حوادث بین الملل؛ کالیفرنیای آمریکا

بازداشت مردی که همسرش را زنده به گور می کرد

حوادث خوزستان؛ قتل

ناگفته‌های دردناک مادر ملیکا از زنده به گور شدن دخترش؛ قاتل دختر ۸ ساله در اعترافات خود چه گفت؟

دختر ۸ ساله در هفتکل خوزستان زنده به گور شد. وقتی خاک روی ملیکا می‌ریخت او حتی نای ناله نداشت.
کد خبر: ۱۲۹۴۸۲۷

به گزارش گروه حوادث  جام جم آنلاین از باشگاه خبرنگاران جوان،  سه سال قبل، در کوچه پس کوچه‌های خاکی هفتکل خوزستان، بازی کودکانه‌ای رنگ جنایت گرفت. قتل باورنکردنی، تلخ و دردناک که در آن ملیکای ۸ ساله توسط یکی از پسربچه‌های روستا زنده به گور شد.

آن روز یک چشم رضای ۱۳ ساله، به برق گوشواره‌های ملیکا بود و چشم دیگرش به دوچرخه خراب خود که گوشه حیاط خانه شان افتاده بود.

همین کافی بود که پسرک نقشه سرقت گوشواره‌های ملیکا را بکشد. اما پایان تلخ نقشه سرقت به جنایتی هولناک ختم شد.

ناگفته‌های دردناک مادر ملیکا از زنده به گور شدن دخترش؛ قاتل دختر ۸ ساله در اعترافات خود چه گفت؟

شوق بازی ملیکا لطفی را به خانه دوستش کشاند
خورشید کم کم داشت پایین می‌رفت و گرد نارنجی و طلایی روی پشت بام خانه‌های هفتکل خوزستان پاشیده شده بود که مادر ملیکا متوجه غیبت دخترکش شد.

سراسیمه در میان کوچه‌های شهر می‌دوید و صدای فریاد‌های مضطربش، اهالی را به کوچه کشانده بود.«عصر آن روز ملیکا مثل خیلی روز‌های دیگر برای بازی به کوچه رفت.»

مادر ملیکا صحبتش را در مورد آخرین روز زندگی کوتاه فرزند دلبندش با این جمله آغاز می‌کند و در ادامه می‌گوید: «محرم بود و فقط سه روز از زمانی که ملیکای من به کلاس سوم دبستان رفته بود می‌گذشت. هر روز بعد از ظهر بچه‌ها همراه مادرهایشان به کوچه و خیابان می‌آمدند و بازی می‌کردند. در شهر ما شرایط با شهر‌های بزرگ فرق دارد. تا به حال هیچ جنایتی رخ نداده بود. اما اینکه بچه‌ها به کوچه می‌روند و بازی می‌کنند برای خیلی از شهرنشین‌ها قابل درک نبود و بعد از این حادثه ما را قضاوت کردند.»

او در ادامه می‌گوید: «آن روز هم مثل خیلی روز‌های دیگر ملیکا برای بازی به کوچه رفت و مادر من هم همراه او رفت تا مراقبش باشد. در شهر ما تعداد بچه‌ها کم بود. ملیکا هم یک دختر پر شور بود که بازی را خیلی دوست داشت. وقتی دیده بود هم بازی هایش نزدیک خانه مان نیستند به مادرم گفته بود که می‌خواهد دنبال یکی از دوستانش برود تا با هم بازی کنند. خانه آن دوستش نزدیک خانه ما بود و ملیکا و دوستش در مدرسه با هم قرار گذاشته بودند که عصر در کوچه بازی کنند. اما آن روز دوست ملیکا خواب بود. برای همین دختر من بی اجازه و بدون اطلاع من به خانه یکی دیگر از دوستانش رفته بود تا بالاخره بتواند یک هم بازی پیدا کند.»

مادر ملیکا لطفی گلایه دارد از اینکه علت مراجعه دخترش به خانه دوست خود بازی با تبلت عنوان شده بوده است: «بعد از این حادثه‌ای برخی گفته بودند که ملیکا به شوق بازی با تبلت دوستش به خانه آن‌ها رفته بود، اما این واقعیت نداشت. ملیکا تبلت داشت و هیچ کم وکسری نداشت. او فقط می‌خواست برای بازی کودکانه اش هم بازی داشته باشد.»

ناپدید شدن ملیکا لطفی در هفتکل
نزدیک غروب که شد، مادر ملیکا لطفی متوجه غیبت دختربچه خود شد و سراسیمه همه شهر را گشت. ازسر و صدای او همه اهالی متوجه گم شدن ملیکا شدند: «به خانه دوست ملیکا رفتم. او گفت ملیکا به خانه شان رفته بوده و با هم حدود یک ربع بازی کرده بودند. بعد ملیکا به دوستش گفته بود که باید به خانه مان برگردم، چون مامانم من را دعوا می‌کند. دوست ملیکا می‌گفت که خیلی وقت است ملیکا از او جدا شده بوده است و قبل از خداحافظی از او خواسته بود تا جایی از مسیر همراهش برود، چون می‌ترسید تنهایی راه خانه را پیش بگیرد. بعد که از دور چشمش به خانه افتاده بود به دوستش گفته بود که می‌تواند بقیه راه را تنهایی بیاید. اما همان موقع دخترم ناپدید شد.»

همان موقع یکی از همسایه‌ها به من گفت به خانه رضا هم سری بزنم. او پسری ۱۳ ساله یکی از همسایه‌ها بود و دو برادر کوچک داشت. می‌گفتند شاید ملیکا برای بازی به خانه آن‌ها رفته باشد. من هم مقابل در خانه شان رفتم و در زدم. لای در باز بود، اما کسی جواب نداد. بعدا رضا در اعترافات خود گفته بود وقتی مادر ملیکا مقابل خانه مان آمد من در حمام بودم و داشتم بعداز دفن کردن ملیکا، رخت و لباس‌های خاکی ام را می‌شستم.»

ناگفته‌های دردناک مادر ملیکا از زنده به گور شدن دخترش؛ قاتل دختر ۸ ساله در اعترافات خود چه گفت؟

پلیس جسد دفن شده ملیکا لطفی را پیدا کرد
غیبت ملیکا لطفی که طولانی شد، ماموران پلیس در جریان ماجرا قرار گرفتند و تحقیقات خود را در محل مفقود شدن او آغاز کردند.

مادر ملیکا لطفی در ادامه گفت: «تنها حدسی که ان موقع به ذهن من می‌رسید این بود که شاید یک معتاد برای استعمال مواد مخدر، به جایی خلوت از شهر آمده و ملیکا را ربوده باشد. یکی از همسایه‌ها هم می‌گفت که یک ماشین ناشناس دیده که از همان حوالی محل بازی بچه‌ها عبور کرده است. آن اطراف را گشتیم و یک لنگه دم پایی ملیکا را پیدا کردیم. دیگر تقریبا مطمئن شده بودیم که دخترم را ربوده اند. برای همین من برای پیدا کردن ردی از دخترم با ماشین یکی از اقوام اطراف شهر را می‌گشتیم و پدر ملیکا هم سمت دیگر شهر را می‌گشت.»

در همان حال ماموران پلیس هم برای پیدا کردن ردی از ملیکا مشغول بررسی محل مفقود شدن او شدند. ماموران وارد اتاقک مخروبه‌ای در نزدیکی محل ناپدید شدن ملیکا شدند و متوجه شدند که خاک کف آنجا به تازگی زیر و رو شده است. برای همین زمین را کندند و جسد دختر بچه را که زنده به گور شده بود بیرون کشیدند.

مادر لطفی در ادامه گفت: «در نظریه پزشکی قانونی آمده بود که ملیکا موقع دفن شدن در خاک زنده بوده است. همیشه با خودم فکر می‌کنم که وقتی من در حال گشت زنی در محل بودم و با فریاد ملیکا را صدا می‌زدم، شاید دخترم صدای من را شنیده باشد.»

قاتل ۱۳ ساله ملیکا لطفی دستگیر شد
تنها کسانی که خانواده ملیکا لطفی به آن‌ها مظنون شدند، معتادان منطقه بودند. پلیس تعدادی از آن‌ها را دستگیر کرد و مورد بازجویی قرار داد.

یکی از آن‌ها سرنخی به دست ماموران پلیس داد که همان باعث شد راز ماجرا گشوده شود. مادر ملیکا لطفی در توضیح نحوه دستگیری قاتل دخترش می‌گوید: «یکی از مظنونین پرونده به پلیس گفته بود که آن روز در همان حوالی رضا را دیده بوده که پرسه می‌زده است. فرد مظنون یک گاری همراه داشته و رضا به او گفته بود میشود گاری را به من قرض بدهی؟ که او قرض نداده بود. نمی‌دانم رضا چه فکری در سرش داشت. شاید می‌خواست جسد ملیکا را در دره بیندازد. اما به هر حال همین اظهارات آن مظنون باعث شد که ماموران پلیس رضا را مورد بازجویی قرار دهند.»

نوجوان قاتل ملیکا لطفی که در بازجویی‌های اول از بیان حقیقت طفره می‌رفت بالاخره پرده از راز جنایت هولناک خود برداشت و به قتل ملیکا لطفی اعتراف کرد.

اعترافات قاتل
مادر ملیکا لطفی در ادامه می‌گوید: «رضا در اعترافات خود گفته بود که از قبل گوشواره‌های ملیکا را دیده بود و نقشه کشیده بود که آن را سرقت کند. آن روز وقتی ملیکا از دوستش جدا شد، رضا در جایی پنهان شده بود و ملیکا را صدا زده بود. بعد گفته بود چند تا از بچه‌ها دارند کمی آن طرف‌تر بازی می‌کنند و ملیکا وسوسه شده بود که همراه رضا برای بازی با دوستانش برود.»

رضا دختر بچه را به یک اتاقک مخروبه برده بود و گفته بود الان بچه‌ها اینجا می‌آیند تا بازی کنیم. اما یکدفعه در آنجا را بسته بود. وقتی دستش را سمت گوشواره‌های ملیکا برد، ملیکا لطفی جیغ و فریاد زد. رضا جلوی دهان و بینی او را گرفت تا صدایش در نیاید و دخترک بی حال روی زمین افتاد. رضا سریع گوشواره‌های او را در آورد. بعد با تصور اینکه او جان خود را از دست داده است، او را در گودالی که در زمین کنده بود دفن کرد.

مادر ملیکا لطفی در ادامه می‌گوید: «تصور اینکه دخترم در آن لحظات چقدر ترسیده بود و چه زجری کشیده بود قلبم را درد می‌آورد. رضا می‌گفت وقتی صدای داد و بیداد من را شنیده بود سریع رفته بود از خانه شان یک بیل آورده بود و زمین را کنده بود. بعد یک دست و یک پای ملیکا را روی زمین کشیده بود و او را در گودال انداخته بود. بعد هم روی دخترم خاک ریخته بود. رضا وقتی دیده بود که همسایه‌ها و ما به معتادان مظنون شده ایم و وقتی ماجرای ماشینی را که از آن محل عبور کرده بود شنیده بود، دم پایی ملیکا را در محل عبور ماشین انداخته بود تا ذهن دیگران را گمراه کند. او در اعترافات خود گفته بود می‌خواسته با پول گوشواره‌های ملیکا دوچرخه اش را تعمیر کند. اما نتوانسته بود گوشواره را بفروشد و فردای روز قتل ملیکا در راه مدرسه وقتی از فروش آن ناامید شده بود، گوشواره را تکه تکه کرده بود و در خیابان ریخته بود.»

قاتل ملیکا لطفی آزاد شد
دادگاه بعد از محاکمه رضا به اتهام قتل ملیکا لطفی، نظر به اینکه او در سن زیر هجده سال مرتکب قتل شد، متهم را به تحمل یک سال حبس و پرداخت دیه محکوم کرد. متهم که قبل از قطعی شدن حکم، با قید ضمانت آزاد بود بعد از نهایی شدن حکم به زندان رفت و آبان ماه امسال با اتمام دوران محکومیت برای همیشه از زندان خداحافظی کرد. این در حالی است که قاتل ملیکا لطفی هنوز دیه او را به خانواده اش پرداخت نکرده است.

قانون دریافت دیه از عاقله
محمدرضا زمانی علویجه وکیل دادگستری و کارشناس قضائی در توضیح شرایط قانونی در پرونده‌های مشابه پرونده ملیکا  گفت: «در شرایطی که متهم نابالغ مرتکب قتل شود، عاقله او مکلف به پرداخت دیه به اولیای دم می‌باشد. در این پرونده پدر متهم عاقله او است و ملزم به پرداخت دیه می‌باشد. در صورتی که وی ادعا می‌کند توانایی پرداخت دیه را ندارد، اولیای دم می‌توانند لیست اموال او را تهیه و به دادگاه ارائه کنند.»

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۲ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها