کودکان و لذت بازی

دوران کودکی از بازی جدا نیست. بازی جزیی لاینفک از زندگی کودک است. برخی بازی کردن را برای کودک ، همانند سخن گفتن برای بزرگسالان قمداد کرده اند و برخی آن را همسان کار می پندارند.
کد خبر: ۱۴۳۹۷۴

به این معنی که همان گونه که بزرگسالان نیازمند کار کردن هستند ، کودک نیز نیازمند به بازی است. اریکسون بازی را عملکرد خود می داند. کوششی برای هماهنگ کردن فرآیندهای جسمی و اجتماعی با خویشتن . پیاژه به این نکته اشاره می کند که بازی اساسا یکی ساختن واقعیت با خود است اگر بتوانیم بازی کودک را درک کنیم مسلما قادر خواهیم بود که افکار و عواطف آنها را بشناسیم ، بازی وسیله خوبی برای درمانگر است برای درک بیشتر دنیای کودک . جرسیلد می گوید: بازی کودک یک کار جدی است و سرانجام فرانک بر این عقیده است که بازی راهی است که کودک آنچه را که کسی نمی تواند به او بیاموزد یاد می گیرد.



روان شناسان و متخصصان تعاریف متعدد و متنوعی از بازی ارائه داده اند در واقع می توان گفت تعاریف مختلف به زوایا و ابعاد خاصی از بازی نگریسته و اهمیت آن را از آن جنبه مورد دقت قرار داده است . با همه این تعاریف همگان در مورد ارزشها و کارکردهای بازی نظرات تقریبا مشابهی دارند؛ این که کودک در حین بازی اندامها و عضلات خود را رشد می دهد (بعد جسمی) ، با به کار بردن فکر و تخیل خود قوای ذهنی اش را به کار می اندازد (بعد ذهنی) ، خودخواهی ، خودبینی و خودمحوری کودک از طریق بازیهای جمعی کاسته می شود و روشهای همکاری و ارتباط با دیگران ، درک اطرافیان ، صبر و حوصله و در کل روابط اجتماعی صحیح را می آموزد (بعد اجتماعی) ، کودک حین بازی با اشیای مختلف ، رنگ ، شکل ، اندازه و اهمیت اشیا را درک می کند و اطلاعات مختلفی درباره اطراف خود می آموزد و مهمتر از همه بازی ابزار مفیدی برای آموزش دوستی همکاری رعایت قوانین یا آشنایی با طبیعت و بسیاری از اصول انسانی و تربیتی است (بعد آموزشی) ، از طریق بازی می توان استرس ها و فشارهای روحی کودک را تخلیه کرد و همچنین از نیازها و امیال سرکوب شده او آگاه شد (بعد درمانی) و در نهایت هیچ چیز به اندازه بازی احساسات و هیجانات مختلف را به کودک نمی نمایاند. شادی ، امید ، کنجکاوی ، دلیری ، محبت ، بیم ، نفرت و عصبانیت حالاتی هستند که کودک حین بازی آنها را تجربه می کند و به رشد عاطفی می رسد (بعد عاطفی). تاثیر بازی بر کودک از همه این ابعاد آنقدر روشن و واضح است که جایی برای انکار باقی نمی گذارد. شاید بتوان چندین ورق سیاه کرد و تاثیرات بازیهای مختلف را از این زوایا برشمرد ولی آیا رسیدن به این فواید برای پذیرش و پرداختن به بازی کافی است . اگر بازی را امری فطری بدانیم که در همه موجودات زنده دیده می شود؛ آیا کودک ما دست به بازی می زند تا قوای ذهنی خود را پرورش دهد؛ هوش خود را بالا ببرد و مهارتهای کلامی خود را توسعه دهد؛ و آیا کودک بازی می کند تا هیجانات منفی خود را که به فرض ناشی از ناکامی از برآورده نشدن برخی خواسته هایش می باشد را تخیله کند؛ یا مشکلات مربوط به روابط اجتماعی خود را حل کند؛ مسلما کودک نه تنها با این مقاصد دست به بازی نمی زند که کوچکترین آگاهی نسبت به این تغییراتی که از طریق بازی در او ایجاد می شود ندارد. تنها چیزی که شاید کودک را ناآگاهانه و با اراده خود به سوی بازی می کشاند لذت و سرگرمی است که در بازی نهفته است . کودک از ابتدای تولد بازی می کند. حرکات ارادی دست و پا، ادای اصوات و شنیدن صدای خود ، بازی کودک است. لذت همراه این بازی او را به تکرار آن تشویق می کند. با وجود این که این افعال در نهایت رشد فعالیت های حرکتی چون گرفتن اشیا یا راه رفتن را تسهیل و سخن گفتن و مهارت های کلامی کودک را منجر می شود ولی شوق و لذت ناشی از انجام آنها کودک را به تکرار و در نهایت رشد او می رساند. میل به ترقی ، نکته ای است که انسان را به توسعه رفتارهایش می کشاند و این وجه تمایز بازی انسان و حیوان است . بچه حیوانات نیز در ابتدای تولد بازی می کنند و در حین بازی رفتارهای غریزی نوع خود را تمرین و فرا می گیرند ولی آنچه روشن است این است که همه حیوانات یک نوع مثلا بچه گربه ها دارای حرکات و بازیهای یکسان هستند و هیچ تغییری نمی توان در نوع حرکات و بازیهای آنها یافت ولی کودک بر حسب شرایط و استعدادهای وجودی خود بازیها و رفتارهای متفاوتی نشان می دهد. تمایل به خلق رفتارهای نوین و فعالیت هایی از نوعی دیگر به توسعه و تغییر رشد رفتارهای کودک منجر می شود و بازیهای او شکل متنوع تر و پیچیده تری به خود می گیرد. میل به بازیهای انفرادی در سنین پایین و وسایل و اسباب بازی های ساده با افزایش سن و رشد کودک به بازیهای جمعی و تیمی و وسایل بازی پیچیده تر تبدیل می شود که ساده ترین نمود تغییرات و میل به ترقی کودک آدمی است . در همه این مراحل آنچه مایه اصلی فعالیت های کودک به حساب می آید ، همان شوق و لذت و نشاطی است که بازی به همراه دارد. میل به لذت و شادی در همه افراد و در هر سنی همراه بشر است . انسان به اموری که در او ایجاد لذت کند شوق و کشش بیشتری نشان می دهد و کودک پیش از هر چیزی از طریق بازی به لذت می رسد. بازی به علت داشتن کارکردهایی که برشمردیم میل به ترقی و پیشرفت در وجود کودک را ارضا می کند و این خود موجبات لذات درونی را سبب می شود. در این بین بازی آزاد کودک یعنی بازیهایی که کودک خود انتخاب ، سازماندهی و هدایت می کند بیشتر از بازیهایی که دیگران برای او ترتیب می دهند برایش لذت بخش است . بازیهایی که اولیا و مربیان برای کودک انتخاب می کنند شاید لحظاتی شادی و نشاط برای کودک داشته باشد ولی چون از بیرون و توسط دیگری به اجرا در آمده و برآمده از تمایلات و منویات درونی خود کودک نیست ، بسیاری از جنبه های وجودی کودک را تحت تاثیر قرار نمی دهد. زمانی که کودک خود دست به گزینش بازی ویژه ای می زند در واقع در اولین قدم نیاز روحی و احساسی خاص خود در آن زمان را برآورده ، برای اجرای بازی برنامه ریزی کرده ، در حین بازی قوای فکری ، عاطفی تخیلات و ابتکارات ویژه خود را پرورش داده و به شناخت و دریافتی از خود رسیده است که در بازیهای غیر آزاد شاید نتواند به همه آنها دست یابد. بازیهایی که با هدف درمان یا رشد و پرورش قوای خاص و جنبه های ویژه ای از وجود کودک برنامه ریزی می شوند ، نه بازیهایی که در واقع آموزش به حساب می آیند که بازی تنها ابزار و وسیله اجرای این برنامه آموزشی است . ابزارهایی چون پازلها، جورچین ها، مهره های نخ کردنی و بسیاری از بازیهای دیگر که توسط اولیا در اختیار کودک قرار می گیرد شاید بعضی اهداف بازی را همراه داشته باشد، ولی در درجه اول نوعی آموزش مثل شناخت رنگ ، فرم اندازه و تمرین تمرکز و هماهنگی اعضای مختلف است که به وسیله بازی آموخته می شوند. ارزشها و اهداف بازی ، از طریق بازی آزاد کودکان به طور کامل قابل دستیابی است . کودک از طریق بازیهایی که خود انتخاب ، خلق و هدایت می کند به اوج لذت می رسد لذتی که او را برای آموختن و رشد همه جانبه آماده می کند.اولیا و مربیان کودک باید فرصتهایی در اختیار کودکان قرار دهند تا آزادانه بازیهای مورد نیاز و علاقه خود را انتخاب و سازماندهی کنند و با عدم دخالت در بازی آنها، شرایط آرامی را برای بازیشان ایجاد کنند. گاهی اوقات کودکان در مورد این که چه بازی ای کنند سردرگم می شوند و از ما کمک می خواهند. در این مواقع مربی یا والدین می توانند همبازی کودکان شوند و به عنوان عضوی از بازیکنان کودکان را در انتخاب بازی همراهی کنند و باید به این نکته توجه داشته باشند که در صورت عدم لزوم حضور آنها در بازی ، در موقع مناسب خود را از بین بازیکنان به طریقی که به روند بازی خللی وارد نشود برون بکشند.کار کودک بازی است و بازی زندگی کودک است. به کودکان فرصت زندگی بدهیم.

لیلا ربیعی
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها