خاطرات کاغذی

ببینید | زیبای سیاه

خاطرات کاغذی

مترسک

در یک شب توفانی، مترسک «تراپیتو» جان گنجشک کوچولویی به نام «سالاپین» را نجات داد.
در یک شب توفانی، مترسک «تراپیتو» جان گنجشک کوچولویی به نام «سالاپین» را نجات داد.
کد خبر: ۱۴۶۸۸۶۸
نویسنده مریم فلاح - نویسنده و پژوهشگر

صبح روز بعد، گنجشک به رسم سپاس‌گزاری، مترسک را وادار به حرکت کرد و از او خواست که از یک‌جا ماندن پرهیز کند و به‌دنبال آرزوهایش برود، این در حالی بود که مترسک هیچ انگیزه‌ای نداشت. سالاپین تصمیم گرفت مترسک را نزد عمو جغد دانا که ریش‌سفید پرندگان بود، ببرد و از او چاره‌جویی کند. جغددانا با قرار‌دادن مترسک در ترازوی زندگی متوجه‌شد که تراپیتو در عین داشتن ویژگی‌های خوبی مثل شجاعت، خوبی و مهربانی، تنها چیزی که در وجودش دیده نمی‌شود آرزو و رویاست و همین باعث می‌شود که مترسک غمگین باشد. گنجشک پرانرژی زندگی شاد خود را به‌عنوان آرزوی مترسک قرار داد و باهم به سفرشان ادامه دادند تا به «لارگیروچو» که کشاورزی دست‌و‌پاچلفتی بود، رسیدند. خیلی زود آن‌ها با‌هم دوست شدند و در اولین فرصت برای فروش پنیر به شهر رفتند. آن دو به همراه خوک کشاورز، برای صرف غذا به رستوران رفتند، بعد از غذا کشاورز متوجه شد که کلاغ بدجنسی که در همان حوالی پرسه می‌زده سکه‌هایشان را دزدیده است. وقتی صاحب رستوران متوجه موضوع شد، خوک کشاورز را به‌عنوان ضمانت برای گرفتن پول، مال خودش کرد و از کشاورز خواست که ظرف مدت هفت روز، پول را پرداخت کند که درغیر این صورت خوک را ذبح می‌کند. ماجراجویی‌های کشاورز، گنجشک و مترسک از زمانی شروع شد که آن‌ها برای یافتن شغل و درآمد وارد یک کشتی شدند و... 

مترسک (با عنوان اصلی: Trapito) محصول سال ۱۹۷۵ کشور آرژانتین به نویسندگی و کارگردانی مانوئل گارسیا فره است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها