بزرگ جماعت شعر انقلاب رفت

این کوچه، این خیابان، دیگر چیزی را کم دارد. اگر هزار بار دیگر از قلهک راهم را کج کنم و پا به این کوچه بگذارم، دیگر او را نخواهم دید. هر چند باز هم درخت خرمالوی خانه و تاک درهم‌پیچیده‌اش از ما دلبری کنند اما دیگر حمید سبزواری در را به رویمان باز نخواهد کرد.
کد خبر: ۹۱۲۵۳۳

او صبح روز گذشته پس از چند سال بیماری در 91 سالگی درگذشت. گویی که به قول خودش از هر کران بانگ رحیل به گوشش آمد، کوله‌بارش را جمع کرد و رفت. زنده‌یاد سبزواری چهره ماندگار و یکی از شاعران پیشکسوت انقلاب اسلامی است که او را زبان گویای انقلاب می‌دانند و بسیاری او را پدر شعر انقلاب لقب داده یا قله‌نشین شعر انقلاب می‌نامند. آمریکا آمریکا ننگ به نیرنگ تو، خمینی ای امام و الله‌اکبر خمینی رهبر، از جمله سرودهای برجسته و به یاد ماندنی اوست. او که روزگاری از زادگاهش سبزوار با پای خودش به تهران آمده بود بزودی روی دست‌ها به زادگاهش باز می‌گردد تا طبق وصیتش در خانه قدیمی‌شان در سبزوار به خاک سپرده شود. براساس اطلاعاتی که تا آخرین لحظات تنظیم این گزارش به دستمان رسید، مراسم تشییع پیکر این شاعر کشورمان قرار است فردا صبح از مقابل حوزه هنری واقع در تقاطع خیابان حافظ و سمیه برگزار می‌شود.

پدر سرودهای انقلابی

محمدرضا سهرابی‌نژاد/ شاعر

حمید سبزواری... وقتی نامش را در ذهنم مرور می‌کنم، می‌رسم به تعصب و غیرتی عمیق و انقلابی که با ارزش‌های دینی همراه بود. او هر نوع انحراف و ناراستی و سستی نسبت به انقلاب اسلامی را بر نمی‌تافت و با آن مبارزه می‌کرد. شخصیتی والا داشت، انسانی بزرگوار و بی‌نظیر بود که می‌توان او را پدر سرودهای انقلابی دانست. 50 سال بعد که سروده‌هایش را مرور کنند، می‌رسند به آثار بی‌نظیری که برای انقلاب، شهدا، عاشورا و... سروده شده است. سروده‌هایی که بازتاب همه وقایع و تحولات یک جامعه است و می‌تواند تمام تلاش‌ها و دغدغه‌های انسان‌های عصر سبزواری را در آن دید و مطالعه کرد. او همراه واقعی انقلاب بود، با قلمش به مبارزه با حکومت پهلوی پرداخت و درد و رنج کشیده این انقلاب بود. دیروز و امروز نیامده بود، از ابتدا برای انقلاب ایستاده بود و تا آخر هم ایستاد. خدا را شکر که انقلاب را هم دید و در عصر انقلاب زیست. هر چند که از این به بعد جایش برای همیشه میان ما خالی خواهد بود...

خداحافظ اسطوره

حسین اسرافیلی/ شاعر

خدا رحمتش کند. از اسوه‌ها و اسطوره‌های شعر انقلاب بود. در آثارش هم تاریخ مدون انقلاب وجود دارد و هم می‌توان تاریخ شفاهی انقلاب را در اشعارش ورق زد و جست. خیلی جالب است که هیچ اتفاقی در انقلاب نیفتاده که حمید سبزواری برای آن شعر نگفته باشد. هم شعرها و هم ترانه‌هایش ماندگار است و مطمئن هستم هر قدر زمان بگذرد، اهمیت کار او بیشتر بر همه معلوم می‌شود. مردی که هم ترانه‌ها و شعرها و هم منش و اخلاقش از او یک اسطوره و اسوه ساخته بود. اسوه‌ای که از ابتدا همراه انقلاب بود و تا پایان عمر به همراهی‌اش ادامه داد. نمی‌دانم باید چه بگویم جز این‌که مردی را از دست دادیم که هیچ وقت تکرار نخواهد شد و صلابت سروده‌هایش خاص و مثال‌زدنی بود.

همراه همیشگی

پرویز بیگی حبیب‌آبادی/ شاعر

به خاطر دارم در مراسم بزرگداشت استاد سبزواری در زادگاهش شهر سبزوار حاضر بودم. من در مراسم‌های خیلی زیادی شرکت کرده‌ام اما این تجربه برایم بسیار عجیب بود. نه تنها مسئولان بلکه تمام مردم شهر به حرکت درآمده بودند تا برای مراسم تجلیل استاد کاری انجام دهند. در فرودگاه حاضر بودند تا ایشان را برای ورود به سالن برگزاری مراسم همراهی کنند. در شعرخوانی ایشان حضور داشتند و گام به گام ایشان را همراهی می‌کردند. شعرخوانی‌های ایشان همیشه با سخنرانی همراه بود، مردم سخنان ایشان را هم به دقت گوش می‌دادند و گویی شنیدن این حرف‌ها را غنیمت می‌دانستند. آنها که ایشان را از نزدیک می‌شناسند می‌دانند حرف‌هایشان هم مثل شعرهایشان ارزشمند بود و مردم حق داشتند آنها را با گوش جان بشنوند. خلاصه که محبوبیت بی‌حد سبزواری را آن روز به چشم خودم دیدم و به حالش غبطه خوردم که اینچنین در قلب مردم جای دارد. البته این اتفاق طبیعی است چون سبزواری هرگز مردم را تنها نگذاشت، از روزهای انقلاب و مبارزه گرفته تا عرصه جنگ تحمیلی او همیشه همراه مردم بود و بیش از 1500 سروده‌اش بخوبی نشان می‌دهد که هرگز مردم و انقلاب را تنها نگذاشته است.

کاش بیشتر با او زیسته بودم

محمدعلی بهمنی/ شاعر

از صبح که به شورای شعر آمده‌ام، حسرت بزرگی گریبانم را گرفته و مدام از خودم می‌پرسم چرا بیشتر با سبزواری آشنا نشدم. چرا به اندازه همکارانم با او خاطره ندارم... سبزواری را می‌شناختم. مردی را که بیشتر مردم می‌شناسند؛ ما شاعران قطعا به واسطه این‌که همکارمان است، بیشتر می‌شناسیم. بنابراین می‌دانستم چه انسان آگاه و بزرگی است، می‌دانستم چه شاعر توانمندی است اما امروز آن‌قدر از دوستانی که با او حشر و نشر داشته‌اند، درباره‌اش شنیده‌ام که مدام می‌گویم کاش بیشتر با او زیسته بودم. اما چه می‌شود کرد... زندگی است، گذشته و من از این به بعد همیشه این حسرت را با خود خواهم داشت که با این مرد بزرگ خیلی از نزدیک آشنا نشده‌ام.

قله‌نشین شعر انقلاب

محمدرضا سنگری/ پژوهشگر ادبیات انقلاب

استاد حمید سبزواری از چهره‌هایی بود که از پیش از انقلاب شعرش در خدمت انقلاب بود. در دوران 15 ماهه حرکت انقلاب از 56 تا 22 بهمن 57 سروده‌هایی را می‌دیدم که ناشناس بود و نامی از شاعر آن نبود و بعدها دریافتم که آن اشعار از استاد حمید سبزواری است و ما این سرودها را در حرکت‌های مردمی می‌خواندیم. بعدها وقتی کتاب «سرود درد» او را دیدم، این سروده‌هایی که ما در دوران انقلاب می‌خواندیم در آن بود. سرودهایی که در حرکت مردمی تاثیرگذار بود، اثر فکر و قلم استاد حمید سبزواری بود. در دوران دفاع مقدس هم از چهره‌های شاعری بود که در جبهه‌ها حضور پیدا می‌کرد و برای رزمنده‌ها شعر می‌خواند؛ او در سنگرها می‌نشست و عاشقانه و مخلصانه برای رزمنده‌ها شعر می‌خواند. معمولا استاد در کنار شعرخوانی،‌ رسمی داشت این که وقتی شعری می‌خواند خاطره‌ای بیان کند یا از حریم ارزش‌های انقلاب دفاع کند. او بسیار دردمند و حساس و ایستاده بر سر آرمان‌ها و ارزش‌ها و مدافع دستاوردهای انقلاب بود و هر جا می‌رسید، رسا فریاد می‌‌کشید و همه کسانی که شعرخوانی او را دیده بودند این فریادها را می‌شنیدند. سرودهای انقلابی او نقش وسیع و بزرگی در انقلاب داشته و شاید هیچ‌کس را هم‌سنگ او در کمیت و کیفیت سرود انقلابی نتوانیم بیابیم، بواقع حمید سبزواری قله‌نشین سرود انقلاب بوده است.

زینب مرتضایی‌فرد - فرهنگ و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها