عامل جنایت مستانه به زندگی برگشت

به گزارش خبرنگار جام‌جم، شامگاه ششم خرداد سال 92 جدال چند پسر مست در پارک پردیسان به خون کشیده شد و در درگیری خونین پسر 25سال‌های به نام حسن کشته شد. با اعلام خبر درگیری خونین در پارک پردیسان، ماموران کلانتری مرزداران به محل درگیری رفتند و به پرس و جو پرداختند.
یکی از دوستان حسن به نام علی به پلیس گفت: همراه حسن و دو دوست دیگرم علی و شاهین برای تفریح به پارک پردیسان، رفته بودیم. آنجا مشروب خوردیم و مشغول قلیان کشیدن شدیم. حسن و شاهین با هم شوخی می‌کردند که شوخی آنها جدی شد و کار به دعوا کشید. آنها روی هم چاقو کشیدند. وساطت من و رضا هم برای آرام کردن آنها بی‌نتیجه ماند تا این‌که حسن غرق در خون روی زمین افتاد.
به دنبال اطلاعاتی که این پسر به پلیس داد ردیابی شاهین در دستور کار پلیس قرار گرفت. بررسی‌ها نشان می‌داد این پسر پس از جنایت به مکان نامعلومی گریخته است. سه شبانه روز از این ماجرا گذشته بود که پلیس دریافت شاهین در یک باغ در حاشیه کرج پنهان شده است. به این ترتیب این پسر 26ساله بازداشت شد و به کشتن دوستش در دعوای مستانه اعتراف کرد.
وی در شعبه 74دادگاه کیفری سابق استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و گفت وقتی دعوای ما بالا گرفت برای دفاع از خودم چاقو کشیدم. من مست بودم و حال طبیعی نداشتم و چیز زیادی از ماجرا به خاطر ندارم.
در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد و ادعای شاهین مبنی بر دفاع مشروع را پذیرفت و وی را از اتهام قتل عمد تبرئه و به پرداخت دیه محکوم کرد. این حکم اما در دیوان‌عالی کشور تحت رسیدگی موشکافانه قرار گرفت و تایید نشد و پرونده برای رسیدگی به شعبه هم‌عرض فرستاده شد و این آغاز کش و قوس قضایی پرونده بود.
شاهین با شکسته شدن حکمش در دیوان عالی کشور این بار در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و گفت: من برای نجات جانم ناچار به چاقوکشی شدم.
قضات دادگاه اما این ادعا را نپذیرفتند و وی را به درخواست اولیای دم به قصاص محکوم کردند. در حالی که شاهین به حکم صادره اعتراض کرده و پرونده در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی دوباره قرار داشت وی توانست با پرداخت دیه رضایت اولیای دم را جلب کند و به زندگی برگردد.
به این ترتیب شاهین دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران از جنبه عمومی جرم محاکمه شد. وی که حالا 32سال دارد ابراز پشیمانی کرد و گفت: باور کنید من قصد کشتن دوستم را نداشتم. من و دوستانم در پارک پردیسان مشروب خوردیم و مست بودیم که دعوا میان ما بالا گرفت. حسن روی من چاقو کشید و من هم برای دفاع از خودم او را با سه ضربه چاقو زدم. باور کنید راه فراری از دعوا نداشتم و مجبور بودم برای نجات جان خودم چاقو بکشم.من از قتل او پشیمان و شرمنده خانواده او هستم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.