سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
وضعیت بیماریهای قلب و عروق در دنیا چگونه است؟
ببینید، در همه جای دنیا از نظر آماری امراض قلبی بزرگترین عامل مرگ و میر محسوب میشود، البته در کشورهای اروپایی و آمریکایی از 3 دهه پیش کنترل و پیشگیری این بیماریها به طور جدی آغاز شده و به نتایج قابل توجهی هم دست یافته است.
این پیشگیریها ابتدا در مردان آغاز شد، چرا که به نظر میرسید مردان بیشتر از زنان تحت آسیب این بیماریها هستند؛ البته از آنجا که این امراض در زنان پس از سن یائسگی و به طور کلی در سنین بالا بیشتر شایع میشود، کنترل و پیشگیری این بیماریها در زنان هم آغاز شد.
مهمترین عوامل ابتلا به امراض قلبی چیست؟
سبک زندگی از عوامل مهم ابتلا به این امراض است. فرهنگ تغذیه نامناسب، کاهش تحرک بدنی و ورزش در افراد، جزو عوامل قابل بحث است؛ مثلا چاقی در حال حاضر در بسیاری از کشورها جزو مشکلات حوزه سلامت محسوب میشود. استقبال از غذاهای آماده و فست فودها در کنار کاهش و بیتوجهی به تحرک و ورزش، خطر ابتلا به امراض قلبی از سنین پایین را افزایش داده است.
کودکان معمولا یا پای تلویزیون هستند یا رایانه. ورزش و بازیهای گروهی جایشان را با بازیهای فکری و رایانهای عوض کرده و این عوامل در کنار فاکتورهایی نظیر سندرم متابولیک، سبب افزایش خطر ابتلا به این امراض شده است.
وضعیت این امراض را در ایران چگونه میبینید؟ البته براساس آمارها از آنجا که حوادث ترافیکی اولین عامل مرگ و میر در ایران است، مرگ ناشی از امراض قلبی در جایگاه دوم قرار دارد. عوامل این امراض در ایران چگونه است؟
علاوه بر عواملی که گفته شد، در ایران عامل استرس که در ابتلا به امراض قلبی بسیار تاثیرگذار است، بیشتر عنوان میشود. استرس از عواملی است که قابل اندازهگیری و آمار دادن نیست. در واقع نمیتوان درخصوص این عامل مانند چربی خون یا قندخون دقیق صحبت کرد، اما جزو مهمترین عوامل محسوب میشود.
معمولا در کشور ما از این عامل به عنوان عامل ابتلا به امراض قلبی بیشتر یاد میشود.البته استرس از آنجا که جزو عوامل غیر قابل کنترل محسوب میشود، مقابله با آن هم کار سختی به حساب میآید.
استرس همیشه چیز بدی نیست، اما وقتی از کنترل فرد خارج میشود، میتواند بخصوص در دراز مدت تاثیرات بدی روی سلامت فرد بگذارد. به نظر میرسد استرس در ایران و کشورهایی نظیر کشور ما که در حال توسعه هستند، زیاد باشد.
در آمریکا هم استرس زیاد است، اما عوامل ناشی از استرس در کشورهای مختلف، متفاوت است. بهطور کلی عنوان میشود که استرس در قرن اخیر رو به افزایش است.
خانم دکتر! مساله دیگری که در کشور ما وجود دارد و ممکن است در کشورهای دیگر به این شدت نباشد، مساله آلودگی است، بخصوص که بتازگی اعلام شده اگر آلودگی هوای تهران به همین روال ادامه پیدا کند، تا 15 سال دیگر هوای تهران سمی خواهد شد. آلودگی هوا چه تاثیری بر امراض قلبی دارد؟
متاسفانه آلودگی هوا جزو عوامل خطرناک و تاثیرگذار بر قلب و عروق است. گذشته از این، آلودگی هوا و کربن موجود در آن، نه تنها برای عروق، بلکه برای ریهها هم بسیار خطرناک است و میتواند باعث بیماریهای دیگر از جمله سرطانها شود.
مساله دیگری هم که در ایران به شکل زیانآوری وجود دارد، سیگار کشیدن است، چرا که در بسیاری از کشورها در مکانهای عمومی امکان سیگار کشیدن وجود ندارد و غیرقانونی محسوب میشود، اما در ایران هنوز این قانون با دقت اجرا نمیشود.
در دیگر کشورها سیگاریها ملزم هستند در مکانهای خاصی و نه هر جا که بخواهند، سیگار بکشند، البته اجرا شدن چنین قوانینی تنها منوط به تصویب قوانین نیست، بلکه مردم خودشان باید به حق و حقوق دیگران احترام بگذارند؛ در واقع باید با فرهنگسازی و درکنار آن توجه به اجرای صحیح قوانین، این مسائل را حل کرد.
در آمریکا هم هنوز برخی از ایالتها به اجرای صحیح قانون منع کشیدن سیگار در مکانهای عمومی تن ندادهاند.
بحثی در خصوص بیماران قلبی وجود دارد و آن شایع شدن افسردگی در آنهاست. نظر شما چیست؟
بله، تا حدی درست است. بستگی به این دارد که فرد چطور دچار بیماری قلبی شده باشد. اگر بیماری قلبی در فرد به مرور زمان پیش بیاید و پیشرفت کند، ممکن است فرد دچار افسردگی شود. در واقع وقتی تبعات بیماری به مرور در زندگی فرد ظهور میکند، مثل ورزشکاری که بهخاطر این بیماری باید ورزش را کم کند و بهطور کلی اثرات سوء بیماری سبب شود که فرد از وضعیت زندگی قبلی خارج شود، میتواند سبب افسردگی شود؛ البته از طرف دیگر، معالجات پیشرفتهای در خصوص امراض قلبی وجود دارد که میتواند فرد را برای بازگشت به زندگی طبیعی امیدوار کند. افسردگی بیماران قلبی معمولا در دوران بعد از عمل جراحی هم شایع است.
شیوه ارائه خدمات پزشکی در مراکز درمانی کشور را چگونه میبینید؟
به طور کلی نسبت به گذشته سطح خدمات ارائه شده خوب است، اما کیفیت آنها یکدست نیست. در واقع ممکن است یک مرکز درمانی یا بیمارستانی، خدمات فوقالعاده خوبی ارائه کند و مرکز دیگری به شکل نامطلوبی خدمات مورد نیاز را در اختیار بیماران قرار دهد. روی هم رفته در سیستم سلامت و درمانی کشور ایراداتی وجود دارد.
چه ایراداتی؟ بیشتر توضیح دهید.
مثلا نظام مراقبت دائمی وجود ندارد، چه از سوی پزشک و چه از سوی بیماران. از یک طرف بیمار، مراجعه به پزشک را به شکل خرید میبیند. همانطور که برای خرید مثلا پوشاک ممکن است به جاهای مختلفی مراجعه شود، بیمار هم برای یک بیماری پزشکان مختلفی را امتحان میکند.
از مطب پزشکی خارج میشود و بدون توجه به روند درمان، پزشک دیگری را انتخاب میکند و این مساله همینطور ادامه مییابد. از طرفی، پزشک هم ممکن است زمان و دقت لازم را برای بیمارانش لحاظ نکند.
به این ترتیب ، بیمار که به توجه و دقت پزشک نیاز دارد، بدون در نظر گرفتن روند درمان، پزشکش را عوض میکند و از طرف دیگر ، پزشک هم با بیماری مواجه میشود که سابقه بیماریاش را نمیداند و باید از ابتدا شروع کند بنابراین نظام مراقبت و مراجعه به پزشک به شکل مستمر وجود ندارد و این مساله چه از طرف پزشک و چه از طرف بیمار، موجب کوتاهی در روند درمان و بهبودی بیمار میشود.
به نظر شما ریشه این مشکل کجاست؟
به نظر من، این مشکل به رابطه کوتاه و مالی پزشک و بیمار برمیگردد به این ترتیب که رابطه بیمار و پزشک، رابطه واقعی و درست نیست. وقتی بیماری نزد پزشکی میرود و از آغاز بیماری به همان پزشک مراجعه میکند، در واقع کمک میکند پزشک در روند درمان از سابقه و جزییات این روند آگاه باشد و بتواند به بهترین شکل بیمار را درمان کند اما در حال حاضر، وقتی بیماری به پزشک مراجعه میکند، پزشک امیدی به برگشت مجدد آن ندارد و ممکن است بیمار به جای مراجعه مجدد، سراغ پزشک دیگری برود. رابطه مالی پزشک و بیمار هم این وضعیت را تشدید میکند.
چه کار باید کرد؟ به عبارتی، در کشورهایی که نظامهای سلامت و درمان موفق دارند، چهطور با این مشکل برخورد میکنند؟
در نظامهای سلامت آن کشورها بیمار به پزشک مراجعه میکند، پزشک وقت لازم را برای بیمار صرف میکند، درمان صورت میگیرد و هیچ پول یا رابطه مالیای بین پزشک و بیمار وجود ندارد. پزشک به شکل غیرمستقیم از دولت یا بیمهها مزدش را دریافت میکند اما در ایران ساختار حمایت بیمهها کامل نیست و پول به شکل مستقیم بین بیمار و پزشک رد و بدل میشود البته در آمریکا هم که همه سیاستها و سیاستگذاریها از سوی بیمهها صورت میگیرد، باز هم ایرادهایی وجود دارد؛ اما در نظام سلامت کشورهای اروپایی، بیمار به شکل بهتری حمایت میشود.
در واقع، حمایت دولت و بیمه از بیماران در کنار نظام سلامت که در آن مراقبت و کنترل بیمار مداوم صورت میگیرد، از عوامل بهبود نظام سلامت است.
از طرفی، علاوه بر وجود قوانین و حمایتهای دولت و بیمهها، بیماران هم باید آگاهی داشته باشند و با آموزش درست و فرهنگسازی در میان بیماران و پزشکان، آنها هم از حقوق خود مطلع باشند. این عوامل در کنار هم سبب میشود نظام سلامت نظامی کارگشا و کمککننده باشد.
نقش پزشکان در این میان چیست؟
در بحث آموزش پزشکان و کادر پزشکی هم نهتنها در ایران، بلکه همه جای دنیا باید فلسفه طب عوض شود.
منظورتان از عوض شدن فلسفه طب دقیقا چیست؟
منظورم مفاهیم و اصولی است که در طب قدیم وجود داشت. همین الان در تلویزیون سریالی به نام «روزگار قریب» پخش میشود که من قسمتهایی از آن را دیدهام. پزشکانی مثل دکتر قریب، حکیم بودند و خودشان را وقف بیماران میکردند ، بشردوست بودند و با وجدانشان کار میکردند، اما حالا کمی اوضاع عوض شده است. متاسفانه پزشکان و کادر پزشکی در سالهای اخیر بیشتر درگیر مسائل اقتصادی هستند.
در واقع در این حرفه در همه جای دنیا مساله سود بیشتر از اصل کار و درمان بیماران مورد توجه است. سالهای گذشته، دسترسی، کیفیت و امکانات علم پزشکی مانند امروز نبود؛ اما پزشک با همه بیماران به یک شکل رفتار میکرد؛ چه برای کسی که ثروتمند بود، چه کسی که توان مالی نداشت، اما حالا بیمار باید اول تلاش کند تا خودش را به دکتر موردنظر برساند.
وقتی به دکتر رسید، باز هم اطمینانی برای این که پزشک به همه حرفهایش گوش بدهد و دقت و توان لازم را برای او در نظر بگیرد، وجود ندارد. از طرفی باز هم بیمار مطمئن نیست بتواند همه آزمایشهای توصیه شده را انجام دهد یا این که همه داروهایش را تهیه کند.
در واقع در حال حاضر که توان علمی و اقتصادی کشورها بیشتر از یک قرن پیش شده اما دسترسی و توزیع یکسان این خدمات برای همه مردم فراهم نیست و اخلاق پزشکی کمی فراموش شده است بنابراین باز هم میرسیم به اهمیت آموزش، فرهنگسازی و توجه به فلسفه زندگی. به نظر من، طب باید فلسفه داشته باشد، فلسفهای که در آن به اخلاق توجه میشود.
وضعیت اخلاق پزشکی در آمریکا چگونه است؟
متاسفانه هنوز هم توجه به این مساله در آنجا خیلی پررنگ نیست. مراکز درمانی و بیمارستانهایی که در آنها کمیته اخلاق پزشکی دایر باشد، خیلی زیاد نیست و توجه به این مساله مدتی است که آغاز شده است. سال 1991 که من برای فعالیت در کمیته اخلاق پزشکی یک بیمارستان کودکان شروع به کار کردم، در کشور آمریکا فقط چند بیمارستان بودند که در آنها چنین کمیتهای احداث شده بود.
در ضمن الان تعداد این کمیتهها بیشتر شده؛ اما کافی نیست و باید بیشتر باشد. علاوه بر ضرورت چنین کمیتههایی، باید به این مساله هم توجه شود که هر فردی، در هر حرفهای باید خودش ناظر و قاضی خودش باشد.
درخصوص سطح علمی و جایگاه علمی پزشکی کشور ما در مقایسه با دیگر کشورها هم توضیح دهید. شما سطح پزشکی کشور را چطور میبینید؟
من چون در دانشگاههای کشور تحصیل نکردهام نمیتوانم درباره نظام آموزش پزشکی صحبت کنم؛ اما باید بگویم دانشجویانی که از دانشگاههای ایران فارغالتحصیل میشوند، واقعا مطلع هستند. چه کسانی که با آنها در ایران آشنا شدهام و چه پزشکان جوانی که به آمریکا آمدهاند، پزشکان باسوادی هستند. پزشکانی که در حال حاضر مشغول طبابت هستند هم از سطح علمی خوبی برخوردارند.
مستوره برادران نصیری
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد