در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
تصویر احمدی با پرسونای عاشقانه و سینمای شاعرانه گره خورده و این شمایل دل ترک خورده تودار و درونگرا را در فیلمهای دیگری هم پیش روی مخاطبان قرار داده است. این پرسه زدن در «کوچههای عشق» (نام اولین فیلم سینمایی او به کارگردانی خسرو سینایی) در نقاشیهای این آرتیست هم هویداست.
تازهترین شیدایی و هنرنمایی مهدی احمدی در سینما، بازی در نقش اصلی فیلم «برگِ جان» ساخته ابراهیم مختاری است که این روزها در گروه هنر و تجربه اکران شده. ماحصل همصحبتی ما با این هنرمند موقر، آرام و دوست داشتنی پیش روی شماست.
با وجود اینکه فیلمهای متنوعی در کارنامه دارید، اما غالبا شما را با بازی در آثاری خاص، متفاوت و هنریتر به یاد میآوریم. این علاقه و گرایش شخصی شما در بازیگری و سینماست یا پیشنهاداتی که میشود در همین فضاست؟
بهتر است اینطور بگویم که علاقه و گرایش من به سینمای خوب است، چه هنری باشد و چه نباشد. در این سالها هر دو نوع آن بهطور تقریبا برابر به من پیشنهاد شده، اما اغلب فیلمهایی که به نظر من خوب یا قابل قبول بودند، بیشتر فضای هنری در آنها غالب بود.
بازی شما عموما درونگراست، انگار به نظر میآید شخصیت واقعی شما هم درونگراست و کمتر حس و حال درونیتان را به شکلی برجسته و بیرونی بروز میدهید. همینطور است یا برداشت من اشتباه است؟
بله، من درونگرا هستم اما این ربطی به بازیگری من ندارد. این نقش است که تعیین میکند چطور بازی کنم. مثلا در «مزرعه پدری» بازی من برونگرا بود و هیچ ربطی به شخصیت من در دنیای واقعی نداشت. اگر کارهای من را دنبال کرده باشید، باز هم در کارنامه سینمایی من فیلمهای دیگری از این جنس هست. این برونگرایی را در دو سه فیلم اخیرم که هنوز اکران نشدهاند، بیشتر خواهید دید.
به عنوان تماشاگر هم، سلیقه شما به همین نقشها و فیلمهایی که بازی میکنید نزدیک است یا جنس دیگری از بازی و سینما را دوست دارید؟
اگر منظورتان سینمای هنری و بازیهای درونگرایانه است، بله من علاقه زیادی به این نوع سینما دارم، اما همانطور که اشاره کردم سینمای خوب را دوست دارم؛ چه بازیها در آن درونگرایانه باشد و چه برونگرایانه.
امکان دارد در ادامه نقش پرجنب و جوش و خیلی اکتیو و متفاوتی از شما در سینما ببینیم؟
بله.
شما فیلم مستند «زعفران» آقای ابراهیم مختاری را دیدید که سال 69 ساخته شده و «برگِ جان» به نوعی پشت صحنه ساخت آن را روایت میکند؟
پشت صحنه آن فیلم به معنای مطلق نیست، اما بخشهایی از وقایع پشت صحنه «زعفران» را هم دارد.
پیمان منصوری، مستندساز «برگِ جان» میخواهد یک فیلم دلی درباره زعفران بسازد و به این دلیل باید مقابل اصرار تجاری تهیهکننده مقاومت کند، از سوی دیگر مباحثی چون ارتباط او با همسر سابقش نسیم و خرید خانه و بیماری هم مطرح است. برای بازی و نشان دادن این بحثها و ویژگیهای شخصیتی و حرفهای پیمان چه کار کردید؟ اتکا به فیلمنامه، تکیه به صحبتهای کارگردان یا ...؟ احیانا پیشنهادات ویژهای برای بازی به کارگردان دادید؟
هم به فیلمنامه اتکا کردم و هم به صحبت با کارگردان. من هم پیشنهادات زیادی چه در ارتباط با نقشم و چه خود فیلمنامه داشتم که بخشهایی از آنها عملی شد.
سعی کردید شبیه یک مستندساز به نظر برسید؟! مثلا برخی رفتارها و تکیه کلامهای ابراهیم مختاری به عنوان یک مستندساز. به نظر میآید کارگردانهای سینمای مستند از آن هیاهو و هیجانات فیلمسازان سینمای داستانی به دور باشند.
اگر تکیهکلامی هم داشته در خود فیلمنامه آمده بود، اما نگاهی به شخصیت خود آقای مختاری نداشتم. من دوستان مستندساز زیادی دارم که حتما تاثیراتی هم از آنها در نقشم بوده است.
از آن بازیگرانی هستید که پشت صحنه خلوت میکنند برای درآوردن نقش یا نه؟ بویژه درباره این فیلم و نقش میگویم که پیمان احوالاتی دارد.
برای نقش پیمان نه، خلوت نمیکردم. اتفاقا وقتم در پشت صحنه خیلی بیشتر به صحبت کردن درباره نقش و موقعیت پلانها میگذشت، اما مثلا در برخی فیلمهای دیگر از جمله «شبهای روشن» لازم بود برای درآوردن نقش، خلوت خودم را داشته باشم.
الان میتوانید صدای جوانه زدن زعفران در زیر خاک را بشنوید؟! (اشاره به دیالوگ مشرحیم در فیلم)
سوال عجیبی میپرسید، جالب است. نمیشنوم، ولی باور میکنم آدمی مثل آقا رحیم بشنود.
فکر میکنید «برگِ جان»، چه رهاورد و دستاوردی برای تماشاگران داشته باشد؟ بویژه تماشاگر عام که شاید به دلیل عادت نامناسبی که با تماشای برخی فیلمهای بدنه سینما دیده، چندان تحمل این نوع از فیلم را برای حصول نتیجه و دریافت نکات آن نداشته باشد.
اینکه چه دستاوردی برای تماشاگر دارد را باید از خودشان بپرسید، اما من تعداد نسبتا زیادی تماشاگر دیدم که فیلم را دوست داشتند که میتوانند هم عام باشند هم خاص. بالاخره فیلم خوب دیده میشود.
از نقاشیهای جدید چه خبر؟ قصد برپایی نمایشگاه ندارید؟
مشغول کار روی مجموعه جدیدم هستم که برای بهمنماه در گالری هور به نمایش در خواهد آمد.
به عنوان یک نقاش که کار سینما هم میکنید، وجه اشتراک نقاشی و بازیگری را در چه میدانید؟
وجه اشتراکشان خلاقیت است.
نقاشی میتواند کمکحال نقشآفرینی شما در سینما باشد؟
حتما اینطور بوده، برای من نقاشی باعث شناخت عمیقتری از سینما و بازیگری شده است.
فیلم دیگری هم از شما در گروه هنر و تجربه اکران است به نام «شاید عشق نبود...» ساخته سعید ابراهیمیفر. باز هم سینمای خاص و مبتنی بر عشق (دست کم در عنوان). همین «برگِ جان» هم ابتدا «یک تعبیر عاشقانه» نام داشت. در «عروس آتش» هم دل در گرو عشق احلام داشتید. در «شبهای روشن» هم که استاد عاشقی بودید و عشق از سر و روی شما و رویا میبارید. دوست دارید بعدها تماشاگران شما را با همین عاشقیها در سینما به یاد بیاورند؟
دوست دارم بعدها تماشاگران من را با بازیهای خوبم به یاد بیاورند، فرقی نمیکند چه قالبی.
در زندگی هم همینقدر عشق از شما شره میکند؟
بعضی وقتها بله و بعضی وقتها نه.
یک عاشقانه زعفرانی
مهدی احمدی در فیلم «برگِ جان» نقش یک کارگردان آثار مستند به نام پیمان منصوری را بازی میکند. او به قصد ساخت اثری مستند درباره زعفران به منطقهای در خراسانرضوی سفر کرده و باوجود تمایل و اصرار تهیهکننده برای ساخت کاری تبلیغاتی و با رویکردی تجاری، میخواهد با محوریت زعفرانکار کهنه کار و اهل دلی به نام مشرحیم (با بازی سعید پورصمیمی)، فیلمی هنرمندانه بسازد. احوالات او هنگام ساخت فیلم و چالشهایش با مشرحیم سر واقعگرایی و واقعنمایی، با مطلع شدن از پیشرفت بیماری صعبالعلاجش و بازگشت همسر سابقش نسیم احیانا برای شروعی دوباره، «برگِ جان» را به حکایتی قابل تماشا و قابل تامل تبدیل میکند.
علی رستگار
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد