در حین انتظار و در همان دقایق اندک برای ورودم به پشت صحنه، پرده بزرگ را آرام کنار میزنم و شرکتکنندهای را میبینم که در حال تاب خوردن در یکی از سازههای مسابقه است.
تیموری و قیاسی از همان بالای باکس مجریها با هیجان نگاهش میکنند که به یکباره پایین میافتد و رد آب به کنار باکس میریزد.
کافی است ردپای خیس همین شرکتکننده خسته که نفسهایش به شماره افتاده را دنبال کنی تا به پشت صحنه برسی. رد پای خیس، عمر اندکی دارد چون عوامل پشت صحنه هر لحظه در تدارک هستند تا زمین خیس نباشد و مسابقه در تمیزترین و عادیترین شکل آن برگزار شود.
یک سوله مستطیل شکل که شاید ظاهر آن در قاب تلویزیون نقش ببندد اما وارد که میشوی، بیشتر از 200 نفر در گرمای خرداد و آن سوله دم کرده در تلاش هستند تا خروجی آن، همان هیجانی شود که در قاب شبکه سه میبینیم. گزارش پیش رو، روایت جامجم از پشت صحنه یک مسابقه با نام قهرمان است که تلاش کرده جدای از نمونههای خارجی آن، با نقش و نمادهای ایرانی باشد و فرصتی شود برای جوانان ایرانی تا قد و قامتشان را با قوارههای جهانی همسان کنند. با این روایت همراه شوید تا نفس به نفس از جزئیات ساخت این برنامه بزرگ بخوانید.
نمایی از یک رقابت نفسگیر
رد پای خیس شرکتکنندهای که در آب افتاده، به پشت صحنه کشیده میشود. خیسی یعنی در آب افتادن و حذف. شاید برای همین است که وقتی ردپایش را دنبال میکنم، میبینم که چطور با بیمیلی پایش را روی زمین میکشد تا بالاخره به پشت صحنه برسد. چشم میاندازد تا کسی را ببیند و با او هم دردی کند. هم تیمیها کنارش میآیند. بغض امانش نمیدهد و به یکباره زیر گریه میزند. تصورش هم سخت است. کسی که قهرمان یکی از رشتههای ورزشی است گوشهای نشسته و سر در گریبان با کسی حرف نمیزند. تیمش روحیه شان را باختهاند. مدام دور و اطراف مدیر تیم قهرمانان، میگردند تا شاید راهی برای بازگشتاش پیدا کنند. رنگ باختهاند و با ناامیدی بقیه بازی را رصد میکنند. قهرمان برای هر کسی که در آن شرکت میکند، جدی است. آنقدر جدی که ورزشکاران ابایی از اشک و خشم ندارند. ابایی از این ندارند که اگر هم تیمی بعدیشان در آب بیافتد، جیغ بزنند و با مشک به کیسه بوکس پشت صحنه بکوبند. کمی بعد که با تهیهکننده صحبت میکنم، به این نکته هم اشاره میکند که تیم حذف شده از مرحله قبل هنوز هم به دنبال راهی برای بازگشت به مسابقه است. میگوید خیلیهایشان خواب و خوراک ندارند و همین یعنی، قهرمان برایشان جدی است.
البته تب و تاب فقط در میان شرکتکنندگان نیست؛ عوامل تولید اگر بیشتر از شرکتکنندگان دوندگی نکنند و عرق نریزند، کمتر از آنها نیستند. با آنها اشک میریزند و میخندند. یک خانواده شدهاند و برای یک نتیجه، تلاش میکنند. باورش سخت است اما نزدیک به 12 تا 13 دوربین در حین برگزاری مسابقه و 16 دوربین به شکل آفلاین، قدم به قدم با ورزشکاران همراه میشوند تا حتی ثانیهای از رقابتها از قاب دوربین خارج نشود. همزمان 6 باکس تدوین مشغول به کار است تا خروجی برنامه به موقع به آنتن برسد. در حین مشغول بودن عوامل، دقایقی فرصت میشود تا با تهیهکننده برنامه صحبت کنم. محمدحسین سعادتی در خصوص حساسیتهای مرحله فینال به جامجم میگوید: فینال خیلی مرحله حساسی است. چون تیمها با انگیزه آمدهاند و برایشان مهم است که این بازیها را چطور پشت سر بگذارند. در تمرینهایی اولیه هم، مربیهای بسیاری آنها را همراهی میکردند که آنها را آماده کنند و درست بازی کنند. به همین خاطر افرادی که میبازند، برایشان سخت است و برخی مواقع واکنشهایی نشان میدهند که شاید جالب نباشد. همه با انگیزه آمدهاند که یک رقابت جذاب انجام دهند. به همین خاطر التهاب در این قسمتها بالاتر است.
رقابتهایی که گروهی شد
وی جزئیات بیشتری از مراحل فینال بیان میکند که تصویر واضحتری را برای مخاطبان رقم میزند: فینال در سه مرحله برگزار میشود. ۱۰ نفر فینالیست، هر کدام سه نفر را به عنوان یار انتخاب کردند تا فینال به شکل گروهی برگزار شود. کاپیتانها هم در این مرحله با هم رقابت میکنند که تأثیرگذاری اصلی را در این مرحله بیشتر میکند. این مرحله شامل یک چهارم نهایی، نیمه نهایی و در نهایت فینال است. این مراحل به صورت حذفی است و تیمها با هم مسابقه میدهند و در دو شب، یک تیم حذف و دیگری بالا میرود. وقتی هم یک تیم به طور کلی حذف شود، تیم بعدی به شکل گروهی بالا میرود. مسابقه دو تیم هم در دو قسمت انجام میشود. یک قسمت رقابت یارهای کاپیتانها با هم، و شب بعد، رقابت خود کاپیتانهاست.
به گزارش جامجم، در حین صحبتهای سعادتی، گروهی در حال تماشای رقابتهایی هستند که همزمان در حال برگزاری در سالن اصلی است. یکی از آنها در آب افتاده و با پای خیس و حوله به دوش، هیجان بازی نفر بعدی را تماشا میکند. صورتش گل انداخته و نفس اش بند آمده. هنوز نفس راحت از رقابت خودش نکشیده و پای مانیتور پشت صحنه بالا و پایین میرود تا سرنوشت تیماش را دنبال کند. وقتی آخرین نفر هم در آب میافتد، التهاب پشت صحنه باز هم بیشتر میشود. یک گروه فریاد شادی سر میدهد و گروه دیگر، احساس میکند همه چیزش را باخته. ترکیبی از غم و شادی که رنگ و رخ مسابقه را تندتر میکند.
چیزی که در این مرحله به خوبی دیده میشود، هدایت درستتر شرکتکنندگان نسبت به مرحله قبل است. سعادتی در این خصوص میگوید: یک نکتهای که در مرحله فینال وجود دارد، قدرت بیشتر شرکتکنندگان است. یعنی بیشتر افرادی که در این مرحله حاضر میشوند، توان بالاتری نسبت به شرکتکنندگان قبلی دارند. به همین خاطر واضح است که از قدرت بدنی بالاتری برخوردار هستند و راحتتر آیتمها را رد میکنند. دقایق مسابقه را هم از ۶ به ۴ دقیقه بردیم که همین باعث شده زمان، اهمیت بیشتری برای شرکتکنندگان داشته باشد.
وی در خصوص تفاوت مسابقه قهرمان با نمونههای خارجی هم عنوان میکند: اولویت اصلی ما این بود که خانواده را در برنامه قهرمان پررنگ کنیم؛ چیزی که در برنامههای خارجی اصلاً مطرح نیست. یعنی در نمونههای خارجی، به جای خانواده، بیشتر روی خود ورزش و فردی بودن آن تمرکز میشود. ما خانوادههای ایرانی را وارد کردیم که در کنار شرکتکنندگان حاضرند و انرژی بخش هستند. مسأله دیگر این است که تلاش کردیم از دکور و المانهای ایرانی-اسلامی استفاده کنیم. نکته دیگر، ورود طنز به نسخه ایرانی این مسابقه است. ما با انتخاب یوسف تیموری تلاش کردیم کمدی را در برنامه وارد کنیم تا یک برنامه صرفاً ورزشی نباشد. دلیل انتخاب آقای تیموری هم این بود که از ابتدا در رسانه ملی بوده و چارچوبهای تلویزیون را میداند. در عین حال، زمان زیادی در پیش تولید بودیم که در این مدت، تیم محتوایی ما روی این مسأله کار کرد که مجریهای مناسبی انتخاب کنیم. یوسف تیموری به این دلیل برایمان گزینه خوبی بود که یک عقبه کمدی داشت و میخواستیم یک مجری بار طنز را به دوش بکشد. در عین حال، میخواستیم مجری دیگری هم باشد که کار را جلو ببرد و تجربه کارهای بیگپروداکشن را داشته باشد که بهایمان قیاسی رسیدیم. پارادوکس این دو شخصیت هم برایمان جالب بود که یکی اجرای جدی دارد و دیگری شوخی میکند و طناز است.
توجه به فرزندآوری در آیتمهای میانی
در میان صحبتهای تهیهکننده، میتوان صدای حرفهای تیموری را پای بلندگو شنید که در حال کلکل با قیاسی است. چیزی که به گفته سعادتی، برای آن فکر شده اما به شکل بداهه مطرح میشود. سعادتی در خصوص شوخیهای بین دو مجری و میزان بداهه بودن آن، میگوید: اصل بحث ما -حتی وقتی ماجرای لاک پشتی به نام «لاکی» را در برنامه مطرح کردیم- این بود که میخواستیم بحث ازدواج، فرزندآوری و تربیت فرزند را در برنامه بگنجانیم. در عین حال وقتی بخواهیم برای مخاطب نوجوان تولید داشته باشیم، باید قدری طنز و فانتزی را به برنامه اضافه کنیم. شاید برخی افراد با سن بالاتر بگویند برخی شوخیها خوب نیست اما نوجوانهای مخاطب برنامه، این کار را دوست دارند و رویشان تأثیر میگذارد. ما تلاش کردیم مشکلات اجتماعی و فرهنگی را در برخی محتواهای این چنینی قرار دهیم. برآورد ما نشان میدهد که بیشترین مخاطبان قهرمان، نوجوانها هستند. در صورتی که برنامه ما عامه پسند است و قرار است همه، مخاطب آن باشند. سعی میکنیم با نوع برنامه و شوخی، به مخاطب عام نزدیک شویم. اما قشر اصلی مخاطبان ما، نوجوانها هستند. البته افرادی که میتوانستند در برنامه ما شرکت کنند افراد ۱۶ تا ۶۰ سال بودند. الان هم در میان فینالیستهایمان، شرکتکنندگانی از سنین ۱۷ ساله، ۱۹ ساله و ۳۰ ساله داریم.
سعادتی در خصوص حمایت از برگزیدگان این مسابقه هم عنوان میکند: جوانها خیلی ظرفیتها دارند که دیده نمیشوند. در واقع جایی ندارند که این توانمندیها را در معرض نمایش قرار دهند. برنامهای مثل قهرمان میتواند باعث شود که هم ورزش به نمایش گذاشته شود و هم توانمندیهای شرکتکنندگان. افرادی که پودر میخورند یا آمپول میزنند که بدن زیبایی داشته باشند، اصلاً نمیتوانند در برنامه ما موفق شوند. آنهایی که ورزشهایی مثل صخره نوردی، دوچرخه سواری یا کراسفیت کار میکنند بهتر میتوانند جلو بروند. این انگیزهای برای دیگر جوانهاست که بیایند و شرکت کنند. ما در عین حال با وزارت ورزش و فدراسیونها صحبت کردیم که بتوانیم سه تیم اول را به کمپهای تیم ملی رشتههای مرتبط معرفی کنیم. البته این نکته هم جالب است که همین حالا در فینال، ۶ نفر از شرکتکنندگان از اعضای تیم ملی رشتههای مختلف هستند. برای جایزه نقدی هم علاوه بر جایزه اسپانسر، در حال رایزنی هستیم تا انگیزه لازم را برای افراد دیگر ایجاد کند که در برنامه شرکت کنند.
یک وقفه اجباری
به گزارش جام جم، تنها چیزی که ممکن است یک وقفه اجباری و آنی در مسابقه ایجاد کند، آسیبدیدگی شرکتکنندگان است. بعد از صحبتهای تهیهکننده وقتی یکی از شرکتکنندگان در تلاش برای ثبت رکورد جدید و فتح منحنی بلند مسابقه است، مچ پایش آسیب میبیند و با فریاد اوست که به یکباره کل سوله مسابقه، ساکت میشود. تیم امداد وارد صحنه میشود تا به وضعیت جسمی او رسیدگی کند. تیم او در پشت صحنه رنگ باختهاند و احساس میکنند امیدی برای ادامه مسابقه ندارند. این، تنها یکی از سختیهای ضبط مرحله فینال یک مسابقه است. هرچند که تیم قهرمانان در تلاش است پشت صحنه را مدیریت کند تا انگیزه دیگر بازیکنان از دست نرود.
لحظه آسیبدیدگی، تنها کمی بعد از آن است که اولین شرکتکننده موفق میشود در آن شب، شیب تند و بلند را طی کند و زنگ مسابقه را به صدا درآورد. درست مثل زندگی که هر لحظه آن با لحظه دیگر متفاوت است. هنوز تابستان نشده اما گرمای خرداد، نفس کشیدن در وجب به وجب این سوله و پشت صحنه مسابقه را سخت کرده است. در همین گرماست که شرکتکنندگان با صورتهای گلانداخته و نفسهای بریده، از سازههای مسابقه بالا و پایین میروند و در همان ارتفاع 9 متر گاهی روی یک انگشت آویزان میمانند تا تلاش کنند حتی شده یک ثانیه را نسبت به رقبا جابه جا کنند. بازی برایشان حیثیتی شده و به هیچ قیمتی نمیخواهند آن را از دست بدهند. شاید برای همین هم، قبل از رفتن به ارتفاع بلند شیب نهایی، محاسبه درستی از قد خود ندارند و به یکباره آسیب میبینند.
روحیه تیمی بودن در مرحله فینال
مدیریت این هیجانها کار سادهای نیست. وقتی پای کار بزرگی مثل قهرمان در میان باشد، همه چیز باید طبق برنامهریزی جلو رود. محمد پیوندی کارگردان برنامه قهرمان است که پیش از این تجربه کار با تیم ماه عسل را داشته. شاید به همین خاطر هم مدیوم تلویزیون را خوب میشناسد و هدایت برنامه را به درستی انجام میدهد. او نکات جالبی را درباره سختیهای رقابتهای فینال و ضبط آن، بیان میکند. پیوندی به جام جم میگوید: به هر حال مرحله فینال، حساسیتهای بیشتری دارد. رقابت قدری سختتر میشود و برای تیم سازنده هم کار سختتر خواهد شد. خودمان هم پیشبینی نمیکردیم در شکل جدولی، تیمها به گونهای قرار گیرند که تنش را زیاد کند. رقابتهای ورزشی هم به همین شکل است. جدا از چیزی که بینندهها ما را میبینند، خودم وقتی وارد برنامه میشوم، احساس میکنم وارد یک استادیوم ورزشی شدهام. ورزش گاهی هیجان غیرقابل کنترل و در لحظه، ایجاد میکند. در عین حال، با بچهها دوست هستیم چون با آنهایی که به فینال رسیدهاند، حدود سه ماه است که همراهیم. به طور کلی پیشبینی آن را داشتیم و تلاش کردیم این حواشی احتمالی را کنترل کنیم.
وی در خصوص گروهی شدن رقابتها در مرحله فینال هم تصریح میکند: ذات مسابقه ما فردی است. هر فردی این مسیر را باید به تنهایی طی کند. به نظرم چیزی که قدری این ورزشها را متمایز میکند، روحیه تیمی است. احساس کردیم فردی بودن رقابتها، این روحیه تیمی را از مسابقه میگیرد. تلاش کردیم آن را در فینال، به شیوه دیگری رقم بزنیم. به همین خاطر به گونهای این مرحله را طراحی کردیم که روح تیمی بودن را به برنامه تزریق کند. در ابتدا قرار بر همین بود که به شکلی کار را به شکل تیمی جلو ببریم. دنبال این بودیم که کار دقیقتر جلو برود. در عین حال شرکتکنندگان تجربه کارهای فردی را دارند و خیلی تیمی کار نکردهاند.
پیوندی به برخی تصاویر ماندگار در رقابتهای ورزشی اشاره کرده و میگوید: در جام جهانی فوتبال هم دیدیم که قاب ماندگاری که در ذهن مخاطب نقش بست، شادی یکی از بازیکنان تیم مراکش یعنی اشرف حکیمی با مادرش بود. من این مسأله را سالها در برنامهسازی هم تجربه کردهام. خیلی مواقع روایتهای مختلفی داریم اما برخی قابها در رسانه ماندگار میشود. به نظرم ما در تلویزیون مسئول هستیم که این تصاویر را نقش بزنیم و ماندگار کنیم. برخی از این تصاویر خیلی عمیق است. مثل ورزشکاری که سجده میکند و پای مادرش را میبوسد. اگر نتوانیم تصاویر این چنینی را نقش بزنیم، هیچ چیز را نشان ندادهایم. ما در قهرمان این طراحی را از روز اول داشتیم و میدانستیم که با لحظات برد و باخت مواجه هستیم. دنبال این بودیم که قابهای این چنینی را ماندگار کنیم. به نظرم پیشینه و پشتوانه آدمهاست که باید نشان داده شود. سعی کردیم این فرصت را در لحظات مسابقه، فراهم کنیم که قابهای ماندگاری رقم بخورد. به نظرم این مساله، از هر برد و باختی ارزشمندتر است. جنس مادران ایرانی مثل فرش ماست و همچون تصویر ماندگار میشود. شاید برخی از مادران کلام حرفهای برای انتقال منظورشان را نداشته باشند اما تصویری که با فرزندشان دارند، برای ثبت لحظات ماندگار کافی است. به نظرم اگر قهرمان فقط همین صحنه را ماندگار کرده باشد، کارش را درست انجام داده است.
حمایتهای متفاوت
به گزارش جام جم، یکی از چیزهای جالبی که در حین ضبط میتوان دید، پلاکاردهایی است که در دست برخی تماشاچیان است تا اگر صدایشان برای تشویق یک شرکت کننده به اندازه کافی بلند نبود، با نوشتن برخی شعارها از او حمایت کنند. پیوندی در این رابطه میگوید: ما در رسانه با مدیومی مواجه هستیم که مخاطبان متفاوتی را در برمیگیرد. اگر صرفاً بخواهیم به برگزاری مسابقه فکر کنیم، این میدان را به فوتبال میبازیم چون جذابتر است. به همین خاطر باید به این فکر کنیم که تمام مخاطبان را داشته باشیم و به شکلی آن را ارائه کنیم که برای مخاطبان مختلف، جذاب باشد. در عین حال پارنترسازی در انتخاب مجریان داشتیم تا طراحی متفاوتی برایشان انجام دهیم. در همین راستا یک محتوای عمیق و دراماتیک طراحی کردیم و یک بخش هم طنز است تا هر دو مجری آن را جلو ببرند و کارشان تنوع داشته باشد. کار سختی است که در یک برنامه تلویزیونی همه را راضی نگه داریم. این بازیها یک سال تست شده تا به نتیجه برسد.
وی ادامه میدهد: البته مساله پلاکاردها چیز تازهای نیست اما تلاش کردیم از تجربیات خودمان در مسابقات ورزشی استفاده کنیم. با توجه به همان اشارهای که در قیاس این مسابقه با استادیوم ورزشی داشتم، باید بگویم قصدمان این بود که این روح حمایتی را از مخاطب نگیریم. تماشاچیهای قهرمان احساس نمیکنند که در یک برنامه تلویزیونی هستند. تماشاچی در این برنامه، همراه مسابقه است و یادش میرود که دوربین وجود دارد. در حالی که در برنامههای دیگر اینطور نیست. تلاش کردیم قواعد مرسوم را برداریم. تماشاچیان برخی از پلاکاردها را خودشان میآورند و ایده میدهند. ما اینجا به نوعی هم برگزارکننده یک لیگ ورزشی هستیم هم باید حواسمان به مدیوم و مخاطبان باشد. اینکه موفق بوده یا نه، یک برآیند است که باید دیگران بگویند. برخی مواقع مردم احساس میکنند مجریها کار مجزایی میکنند. اما مجریان ما با تیم، همراه هستند. همه به هم کمک میکنیم و در تمام سالهایی که من کار کردم، همراهترین مجریها را از نظر ارائه در این برنامه داشتیم. تجربه کار با یوسف تیموری هم جالب بود شاید برخی تصور کنند کار با یک بازیگر سخت باشد اما هم یوسف هم ایمان در حین کار نکاتی را بیان میکنند که به ما در پیشبرد کار کمک میکند.
ماجرای زندگی لاکی از کجا کلید خورد؟
حضور فردی مثل یوسف تیموری کافی است تا تب و تاب مسابقه همزمان با هیجان، با طنز هم همراه شود. از خوش و بش کردن با تماشاچیان گرفته تا شوخیهای مخصوص خودش که از پسرش لاکی حرف بزند و فضای یک رقابت جدی را با شوخی همراه کند.
تیموری توانسته چاشنی طنز را به یک برنامه ورزشی اضافه کند. البته یک دقیقه هم یکجا بند نمیشود و گفتوگو با او چالشهای خاص خودش را دارد. اما همراه بودن و مهربانی همیشگیاش به کمکم میآید تا چند دقیقهای با او همکلام شود. تیموری در خصوص شیوه بیان طنز و بده بستانهایش با ایمان قیاسی به جام جم میگوید: وقتی پیشنهاد اجرای مسابقه را به من دادند، سر یک کار بودم که نتوانستم قبول کنم. مسابقه به دلیل پیش تولید زیادی که داشت قدری با وقفه همراه شد و دوباره پیشنهاد اجرا مطرح شد. به طور کلی تم ورزشی کار را دوست داشتم چون خودم ورزش میکنم. البته من نمیتوانم مثل مجریها کار کنم و مدلی که مطرح شد این بود که یک ترکیب متفاوت در کنارایمان قیاسی داشته باشیم که پیشنهاد خود تهیهکننده و سازمان بود. به نظرم این ترکیب، درست بود چون ایمان قیاسی خط جدی را جلو میبرد و من در حین اجرا، لحظات طنز ایجاد میکنم. تلاش کردیم وقتی شرکتکنندگان در حال رقابت هستند، ملاحظه آنها را کنیم تا وقفهای در رقابت ایجاد نشود. من دوست داشتم قدری این طنز در حین رقابت کمتر باشد چون ورزش میکنم ومیدانم احتمال حواس پرتی برای ورزشکاران وجود دارد و در عین حال، ایجاد وقفه باعث سرد شدن بدن ورزشکار و کم شدن انعطاف بدنیاش میشود. الان جای این طنز تا حدی جا افتاده وامیدوارم در فصلهای بعد تنوع این طنز بیشتر باشد. تلاش میکنیم در فصلهای بعد، طنز برنامه قدری متفاوت اما به همین شیوه باشد.
مدل اجرای او و قیاسی، در نوع خود یک تناقض تمام عیار است. تیموری درباره صحبتهایی که میانشان رد و بدل میشود، عنوان میکند: دیالوگهای بین من و آقای قیاسی، کلاً بداهه است. برخی موارد از طرف نویسنده پیشنهاد میشود و برخی هم، توسط خودمان است. سعی میکنیم این بداههها تا جایی باشد که چارچوب مسابقه بهم نریزند. خودم ابتدا با برخی پیشنهادهایی که برای این شوخیها و صحبت درباره لاکی(لاکپشت برنامه) مطرح میشد مخالفت میکردم اما بعد میدیدم که خیلی خوب از آن استقبال میشود و در برنامه نشسته است. در نهایت آیتمهای این چنینی را در سرعت بالا گرفتیم که به ورزشکاران هم آسیب نخورد. الان مسابقه قهرمان درست مثل یک سریال کمدی و یک مسابقه ورزشی است. در عین حال در میان مخاطبان، هم توجه نوجوانها را به خود جلب کرده و هم برای ورزشکاران جذاب است. از خوبیهای این برنامه این است که هم مخاطب خردسال یا نوجوان داریم و هم ورزشکاران، مخاطب برنامه هستند. قهرمان نسبت به مسابقههای دیگری که قبلاً در ایران داشتیم، یک سر و گردن بالاتر است.
این بازیگر تصریح میکند: من از ۱۳ سالگی وارد کار تئاتر شدم و آنجا با بچههایی آشنا شدم که هر کدام از یک نقطه ایران بودند. در عین حال دوستان مختلفی در سطح تهران پیدا کردم. با خلق و خوهای مختلف بزرگ شدم و دیگر نمیتوانم بگویم بچه یک محل هستم. مسأله دیگری که برای من مهم است، احترام به همه عقاید و سلیقههاست. وقتی در برنامه سال تحویل گفتم، نوروز باستانی را به شیعه، سنی، مسیحی ویهودی در سراسر دنیا تبریک میگویم، چیزی بود که از ته قلبم گفتم. من به واسطه اینکه بازیگر هستم و دوستان مختلفی دارم، با افراد مختلفی در ارتباط هستم و تلاش میکنم احترام همه را نگاه دارم. این از نظر خودم فراتر از خط قرمز است. چیزهایی که میگویم سانسور ندارد. هم رسانه ملی را خوب میشناسم و هم برایم مهم است که برخی مسائل را رعایت کنم.
پشت صحنه چه خبر است؟
از همان زمانی که وارد سوله ضبط برنامه میشوم، جزئیات پشت صحنه و مدیریت افرادی که آنجا هستند، برایم قابل توجه است. تنها چیزی که از یک مسابقه انتظار نداشتم این بود که چشمم به معماری ایرانی بیافتد و بعدها از قول یکی از عوامل تولید بشنوم که برگرفته از خانه کاشانیهاست. از قوس طاقهای پشت سر تماشاچیان گرفته تا بتهجقههایی که روی بیشتر تابلوها نقش بسته؛ همه نشان از آن دارد که قهرمان تلاش کرده یک مسابقه با استاندارد جهانی را با نمادهای ایرانی همراه کند. پشت صحنه خودش یک قصه جداست. از آرد سفیدی که برای دست شرکتکنندگان است تا برخی سازههایی که برای تمرین کردن است و میتوان آن را نمونه کوچکی از سازههای اصلی دانست. سوالی که شاید در همان ابتدای ورود برای خیلیها مطرح شود، حضور تعداد زیادی از نیروهای حراست است که ممکن است در ابتدا غریب به نظر برسد. کافی است کمی در پشت صحنه باشی تا متوجه شوی اگر همین نیروهای حراست نباشند، برقراری نظم بین افرادی که خود را مدعیان قهرمانی میدانند چقدر سخت است. درست مثل زمانی که یکی از آنها از دور رقابتها حذف و پذیرش آن برای تیم سخت میشود.
البته بخشی از نظم پشت صحنه مدیون برنامهریزیهایی است که تیم قهرمانان داشته و برای هر لحظه آن طراحی خاصی داشته است. درست مثل زمانی که ممکن است یک شرکتکننده از ادامه رقابتها حذف شود و تنش و هیجان درپشت صحنه بیشتر شود.
احمد ناصری پور مدیر تیم قهرمانان است که نفس به نفس با شرکتکنندگان همراه است. او در خصوص نحوه گزینش شرکتکنندگان در برنامه قهرمان به جامجم میگوید: برای فصل اول، شرایط مان گزینشی بود. ابتدا از طریق فدراسیونها جلو رفتیم و لیست قهرمانان رشتههای مختلف را به دست آوردیم؛ یعنی افرادی که مقام کشوری دارند. میخواستیم کیفیت برنامه به شکلی باشد که از همه رشتهها در برنامه حاضر باشند. این مساله را برای طراحی کلی آیتمها لازم داشتیم. برخی فدراسیونها خوب همراهی کردند و برخی هم چندان همراه نبودند. افرادی در برنامه قهرمان موفق میشوند که قدرت بدنی بالایی داشته باشند چون آیتمها نیاز به استقامت بدنی آنها دارد و ممکن است زمان زیادی از سازهها آویزان باشند. از طرفی وزن پایین هم باید داشته باشند. برخی ورزشکاران خیلی ما را شگفت زده کردند. باور نمیکردیم که ورزشکارانی به این خوبی در کشور داشته باشیم.
حضور قهرمانهای دیده نشده
یک نگاه ساده به شرکتکنندگان به خوبی نشان میدهد که اینجا خبری از قهرمانان عضلهای و تزریقکرده نیست. چهرهها و بدنها همه شبیه به همان چیزی است که همه جا میبینیم. البته پشت این چهرهها، قهرمانهایی نهفته است که تا قبل از مسابقه قهرمان، فرصتی برای بروز توانمندیهای خود نداشتهاند. قهرمانهایی از شهرها و روستاهای مختلف که فرصت دیده شدن نداشتهاند.
ناصری درباره حضور شرکتکنندگان از استانهای مختلف عنوان میکند: در مرحله بعد به شکل استانی و با معرفی ورزشکاران خوب در استان، ورود کردیم. تلاش کردیم از همه نقاط ایران شرکتکننده داشته باشیم و در تقسیمبندی انجام شده، تنها 40 درصدشان از شهرهای بزرگ بودند. جزء اهداف اصلی برنامه هم این بود که تمرکززدایی صورت گیرد و ورزشکارانی باشند که مهارت دارند. مثلا شرکت کنندهای از شادگان داشتیم که 5-6 سال با پای برهنه تمرین کرده است. برخی از شرکتکنندگان هم در مسابقات برون مرزی شرکت کرده بودند اما نامی از آنها مطرح نشده بود. گروهی که اینجا بیشتر توانستند موفق شوند سنگ نوردان بودند که ده نفر اول آنها را در این برنامه داشتیم. قهرمانهای این ورزش در کشورهای دیگر هم رده اول این مسابقات را در اختیار دارند.
وی میگوید: حدود 10 درصد از شرکت کنندگان ما از روستاها هستند. نگاهمان به ورزشهای باستانی هم بوده و تلاش کردیم ورزشهای ایرانی را در این مسابقه داشته باشیم. پیش از این، سه قسمت 15 ثانیهای زیرنویس فراخوان دادیم که ده هزار شرکت کننده متفاوت به ما درخواست حضور دادند. نزدیک به 40 هزار پیامک داشتیم که با پالایش صورت گرفته، به 10 هزار نفر رسیدیم تا برای سریهای بعد پالایش و تست را انجام دهیم. در نظر داریم که در فصلهای بعد، مسابقه را بیشتر به سمت بینالمللی شدن ببریم. با کشورهایی مثل کره و روسیه صحبت کردیم تا به صورت مستقیم، تیمهایی از کشورهای مختلف داشته باشیم و برگزیدگان ایران با آنها وارد رقابت شوند. میتوانیم این نوید را بدهیم که در سریهای بعد، قهرمانهای رقابتهای نینجاوریر را هم در قهرمان داشته باشیم. همین حالا هم از کشورهایی مثل افغانستان و عراق شرکت کننده داریم ولی قواره مسابقه هنوز بینالمللی نشده است.
همذاتپنداری مخاطب
ناصری تصریح میکند: ما در بخش اول مسابقه، در نظر داشتیم که همذات پنداری با مخاطب صورت گیرد. ابتدای کار افرادی وارد میشدند که در نگاه اول خیلی ویژگی خاصی از آن نمیدیدیم اما از مسابقه نتیجه میگرفت. این مساله جزء اهداف برنامه است که سراسر کشور را برای فرهنگسازی و تبلیغ ورزش درگیر کند. تلاش کردیم هم در ورزش و هم در آمادگی جسمانی این هم ذات پنداری را ایجاد کنیم. در سنین مختلف شرکت کننده داشتیم. بازه سنی را متنوع گرفتیم. این برنامه به شدت نیاز به آمادگی جسمانی بالایی دارد. فینالیستهایمان 5-6 ساعت در روز و در چند بازه زمانی تمرین میکنند تا این آمادگی را حفظ کنند. اینجا آیتمی داریم که فرد ممکن است با چند انگشت در ارتفاع 4 متری آویزان است. یعنی از عضلات انگشت و دست موضوعیت دارد تا دیگر اعضای بدن. البته ورزشکاری هم آوردیم که 7-8 سالی است ورزش میکند و شاید آمادگی جسمانی بالایی نداشته باشد اما به عنوان شوی تلویزیونی او را هم نگاه داشتیم. این پهنه را دیدیم که کل کشور را درگیر و تشویق به ورزش کنیم. ما الان مخاطبان بسیاری داریم که نوجوان هستند. از سنین 10 تا 18 سال، هم دختر و هم پسر، بیشترین مخاطبان ما هستند. این برای ما مهم بود که اگر فردی یک سال است ورزش میکند، ناامید از حضور در قهرمان نشود. در عین حال قهرمانها هم انگیزه حضور داشته باشند.
وی در خصوص دلیل حضور قهرمان رشتههای مختلف در این برنامه میگوید: شرکت کنندگان این برنامه، رقابت را دوست دارند و در عین حال، کیفیت مسابقه آنها را درگیر کرده است. من به صورت مستقیم با بدنه اجتماعی این مسابقه طرف هستم و میبینم که شکل ظاهری مسابقه و کیفیت آن، بچهها را درگیر خود کرده است. در عین حال حضور قهرمانها در برخی رشتههای ورزشی باعث میشود سرآمدهای رشتههای دیگر ورزشی هم در این برنامه وارد شوند. در عین حال رقابت شرکت کنندگان از گروههای ورزشی مختلف، باعث ارزیابی آنها در مقابل هم میشود. خیلی از شرکت کنندگان میگویند که قهرمان برایشان بسیار جذاب است. نکته دیگر این است که در این مسابقه ورزشکاران خودشان با خودشان مسابقه میدهند. یعنی هر چقدر آمادگی جسمانی شان بالاتر باشد، نتیجه بهتری از خودشان میگیرند. اینکه متوجه توانمندی خودشان میشوند هم برایشان جذاب است. یعنی در مجموع سه موضوع باعث جذابیت مسابقه میشود: فرم و شکل مسابقه، رقابت با رشتههای مختلف و به چالش کشیدن خودشان.
ناصری در خصوص نحوه مدیریت هیجانات در برنامه هم عنوان میکند: بخشی از آن به دلیل تجربه ما با آدمهاست. بخشی هم به این دلیل است که ما با شرکت کننده دوست شده و وارد خانواده اش میشویم. به همین خاطر، چالش ورزشکاران در نهایت به خود من بازمیگردد. به طور کلی جدی با بچهها برخورد میکنم چون مسابقه جدی است. نکته دیگر این است که جوانهای ایرانی تنها هستند. به خصوص به قهرمانها کمتر رسیدگی شده است. ما از این تنهایی استفاده کردیم تا کنارشان باشیم. بچهها دلگرمی ندارند و اینجا همان دلگرمی را گرفتهاند. گاهی وقتی از یک آیتم بیرون میآیند، اول به من نگاه میکنند تا واکنش من را ببینند. من برایشان دلگرمی شدهام.
یک مسابقه کاملا ایرانی
حسین نیرومند جانشین تهیه و مدیر هنری برنامه قهرمان است. او پیش از این، تجربه حضور در تهیه و تولید تاکشوهای تلویزیونی را داشته است. در برنامه قهرمان هم از ابتدا در طراحی و پژوهشهای مربوط به برنامه حاضر بوده و حالا در قامت مدیرهنری و جانشین تهیه، در کنار تیم است. او در خصوص چالشهای ساخت برنامه قهرمان به جام جم میگوید: حدود دو سال پیشتولید قهرمان زمان برد. فاز تحقیق پژوهش خیلی قوی داشتیم. این مسابقه، برگرفته از یک نمونه موفق خارجی است که حدود ۱۷-۱۸ سال است در کشورهایی مثل ژاپن، اتریش و اسپانیا در حال برگزاری است. هر کشوری هم که این مسابقه را به سمت کشور خود برده، تلاش کرده آن را به اقلیم و فرهنگ خود بیامیزد. ما هم در اینجا تمام تلاش خود را کردیم که مسابقه را به فرهنگ ایرانی نزدیک کنیم.
وی در خصوص شیوه نزدیک کردن این مسابقه به فرهنگ ایرانی، تصریح میکند: تلاش کردیم تا جایی که امکانش باشد، خانواده در کنار خط – و در کنار شرکتکنندگان- حضور داشته باشند و دلگرمی لازم را به آنها ارائه کنند. حتی در مصاحبههای پشت صحنه که انجام میدهیم، نقش خانواده را بسیار پررنگ کردیم. در بحث محتوایی و در پلاتوی مجریان هم مسأله فرزندآوری و ازدواج را به شکل برجستهای ارائه میکنیم. حتی ما این مسأله را در طراحی آیتمها هم لحاظ کردهایم. به طوری که آیتمی به نام دار قالی داشتیم که درست مثل دار قالی طراحی شده و روال آن را بیان کرده بودیم. از طرفی هم تلاش کردیم نمادهای ایرانی را در بخش گرافیکی به شکل ویژه نشان دهیم. در پشت صحنه هم از طرحهایی مثل بته جقه استفاده کردیم. حتی در استیج اصلی از معماری کهن ایرانی استفاده شده و منبع آن، خانه کاشانیهاست. طرحهایی که روی تراسهایمان است، بته جقه و طرح کاشیها را دارد. تلاش کردیم مفهوم ایرانی بودن را ریز به ریز القا کنیم.
انتقال مفاهیم ایرانی از هر استان
نیرومند تأکید میکند که تلاش شده در پشت صحنه و روی صحنه، به لحاظ محتوایی و گرافیکی، به فرهنگ ایرانی ارجاع داده شود. او تصریح میکند: در حوزه شرکتکنندگان هم تلاش کردیم افراد بومی را انتخاب و از تهران تمرکززدایی کنیم. به نوعی فرهنگ و اقلیم هر استان را از طریق شرکتکنندگان به مخاطب منتقل کردیم. در حقیقت فرصتهای برابر از طریق مسابقه قهرمان برای همه افراد ایجاد شد.
وی به برخی برنامههای خاص طراحی شده از سوی تیم قهرمان برای حضور استعدادها از استانهای مختلف اشاره کرده و میگوید: ما یک نقشه داشتیم که مشخص میکردیم از هر استان و منطقه، چند شرکتکننده حضور دارند. وقتی احساس میکردیم که خلاء حضور برخی استانها وجود دارد، به صورت خاص به سمت آنجا رفته و استعدادیابی میکردیم تا تمام کشور را پوشش دهیم.
نیرومند در خصوص گروهی شدن رقابت در مرحله فینال هم میگوید: تلاش کردیم این مسأله به شکل درست اجرایی شود. برای همین ۱۴ تا ۱۵ روش مختلف برای گروهی شدن رقابتها طراحی، تست و بررسی کردیم. در نهایت به این شیوه رسیدیم که هر شرکتکننده به شکل یارکشی، سه نفر از شرکتکنندگان دیگر را زیرگروه خود قرار دهد. میخواستیم نقش کاپیتان در نتیجه نهایی، بیشتر باشد. یعنی شرکتکنندگان در یک شب و کاپیتانها در شب دیگری رقابت کنند. در نهایت اگر کاپیتان زیرگروهها را شکست دهد و زمان بهتری داشته باشد، تعیین برنده به عهده خود اوست اما یک تیم به او کمک کرده است.
وی در خصوص حمایت از برگزیدگان هم تصریح میکند: صد درصد برنامه داریم که برگزیدگان را به تیمهای ملی مختلف معرفی کنیم. این بستر را تلویزیون فراهم کرده و معتقد است که چنین مدیومی میتواند به دیده شدن آنها کمک کند. گاهی ورزشکاران واترپلو که کمتر پخش تلویزیونی داشتند، بیشتر از فراخوان ما برای شرکت در برنامه استقبال میکردند. برنامه قهرمان با وزارت ورزش و جوانان و تیمهای ملی مختلف صحبت کرده و تفاهمنامههای لازم را امضا کرده تا برگزیدگان را به آنها معرفی کنیم. حتی با فدراسیونهای ورزشهای رزمی صحبت کردیم تا این برگزیدگان در اردوهای آمادهسازی و انتخابی تیم ملی شرکت کنند. در عین حال خودمان هم در فصلهای بعدی قهرمان از آنها استفاده میکنیم.
نیرومند ادامه میدهد: در خود مسابقه نینجاوَریر که منبع اصلی برنامه است، برگزیدگان فصلهای قبلی به شکل کوچ-مربی حضور دارند و همین حضور آنها با توجه به ارتباطی که مخاطب با آنها برقرار کرده، تأثیر خود را میگذارد. در واقع حضور آنها برای مخاطب بسیار جذاب است. قهرمان، تنها مسابقهای در ایران است که با این وسعت برگزار میشود. اینجا هم بزرگترین استودیوی این دور تلویزیون بعد از انقلاب است. پشت صحنه بزرگی هم برای این برنامه داریم.
نحوه بازسازی دکور برنامه قهرمان
وی در خصوص ساخت و تغییرات دکور که به شکل صد درصد ایرانی است، می گوید: ما در دو سالی که برای پیشتولید کار میکردیم، متوجه شدیم که حداقل به ۳ هزار متر مربع برای ساخت دکور نیاز داریم. سولههای مختلفی را در تهران و کیش بررسی کردیم. گاهی مساحت موردنظر و گاهی ارتفاع درست را نداشت. گاهی نیاز به ستونهای متعددی داشت که وزن سازههای سنگین آویزان از سقف را تحمل کند. تمام بازیهای ما در ارتفاع ۹ متر بود. برای همین مجبور شدیم اتصالات سقف سوله – ارتفاع اولیه سوله ۴ متر بود – و دستگاههای هواسازش را باز کنیم که حدود ۵ ماه زمان از ما گرفت. ساختار موادی که برای تراسهای صحنه استفاده کردیم در ایران بود. ابتدا با چند شرکت برای این کار صحبت کردیم اما متریال آنها در تست مقاومت، نتوانست وزنی که میخواستیم را تحمل کند. به طور کلی باید بگویم که صد درصد دکور این برنامه را خودمان ساختیم. یعنی آلیاژ به کار رفته و نصب آنها توسط مهندسان ایرانی صورت گرفته است.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
فؤاد ایزدی، کارشناس حوزه روابط بینالملل در گفتوگو با «جامجم» تشریح کرد
در گفتوگوی «جامجم» با پژوهشگر حوزه ارتباطات و رسانه عنوان شد