قطعه‌ای از بهشت

 صدای هلهله دمام یکباره شور غریبی را در هوهوی باد فضای باز بهشت زهرا می‌پیچاند. انگار دل آدم می‌ریزد، خالی می‌شود و بعد آرام آرام توی ذهن همه این آدم‌ها گویی غمی بزرگ با دمام مردان سیاهپوش ریتم می‌گیرد، اشک می‌شود و می‌ریزد.
 صدای هلهله دمام یکباره شور غریبی را در هوهوی باد فضای باز بهشت زهرا می‌پیچاند. انگار دل آدم می‌ریزد، خالی می‌شود و بعد آرام آرام توی ذهن همه این آدم‌ها گویی غمی بزرگ با دمام مردان سیاهپوش ریتم می‌گیرد، اشک می‌شود و می‌ریزد.
کد خبر: ۱۵۰۸۴۸۱
 
ایینجا قطعه ۴۲ بهشت زهراست، جایی که به گواه آمارهای وزارت بهداشت ایران بخش قابل توجهی از ۶۱۰ شهید ایران به واسطه تجاوز رژیم صهیونیستی در این قطعه به خاک سپرده شده‌اند. کودکی سراسر سیاهپوش آرام و پرصلابت شمع‌های سیاهی را روی خاک تازه مادرش روشن می‌کند. فارغ از ضرب صدای دمامی که محوطه را پر کرده انگار در دنیای دیگری است، با دقت شمع‌ها را چیده و آرام آرام برای وداع آخر با او آماده می‌شود. فقط چند قدمی آن طرف‌تر زنی نشسته بر صندلی روی خاک قبر جوان تازه شهیدش قرآن می‌خواند، تکان تکان می‌خورد و انگار همراه با دمام پر شده در فضا هماهنگ است. بوی دود عود در فضای قطعه شهدا پیچیده، پیرمردی روی سینی آتش دارد در میان جمعیت می‌لولد، شبیه دیگران حاضر در این قطعه در حال و هوای خودش است، دود غلیظ عود پیچ می‌خورد توی هوا، با هر ضرب دمام لرزه‌ای در هوا می‌گیرد و غیب می‌شود. زنی دیگر چادر سیاهش را به دندان گرفته، قاب عکسی از فرزند شهیدش را به دست دارد، درست در ورودی قطعه با تابلویی که روی آن نوشته «مزار مطهر شهدای حمله رژیم صهیونیستی» ایستاده، چنان پرصلابت ایستاده که چند عکاس را مجبور به قاب گرفتن از او می‌کند. اشک نمی‌ریزد و تنها در چهره‌اش چنین پیداست که این اندوه خیلی زود تبدیل به خشم شده است. مردی دارد از همین حالا کنار قبری را جارو می‌کند، دو کودک ۷ و ۱۱ ساله‌اش را به خاک سپرده، تصویری از کودکش پیچیده در کفنی کوچک نگاه هر آدمی را به خود خیره می‌کند، دل هر آدمی را به درد می‌آورد. ردیف ردیف تصویر جوان‌هاست، قاب شده با خنده‌هایی که حالا می‌دانیم ابدی شده‌اند. دمام هنوز جان دارد. هنوز دارند در عزای مرگ سیاوشان ایران می‌کوبند. اینجا قطعه ۴۲ بهشت زهراست، قطعه‌ای از بهشت. 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها