از طرفی شرایط و فضای تولید سریالهای ایرانی پلیسی با سینمای جهان فاصله بسیاری دارد و همین امر گاهی مخاطب را دچار قضاوت و مقایسه اشتباه میکند. اما با توجه به مشکلات و مصائبی که ساخت چنین سریالهایی دارد، باز هم میتوان اسامی سریالهای پلیسی موفقی را نام برد که با اقبال مخاطبان روبهرو شد. ازجمله سریالهای: پلیس جوان، سرنخ، خواب و بیدار، هوش سیاه، ترور خاموش، سارق روح، گاندو و... در سالهای اخیر بحث امنیت نیز به تم سریالهای پلیسی اضافه شد و از همینرو جذابیت کارها نیز برای مخاطبان بیشتر شد. یکی از دلایل موفقیت این سریالها در کنار جذابیتهایی که برای مخاطبانش دارد، این بود که در این بین کارشناسان بسیاری بهعنوان مشاور هم پای کار آمدند و قصههای پلیسی سر و شکل بهتری پیدا کرد. پای پروندههای واقعی هم به داستانهای این سریالها باز شد و تعاملی که تلویزیون با پلیس و نیروی انتظامی برقرار کرد، همذاتپنداری و باورپذیری و تأثیرگذاری بیشتری برای مخاطبان ایجاد شد. نمونههای بسیاری را هم میتوان در این زمینه نام برد که جدیدترین آنها سریال «محرمانه» است که مورد توجه مخاطبان بسیاری قرار گرفت، تا جاییکه سرنوشت شخصیتهای اصلی این سریال برایشان بااهمیت شد. از اینرو سازندگانش را بر آن داشت تا به فکر ساخت فصل جدیدی برای این سریال باشند. در این گزارش قصد داریم با گفتوگویی که با سازندگان سریالهای پلیسی داشتیم به چند و چون سختیهای این آثار بپردازیم.
ایرانی بودن یک اثر، مهم است
احمد معظمی را با سریالهای پلیسی و امنیتی که تا به امروز برای تلویزیون ساخته، میشناسیم. کارگردان مجموعههایی چون: «ترور خاموش»، «سارق روح»، «خانه امن»، «سایبر» و «بازپرس». وی در گفتوگو با جامجم درباره چالشهایی که برای ساخت این سریالها داشته، توضیح میدهد: در وهله اول برای ساخت فیلمنامههایی که در ژانر پلیسی، اکشن یا جنایی و معمایی قرار میگیرند که البته ژانر اکشن با معمایی تفاوت دارد، باید علاقه و تخصص و توانایی وجود داشته باشد. در کارهای اکشن نیاز به پروداکشن عظیمی است که فیلمنامه منسجمی هم داشته باشد؛ یعنی بتوان کاری را ساخت که این اتهام را به سازندگان آن اثر نزنند و نگویند کپیبرداری از فلان فیلم و سریال خارجی است. چون اصولا فیلمنامهای که در ایران نوشته میشود، نویسندههایش یکسری برداشت آزاد دارند یا عدهای هم کپیبرداری میکنند و در نهایت برخی هم براساس پروندههایی است که در اختیارشان قرار میگیرد و نویسنده هم براساس آن پروندهها داستانی را مینویسد. اولین چیزی که در یک کار اکشن و پلیسی برای من اهمیت دارد، ایرانی بودن آن اثر است. یعنی درگیر ادا و اصول فیلمها و سریالهای هالیوودی نمیشوم.
وی در همین زمینه ادامه میدهد: متاسفانه ما در برخی آثار نمایش خانگی شاهد هستیم که عین سریال خارجی را که 10 سال پیش ساخته شده، کپی کرده و ساختهاند. به همین دلیل است که میگویم ایرانی بودن کار باید چه در قصه و چه در ساختار حفظ شود. ما وقتی سراغ یک سوژه اکشن و پلیسی میرویم، احتیاج به فیلمنامهای داریم که برای مخاطب باورپذیر باشد. نباید بهگونهای باشد که مخاطب بگوید من نظیر این قصه را زیاد دیدهام. تماشاچی به یک کار جدید و تازه برای دیدن احتیاج دارد. یعنی به ایدهای نیاز دارد که جدید و بهروز باشد. از طرفی فیلمنامه کار اکشن مهندس خودش را دارد؛ یعنی صحنههایی که بهوسیله نویسنده به نگارش درمیآید، باید مهندسی شود.
وی همچنین میافزاید: در اجرا و کارگردانی هم احتیاج به یک تولید فشرده درست با چارچوبی که در تعریف کارهای اکشن هست و باید رعایت شود، نیاز دارد. در کل میتوانم بگویم فیلمنامهای که نوشته و بعد ساخته میشود، اگر فرهنگ ایرانی بودن از آن کار گرفته شود، تماشاچی به هیچ عنوان با آن ارتباط برقرار نمیکند. من در گذشته در حوزه سریال سازی شاید درگیر سر و شکل و نوع پلانبندی بودم اما امروزه سعی کردهام درگیر قصه و محتوای اثر باشم، چون مخاطب از تهیه کننده، نویسنده و کارگردان قصه خوب میخواهد. در کنار قصه مهمترین نکتهای که برای مخاطب اهمیت دارد، انتخاب درست بازیگران است. یعنی بازیگرانی انتخاب شوند که مناسب آن نقشها باشند و در واقع بتوانند نقشهایی را که ایفا میکنند برای مخاطب باورپذیر کنند. اینها چالشهایی است که بر سر راه کارگردان و گروه سازنده یک اثر پلیسی قرار دارد.
معظمی میگوید: ساختن کار اکشن سخت است و نیاز به امکانات و شرایطی دارد که یکی از آنها بودجه است. بنابراین وقتی شما به عنوان کارگردان قصد دارید وارد یک کار اکشن پلیسی شوید، تماشاگر از شما صحنههای اکشن میخواهد. بعضی اوقات ترجیح من در بعضی سریالها این است که اگر 30صحنه اکشن در فیلمنامه نوشته شده، من پنج صحنه بگیرم اما صحنههای خوب و حرفهای بگیرم. یعنی صرفا صحنه اکشن گرفتن در یک اثر پلیسی ملاک جذابیت آن نیست. باید آن سکانسها درست و حرفهای گرفته شود. منظورم این است بهجای 30صحنه اکشن ضعیف، پنج صحنه خوب و درست با پروداکشن عظیم بگیریم. این به لحاظ صنعت فیلمسازی در همه جای دنیا اتفاق میافتد. به این معنی که هزینههای بسیاری برای یکسری صحنهها و سکانسهای اکشن متقبل میشوند. با این حال قرار نیست تمام فیلم و سریال را با صحنههای اکشن پر کرد. فقط باید در صورت لزوم از این صحنهها استفاده کرد.
این کارگردان درباره استفاده از پروندههای پلیس در آثار نمایشی عنوان میکند: ترجیح من این است که روی پروندههای واقعی کار کنم. مثلا در تحقیق و پژوهشی که نویسنده یا تیم نویسندهها روی پروندههای واقعی انجام میدهد، از دل آنها قصههایی را استخراج میکنند که باعث باورپذیری مخاطب میشود و هم اینکه مخاطب خودش را مقابل یک سوژه بکر و جدید میبیند. بنابراین پروندههایی را که نهادها و ارگانهای مختلف مثل قوه قضاییه در اختیار گروه سازنده قرار میدهند، میتواند به جذابیت آن اثر بیفزاید. چون همه چیز به واقعیت نزدیکتر است و میتواند برای مخاطب هم باورپذیرتر باشد. بنابراین با تجربهای که در این ژانر دارم، مخاطب خیلی راحتتر و بهتر میتواند با چنین قصههایی ارتباط برقرار کند تا اینکه قصهها تخیلی و از ذهن نویسنده بیرون آمده باشد. ضمن اینکه در پروندههای واقعی اتفاقی که میافتد این است که از سادگی به پیچیدگی میرسیم اما در تخیل از پیچیدگی به سادگی میرسیم.
وی میگوید: امیدوارم روزی برسد که همه طراحیها در ژانر اکشن چه در سینما و چه درتلویزیون توسط کسانی انجام شود که برای این کار ارزش قائل هستند. یعنی همه از تیم اجرایی و تولید تا تیم متن و پژوهش که پشت یک کار هستند، ارزش زیادی برای کارهای اکشن به لحاظ مالی و پروداکشن و وقت و زمان قائل شوند. یعنی به این حوزه ساده نگاه نکنند. مثالی در این باره میزنم. ممکن است نویسنده یک خط نوشته باشد که ماشینی با سرعت بالا یک لحظه لاین خود را در بزرگراه عوض میکند. یعنی در عرض سه ثانیه آن اتفاق رخ میدهد. اما در زمان اجرا و تولید شاید پنج ساعت یا نصف روز یا حتی یک روز کامل زمان صرف این کار شود تا مفهومی را که نویسنده میخواسته به بیننده منتقل کند، با چیزی که ما اجرا میکنیم، بتوانیم برای بیننده باورپذیر کنیم. میخواهم بگویم ساده نگاه نکنیم و ساده از آن نگذریم. با وجود اینکه سختیها و چالشهایی در این مسیر برای گروه سازنده و بهخصوص کارگردان وجود دارد، اما تلاش کنیم یک کار درست و تاثیرگذار و کاملا ایرانی به مخاطب ارائه بدهیم.
تعامل خوب پلیس با گروه سازنده
سریال «هوش سیاه» را میتوان یکی از آثار موفق پلیسی دانست که در چند فصل طراحی و ساخته شد و مورد توجه مخاطبان بسیاری هم قرار گرفت. سیدعباس فاطمی، رئیس سابق سیمای استانها و از تهیهکنندگان این مجموعه درباره سختیها و چالشهای ساخت چنین مجموعههایی به جامجم میگوید: در این حوزه پروندههایی وجود دارد که باید مورد استفاده قرار گیرد. ما برای ساخت هر دو فصل سریال «هوش سیاه» تلاش کردیم با روابط خوبی که با مدیران وقت معاونت اجتماعی ناجا داشتیم، پروندههای واقعی را در اختیار داشته باشیم و برای طراحی داستان این سریال استفاده کنیم. با این حال چنین امکانی برای همه فراهم نیست و گروه سازنده معمولا در این زمینه با مشکلات و چالشهایی روبهرو میشوند.
وی در ادامه میافزاید: ساخت سریالهای پلیسی هزینههای بیشتری نسبت به سایر سریالها دارد. جابهجاییهای زیادتری دارد و با تعدد لوکیشن در این سریالها روبهرو هستیم. همچنین به حضور هنرمندان بیشتری نیاز است. جلوههای ویژه و جلوههای رایانهای هم که جزو بخشهای مهم یک سریال پلیسی است و همچنین به خلاقیتها و طراحیهای صحنه ویژهای نیاز دارد. معتقدم سریال پلیسی باید نگاه به آینده داشته باشد و لااقل چند قدم جلوتر از فنآوری و دانش و نرمافزار و سختافزار رایج باشد. چیزی که ما در «هوش سیاه» تلاش کردیم انجام دادیم. مثلا صفحه نمایش بزرگ روی میز عملیات اتاق پلیس با حرکت دست ( تاچ) کار میکرد. فنآوری این محصولات چند سال بعد به بازار آمد و در برنامههای هواشناسی استفاده شد. آن زمان هم ما این اتفاق را با جلوههای ویژه رایانهای محقق کردیم و در عالم واقع وجود نداشت. بنابراین چنین امکاناتی نیاز به هزینه بیشتر و زمان و دقت بالاتری در تولید دارد. به همین دلیل فراجا باید به ساخت چنین سریالهایی کمک ویژه کند.
فاطمی همچنین توضیح میدهد: ما در «هوش سیاه1» برای وسیله نقلیه و سلاح و تجهیزات به ناجی هنر هزینه پرداخت کردیم. البته بعدها که این سریال با اقبال روبهرو شد، هزینههای ما را برگرداندند و قرار شد در فصل دوم هم مشارکت کنند که به دلایلی این اتفاق نیفتاد. البته رسانهملی تا جایی که امکان داشت به ما و پروژهمان کمک کرد. در هر صورت ساخت کاری در سطح عالی کیفیت نیاز به پشتیبانی دارد که اگر این پشتیبانی صورت نگیرد، گروه سازنده با چالش و مشکل روبهرو میشود.
وی در بخش دیگری از این گفتوگو درباره پتانسیل به تصویر کشیدن پروندههای واقعی پلیس هم عنوان میکند: حوزه نمایش به محتوای غنی نیاز دارد. پروندههای پلیس دستمایه خوبی برای سریالسازی است. اما اصل کار که تبدیل یک پرونده واقعی به درام است به یک نویسنده توانمند و حرفهای نیاز دارد. ما هم برای این سریال 5-6 نویسنده داشتیم که با اینکه نویسندگان خوبی بودند اما کارشان مورد قبول ما قرار نگرفت. بنابراین با اضافه شدن آرش قادری و تلاش و خلاقیتهای او متن دگرگون شد و بیشک بخش قابل توجهی از موفقیت هوش سیاه به دلیل حضور آرش قادری بود. از این رو پروندههای واقعی میتواند کمک کند، اما عامل اصلی موفقیت یک اثر نیست. اصل کار، درام و پرداخت است.
این تهیهکننده همچنین درباره چالشهای ساخت سریالهای پلیسی اکشن و همچنین معمایی و جذابیت آن برای مخاطب میگوید: به نظر من این دو از هم جدا نیستند. یعنی پلیسی که ایستا باشد و حرکت نداشته باشد، برای مخاطب جذابیتی ندارد. در عین حال پلیسی که دنبال درگیری و مقابله فیزیکی با متخلفان باشد هم به تنهایی جذاب نیست. بنابراین ترکیب زیرکی، شم پلیسی همراه چابکی و عملیات اکشن پلیسی است که اثر را برای مخاطب جذاب میکند. درباره سختیهای کار هم باید بگویم ساخت اثری که هم اکشن داشته باشد و هم معمایی و کارآگاهی کار راحتی نیست.
وی بیان میکند: معمولا در برخی سریالها و فیلمهای پلیسی، پلیس خانواده ندارد. اما پلیس هوش سیاه، همسر و فرزندان دختر و پسر داشت چون تصمیم گرفتیم پلیس ما خانواده داشته باشد و این خانواده را در فرهنگ سازی عمومی مشارکت دادیم. به عنوان مثال، پلیس ما با خانوادهاش درباره تهدیدات فضای مجازی و اینترنت صحبت میکردند. درباره محل استقرار رایانه در منازل و اینکه رایانه باید در محیط عمومی باشد تا نظارت غیرمستقیم و دائمی روی بچهها بشود تا گرفتار باندهای اینترنتی نشوند. البته فرهنگسازی به این نکات محدود نمیشد. مثلا وقتی پلیس ما با خانواده به رستوران میرفت و در زمانی که به این چیزها اهمیت داده نمیشد، فرزند پلیس به توصیه پدر، ظرف یکبار مصرف میگرفت تا اضافه غذا را با خود ببرند. یعنی با وجود شخصیتهای این سریال سعی کردیم در همه ابعاد فرهنگسازی داشته باشیم.
فرصت خوب جشنواره فیلم پلیس
محسن شامحمدی را میتوان جزو اولین سریال سازهای پلیسی در ایران بعد از انقلاب دانست که ساخت مجموعههای پلیسی بسیاری چون کلانتر، تصمیم نهایی، هشدارهای پلیس، گارد ساحلی و آینه عبرت را در کارنامه کاریاش دارد. او درباره تولید سریالهای پلیسی و چالشهای پیشروی کارگردان توضیحاتی را ارائه میکند: امروز که به گذشته نگاه میکنیم، متوجه میشویم آن روزها چالش چندانی وجود نداشت. تمام مسائلی که با آن روبهرو بودیم یک سری مشکلات معمولی بود که بهسرعت حل میشد. در آن سالها خوشبختانه تلویزیون هم اشتیاق فراوانی به ساخت آثار گوناگون و متنوع داشت و نیروی انتظامی هم تازه به عرصه فیلمسازی پا گذاشته بود و همکاری تمام عیاری از خود نشان میداد. نمونه بارز آن راهاندازی جشنواره فیلم پلیس بود که بسیار حرفهای و خوب برگزار میشد. آن موقع به نظر میرسید همگی تلاش دارند تا کیفیت آثار پلیسی بالا برود و در عین حال رشد چشمگیری هم داشته باشد و برای این منظور تا آنجا که مقدور بود، موانع را از میان برمیداشتند. در میان اهالی فیلم و رسانه هم جنب و جوش خاصی برقرار بود و همگی در تلاش بودند تا دل بیننده را با ساخت آثار خوب به دست بیاورند. در این میان اگر مشکلی هم پیش میآمد با کمی تعامل آن را حل میکردند. اگر میگویم آن زمان و آن دوران، برای این است که من خیلی در آن سالها سریال میساختم و الان مدتی است کمتر کاری در این خصوص میسازم.
اما برخی سریالها هستند که براساس پروندههای واقعی ساخته میشوند. در این باره باید گفت اصولا پروندهها هنگامی تشکیل میشوند که جرم اتفاق افتاده و متهم درگیر بازجویی و سؤال و جواب قرار گرفته است. شاید در میان صفحات پرونده بشود به یک طرح کلی داستانی دست یافت ولی من شخصا هیچوقت بهدنبال آن نبودهام، چراکه در میان این پروندهها به آن قسمت از روابط پیچیده انسانی که منجر به وقوع این اتفاقات شده هرگز اشارهای نمیشود. در صورتی که برای من همیشه این اهمیت داشته که داستانهای ما بتوانند به عمق وجودی آدمها و روابط و افکارشان وارد شوند تا شاید از طریق آن مخاطب به این مطلب برسد که چه نکتههای باریکی میتواند سرنوشت یک انسان را برای همیشه تغییر دهد و او را به لبه پرتگاه سقوط برساند. در عین حال اکثر آن پروندهها مربوط به بزهکاران حرفهای است که آنها خیلی در کارهای من جایی نداشته و ندارند. اکثر متهمان آثار من شهروندان معمولی هستند که خیلی ساده به دردسر میافتند و گاهی زندگیشان به خاطر یک بیاحتیاطی تا مرز نابودی پیش میرود. اصولا خلافکارهای حرفهای هیچوقت دستمایه کارهای من نبودهاند، زیرا اعتقاد دارم نمایش فیلم یا سریال نمیتواند تاثیری بر رفتار آنها داشته باشد. البته به این دلیل است که فضای جامعه در آن سالها با امروز خیلی متفاوت است. طبیعی است که یک سریال پلیسی که در آن دوران ساخته میشد با سریالی که امروز ساخته میشود کاملا متفاوت است.من معتقدم هر کاری که دارای فیلمنامه قوی و ساختار محکمی باشد، مورد توجه بیننده قرار خواهد گرفت. ولی اصولا این موضوع در کشورهای مختلف فرق میکند. وقتی در کشوری امکانات و دانش کافی برای ساخت یک کار اکشن خوب یا حتی متوسط وجود ندارد، کارهای معمایی بهتر میتواند مورد قبول بیننده قرار بگیرد.
الان در سطح جهان کارهای اکشن جایگاه حیرتانگیزی پیدا کردهاند. آنها تیم بزرگی از کارشناسان و دانشمندان را دراختیار دارند و تخیلات غیرممکن خود را خیلی راحت به تصویر میکشند. بیننده هم دیگر به چیزی کمتر از آن راضی نیست و برخی از ما فیلمسازان که هنوز نمیتوانیم یک زدوخورد معمولی یا یک تعقیب و گریز رانندگی را درست و طبیعی به تصویر بکشیم، بهتر است تا زمانی که نتوانستهایم زیرساختهای لازم را فراهم کنیم، در جهتی قدم برداریم که توانایی و مهارت بهتری برای انجام آن داریم.من معتقدم مخاطب، یک قصه معمایی خوشساخت را به یک کار اکشن ضعیف و بیکیفیت ترجیح میدهد. هر چند که ساخت یک کار معمایی موفق خیلی هم ساده نیست و مهمترین ابزار آن داشتن یک فیلمنامه قوی با نویسندگانی خلاقی است که گاهی کمیاب و اصولا نایاب است.
مهرداد خوشبخت: سریالهای پلیسی حرفهای
با توجه به تجربیاتی که در این زمینه دارم، میتوانم بگویم تنها مانعی که در ساخت یک سریال پلیسی وجود دارد یکسری مسائلی است که از جانب سفارشدهنده بهوجود میآید و باعث میشود روی کیفیت آثار هم تاثیر بگذارد. به هر حال آنها نیز قوانین و شرایطی برای خودشان دارند که ممکن است روی کار تاثیر بگذارد، البته که سفارش دهنده هم میخواهد کار قابل قبولی ارائه بدهد اما گاهی این اتفاق نمیافتد و موانعی بر سر راه فیلمساز ایجاد میشود که به کار لطمه وارد میکند. اگر میبینید چند سریال پلیسی خوب میتوانیم نام ببریم که هم حرفهای ساخته شدهاند و هم مخاطب آنها را دوست دارد و همچنان در بازپخشها هم آن سریال را تماشا کرده و با آن ارتباط برقرار میکند، تنها با ممارست و تلاش کارگردان و تهیهکننده و گروه سازنده است که به سرانجام میرسد. بنابراین ساخت سریال پلیسی خوب و جذاب و باکیفیت واقعا کار سختی است و به همین دلیل کمتر کسی در این حوزه فعالیت میکند. من در تمام این سالها همه مدل سریال ساختهام و در هر ژانری تجربه دارم. بهخصوص سریال پلیسی که سریال «گشت پلیس» را چند سال پیش ساختم که با وجود اینکه مینیسریال بود اما به اندازه یک سریال 30 قسمتی دیده شد و مورد توجه قرار گرفت. در همه جای دنیا موضوع اصلی سریالها و فیلمهای پلیسی، پروندههای واقعی هستند اما تخیل بخش دراماتیک اثر را تقویت میکند. بنابراین میتوان گفت پروندههای واقعی میتواند دستمایه خوبی برای نگارش یک فیلمنامه باشد. باقی کار بهعهده نویسنده، کارگردان، تهیهکننده و عوامل یک اثر نمایشی است.
امیرحسین شریفی: نظارتها باید پیش از تولید باشد
به نظر من ورود به تهیه و تولید سریال و فیلم پلیسی علاقه میخواهد. یعنی تهیهکننده، کارگردان و نویسنده باید نسبت به این ژانر علاقهمند و دغدغهمند باشند. البته سختیها و مشکلات بسیاری بر سر راه یک اثر پلیسی هست. بعضی از دوستانی که در نیروی انتظامی هستند، بسیار با گروه سازنده همراهند و شناخت کافی از این کار دارند تا بتوانند امکانات لازم برای ساخت سریال را در اختیار گروه قرار بدهند اما در این میان دوستانی هم هستند که اطلاع زیادی از این ماجراها ندارند و از این نظر نمیتوانند کمک چندانی به گروه کنند. اصولا نظارت روی چنین کارهایی ضروری است. بههر حال نویسنده، کارگردان و تهیهکننده که تسلط کافی روی قوانین نیروی انتظامی ندارند، بنابراین نظارتها میتواند مؤثر و در جهت بهبود کار باشد. اما من معتقدم نظارت باید روی متن باشد تا نویسنده از همان ابتدای کار بداند که چه تغییراتی قرار است روی فیلمنامه اعمال شود. مثلا در سریال «زاویههفتم» سکانسی وجود داشت که حمیدرضا پگاه در حال ماموریت بود که پلیس راهنمایی و رانندگی بهخاطر سرعت بالا به او فرمان ایست میداد. اما وقتی پگاه خودش را معرفی میکرد، مامور به او ادای احترام کرده و او به ماموریتش ادامه میداد. این سکانس گرفته شد، اما به من گفتند که حمیدرضا پگاه با وجود اینکه در ماموریت بود، باید اعمال قانون شود. بنابراین ما ناچار شدیم این سکانس را دوباره بگیریم. البته پلیس در این سریال با ما خیلی همراه شد. چون میدانست من اطلاعات بسیاری در این زمینه دارم. میتوانم بگویم در تمام این سالها من فیلم و سریالی نساختم که تا الان درگیر ممیزی و سانسور شده باشد.
در بحث تولید هم امکانات و شرایطی که برای ساخت چنین کارهایی لازم است، گروه را درگیر مشکلاتی میکند. یعنی هزینهبر است و از طرفی به کار لطمه وارد میکند. از طرفی مسائلی هم در قصه و فیلمنامه وجود دارد. در گذشته اینطور بود که قصه را میخواندند و نظراتشان و پیشنهادشان را بیان میکردند تا نویسنده روی کار اعمال کند. اما یکی از مسائلی که در این میان وجود دارد این است که ناظر هم حین اجرا سلیقهای برخورد کرده و او نیز تغییراتی روی کار ایجاد میکند. درصورتیکه باید همه تغییرات پیش از اجرا و در زمان نگارش فیلمنامه اتفاق بیفتد تا در زمان تولید گروه با مشکلی مواجه نشود. چون این نظرات به تولید لطمه وارد کرده و هزینهها را بالا میبرد. پلیس و نیروی انتظامی باید طوری با تهیهکنندهها، کارگردانها و نویسندهها تعامل و همکاری کند که نظراتش هزینهبر نشود و روی کار تاثیر منفی نگذارد.
به نظر من پروندههای واقعی خیلی میتواند برای مخاطب جذاب باشد. من برای چند کاری که تهیه کردم پروندههای بسیاری را از نظر گذراندم و خوشم آمد؛ اما گفتند بعضی چیزها را نمیتوان نشان داد. خب، وقتی یک گروه براساس مستندات اثری را میسازد، باید همه چیز طبق واقعیت باشد. بههرحال هر انسانی جایزالخطاست و پلیس هم میتواند خطا کند و فیلمساز باید این خطا را نشان دهد تا پلیس باورپذیر باشد. اتفاقا در جلسهای که با هنرمندان خدمت حضرتآقا رفتیم، این موضوع مطرح و گفته شد که ما نمیتوانیم بعضی پروندهها را تبدیل به سریال کنیم. اتفاقا آقا هم فرمودند دست ما را برای کار باز بگذارند، اما بازهم همچنان چنین مشکلاتی مطرح است.
من در یک سال هفت تله فیلم برای هفته پلیس ساختم که در فستیوالی در مسکو جایزه بهترین تهیهکنندگی را گرفتم، اما جالب است که نیروی انتظامی از ما تقدیر نکرد. این مسائل باعث دلسردی و کمشدن انگیزه برای ادامه کار میشود. نکاتی که بیان کردم، مشکلاتی است که باید رفع شود. من معتقدم سریالهایی که اکشن بیشتری دارند، در تولید هم سختتر هستند. چون فضاهایی دارد که باید بازسازی شود. مثلا تیراندازی، درگیری، چپکردن ماشین و تعقیبوگریز جزو نکاتی است که باید در چنین سریالهایی باشد و من هم در تلهفیلمهای پلیسی که ساختم لحاظ کردم. زندهیاد ارشا اقدسی در این زمینه همکاریهایی با ما داشت و بهصورت حرفهای چنین سکانسهایی را درآورد. اما به عقیده من در سریالهای معمایی پلیس باید همکاری و تعامل بیشتری با گروه سازنده داشته باشد تا شاهد خروجی خوبی هم باشیم. در حقیقت همه ما باید انتقادپذیر باشیم. چون بعضی انتقادها سازنده و در جهت بهبود و پیشرفت است. درواقع ساخت هر کار پلیسی چه معمایی باشد چه اکشن، سختیهایی را پیشروی گروه سازنده دارد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
درگفتوگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کردهایم