فیلی در این گفتوگو تاکید میکند که همیشه تلاش کرده تا از ایفای نقشهای تکراری پرهیز کند و البته از تجربه نقشهای متفاوت هم ترسی ندارد. این بازیگر پیشکسوت که اخیرا مدتی را بهدلیل بیماری در بیمارستان بستری بود، این روزها دوران نقاهت و استراحت را در منزل میگذراند و منتظر آغاز نقش خود در سریال سلمان فارسی است تا دوباره جلوی دوربین برود.
مدتی را کسالت داشتید. این روزها چه میکنید؟
فعلا که مشغول استراحت و گذران دوران نقاهت هستم. خدا را شکر بهترم اما همچنان باید تحت نظر پزشک باشم. البته چند پیشنهاد دارم. یکی برای سریال آقای معظمی است که قرار شده نقشی در آن ایفا کنم. یک سریال دیگر هم برای صداوسیمای مرکز بیرجند است که در حال مذاکره هستیم.
شما یکی از بازیگران سریال سلمان فارسی هم هستید. نقشتان در این سریال شروع شده است؟
نقشم در سریال مربوط به بخشی از قصه میشود که در ایران میگذرد و هنوز شروع نشده است البته خودم هم درباره نقشم چیز زیادی نمیدانم. معمولا آقای میرباقری در سر صحنه متن فیلمنامه را به بازیگران میدهد.
هر چند شاید خیلیها شما را با نقش شمر در سریال مختارنامه به یاد بیاورند اما بازیتان در نقشهای بسیم و نسیم در روزی روزگاری که اتفاقا اولین تجربه بازیتان در تلویزیون بود، همچنان از خاطرهانگیزترین نقشآفرینیهای شماست. بازی همزمان نقش دو برادر آن هم با خصوصیات کاملا متفاوت چگونه تجربهای بود؟
ما بازیگر هستیم و باید هر نقشی را تجربه کنیم. بازی همزمان در دو نقش کار آسانی نیست، بهویژه که گریمهای متفاوت هم داشته باشند. برای بازی در روزی روزگاری دو ساعت گریم میشدم و جلوی دوربین میرفتم. بعد صورتم را پاک میکردم و دوباره مینشستم تا چهرهپردازی جدید شوم. البته بیشتر از ۳۰ سال از آن روزگار میگذرد و آن زمان جوان بودیم وگرنه بعید است الان بتوانم از پس این کار بربیایم. آن سالها جوان بودیم و پر از انگیزه و جویای نام. حتی وقتی از اسب پایین میافتادیم هم برایمان مسألهای نبود.
یکی از جذابیتهای کاراکتر بسیم به بودن صدای خود شما روی کاراکتر باز میگردد، در حالی که دوبلورهای حرفهای به جای بعضی دیگر از بازیگران صحبت کرده بودند. چه شد که شما خودتان به جای بسیم صحبت کردید؟
آن زمان غریبهها را بهراحتی در واحد دوبلاژ راه نمیدادند. اجازه نمیدادند امثال ما وارد کار دوبله شویم. مدیر دوبلاژ سریال روزی روزگاری آقای ژرژ پطروسی بودند و گفتند من تعهد میدهم که این بازیگران بتوانند جای خودشان صحبت کنند. من و آقای محمود پاکنیت بودیم. اینگونه شد که ما در کنار بزرگان دوبله نشستیم و شروع به کار کردیم. نتیجه هم خیلی خوب شد.
جای نسیم بیگ هم مرحوم خسرو شکیبایی صحبت میکردند، علاوه بر نقش مراد بیگ که خودشان بازی کرده بودند.
مرحوم شکیبایی با خودم صحبت کرد و گفت اگر تونالیته صدای مراد بیگ روی نسیم بیگ هم باشد، وقتی بیننده یکی از آنها را میبیند گویی که دیگری هم حضور دارد. مراد بیگ و نسیم بیگ به نوعی مکمل هم بودند. در واقع نسیم حکم مربی مراد را داشت و همیشه مراقبش بود. من دیدم خسرو حرف درستی میزند. آقای احمدجو هم قبول کردند. شاید ندانید که قسمت اول سریال را دوست بزرگوار دیگری به جای نسیم بیگ حرف زده بود اما قرار شد صدای خسرو روی نسیم بیگ باشد و همان یک قسمت هم دوباره دوبله شد.
قبول دارید که نقشهای بسیم و نسیم بیگ حکم سکوی پرتاب را در بازیگری برایتان داشتند؟بله، آن زمان خیلی راضی بودم اما اگر بخواهم با تجربه و دیدگاه امروزم این نقشها را ایفا کنم، به طور حتم بازی متفاوت و پختهتری خواهم داشت. آن زمان اولین بار بود که در یک سریال تلویزیونی بازی میکردم و آنچنان که باید و شاید دوربین را نمیشناختم و مسلط نبودم.
سریال روزی روزگاری طی سالیان گذشته بارها بازپخش و هر بار هم با استقبال مردم مواجه شده است. خودتان موفق به تماشای دوباره سریال شدهاید؟
بله، نه تنها بازپخشش را تماشا کردهام که نسخه اصلاح و بهینه شده سریال به لحاظ رنگ و تصویر را هم دیدهام. آن زمان حلقههای فیلم بهسختی پیدا میشد و به همین علت، اکثر سکانسها یک برداشت برای ضبط داشت. هم به علت کمبود زمان و هم بهدلیل نداشتن نگاتیو خیلی بهندرت پیش میآمد که یک سکانس را با دو برداشت ضبط کنیم. البته برای هر سکانس تمرین زیادی داشتیم. سریال روزی روزگاری با کمترین امکانات ساخته شد.
هنوز هم بسیاری از طرفداران روزی روزگاری معتقدند که سریال باید به چند قسمت پایانی کشیده نمیشد ودرسکانس اعتراف مراد بیگ در مقابل خاله لیلا و تقاضا از او برای رفتن به خواستگاری به پایان میرسید. متصل کردن قصه سریال به ماجرای نهضت جنگل شاید خیلی منطقی به نظر نمیرسید.
در ابتدا قرار نبود قصه ادامه پیدا کند و اتفاقا در همان سکانسی که از آن یاد کردید به پایان میرسید اما بعد قرار شد که طور دیگری تمام شود. به همین خاطر، دوباره به میمه اصفهان برگشتیم و قسمتهای پایانی را گرفتیم.
به نظر میرسد از جمله بازیگران خوش شانس تلویزیون هستید، از این لحاظ که اگر نقشی کمدی مثل بسیم را بازی کردید اما فرصت داشتید که ایفاگر نقش منفی شمر بن ذیالجوشن هم باشید. منظور این است که فرصت تجربههای متفاوت را داشتهاید. خودتان این تحلیل را قبول دارید؟
خودم همیشه سعی داشتهام نقشهای تکراری را بازی نکنم. از تجربه نقشهای متفاوت هم ترسی ندارم. اگر مخاطب بتواند با نقش ارتباط برقرار کند برایم کافی است که ایفای آن را بپذیرم. متاسفانه این روزها پیشنهادات و تنوع نقشها مثل سابق نیست. بعضی از کارها خیلی نازل شده است.
ترجیح خودتان ایفای نقش مثبت است یا منفی؟
اصلا برایم تفاوتی ندارد. نقش باید زیبا و دوستداشتنی باشد. در سر سریال تفنگ سرپر از آقای احمدجو خواستم اجازه دهد نقش بیبی طاووس را که یک پیرزن جادوگر بود و گریم عجیب و غریبی داشت من بازی کنم. آقای احمدجو تعجب کرد که چطور میخواهی نقش یک پیرزن را بازی کنی؟! خلاصه عملی نشد اما بعدها آقای احمدجو میگفت ایکاش گذاشته بودم نقش را خودت بازی کنی. نقشهای متفاوت را خیلی دوست دارم. باید با نقش رفاقت کرد.
بسیاری از نقشهای ماندگار شما در سریالهای تاریخی رقم خورده است. معمولا در این آثار حضور پررنگی هم دارید، در حالی که بعضی از بازیگران به لحاظ سختی و طولانی بودن کار از حضور در چنین سریالهایی انصراف میدهند. خودتان چقدر به ژانر تاریخی علاقه دارید؟
اصولا تاریخ را دوست دارم. مقاطع زیادی در تاریخ کشورمان هست که قابلیت روایت تصویری را دارد. امیدوارم روزی از این وقایع و مقاطع، سریالهای خوبی ساخته شود و مردم را با تاریخ ایران آشنا کند. مردم به تاریخ کشور علاقه دارند. اگر قصههای تاریخی به شکل درستی تصویری شود حتما با استقبال مردم مواجه میشود. کشور ما به لحاظ قصه خیلی غنی است. امیدوارم این قصهها جمعآوری شده و به شکل فیلم و سریال دربیایند.
معمولا مردم شما را در کوچه و خیابان بیشتر با کدام نقشتان به یاد میآورند؟
(میخندد) زیاد پیش آمده که از کنارم عبور کردهاند و به هم گفتهاند شمر را دیدی؟ البته خیلیها هم دیالوگهای سریال روزی روزگاری را حفظ هستند و مثلا به شوخی میگویند «نونم رو بخورم و برم». با این حال، نقش شمر بیشتر در ذهن و یاد مردم مانده است.
به خاطر نقش شمر با بازخوردها و واکنشهای منفی در سطح جامعه هم مواجه شدید؟
بله، گاهی میدیدم مخصوصا آن اوایل که مختارنامه تازه پخش شده بود. حتی میگفتند وقتی بازییات را میدیدیم خیلی به تو فحش میدادیم و نفرینت میکردیم. حتی مردم کشورهای دیگر هم که سریال مختارنامه را دیده بودند حلالیت میطلبیدند.
از میان نقشهایی که تا به امروز بازی کردهاید کدامشان را بیشتر دوست دارید؟
من اکثر نقشهایم را دوست دارم. نقشی را دوست دارم که مردم با آن ارتباط برقرار کرده باشند، مثل بسیم روزی روزگاری و شمر مختارنامه. البته بعضی از نقشهایم مثل سریال چاردیواری هم مورد توجه مردم واقع شده است و از آن تعریف میکنند. همین چند روز پیش خانمی من را در خیابان دید و گفت از نقش شما در سریال هشتونیم دقیقه خیلی خوشم میآید، در حالی که نقش من در این سریال خیلی زیاد و پررنگ نبود و فقط در قسمت آخر حضور داشتم. برایم جالب بود که این نقش هم مورد توجه مردم قرار گرفته است. مهم مردم هستند.
بازیگری شغل اصلی شماست؟
بله. البته بازنشسته تلویزیون هم هستم. قبل از انقلاب به استخدام اداره فرهنگ و هنر درآمدم. این آب باریکه باعث میشود که دست بازیگر برای انتخاب نقشها باز باشد. البته به نظرم هنر اصلا نمیتواند شغل باشد.
در مصاحبهای از شما خواندم که نسبت به وضعیت معیشت بازیگران خیلی گلایهمند بودید.
بله. واقعا خیلی از بازیگران قدیمی در خانه و بیکار هستند و در زندگیشان مشکل دارند. ایکاش به آنها رسیدگی شود. خیلی هم به هنر و فرهنگ کشور خدمت کردهاند. خیلی از آنها هنوز مستاجر هستند و هر سال باید خانه عوض کنند.