تحلیلی بر سریال و شخصیت های زمین گرم از منظر روانشناسی

پخش مجموعه تلویزیونی «زمین گرم » و محور قرار دادن خانواده در سیر داستانش ، بهانه ای شد تا این سریال از منظری جدی تر و دغدغه ای ارزشمندتر مورد بررسی قرار گیرد.
کد خبر: ۱۲۷۹۴۳۰

تحلیلی بر سریال و شخصیت های زمین گرم از منظر روانشناسی

 

«خانواده اولین و مهمترین رکن جامعه است» این گزاره را شاید بارها شنیده باشیم از اولین دروس علوم اجتماعی در دبستان تا اولین آموزش های تعلیمات دینی و حتی تخصصی ترین و ریشه ای ترین تئوری های روان شناختی. اما آنقدر که شنیده یا خوانده ایم کمتر به ابعاد و لایه های این گزاره مهم در نظام آموزشی و حتی صداوسیما اشاره شده است.

شاید در فرایند فرهنگ‌سازی و باورپذیری بیشترین نقش را صداوسیما داشته باشد که هرروز صدا و تصویر آن در خانه های ما جریان دارد؛ درنتیجه نقش موثری در نگاه افراد به خانواده و یا هر سوژه و موضوعی می تواند داشته باشد. مسأله ما اینجا «خانواده» است اولین تعاملات ما در بستر آن شکل می گیرد و روانشناسان و محققان مختلف، مشکلات رفتاری و انحرافات افراد را بیشتر به ریشه ای در گذشته و کودکی شان ربط داده اند.

پخش مجموعه تلویزیونی «زمین گرم » و محور قرار دادن خانواده در سیر داستانش ، بهانه ای شد تا این سریال از منظری جدی تر و دغدغه ای ارزشمندتر مورد بررسی قرار گیرد.

بنظر می رسد سریال زمین گرم که اخیرا پخش آن در تلویزیون به اتمام رسید قصد داشته است با نمایش تقابل بین دو نوع خانواده و محیط اجتماعی سالم و ناسالم به همراه باور و فرهنگ حاکم بر هرکدام از آنها به اهمیت خانواده و محیط زندگی در شکل گیری شخصیت افراد بپردازد.

علیار با بازی صادق برقعی و یارعلی با بازی علیرضا خمسه دو کاراکتر کلیدی سریال بودند که با نمایش زندگی آنها در روستا و فرهنگ شان به نقش روحیه ی همراهی، مشورت، تعهد، مسئولیت پذیری و محبت بین افراد یک خانواده و جامعه ارجاع داده می شود. تصویری که در رشد شخصیتی مثل علیار تاکید می کند که فردی مسئولیت پذیر با شخصیتی اجتماعی و کارامد است و اینکه در این فرهنگ افراد درهنگام بوجود امدن مشکلات به همدیگر کمک می کنند. در مقابل اصلان با بازی کامران تفتی برادرعلیار است که در محیط دیگری بزرگ می شود.

او با پدرش در خانواده ای بزرگ شده که پدر خانواده یا همان استوار همه چیز را فدای رسیدن به خواسته های خود ازجمله پول و ثروت میکند و خانواده ی پسر و عروسش را دچار مشکلات بیشماری می کند که منجر به از هم پاشیدگی زندگی پسرش و نابودی خانواده عروسش می شود .

شخصیت اصلان در چنین محیطی شکل می گیرد که از دیدگاه سالوادور مینوچین روانشناسی که در حوزه درمانگری خانواده جایگاه مهمی دارد، این خانواده دارای «مرزهای اشفته و درهم تنیده» است؛ به این معنا که تعاملات اعضا با یکدیگر بسیار ناسالم و بدون هویت شخصی است.

اعضا نسبت به یکدیگر احساس تعلق شدید و ناسالم دارند که منجر به وابستگی ناسالم می شود. اعضای خانواده در کار همدیگر دخالت می‌کنند. نسبت به هر تغییری در فضای روانی و عاطفی حاکم بر خانواده شدیدا و به سرعت واکنش نشان می دهند. درنتیجه مرزبندی اعضای خانواده واضح نیست و آنها به شکل غیر منطقی و ناسالم درگیر در مسائل، مشکلات و حتی زندگی شخصی یکدیگر هستند به طوریکه استقلال فردی اعضا از دست می رود.

بوئن درمانگر حوزه خانواده معتقد است در چنین خانواده ای «به اندازه کافی تمایز بین فردی و تفکیک اعضا از یکدیگر رخ نداده است»؛ یعنی اعضای خانواده نمی توانند به طور مستقل از یکدیگر عمل کنند. در چنین شرایطی که فرد نتواند مستقلانه، آگاهانه و به دور از شرایط آشفته روانی تصمیم گیری کند درنتیجه به خوبی به شناخت لازم از خود و خواسته هایش نمی رسد. و هنگام اختلافات و تعارضات نمی تواند به درستی به احقاق حق خود بپردازد و اینجاست که اصلان هر آنچه پدر می گوید را بی چون و چرا انجام می دهد و خانواده ی خود را نیز فدای رفتارهای خوخواهانه و مستبدانه ی پدر می کند.

مقاله «تدوین مدل خانواده سالم بر اساس دیدگاه متخصصان خانواده» به نقل از فیشر و اشپرانکل بیان میکند که «از عده ای درمانگر خواسته شد خانواده سالم را توصیف کنند، درمانگران خانواده سالم را به عنوان خانواده حمایتی توصیف کردند که اعضا در درون خانواده احساس ایمنی و ارزشمندی میکنند، همچنین اعضای خانواده با یک روش ارتباطی باز می توانند مباحث مهم خویش را با یکدیگر مطرح کنند.»

اتفاقی که طی داستان دیده می شد فروغ در خانواده اولیه اش با اصلان و نیز اتنه با همسری معتاد و عصبی دچار مشکلات روحی و تعارضاتی بسیاری شدند و همچنین احساس ایمنی و خود ارزشمندی شان که بر اساس نظریه مزلو جزو 5 نیاز اساسی هر فردی است زیر پا گذاشته شد و هرکدام مجبور به ترک خانه ی اصلی خود شدند.

از طرفی در مورد نحوه ارتباط دیده می شد تصمیمات مهم بین علیار و یارعلی به اشتراک گذاشته می شود و درمورد ان بحث و گفتگو می شود و بعد از تصمیم گیری کنار یکدیگر تا اجرایی کردن تصمیم می¬مانند.

یکی دیگر از ملاک های خانواده سالم امکان تغییر و انعطاف پذیری است. شاید بتوان نقطه ی عطف داستان زمین گرم را نیز همین موضوع دانست. حضور فروغ در یک خانواده پر تعارض از او فردی ضد اجتماع ساخته بود که برای حفظ بقای خود و فرزندش حاضر بود دست به هرکاری از جمله دزدی بزند. و از انجا که نتوانسته بود از صمیمی ترین و نزدیک ترین اعضای خانواده اش یعنی برادر، شوهر و پدرشوهرش محبت و تعامل مسئولانه ببیند؛ به تمام افراد اطرافش بی اعتماد شده بود و همه ی اطرافیانش را با خط کش معیارهای گذشته اش می سنجید و نصایح عاقلانه و محبت افراد جدیدی که وارد زندگی اش میشدند را قبول نمی کرد.

زمانی که فروغ وارد خانواده علیار نمادی از خانواده سالم در سریال شد؛ پس از کش و قوس های فراوان کم کم توانست خودش را باز یابد و با توجه به خانواده ی کارامدی که در آن قرار گرفت به سمت شخصیتی اجتماعی ، کارامد و مسئولیت پذیر پیش رفت . البته تغییر محیط و خانواده به راحتی باعث تغییر شخصیت نمی شود. زیرا باورهای ساخته شده در ذهن طی سال ها ، گاه چنان اثر محکمی بر شخصیت دارند که تاثیر آن در برخی موارد تا اخر عمر با ماست. اما نکته ی مهم در تحقیقات روانشناسی این است که آگاهی از موارد تاثیر گذار در خانواده و رجوع به متخصصین خانواده درمانگر می تواند تا حد زیادی باعث کنترل، مهار و کاهش آثار مخرب نحوه تربیت نادرست یا محیط ناکارامد شود.

همچنین از دیگر ویژگی های خانواده سالم به نقش باورهای مذهبی در شکل گیری شخصیت افراد می توان اشاره کرد که در خانواده یارعلی به خوبی دیده میشد.
فروغ نماد دسته ای از افراد در جامعه معرفی شده است که در محیطی نامناسب رشد کردند و با وجود داشتن ازدواجی نامناسب و تعارضات و درگیری های بسیار، اما با یکسری انتخاب و تصمیم گیری شخصی توانستند تا حد زیادی وجوه شخصیتی خود را تغیر دهند و با وجود چالش های بسیار، زندگی بهتری بسازند.

اگرچه انتظار می رفت نقطه ی اوج داستان که مسیر تغییر شخصیت فروغ و نمایش تاثیر خانواده بر اوست به شکل جزئی تری به نمایش گذاشته شود تا بیننده علل تغییر شخصیت فروغ به سمت فروغی اجتماعی ،سالم، با محبت، متعهد و مسئولیت پذیر که برای خانواده اش اهمیت قائل است و به ثباتی در شخصیت رسیده است را ملموس تر دریابد.

به طور مثال نحوه تعاملات علیار و فروغ ، احساس شادمانی باهم بودن، شکل ابراز محبت ، حمایت از همسر، احترام به یکدیگر، مرزبندی های مشخص بین یکدیگر، وقت گذاشتن برای خانواده، نحوه ایجاد محیط امن و آرام، چگونگی بخشیدن احساس خود ارزشمندی به همسر، برخورد مناسب هنگام وجود چالش در خانواده و مدیریت بحران مواردی است که بسیار قابل اهمیت در شکل گیری این تغیرات در فروغ است و بخشی از آنها به درستی تصویر شد.

زمین گرم با تاکید بر نقش خانواده و محیط برخی از تقابل های خانواده های کارامد و ناکارامد را به تصویر کشید که توانست بیننده را به فکر فرو برد که جای آن پیش از این در سریال های تلویزیونی خالی بود.

عارفه جامی - کارشناس ارشد مشاوره خانواده

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۱ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها