مریم، بانوی 35 ساله‌ای که متاهل و مادر دو فرزند است، می‌گوید: من در سال‌های جوانی، مقید به حجاب نبودم، پوشش‌های نامناسب داشتم و چهره‌ای همیشه رنگارنگ. هرگز برایم مقدور نبود در محفلی حاضر شوم که لباس فاخر به تن نداشته باشم و رنگ و لعابی بر چهره. هر جا که می‌رفتم سیل نگاهی بود که روانه‌ام می‌شد، با هر تیر نگاهی به خود، احساس زیبا بودن بسیار می‌کردم و این تشویقم می‌کرد که هر روز بیش از دیروز، مقابل آینه بایستم و به دنبال آخرین مدها باشم.
کد خبر: ۸۷۹۰۷۶

آن زمان در یک شرکت ساختمانی مشغول به فعالیت بودم، مردان بسیاری به آنجا رفت و آمد داشتند و هرکدام از آنها به گونه‌ای مرا می‌ستودند و ابراز محبت می‌کردند. تا این که یک روز، مردی از ارباب رجوع، با جسارت، پیشنهاد وقیحانه‌ای به من کرد که در حد من و خانواده‌ام نبود، آن روز و حتی ماه‌ها پس از آن، بسیار آشفته و پریشان بودم، به کرات رفتار آن روزم را زیر ذره‌بین می‌گذاشتم و علت رفتار و کلام آن مرد را جستجو می‌کردم؛ نمی‌دانستم چه کرده‌ام که او توانسته است به خود جرات دهد پیشنهاد ناشایست‌اش را ابراز کند.

بعد از کنکاش بسیار و مرور مدام نگاه و کلام آن مرد در ذهنم، متوجه شدم او از بی‌حجابی من برداشت نادرستی کرده است و از آن پس بود که تغییر رویه دادم و سبک پوششم را محفوظ‌تر کردم و حالا سال‌هاست که در شرکت دیگری مشغول به فعالیت شده‌ام، نه احساس ناامنی می‌کنم و نه استرسی دارم، دیگر هیچ نگاهی اذیتم نمی‌کند و کلامی روحم را نمی‌آزارد، من هستم
و توانایی‌هایم.

حجاب یک بانو، همچون سنگر محکمی حافظ امنیت اوست، بانوان با حجاب کردن، در حصار و حریم عفتی قرار می‌گیرند که می‌توانند راه ورود بر فساد و هرزگی‌ها را سد کرده و با مرتبه و مقام بخشیدن به شخصیت خود، هرگز ملعبه شهوات و بازیچه بوالهوسی‌های دیگران قرار نگیرند. در جامعه‌ای که بانوانش با حجاب صحیح و پوشش کامل در محافل عمومی حاضر می‌شوند، جوانان هم با خاطری آسوده و آرام به کار خویش مشغول می‌شوند و به دور از هر گونه تحریکات مستاصل‌کننده و خیالات بی‌جا و خام، با رضایت و خرسندی بسیار، برای شکوفایی تلاش کرده و به فکر تشکیل خانواده و ازدواج خواهند بود.

حجاب، کمال و آزادی زن

خداوند پس از بیان مراحل خلقت انسان در قرآن کریم، بعد از ذکر آخرین مرحله، یعنی دمیده شدن روح الهی در کالبد انسان، نسبت به این خلقت به خود تبریک گفت. اگر خداوند «احسن الخالقین» است پس انسان نیز «احسن المخلوقین» است. احسن المخلوقین بودن انسان نسبت به دیگر مخلوقات، به طور قطع مربوط به جنبه‌ای است که حیوانات فاقد آن هستند، بی‌شک اگر جنبه‌های ظاهری و جسمی برای انسان کمال بود، خداوند به دلیل خلق انسان به خود نمی‌بالید، چرا که در این صورت انسان را نسبت به حیوانات فضیلتی نیست؛ به همین دلیل می‌توان اذعان داشت که منزلت یک بانو، به عنوان انسان، هرگز به جنبه‌های بدنی و جنسی او محدود نمی‌شود؛ بی‌تردید کمالات یک بانو، چیزی فراتر از محدود کردن او به کمالات ظاهری است و به دلیل همین ارزش والاست که زنان را توصیه به حجاب می‌شود. حجاب چون دژ محکمی، نه‌فقط هویت انسانی و الهی زن را حفظ می‌کند، بلکه با آگاه کردن زنان نسبت به ارزش‌های واقعی خویش، زمینه‌ای را فراهم می‌آورد که بتوانند در جهت تعالی و تبلور استعدادهایشان پیش بروند، استعدادهایی که به‌طور قطع بدون حجاب، اسیر خودنمایی‌ها و جلوه‌گیری‌ها خواهد شد. حجاب آزادی است و بدحجابی و بی‌حجابی عین محدودیت و اسارت.

ارزش زن منهای جاذبه جنسی

حجاب یک بانو، نه فقط زمینه مساعدی را برای بروز ارزش‌های واقعی و والای زن موجب می‌شود، بلکه در جنبه‌های اجتماعی نیز حافظ امنیت، شخصیت و احترام وی نیز می‌گردد. بانویی که به عفت، پاکدامنی، حیا و حجاب شناخته شود، هرگز مورد بی‌حرمتی، آزار و طمع دیگران قرار نمی‌گیرد، این در حالی است که فقدان حجاب و آزادی معاشرت‌های بی‌بندوبار میان زنان و مردان، هیجان‌ها و التهاب‌های جنسی را فزونی داده و وجود زن را به کمترین حد ممکن تنزل می‌دهد.

به بیان دیگر، حجاب از ایجاد جاذبه‌های جنسی زن و نمایان شدن زیبایی‌های ظاهری او ممانعت می‌کند و این به آن معناست که هرگز نباید به زن به چشم یک ابراز برای مطامع گوناگون نفسانی نگاه کرد، چه بسا ارزش واقعی زن به ظاهر او و داشتن جاذبه‌های جنسی‌اش منوط نمی‌شود، بلکه به جهت کمالات روحی، توانایی‌ها و قابلیت‌های دیگر او معنا و مفهوم می‌یابد.

تحکیم خانواده در گرو حجاب است

در جامعه‌ای که برهنگی بر آن حاکم است، زنان و مردان امنیت روان و خاطر نخواهند داشت. عرصه بر قیاس‌های نابجا روان است و هر فردی، اعم از متاهل یا مجرد، به خود اجازه می‌دهد که جنس مخالف خویش را به مقایسه بنشیند؛ بی‌گمان این مقایسه‌ها، آتش هوس را در دل زن و شوهر مخصوصا در وجود شوهر دامن می‌زند، اما با وجود حجاب و رعایت آن است که می‌توان عوامل تحریک‌کننده بیرون از منزل را به حداقل رساند و با اطمینان خاطر بیشتری در جامعه حضور پیدا کرد. نبودن عامل تحریک در خارج از منزل، از چند جهت در تحکیم خانواده و جلوگیری از بروز تشنجات و آشفتگی‌های اخلاقی نقش بسزایی دارد:

اول این که زمینه بهره‌برداری‌های جنسی فرازناشویی به حداقل می‌رسد و به موجب آن نیز، هرگونه روابط زناشویی محدود به همسر و منحصر به خانه می‌گردد.

دوم آن که با حفظ حریم‌های شخصی، راه بر مقایسه‌های ناشایستی که موجب بی‌رغبتی همسران نسبت به یکدیگر و در نتیجه کاهش روابط زناشویی، بسته می‌شود چرا که هیچ فردی به خود نمی‌بیند که بتواند همسر خویش را با دیگرانی که آنها را در خارج از منزل می‌بیند، مورد قیاس قرار دهد.

آسیب‌های رعایت نکردن حجاب بیش از هر کس دیگری، متوجه خود زنان است. بانوانی که براحتی خودنمایی می‌کنند اگر بدانند همان‌طور که آنان با طنازی‌ها و عشوه‌گری‌شان در دل مردان تشویش و تهییج ایجاد می‌کنند، بانوانی نیز هستند که با داشتن زیبایی بیشتر و جاذبه‌های جنسی برتر، می‌توانند بر دل و چشم همسران‌شان فائق آیند و آنها را تهییج و تحریک کنند، هرگز حاضر نخواهند شد امنیت یک زندگی دیگر را به دلیل بدحجابی یا بی‌حجابی به مخاطره بیندازند، چرا‌که می‌دانند از ماست که برماست!

از سوی دیگر، اگر بانوان کمال خود را چیزی بیش از ارائه جنبه‌های بدنی و جنسی به خود ببینند و ارزش واقعی خویش را در زیبایی‌های باطنی و روحی خلاصه کنند، دیگر گرد کمالات خیالی و وهمی نمی‌گردند و به ارزش‌های واقعی و سازنده فطرت خویش از جمله همسرداری، تربیت صحیح کودکان و... می‌پردازند.

حجاب عین آرامش روان زن است

روان‌شناسان معتقدند زنان و مردانی که در انتخاب نوع پوشش و رنگ‌های متنوع آن مبالغه و وسواس بسیار دارند، جز جبران یک نقیصه ذاتی کار دیگری نمی‌کنند، زیرا افراط و حساسیت بسیار در لباس پوشیدن، بمانند دیگر خصایص ناپسند انسانی، از احساس حقارتی خبر می‌دهد که فرد با مبالغه، زیاده‌روی و اصرار بسیار، سعی در برطرف کردن آن دارد و این مهم، شکلی از انحراف محسوب می‌شود؛ مثلا، بانویی که مورد توجه مردان نیست، تلاش می‌کند تا با پوشیدن لباس‌ها، آرایش‌های متفاوت صورت و زینت‌های مختلف جبران نازیبایی‌ها کرده و توجه دیگران بخصوص جنس مخالف را از نقایص چهره‌ای و اندامی خویش منحرف سازد. آری، انتخاب لباس، نحوه پوشش و پیراستن مانند رنگ رخساره خبر از سر درون می‌دهد، معمولا افرادی که دچار کمبودها و نقایص شخصیتی هستند، می‌کوشند با لباس که به تن می‌گیرند برای خود نوعی تشخّص و تعین ایجاد کنند، بنا بر این اصل، می‌توان حجاب را علامت سلامت روحی زن و بی‌حجابی را نشان از عدم سلامت روان او معنا کرد.

حجاب ضامن سلامت اجتماع است

رعایت حجاب از دو جهت در سلامت و پاکی اجتماع تاثیر‌گذار است: از یک‌سو، حجاب زنان و حتی حجاب مردان، محیط اجتماعی را از عوامل تحریک‌آمیز حیوانی مصون می‌دارد، از سوی دیگر، با گرم و پرجاذبه کردن کانون خانواده موجب مستحکم شدن نهادی می‌شود که پایه و اساس یک اجتماع سالم است و بی‌شک، وقتی خانواده‌های یک جامعه سالم باشند، می‌توان انتظار جامعه‌ای موفق و مترقی را داشت. وقتی کودکان یک جامعه با تربیت صحیح و تعادل روحیه و افکار پرورش یابند، ورودشان به جامعه نه فقط موجب بروز بزهکاری و جرم نمی‌شود، بلکه منشأ سازندگی، ترقی و تعالی جامعه نیز خواهد بود. اصولا ممکن نیست، بانویی که خود را فراموش کرده و معمولا اسیر انواع هوس‌ها و تمایلات است، همسر و مادر خوبی برای فرزندانش باشد، زیرا چنین بانویی به ارزشی جز خودنمایی و توجه به جنبه‌های ظاهری زندگی نمی‌اندیشد و او را به حالات حقیقی و فطری خویش راه و کاری نیست، پس قادر به همسرداری و تربیت صحیح هم نخواهد بود. همچنین، با رعایت حجاب می‌توان ریشه بسیاری از تکاثرها، اسراف‌ها، تفاخرها، حرص و ولع‌ها و تحریکات بی‌موقع را خشکاند و مانع از به فساد کشاندن افراد جامعه و اتلاف عمر آنان در زمینه‌های بیهوده و عبث شد.

پذیرش نقش‌های اجتماعی در سایه حجاب زن ممکن می‌شود

هر فردی در برابر اجتماع خود، موظف به پذیرش مسئولیت‌ها و تعهداتی است و گر‌چه شاید، گرم نگاه داشتن کانون خانواده و تربیت صحیح فرزندان از اصیل‌ترین و مهم‌ترین خدمت‌های زنانه به جامعه است، اما از آنان به عنوان نیمی از پیکر یک جامعه، انتظار آن می‌رود که علاوه‌بر شأن همسری و مادری بتوانند عهده‌دار نقش‌های مهم دیگری در جامعه باشند و در شئونات اجتماعی هم ادای وظیفه کنند، بی‌گمان حجاب یک بانو عرصه‌های سازنده‌ای را فراهم می‌سازد تا او بدون توجه به جنسیت خویش و با امنیت خاطر بیشتری در فعالیت‌هایی که گاه حتی مردانه هستند، همچون مردان بروز استعداد و توانایی دهند.

نسرین دهخوارقانی / مشاور خانواده

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها