نقدی بر فیلم بهمن ساخته مرتضی فرشباف

بحران میانسالی با روایتی سرد

به گفته خود فرشباف، فیلم «بهمن» فضایی بسیار نو دارد و سبک جدیدی را به سینمای ایران عرضه می‌کند.
کد خبر: ۸۸۶۹۵۷
بحران میانسالی با روایتی سرد

به گزارش جام جم سیما،اما دومین ساخته فرشباف پس از سوگ؛ مضمونی تیره و تاریک دارد.این فیلم معضلات رایج میانسالی در فضایی خاکستری و برفی را روایت می‌کند و داستان با بارش برف شروع و با قطع آن به آخر می‌رسد.

با این همه فیلم «بهمن» در جشنواره فیلم پوسان کره‌جنوبی و جشنواره فیلم شب‌های سیاه تالین در استونی حضور داشت و فاطمه معتمدآریا به عنوان بازیگر زن سال در جشنواره آسیاپاسیفیک برای بازی در «بهمن» معرفی شد.

اما مگر می‌شود فقط با تکیه بر قدرت و سابقه بازیگری یک هنرپیشه، فیلمی را موفق دانست؟!

یک پرستار کارکشته بیمارستان که در کارش بسیار مجرب است، داوطلب مراقبت از زنی کهنسال می‌شود. او که برای ده شب این کار را پذیرفته است در روز اول با اولین بارش برف در تهران دچار نوعی بیخوابی می‌گردد...

قصه و روایت آن در فیلم؛ درجا متعلق به شخصیت هماست. گفت‌وگوها یا شاید بگو مگوهای او با بیمار در راستای همین پرداخت شخصیت اصلی فیلم فرشباف است اما متاسفانه لحن فیلم بقدری کشدار و تند و تلخ و سرد است که تماشاگر بعید است همذات پنداری خاصی با وی داشته باشد.

هما، روایتگر زنی است که در میانسالی دچار بحران روحی شده است. او مدام خودش را در آینه بررسی می‌کند و چین و چروک‌هایش را اندازه می‌گیرد.

از سوی دیگر از شوهرش دلخور است که چرا او را ندیده می‌انگارد و در نوشته‌هایش نامی از او نمی‌برد.

طرفه این‌که همین بیمار هما؛ کسی نیست جز مادر کارفرمای او. به همه این تلخی‌ها زمان و مکان را نیز اضافه کنید.

جغرافیای فیلم شهری است تشنه برف و باران اما در فیلم؛ تهران سراسر برفی است. مکان در خدمت پیشبرد داستان نیست و جز ایستایی کاربرد دیگری ندارد.

بیخوابی هما معلوم نیست مربوط به چیست؟ آیا باید همه بدبختی روحی او را به برف و به تهران بی‌روح نسبت داد.

در واقع آنچه در این ده روز می‌بینیم چیزی جز تکرار نیست و این تکرار حتی برای یکبار نیز ارزش روایت ندارد.

بهمن می‌توانست روایتگر یک بعد رفتارشناختی و معناشناختی بخشی از جامعه باشد. در واقع میانسالان و بحران میانسالی یک قضیه بسیار جدی برای طرح در سینما و دریافت مابه ازای اجتماعی آن است.

بحران عاطفی در چنین سنی قابل درک است اما خب همین افراد امید و آرزویی‌هایی دارند. بهمن در کل فقط به تکرار نارضایتی‌ها و ناآرامی‌ها پرداخته و حرفی برای این قشر ندارد.

خانواده در فیلم بهمن باید اصل و اساس ساختار روایی باشد که نیست. در حقیقت بدحالی‌ها و بدگمانی‌های هما نسبت به خودش و خانواده و کل زندگی به گونه‌ای روایت می‌شود که گویی فرشباف با نوعی رودربایستی درگیر بوده است.

بازی فاطمه معتمد آریا گرچه متفاوت است و شاید برای ایفای شخصیت هما ایده‌آل باشد اما فیلمنامه راکد جز پلان‌های تکراری از او چیزی نشان تماشاگر نمی‌دهد و جالب اینجاست که خود معتمد آریا معترف است که:...

«فیلم ایستایی زیادی دارد و می‌دانم که برای همه، تماشای 100 دقیقه ایستایی در این فیلم کار دشواری است.

مخاطب این فیلم کسانی که دی‌وی‌دی‌های کف خیابان را در خانه تماشا می‌کنند نیستند و دیدن فیلم‌هایی شبیه «بهمن» به صبوری نیاز دارد، چیزی که در ما کم شده و تماشای این نوع فیلم‌ها را سخت می‌کند.»

از سویی دیگر به نظرم خود مرتضی فرشباف نیز به ریتم کند و تکراری فیلمش نیز پی‌برده است. او گاهی برای فرار از این ریتم؛ مکان را عوض می‌کند و تماشاگر را به سمت ساحل دریا و جاده می‌برد و گاهی شدت برف را نشان می‌دهد.

حتی صدای بارش برف نیز در فیلم فراوان است، ولی همه اینها نتوانسته فیلم را نجات دهد.

ضمیمه قاب کوچک

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها