نگاهی به فیلم «مست عشق »ساخته حسن فتحی

عبور از تاریخ‌نگاری با روایت‌های دراماتیک

نگاهی به فیلم «مست عشق» حسن فتحی از منظر فرهنگ مخاطب‌شناسی

مردم‌شناسی یک فیلم پرفروش

کدام مردم بیشتر به تماشای مست عشق نشستند؟ پاسخ این پرسش نیازمند یک تحقیق میدانی است، اما تحلیل گفتمانی فیلم هم راهی متفکرانه و تحقیقی/عقلی و ناظر بر واقعیات مربوط به مفاهیم فیلم و نسبت‌شان به فرهنگ و افق اقشار مختلف مردم است، تحلیل گفتمانی براساس مردم‌شناسی مخاطب جامعه معین به پرسش ما پاسخ می‌دهد، یعنی بر مبنای گفتمان‌های ضدجنگ، عرفان شیعی، دو قطبی‌سازی فقه عامه و عرفان شمس ۱۲ امامی، عشق و صلح علیه نفرت و جنگ، عامه و خواص، مثلث‌های عشقی و روایت‌های در سطوح و لایه‌های تشکیکی از آن ... و حتی دلایل نهفته سیاسی و چالش اقشار اجتماعی با قدرت.
کد خبر: ۱۴۵۸۹۲۷
نویسنده احمد میراحسان - نویسنده، شاعر و مستندساز

زیبایی‌شناسی استتیک و فروش یک فیلم
 از سوی دیگر منتقدان و فیلمسازان هریک می‌توانند ملاحظات خود را در بده بستان با هم داشته باشند و این چالش هم می‌تواند در فروش فیلم در جوامعی مور باشد. خوشبختانه در ایران به‌ویژه نقد کنونی هیچ اثری در فروش فیلم ندارد و مردم هیچ اعتمادی به نقد منتقدان کم‌دانش یا تمایل فیلمسازان فرصت‌طلب ندارند. ممکن است منتقد در داوری فیلم و فیلمساز در گلایه از نقد تحریفگر عادل نباشند، ضمنا موضعی حسابرس، رشوه‌ده و رفتاری ترسو و خودشیرین و سوداگر داشته باشند. همه این رذائل بدیهتا، نه جزو فضایل فیلم است و نه اهمیتی دارد. هرچند معکوس این رفتار بس پراهمیت و نشان رشد خرد انتقادی یک جامعه سینمایی است و گویای رفتار عقب‌مانده منتقدی و فیلمساز است یا نقد و فیلمسازی فرهنگمند است که برخورد فرهنگی با گفت‌وگوی نقادانه دارد. منتقدی که با دانش گسترده نظری و زیبایی‌شناسانه و شناخت تخصصی، داوری جدی و عادلانه‌ای را رها از بده بستان‌های رایج ارائه می‌دهد و فیلمسازی که برای جلب‌نظر منتقدان به ذلت تن نمی‌دهد و با اصول خود، نقد را حلاجی می‌کند و وقتی سخن درستی یافت با خضوع و بزرگی آن را می‌پذیرد و قدردان دانایی است و ضعفش را با پیروی از حقیقت جبران می‌کند، این‌ها گویای رشد گفت‌وگوی انتقادی در جامعه است. متاسفانه میان ما کمتر چنین رفتار عقلایی رخ می‌دهد. من قبلا در نقد طولانی مست عشق، بحث ساختاری و سپس ساختارزدایانه‌ای را در گفتگو با مست عشق سرانجام داده، آرا و براهینم را عرضه کردم و در این نوشته از زاویه مردم‌شناسی می‌خواهم دلایل جذب تماشاگر فراوان را بیان کنم. با این پیش‌فرض‌ها که فروش خیره‌کننده حتما دارای دلایلی منطقی است، اما هیچ ربطی به زیبایی‌شناسی برتر فیلم ندارد. یعنی فیلم پرفروش الزاما از نظر استتیک بهتر از فیلم کم‌فروش‌تر نیست.

اثبات توانایی‌های کارگردان در سینمای ایران و ترکیه
پرفروش بودن می‌تواند دلایل غیرسینمایی، مثل سیاست، روانشناسی اجتماعی و البته گاه دلایل سینمایی داشته باشد. اما به هر حال فروش یک فیلم حتما بی‌سبب نیست. در این مقاله می‌خواهم درباره علل فروش مست عشق بیاندیشیم و دلایلم را با شما در میان بگذارم. یعنی در این مقاله اساسا قصد ندارم به نقد مجدد و بررسی مست عشق بپردازم و آن نقد سایت در سینما سینما منتشر شده و می‌شود بدان رجوع کرد. بجای یک رای سطحی و تلاش در موافقت یا مخالفت سوگیرانه و مستبدانه کوشیدم، در نقد ترکیبی اول، با واکاوی ساختاری هم کم و کاست و هم نقاط قوت آن را عادلانه واکاوی کنم و سپس با ساختارزدایی آن بگویم هسته فیلم و معنا‌های در بستر زندگی و در جهان بودنش چه قدری دارد و به چه می‌پردازد. بدین ترتیب، کوشیدم هم دلیل سطحی‌گری و شارلاتانیزم نقد جنجالی و شالوده جهالت‌بار و بده بستان و حسدورز و استبداد و سرکوبگری و بی‌سوادی آن را آشکار کنم و نشان دهم چرا ناتوان از سنجش درست و علمی عادلانه فیلم بوده است و ادعا‌های بررسی ساختاری‌اش چرا پوچ است و بی‌دانشی و مضحکه و استهزا از نقد رسانه‌ای سبکسر می‌بارد و حتی یک استدلال متنی و ساختی در آن نیست و هم چرا مست عشق دچار نارسایی است و فیلمساز هم در دفاع از فیلمش روحیه‌ای فرصت‌طلبانه و ذلت‌بار برابر منتقدان فحاش از خود نشان می‌دهد که هیچ به معنای ظرفیت نقدپذیری نیست. گویای بیچارگی و مماشات و خوف اوست. اگر این فیلم نصف قدرت آثاری را که در ایران ساخت داشت او مجبور نبود چنین سرافکنده از فیلمش دفاع کند. پس موضع من که اتفاقا با دلایل روشن مدافع فیلم نیست چنین نبوده که مست عشق فیلم درستی است. گفته‌ام درباره اصلی‌ترین داعیه فیلم یعنی تصویر داستان مستی عشق در ارتباط مولانا با شمس فیلم دچار ضعف کامل است و دلایلم را شرح دادم. ضمنا نشان داده‌ام اصلا مست عشق نشان کار نابلدی فتحی نیست، بلکه به صورت‌های مختلف توانایی‌های او را نیز نشان می‌دهد. ازجمله توانایی‌های او عمل به قرارداد فیلم درخصوص ساختن اثری پرفروش برای سینمای ایران و ترکیه است.

رویکرد متضاد آشتی‌جویانه یا انتقامی 
زمانی که حمله هیستریک روشنفکران فضای فاسد نقد فیلم که در نقد رسانه‌ای به فیلم «اخراجی‌ها ۱» دامنه گرفت در مقاله‌ای کوشیدم اثبات کنم چگونه نقد بیمار و بی‌سواد ما غرض‌ورزانه درنیافته علل اقبال اقشار گوناگون هم زحمتکشان و طبقات فرودست و هم قشر متوسط به اخراجی‌ها چه دلایلی دارد و گفتم فیلمی حتی «گنج قارون» در قرارداد‌های ژانری خود در سطح فرهنگی یک جامعه معین اگر دچار ناتوانی نسبت به دیگر آثار مشابه باشد ممکن نیست با اقبال روبه‌رو شود. در این نگرش، مردم‌شناسی وقعی به آرای روشنفکران با اغراض گوناگون‌شان نمی‌دهد، بلکه به تجربه عمومی کار دارد. حتی موفقیت گنج قارون و پرستو‌ها به لانه بازمی‌گردند و خانه خدا در دهه ۴۰، یا قیصر و گوزن‌ها و حسن‌کچل و تنگسیر و خداحافظ رفیق و آقای هالو و رگبار و ... در پایان همین دهه و دهه ۵۰ از منظر انسان‌شناسی و مطالعات فرهنگی هر دو دلایل قوی دارد و به قوای فیلم که با تلقی روشنفکرانه تفاوت بزرگی دارد متکی است. در یک جا اصلاحات ارضی و فریب افکارعمومی و در یک جا بالاگرفتن انزجار از رژیم و راه‌حل‌های بی‌اعتماد به قانون حاکم و مجازات ظالم به‌وسیله مظلوم به شیوه قهری می‌تواند دلایلی از رویکرد متضاد آشتی‌جویانه یا انتقامی باشد.

ترویج عرفان عشق
مست عشق فیلمی تاثیرگذار است. نابینایی و جهل و تکبر بی‌بضاعت و بلاهت‌آمیز نقد رسانه‌ای نمی‌تواند با جملات حکمی قوت او را تمسخر کند و متوجه قواعد فیلم نشده ربط خرده‌داستان‌های مصداقی‌اش را مسخره کند که هوشمندانه و عامه‌پسندانه به‌جای انتزاعیات دسترسی‌ناپذیر تجربه عرفانی روایت ملموسی را به‌پا می‌کند و با عشق‌های مثلثی معنادار تماشاگر را جذب نتایج عمل شمس و مولانا در ترویج عرفان عشق می‌کند آن‌هم در محیط هولناک خشونت مغولی، کارکرد اجتماعی نقش شمس و مولانا را در محیط‌شان بازمی‌گوید. پس اساس نگرش یکسونگر به سبب جهل مطلقا نمی‌تواند عادلانه ضعف واقعی و قدرت واقعی فیلم را بررسی کند.

ضعف‌های ساختاری و نیز شناختی مست عشق در عدم دسترسی به عمق هستی عرفانی مولانا و شمس یک چیز و قوت‌های این فیلم در دستیابی به اهداف و تلقی خود و خلاقیت و ارتباطات شبکه‌ای داستان‌ها و رویداد‌ها با موضوع ناگفته‌مانده عرفان چیز دیگری است که در نقدی مفصل بدان پرداخته‌ام، اما در این متن می‌خواهم به جهالت بزرگ نقد پرهیاهو و بی‌استدلال رسانه‌ای ما از منظور عدم درک موفقیت فیلم از منظر مردم‌شناسی حرف بزنم. اصلا مقصودم دفاع از درستی بهره آگاهانه و هوشمندانه فتحی نیست. بلکه بیان هوشمندی و توانایی اوست تا نشان دهم روش سطحی تخریب نقد بازاری و کیلویی و حکمی و دگم و بی‌برهان با جملات بی‌بضاعت و تمسخرآلود چقدر دچار فقر فهم است و در عین حال با غرور کله‌پوک‌ها نگرش تخصص در استهزا را نقد می‌نامد وقتی می‌گوید اصلا فیلم در آن اندازه نیست که ارزش حرف زدن داشته باشد یا من وقتی در صحنه آغازین قهرمان جنگجو نعره می‌زند از خنده روده‌بر شدم و یا داستانک‌ها ربطی به فیلم ندارد و.. با این شیوه و زبان می‌توان حتی کوروساوا و برسون و برگمان و کیارستمی را مسخره کرد که کردند و فراموش نمی‌کنم جهل چقدر با تکبر آن‌چه را که نمی‌فهمد با لفاظی تخریب می‌کند.

سینما در قلمرو مناسبات انسانی
اجازه دهید از منظر تشخیص فرهنگ همگانی و مردم‌شناسی بگویم علل موفقیت مست عشق چیست؟ البته تاکید می‌کنم تعریف مردم‌شناسی جدید با تعاریف و تصورات قرن نوزدهمی و نیمه اول قرن بیستمی مردم‌شناسی فرق دارد. ما در این مردم‌شناسی با عوامل ذهنی حیات امروزی شهری، انسان‌شناسی فضا و فرهنگ و زمان و قدرت و بیان و نشانه و اقتصاد از منظر انسان‌شناسی و ارتباطات بینامتنی و نیرو‌های جامعه مصرفی و جغرافیای رفتاری و. سرو‌کار داریم. قلمرو سینما، قلمرو مناسبات انسانی، فرهنگ، قدرت، زمان، بیان، اقتصاد... یعنی قلمرو تصویر روابط انسان‌ها با یکدیگر و با چیزها، تفکرات و سبک‌های زندگی و اشیا و رابطه چیز‌ها با هم است. این روابط بر اساس مکان و زمان و معنا و روابط و در نهایت به صورت تقسیم فضا‌های اجتماعی با یکدیگر ترکیب می‌شوند و کارکرد خود را در حیطه گرایشات ذهنی و سلیقه و ذوق و اقبال و علایق بروز می‌دهند. یعنی عامه مردم به صورت تحلیلی و متفکرانه با امور فرهنگی و خواست‌های ذوقی عکس‌العمل نشان نمی‌دهند بلکه با سازو کار پیچیده نیمه خودآگاهی فرهنگی که البته تفکر ساده هم جایگاهش را درآن بازی می‌کند، واکنش نشان می‌دهند و تشخیص‌شان به امور سلایق دوره‌ای و نسلی که بازتاب ناخودآگاه عوامل پیچیده است بستگی دارد چیزی که نیازهایشان را معنی می‌نماید.

رابطه حافظه تاریخی و فروش
منطقا این بحث باید در ذیل شهر_ زمان مطرح شود و تحت این عنوان به مردم‌شناسی علت فروش فیلم مست عشق و جامعه‌شناسی عشق در مست عشق بپردازد. اما به سبب اهمیت داستان شمس و مولانا در قلمرو حافظه تاریخی مردم ایران و ترکیه و نقش آن در فروش فیلم، جداگانه و در آغاز از آن سخن می‌گویم. البته اشتباه نشود این موُلفه‌های جذابیت آفرین اگر با جادوی داستانگویی جذاب که رگ خواب‌پسند عمومی را در دست داشته، تواُم نشود جذابیت آن فروکش خواهد کرد. روشنفکران طوطی ما که جذابیت را غیرعلمی و بنا به ذوق خود می‌سنجند و چشم می‌بندند و با کوری و زورگویی بلاهت باری غیب‌گووار و جادوگر مشرب مدعی می‌شوند هرگز تماشاگران پس از دیدن مست عشق تماشای آن را به دیگری پیشنهاد نمی‌کنند، چون فیلم کسالت باری است از درک این امر بدیهی فرار می‌کنند که یکی از عوامل حتمی فروش سرسام‌آور جذابیت محصول برای تماشاگرانش و پیشنهاد به دیگران برای دیدنش است و برای اکثر این مردم باید خود فیلم جذاب باشد تا مجددا ببینند و مانع دیدن دیگران، از خواهر و برادر و پدر و فرزند و دوست تا همکار و آشنای در خیابان و در مهمانی نشوند. داستان خنک و بی‌مزه هرگز فروش کم مانند نمی‌زاید و البته خود حافظه تاریخی و حافظه جمعی می‌تواند عامل اولیه محرک برای دیدن فیلم باشد. داستان شمس و مولانا جزئی از حافظه تاریخی ماست و به صورت مختلف در حافظه اقشار ملت ایران حتی کسانی از جوانان که اصلا شعر نمی‌خوانند حاضر است و محرک دیدن فیلم است.

فضا و مخاطب
فضای شهری چند معنا دارد. یکبار ما از فضای فیزیکال شهر حرف می‌زنیم. بالای شهر، پایین شهر، مرکز شهر، بازار، ترافیک و. زمانی ما از فضای قدسی و ناقدسی در زندگی شهری و نیاز شهروند به تجربه قدسی در فضای شهر حرف می‌زنیم. این نیاز برای گروه‌های مختلف به یکسان محقق نمی‌شود. مومنان با مسجد و حسینیه و روضه این فضا را در اختیار دارند و نیرو‌های مدرن شهری که وانمود می‌کنند باور و ایمانی ندارند، نیازشان را به فضای قدسی گاه در سینما و با دیدن یک فیلم روحانی اخلاقی، عرفانی برآورده می‌سازند و گاه با رقص و سماع و رواج عرفان جعلی و راه‌حل‌هایی که قدرت هوشمند مدرن پیش پای‌شان می‌نهد. مست عشق در سطح زندگی عمومی قشر شبه مدرن غیر‌متدین و غیر‌شریعتمدار و جوانان بی‌تکیه‌گاه تراریخته فضای مجازی، یک فضای قدسی برای این گروه پدید می‌آورد که با افکارشان سنخیتی دارد و در سطح شعور آنان حرف می‌زند. جدا از این باز از مهمترین عوامل جذابیت مست عشق عامل فضا به تعبیری متفاوت است. حال و هوای فضای شهری زندگی طبقه متوسط و نسل جوان، و فضای مجازی، که اتفاقا آن هم با افق این طبقه مرتبط است، معنای دیگری هم دارد. فضای زندگی شهری و نیمه شهری ایران، دارای فضای دوگانه‌ای است. بخشی از مردم و اقلیت مدرن و جوان‌های غیرمذهبی در فضای غرب‌گرایی زندگی می‌کنند. از انقلاب دورند با شریعت و راه زندگی مبتنی بر شرع مقدس و حلال و حرام اسلام بیگانه‌اند. فضای ضد جنگ در ایران ریشه در ضدیت با انقلاب دارد و نیز در رفرمیسم غربگرا ریشه دارد و این نیز به عنصر دیگر فضای شهری که در مست عشق حس هم‌سنخی پدید می‌آورد افزوده می‌شود. فرهنگ اینان متکی بر عناصر ضد جنگ، ضد شریعت و ضد انقلاب اسلامی است. آنان تلویزیون ایران را تماشا نمی‌کنند مشتری سریال‌های ترکی‌اند و با هنرپیشه‌های ترک بسیار اخت شده‌اند. پس در همین گام اول عناصر گوناگونی در مست عشق وجود دارد که با ذائقه اینان همنوایی دارد.

هم‌زمانی مغول تا صهیون 
زمان کنونی، تابلوی فجایع جنگی بدتر از زمان حمله مغول است. ظلم عیان و حمایت شده از قدرت سرمایه‌داری جهانی به وحشی‌گری نسل‌کشی و کودک‌کشی صهیونی دامن می‌زند. این زمان در بردارنده تجربه جنگ و نتایج آن برای مردم ایران از یک سو و تلاش برای انتشار فرهنگ انفعال و عدم واکنش سلحشورانه و نفی مقاومت مردم تحت ستم و توسعه تسلیم‌طلبی در آن‌ها از سوی دیگر یعنی از سوی آمریکا و اروپاست. تاسف‌بار آن است که مخاطبان تحت تاثیر و نفوذ شبکه‌های فارسی زبان که ابزار سیاست‌های استکباری و جراحی ذهن و مهندسی فهم و اغوای مردم ایران است، چنین موضعی را می‌پذیرند. نیرو‌های انقلابی از دسترس چنین جادویی محفوظ‌اند، اما توده شبه مدرن ایرانی در معرض بازتاب طوطی‌وارند. این زمان برای آنان بهترین زمان برای پذیرش یک عرفان جعلی پاسیفیستی است. عدم درک تفاوت‌های زمان مکانی امروز و عصر مولانا مزید بر علت است.

بیان و بیان‌شدگی
میل به بیان‌شدن و بیان‌شدگی آن‌چه به دیدگاه این گروه‌ها بدل شده و امکان بیان معقول فهم نامعقول خود را نمی‌یابند مست عشق را به اثری بیانگر حرف دل این نیرو‌های شهری تبدیل کرده است. فیلمی که از عمق هستی‌شناسی عرفان این غربی می‌کاهد و اصلا کاری به حقیقت‌های ژرف روح و عالم غیب و آن چه بین مولانا و شمس گذشت ندارد و در سطحی‌ترین برخورد به مفاهیم ابن عربی از آن ابزاری برای بیان روحیه این دسته مردم می‌سازد.

فرهنگ و عرفان‌نمایی
فرهنگ مست عشق، همان فرهنگ ملت عشق است و فرهنگ ملت عشق فرهنگ غرب‌گرایی بخشی از قشر متوسط و عرفان‌نمایی است که انقلاب و جنگ و شریعت نمی‌خواهد. بردگی غرب می‌خواهد که جامه آزادی لیبرال و رفتار ول جنسیتی را پذیرفته و رقص را به جنگ و دفاع و مقاومت برابر قدرت ترجیح می‌دهد.

قدرت 
شهر از دیر باز مرکز قدرت و ایفای نقش و مداخله ثروت، دولت و حکومت در فرهنگ بوده است. رابطه قدرت و سیاست با فرهنگ و استفاده از ابزار زیبایی‌شناسی و هنر در خدمت قدرت مستقیم یا غیرمستقیم، امروز در مردم‌شناسی شهری امری اثبات شده و علمی است که در کتاب‌های آکادمیک از آن صحبت می‌شود. در جامعه پیرامونی و جامعه‌ای که هنوز بخش‌هایی از مردم به سبب تاثیر غرب در اختیار بازی سیاسی قدرت سلطه‌گر جهانی هستند، ما با یک قدرت بومی و داخلی روبه‌رو نیستیم، بلکه نیرو‌های برده قدرت خارجی تحت تاثیر بازی اربابان قدرت جهانی قرار می‌گیرند. سینما آینه تمام‌نمای این بازی است. سینمای ایران بار‌ها به‌عنوان عامل نفوذ نگرش‌های ضدملی عمل کرده و افکار مخاطبان را علیه منافع ملی برانگیخته است. در مست عشق تفسیر جدایی فقه و شریعت از عشق و حقیقت ربطی به شریعت اهل ولایت ندارد که عشق در کانون فقه جا دارد. تحمیل روحیه فقه عامه به فقه علوی و جعفری و فقه اکبر انتظار، باطنی‌گراست و در آن شریعت بدون ولایت و محبت پوسته بی‌جان است و در آن جنگ و دفاع علیه باطل عین عشق به مولا و خداست از شگرد‌های شبکه‌های معاند و اسلام لیبرالی بوده و نشان کامل نقش قدرت در ایجاد شرایط تولید و جذابیت برای فیلمی با این تم است. مفهوم ضدخشونت و ضدجنگ و صلح‌طلبی در مست عشق در بردارنده منظر قدرت جهانی و نفی مقاومت به دلخواه قدرت جنگ‌طلب و سلطه‌جو است. خود جنگ، کشتار و سلطه‌گری کند و ما دلمشغول شهوات به اسم عشق باشیم و صلح همچون بردگی بطلبیم. نمایش کامل این نامعادله وحشی در غزه دیدنی است.

مست عشق فیلمی برای گفتگو
اکنون دشوار نیست دریابیم جذاب بودن مست عشق برای بخشی از مردم تابع دلایل انسان‌شناسی و سنخیت فرهنگی و تطابق زیبایی‌شناختی است، البته بدآموزی‌های جاهلانه و مضحک قلدرانه شبه‌مدرنیسم منتقدان بی‌بضاعت حرف دیگری است که جهل خود را قانون مطلق کرده و، چون خود دلیل فروش فیلم را نمی‌توانند توضیح دهند از بن و ریشه منکر آن می‌شوند و می‌گویند مست عشق بسیار بد و غیرقابل گفت‌وگوست و کسی آن را دوست ندارد و به دیگری توصیه نمی‌کند تا برود ببیند و قوت‌های آن را منکر می‌شوند و توان‌های انسان‌شناختی و دراماتیک فیلم را در برآوردن نیاز بخشی از مردم و سنخیت‌شان را با فیلم نمی‌فهمند.

فیلم مست عشق دارای ضعف و قوت‌هایی است. فیلمی است برخلاف نظر منتقدان بی‌سواد هم درمتن و هم در حاشیه بسیار قابل گفتگو است و ارتباط ایدئولوژیک، سیاسی و زیبایی‌شناختی فیلم با چالش‌های کلان جامعه ما و خاورمیانه و پرسش انقلاب یا لیبرالیته و اصلاح غربی و موضوع شریعت و حقیقت، آزادی و عشق و بازتولید امروزی آن در چارچوب معادلات روایی و بصری درون فیلم جای تامل دارد. من فیلم مست عشق را فیلمی مخالف باور‌های خود می‌دانم، اما آن را فیلمی که قابل گفتگو نیست، نمی‌دانم. اتفاقا مست عشق فیلمی بسیار قابل گفتگو و موردپسند بخش غیرمذهبی جوانان و مردم به‌دلیل تطابق فهمی و خواست است و فروش آن برای ضعف‌هایش نیست! برای جذابیت روایت در سطح فهم عامه و برای هم‌سنخی معنوی با جهان فیلم است و مست عشق ارزش بررسی انسان‌شناسانه و فرهنگی و سیاسی و حتی دراماتیک زیادی دارد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها