این یک بخش مهم از این گفتمان است؛ گفتمانی که به نوعی به جامعه و فرهنگ ما القا شده و در حال حاضر و در برخی از مواقع، تعادل بین زن بودن و حضور در جامعه را بهگونهای برهم میزند. مسألهای که درخصوص آن با عاصمه قاسمی، دکترای جامعهشناسی از دانشگاه ناتینگهام انگلستان و عضو هیات علمی گروه جامعهشناسی واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد به گفتوگو نشستهایم.
خانم دکتر قاسمی! مردواره شدن زنان یکی از کلیدواژههایی است که مقام معظم رهبری درخصوص چالشهای غرب در حوزه زن و خانواده روی آن تاکید دارند. به نظر شما مفهوم این مردواره شدن زن چیست؟
مردواره شدن زن یکی از مباحثی است که امروزه مورد بحث و گفتوگوست و باید درخصوص آن چند پیشزمینه را مطرح کرد. در غرب مدرن با شکلگیری انقلاب صنعتی و بهراه افتادن جریان روشنگری و بیان شدن شعارهای برابری، انسانیت، خرد و به نوعی محور قرار گرفتن انسان در این برهه تاریخی، زنانی که در غرب، قرنها حتی از حقوق اولیه خود محروم بوده و با یک تبعیض آشکار زندگی میکردند نسبت به وضعشان هوشیار شدند و به مطالبه در مورد حقوق و شرایط زندگیشان ورود پیدا کردند. پس از آن بود که شکلگیری جریانهای فمینیستی در غرب رخ داد. پیشزمینه بعدی شکلگیری نظام سرمایهداری و دولتهای لیبرال بود که در غرب اتفاق افتاد و نیاز به بازار کار را بیش از پیش در جامعه رقم زد. انجام کار ارزانی که در ابتدای قرن ۱۸ و ۱۹ از آن مهارتزدایی نیز شد. در اینجا بود که زنان وارد بازار کار شدند و بهعنوان نیروی کار ارزان مورد استقبال قرار گرفتند. موضوع بعدی که در مردواره شدن زنان مؤثر بوده، از سویی زنان وارد مطالبه گفتمان و حقوق برابر شده و از آن طرف هم وارد بازار کار شدند اما مجدد در این بازار، تبعیض و دستمزدهای پایین را تجربه کردند و کارهایی که نیاز به مهارت خاصی نداشت هم به زنان سپرده شد. زنان در عینحال که در قرن مدرن وارد جامعه شدند و نسبت به حقوقشان هم مطالبه داشتند اما مجدد مورد تبعیض و ستم در حوزه عمومی قرار گرفتند. در واقع محور نبودن جنسیت در کار هم به میان آمد، یعنی این کار زن و مرد نمیشناخت بلکه سود و منفعت در این میان حائزاهمیت بود. با وجود اینکه در اینجا بهنظر میرسید، زنان در شرایط برابری بهسر میبرند اما شرایط، ویژگیها و زندگی زنان مورد توجه قرار نگرفت. به همین دلیل زن در دنیای غرب، در عین اینکه وارد جامعه شد اما این ورود و گرفتن حقوق برابر برای او با همشکل مردان شدن، همراه شد چرا که به او گفته شده بود اگر مانند مردان نباشید، نمیتوانید به آن حقوق برابر دست پیدا کنید و این به نوعی اولین گام مردواره شدن زنان در دنیای غرب بود.
و در ادامه، این موضوع چگونه شکل گرفت و به نوعی به فرهنگ ما اضافه شد؟
مردواره شدن زنان بهعنوان یک فرد در یک جامعه جایی صورت میگیرد که باید بهعنوان یک مرد قرار گیرند تا بتوانند به حقوقشان دست پیدا کنند. اینگونه بود که این مردواره شدن و این فرهنگ در جوامع دیگری با مدرن شدن و قرار گرفتن محور برابری و گفتمان لیبرالی، کمکم شکل گرفت؛ اینکه اگر میخواهید یک زن موفق باشید باید مرد باشید و باید آن هویت زنانه خود را کنار بگذارید و همچون یک مرد در جامعه ورود پیدا کنید تا موفق شوید. این مسأله دارای یک کلیشه جنسیتی است که گاهی اوقات در جامعه خودمان هم از آن استفاده میشود؛ اینکه اگر زنی موفق باشد به او میگویند که مثل یک مرد است؛ کلیشه نادرست جنسیتی که پشت آن به ما میگوید که باید زنان، مرد شوند و مرد شدن مساوی است با موفقیت.
چرا مردواره شدن زن در فضای جامعه میتواند چالشبرانگیز باشد و این چالشها چیست؟
اولین آسیب این است که زن را بهعنوان یک انسان از فطرتش جدا میکند چرا که هر انسانی به سبب جنسش، دارای ویژگیها، علایق و نیازهایی است. با این کار فرد را از فطرتش جدا میکنیم و برخلاف آن راه میبریم. اگر هویت فرد که براساس زن و مرد بودن شکل میگیرد، نادیده بگیریم، علاوه بر اینکه خود او آسیب میبیند، جامعه هم دچار آسیب میشود؛ به سبب اینکه محوریت جامعه براساس زن و مرد بودن شکل میگیرد. ما در نگاه قرآنی و اسلامی، زن و مرد را از یک نفس واحده میدانیم و آنچه که مهم بوده انسانیت افراد است. اما این به آن معنی نیست که ما بخواهیم زنان را از هویت زنانه و مردان را از هویت مردانه خارج کنیم. یکی از نکاتی که بهعنوان مطالبه ما از غرب در حوزه زن مطرح میشود همین مردوارهشدن است.
به خطر افتادن جایگاه خانواده
مردواره شدن زنان در دنیای غرب در طول تاریخ چه آسیبهایی را به زنان، مردان و خانواده وارد کرده است؟
یکی از آسیبهای جدیای که مردواره شدن زنان در دنیای غرب وارد کرده و گاهی اوقات هم ما در جامعه خودمان با آن روبهرو میشویم؛ بحث به خطر انداختن مفاهیم ارزشمندی همچون خانواده، مادری و زوجیت است و همه این موارد در دنیای غرب و جامعه ما نیز مورد آسیب قرار گرفته است. باید به این موضوع توجه داشته باشیم که چون میخواهیم زنان در عرصه جامعه موفق باشند، پس در فرآیند اجتماعی شدن دختران، هویت و انگارههای مردانه پررنگ میشود و بعد از اینکه در جامعه تحصیلکرده و وارد بازار کار میشوند، این مساله کمکم منجر به این میشود که مفاهیم ارزشمندی همچون تشکیل خانواده، ازدواج و مادر شدن هم زیر سؤال برود. آسیبی که در حال حاضر غرب در خانواده با آن مواجه شده این است ارزشی که برای زن به عنوان فرد قرار گرفته فارغ از ارزشهای دیگری بود که زن باید مورد توجه قرار میگرفت. در نگاه قرآنی و اسلامی ما هم زن را بهعنوان انسان و فرد قبول میکنیم و ارزش مرد و زن را به میزان تقوای آنان نه بهدلیل زن یا مردبودنشان درنظر میگیریم و هر دو جنس در بحث حقوق و مسئولیتهای اجتماعی و خانوادگی برابرند. اما با یک نگاهی متعالی به زن است تا زن و مرد در آن جامعه رشد کنند و این برابری را مورد توجه قرار میدهد. گاهی اوقات این برابری وجود داشته اما در جایگاههای متفاوتی نیز قرار دارد.