به گزارش گروه
حوادث جام جم آنلاین از باشگاه خبرنگاران جوان، رسیدگی به این پرونده از سال گذشته با مراجعه مردی به نام حمید به اداره پلیس آغاز شد. وی به مأموران گفت که همسرم را به قتل رساندهام. پس از اظهارات حمید، تیم جنایی راهی خانه آنها شد و جسد همسر وی را پیدا کرد.
در ادامه جسد به پزشکی قانونی منتقل و حمید بهعنوان متهم به قتل بازداشت شد. او در توضیح ماجرا به مأموران گفت: من شغل آزاد دارم و درآمدم هم خوب است و تا چندی قبل زندگی خوبی داشتیم. از یکی – دو ماه قبل حس کردم که هنگامه با مرد بیگانهای در ارتباط است. روز حادثه برای خرید اجناس مغازهام به بازار رفته بودم و چند باری هم با همسرم تلفنی صحبت کردم البته دو بار هم تلفنش اشغال بود و میگفت که با مادرش صحبت میکند. در مسیر برگشت به مغازهام بودم که دخترم تماس گرفت و گفت که، چون معلمش نیامده تعطیل شدهاند و از من خواست که به دنبالش بروم. من هم به دنبالش رفتم و او را به خانه رساندم. دقایقی از حضورم نگذشته بود که تلفن همراه همسرم زنگ خورد، اما هنگامه جواب تلفنش را نداد و همین مسأله باعث شد به او شک کنم. از او پرسیدم چرا تلفنت را جواب نمیدهی که گفت بعداً خودم تماس میگیرم. به سراغ تلفنش رفتم و دیدم که شماره تماس گیرنده ناآشناست و فهمیدم که او به من خیانت کرده است و به همین خاطر از دستش عصبانی شدم و با او دعوا کردم.
وی در ادامه افزود: من به هنگامه حق طلاق داده بودم و همان موقع به او گفتم که تو میتوانستی از من جدا شوی و بعد هرکاری خواستی بکنی، اما او به جای جواب قانع کننده فقط سکوت کرده بود و اشک میریخت من هم آنقدر عصبانی شدم که خفهاش کردم و به اداره پلیس رفتم و خودم را معرفی کردم؛ البته به خاطر اینکه دخترم شاهد این ماجرا بود خیلی ناراحتم.
پس از اظهارات متهم مأموران ادعای او را مورد بررسی قرار دادند و معلوم شد که هنگامه خیانتی نکرده بلکه حمید مشکلات روحی – روانی دارد و به همین خاطر سال هاست که داروی اعصاب مصرف میکند.
از اینرو مأموران درباره داروهایی که متهم مصرف میکند از او سؤالاتی پرسیدند که او در پاسخ گفت: من سال هاست افسردگی دارم. به همین خاطر هم حق طلاق را به همسرم داده بودم تا اگر حالم بد شد او فرزندمان را بردارد و برود و من نتوانم به آنها آسیبی بزنم.
در ادامه رسیدگی به این پرونده، بازپرس روانپزشک معالج حمید را احضار کرد و او در وصف حال متهم گفت: حمید سالهای زیادی است که بیماری دوقطبی دارد اگر داروهایش را مصرف نکند وضعیت روحی اش حاد میشود، طی چند ماه گذشته همسرش چندباری به مطبم آمد و از بدبینی و شکاک بودن او انتقاد میکرد که من هم برایش توضیح دادم که ویژگی بیماران دوقطبی به همین صورت است و معمولاً آنها به اطرافیانشان بدبین هستند.
متهم در آخرین دفاعیاتش پیش از محاکمه به بازپرس پرونده گفت: من اشتباه کردم و همسرم زن پاکدامنی بود و من به خاطر بیماری دست به این کار زدم و حالا هم به شدت پشیمانم.
سپس خانواده مقتول به دادسرا احضار شدند و درخواست قصاص کردند و همچنین از طرف فرزند خردسال متهم نیز شکایتی ثبت شد.
این درحالی است که پزشکی قانونی تأیید کرد متهم دچار بیماری اختلال دوقطبی است، اما او را مسئول اعمال خودش دانست. به این ترتیب پرونده کیفرخواست علیه متهم صادر و برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد تا محاکمه شود.