
به گزارش جام جم آنلاین به نقل نمناک ، یکی از اشعار زیبای عبید زاکانی قصه ی درد دل نام دارد که بسیار زیبا و دلنیشین است. شما را دعوت میکنیم این شعر زیبا را ملاحظه نمایید.
قصه ی درد دل و غصهٔ شبهای دراز
صورتی نیست که جائی بتوان گفتن باز
محرمی نیست که با او به کنار آرم روز
مونسی نیست که با وی به میان آرم راز
در غم و خواری از آنم که ندارم غمخوار
دم فرو بسته از آنم که ندارم دمساز
خود چه شامیست شقاوت که ندارد انجام
یا چه صبحست سعادت که ندارد آغاز
بی نیازی ندهد دهر خدایا تو بده
سازگاری نکند خلق خدایا تو بساز
از سر لطف دل خستهٔ بیچاره عبید
بنواز ای کرم عام تو بیچاره نواز
خواجه نظام الدین عبیدالله زاکانی شاعر و لطیفه پرداز نامدارایران در قرن هشتم هجری است. وی ازخاندان زاکانیان بوده و زاکانیان تیره ای از اعراب هستند که به قزوین مهاجرت کرده و آنجا ساکن شده بودند.وی در حدود سالهای 771 و 772 هجری قمری زندگی را بدرود گفت. از آثار برگزیدهٔ او می توان به مثنوی عشاقنامه، کتاب اخلاق الاشراف، ریش نامه، صد پند ، لطایف و ظرایف ، رسالهٔ دلگشا و بالاخره منظومهٔ معروف موش و گربه اشاره کرد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
عضو شورای خانواده و زنان شورای عالی انقلاب فرهنگی در گفتوگو با «جام جم» مطرح کرد
در گفتوگو با گردآورنده کتاب «قصه جریحهدار شد» مطرح شد
ناصر ابراهیمی در گفت و گو با جام جم آنلاین؛
گفتوگو با محمد خیراندیش در حاشیه اختتامیه جشنواره بینالمللی فیلم ۱۰۰