زیرا وقتی نظام حمل‌و‌نقل عمومی معیوب و ناکارآمد است، بافت شهری تقارن ندارد و دسترسی به وسایل نقلیه عمومی متضمن تحمل رنج و صرف وقت زیاد است و در عین حال هزینه استفاده از وسایل شخصی چندان زیاد‌تر از هزینه حمل‌و‌نقل عمومی نیست، عقل حساب‌گر ایجاب می‌کند که از خودرو شخصی استفاده شود.از این جهت کسی را نمی‌توان سرزنش کرد و انتظار اثربخشی توصیه‌ها و تبلیغات و به اصطلاح «فرهنگ‌سازی استفاده از حمل‌و‌نقل عمومی» آب در هاون کوفتن است.

بنابراین، اگر بتوان برای پرسش دوم، یعنی راه حل بنیادی برای معضل ترافیک و آلودگی هوا پاسخی علمی یافت، می‌توان امیدوار بود که راهی برای برون رفتن از گرفتاری‌های ترافیک و آلودگی هوا پیدا شود. علت اصلی ناکامی در حل معضل ترافیک و آلودگی هوا، در غفلت برنامه‌ریزان کشوری و شهری از نظریه‌های اقتصادی ریشه دارد. این غفلت باعث شده که اولا از «کالای عمومی» تعریفی موسع و هزینه‌ساز ارائه شود و فی‌المثل حمل‌ونقل عمومی و ارائه سوخت به خودروهای شخصی، هم‌سنگ ایجاد امنیت، «کالای عمومی» قلمداد شود. حال آنکه حمل‌ونقل عمومی اساسا خدمتی مانند دیگر شاخه‌های خدمات است که ورود دولت به آن هیچ ضرورتی ندارد. ثانیا دولت‌ها با انکار مالکیت خصوصی و تاثیر شگرف آن بر خود تنظیمی رفتار انسان‌ها، معضلی را که می‌توانسته نباشد، پدید آورده‌اند. به اعتقاد اقتصاددانان طرفدار «نظام بازار» و «اقتصاد آزاد» بیشتر مسائل مربوط به محیط‌زیست از جمله ترافیک و آلودگی هوا را با سپردن کارها به بازار می‌توان حل کرد. مشروط به اینکه نظام حقوقی و قضایی نیرومندی، نظارت بررفتار مالکان را در چارچوب قواعد روشن و یکسان به عهده گیرد.

وضع ترافیک و آلودگی هوا در نظام مبتنی بر اقتصاد آزاد به این صورت است: کارخانه‌های خودروسازی از آن بخش خصوصی است و هر کسی اجازه دارد کارخانه بسازد و خودرو به بازار عرضه کند؛ بنزین از آن بخش خصوصی است و هر کسی اجازه دارد بنزین تولید و توزیع کند؛ بخش خصوصی اجازه دارد راهسازی و شهرسازی کند؛ تولیدکنندگان خودرو، بنزین و جاده اجازه دارند قیمت کالاها و خدمات خود را در چارچوب رقابت بازار تعیین کنند. نتیجه این وضع این است که مصرف‌کنندگان می‌توانند از میان انواع خودروهای تولید شده سالم‌ترین آنها را انتخاب کنند که آلودگی کمتری ایجاد کند، تولیدکنندگان و فروشندگان بنزین ناگزیرند برای رقابت با همکاران خود، بنزین سالم‌تری به مشتریان عرضه کنند؛ راه‌سازان ناچارند برای پشت سر گذاشتن رقیبان راه‌های بهتری بسازند، مهندسان و معماران برای غلبه بر رقیبان ناچارند شهرهای بهتری بسازند و ...

بر اثر این فرآیند رقابتی، بنزین به عنوان کالایی کمیاب با منشاء تجدیدناپذیر، با قیمتی به مراتب بالاتر از قیمت کنونی عرضه خواهد شد و انگیزه خودرو سواری تفننی را کاهش خواهد داد و در عوض‌ راه‌های بیشتری ساخته خواهد شد. مصرف‌کنندگان به اعتبار حق مالکیت خصوصی خود می‌توانند هرگاه در خرید کالا و خدمات به موارد غش و فریبکاری برخوردند، به مراجع قضایی مراجعه کرده و با طرح دعوای خصوصی، بنگاه ناکارآمد را به پرداخت هزینه خطای خود وادار کنند. سوخت ناقص موتور خودروها و بنزین آلوده نیز از مواردی است که می‌تواند موضوع شکایت شهروندان یا سازمان‌های غیردولتی هوادار محیط‌زیست باشد. در چنین فضایی، تولیدکنندگان کالا‌ها و خدمات مربوط به حمل و نقل از زیر چتر حمایت دولت خارج می‌شوند و طرح دعوا علیه آنها، ستیزه با حکومت تلقی نمی‌شود و مصرف‌کنندگان می‌توانند به اصلاح امور امیدوار شوند، زیرا تولیدکنندگان مجبور به جبران هزینه تلفاتی می‌شوند که به محیط‌زیست وارد می‌کنند.

خلاصه اینکه، معضل ترافیک و بحران آلودگی هوا در همه جای جهان و به ویژه در ایران، در اقتصاد دولتی ریشه دارد و شاید مغفول ماندن همین موضوع موجب شده که مسوولان به راه‌حل‌های موردی و مقطعی متوسل شوند و هرگز از آن نتیجه نگیرند. برای خروج از این وضع شاید بتوان به اراده پولادین دولت و منع ورود مردم به خیابان‌ها و سهمیه‌بندی‌های سختگیرانه هم متکی شد، اما تردیدی نیست که این راه‌حل میدان را برای فساد، فراخ خواهد کرد و برای آزادی تنگ.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها