بررسی زمینه بروز لات‌های مجازی و ارتکاب جنایت توسط آنها

جولانگاه جانی ها

بعد از وحید مرادی و شاخ کشیدن‌هایش که عاقبتی جز طناب دار و مرگ نداشت، این بار نوبت بهروز .ح، یکی از لات‌های مجازی بود که بدون عبرت گرفتن از سرنوشت وحید و سایر رفقایش، پا جا پای او بگذارد. ظهر شنبه، او با شلیک دو گلوله از سلاح کلاشینکف که با آن بارها در صفحه اینستاگرامش قدرت‌نمایی کرده بود یک روحانی را در همدان به قتل رساند. سپس بی‌هیچ واهمه‌ای از دستگیری پلیس و عاقبتی که انتظارش را می‌کشد، خبر قتل روحانی را با آب و تاب در استوری اینستاگرامش منتشر کرد در کمتر از 24 ساعت او هم به سرنوشت دیگر چهره های خشن فضای مجازی دچار شد و با شلیک پلیس از پا درآمد. به نظر می‌رسد، بی‌توجهی به شاخ و شونه کشیدن این لات‌های مجازی در اینستاگرم یکی از دلایل وقوع جنایت توسط آنهاست. بهروز قبل از جنایت عکس هایی از شلیک هایش با سلاح های جنگی منتشر کرده و کسی سراغ او نرفته بود و وقتی همه احساس خطر کردند که یک روحانی بی‌گناه هدف گلوله‌های او قرار گرفت و فرزندانی یتیم شدند.
کد خبر: ۱۲۱۲۲۲۴

این شاخ‌های مجازی، پای شاخ بازی در فضای مجازی وسط باشد، همه نوع حرکات ژانگولری درمی‌آورند. می‌رقصند، ناجور لباس می‌پوشند، بدن‌نمایی می‌کنند، فضایی هزینه می‌کنند، ترکیبی‌های تهوع‌آور می‌زنند، خودشان را با تکه پارچه خفه می‌کنند، با قرص وآمپول، سیکس پک می‌سازند، آرایش‌های وحشتناک می‌کنند، ربط و بی‌ربط فحش می‌دهند، بعضی‌ها اما رودارتر از بقیه، مثل آب خوردن تهدید می‌کنند و با قلدری و گنده لات بازی، قمه می‌کشند و حریف دل و جگردار می‌طلبند تا شکمش را سفره کنند و بقیه را سرجای‌شان بنشانند.
وحید مرادی، یکی از همین قماش آخر بودکه وصف‌شان کردیم. یک لات مجازی که به خودش لقب «عقاب ایران» داده بود. قبل از این‌که اسمش دهان به دهان بچرخد، کمترکسی او را می‌شناخت. آن‌طور که هم‌پالکی‌هایش می‌گویند از «خوب‌های تهران» بود. اصالتی همدانی داشت و از
هفت سالگی به تهران آمده بود. روی بدن و گوش‌هایش تتوهای عجیبی داشت و نیش چاقو همه جای تنش را نقاشی‌کرده بود. می‌گفت، خط قرمزش دوستان و ناموسش است و خیلی وقت‌ها به‌خاطر آنها با دیگران سرشاخ می‌شود، وگرنه خودش ذاتا آرام است.
همیشه می‌گفت‌ گوشی تلفنش معمولی است و صفحه‌ای در اینستاگرام ندارد، اما عجیب بود هر روز ویدئوهای عربده‌کشی‌ها وکل‌کل‌هایش با بقیه لات‌ها در فضای مجازی، داغ و تنوری، بین مردم دست به دست می‌شد. فیلم‌ها آن‌قدر پخش شد تا تبدیل شد به یک شاخ اینستاگرامی تمام عیار.
14 بار توسط پلیس دستگیر شد، اما با دستگیری برای پانزدهمین بار به جرم قتل بهترین دوستش حسین گودرزی، رئیس پلیس تهران، قتل وحید مرادی در زندان و رجزخوانی‌های اوباش طرفدار او در فضای مجازی را بی‌جواب نگذاشت و به آنها هشدار داد کشور جای عربده‌کشی و گردن‌کلفتی نیست و پلیس اجازه چنین رفتارهای
خشونت باری را نخواهد داد. با هشدار پلیس، رجزخوان‌ها غلاف کردند و غائله خوابید، اما وحید دیگر زنده نبود و حسرت دکتر شدن پسر چهارساله‌اش را به گور برد.
شاه مازندران شاهی نکرد
محمود طالبی، معروف به شاه مازندران، از اوباش سابقه‌دار مازندران و لاتی بود که به هوای معروف شدن، شروع به عرض‌اندام در فضای مجازی‌ کرد. او متولد سال 62 بود و مثل بسیاری از نوجوانان مازندرانی عشق کشتی‌گیری، اما هرچه تلاش کرد در تیم ملی به‌جایی نرسید و برای همین مرام
لات شدن را در پیش گرفت. برای شکستن شاخ بقیه لات‌ها، یکی از اراذل بابل را ربود و او را کتک زد تا حساب‌ کار دست بقیه اوباش مازندران بیایدکه «کت تَن چه کسی است». بعد هم رجزخوانی در فضای مجازی آغاز شد.
بعد از دو هفته تعقیب و گریز، در نهایت شاه مازندران در مخفیگاهش در یکی از روستاهای بابل به همراه تعدادی از نوچه‌هایش به تور قانون افتادند. دادستانی بابل برای محمود طالبی حکم اعدام برید، اما با خروج پرونده از دادستانی بابل، دادستانی ساری، جرایم شاه مازندران را متناسب با اتهام افساد فی‌الارض نشناخت و محمود با خوش‌شانسی تمام از اتهام سنگین محاربه نجات پیدا کرد و به جرایمش در قالب آدم‌ربایی و رفتار خشن به همراه قدرت‌نمایی مجازی رسیدگی شد و
16 سال حبس برایش بریدند. پس از اعلام حکم، مدتی خبری از او نبود تا این‌که رسانه‌های محلی مازندران اعلام کردندکه شاه مازندران در زندان متی‌کلا بابل به دلیل ایست قلبی و تنفسی فوت کرده است و پرونده زندگی او نیز این چنین بسته شد.
لات‌بازی به‌جای لوتی‌گری
چه سال 1398 باشد، چه دوران گزمه‌ها، مسلک لات بودن هنوز هم زنده است. هنوز حرف گنده‌لات‌های بزرگ تهران، نقل محافل لات‌هاست که برو و بیایی داشته و به قول خودشان‌ کل جنوب شهر تهران، تحت امرش بود.
با گذشت حداقل صد سال، دوران لات‌بازی و داش‌مشدی‌گری باید به خاطره‌ها سپرده می‌شد، اما نه تنها فراموش نشد، بلکه حالا شعبان بی‌مُخ و حشمت سرابی و اسد بی‌حیله و مهدی کافر و حسین آدیداس، جایشان را داده‌اند به وحید مرادی و محمود طالبی و ممد چرکولک و غلام فیوج و علی گراز و حسین دله و بهروز و البته طرفداران دو‌آتشه‌ای‌که حاضرند به‌خاطر آنها دست به هرکاری بزنند. لات‌های مجازی ده‌ها صفحه اینستاگرامی و کانال تلگرامی با کلی دنبال‌کننده دارند و کافی است لاتی برای لاتی دیگر شاخ و شانه بکشد، آن موقع لشکر طرفدارانشان به صف می‌شوند تا با تهدید و تشر و برق قمه و چاقو، حریف را از میدان به در کنند.
هرچند در طول سال‌های گذشته، لات‌ها تلاش زیادی کردند تا خود را «لوتی» جلوه دهند، اما در مرام ایرانی‌ها جایگاهی نداشتند و به همین خاطر مردم به روش‌های مختلف گوش لات و لوت‌ها را می‌پیچاندند تا بلکه سربه‌راه شوند. مثلا کله‌گنده‌هایشان را سروته سوار الاغ می‌کردند و دور شهر می‌چرخاندند تا هم فکر و خیال لات‌شدن از سر نوچه‌ها و جوانان بپرد، هم ابهت پوشالی‌شان درهم بشکند. از آن موقع به بعد، تقریبا دیگر چنین طرح‌هایی اجرا نشد تا سال 93 که سردار احمدرضا رادان، یکی از فرماندهان ناجا طرحی رو کرد که با کف و هورای مردم همراه بود.
در این طرح آفتابه دور گردن لات‌های قداره‌کش انداختند و در محلات گردانده شدند تا ابهت پوشالی‌شان شکسته شود که بسیار موفق هم نشان می داد، اما به نظر خیلی ها با توقف آن، لات‌ها و طرفداران‌شان دوباره مثل علف هرز رشد کردند.

لیلا حسین زاده

تپش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها