مرد اعدامی که شمارش معکوس برای اجرای حکم قصاصش آغاز شده بود با گذشت اولیای دم در شهرستان بندرعباس بخشیده شد و به زندگی بازگشت.
کد خبر: ۸۳۱۰۰۶
بخشش قاتل پشیمان قبل از اجرای حکم قصاص

به گزارش جام‌جم، اوایل بهمن سال 91 مردی با مرکز فوریت‌های پلیسی 110 شهرستان بندرعباس تماس گرفت و از زخمی شدن مرد جوانی به نام علی خبر داد. ماموران انتظامی با اعزام به محل حادثه مشاهده کردند مرد زخمی کنار خیابان افتاده و طبق گفته شاهدان چند مرد با او درگیر شده و به وی شلیک کرده و متواری شده‌اند. مرد جوان به بیمارستان منتقل، اما ساعاتی بعد به‌دلیل شدت خونریزی تسلیم مرگ شد. با مرگ این جوان روند رسیدگی به پرونده وارد مرحله جدیدی شد. با شناسایی خانواده مقتول، ماموران به تحقیق از آنها پرداختند، اما آنها نمی‌دانستند چه کسی فرزندشان را کشته و انگیزه‌شان چه بوده است.

تحقیقات پلیس برای دستگیری عاملان این جنایت ادامه داشت تا این‌که چند روز بعد از این جنایت مرد جوانی به نام دانیال با حضور در پلیس آگاهی شهرستان بندرعباس اعتراف کرد که ناخواسته مرد جوان را به قتل رسانده و از این کار پشیمان است و در این چند روز دچار عذاب وجدان شده تا سرانجام تصمیم گرفته خودش را تسلیم کند. با اعتراف مرد جوان، سه مردی که با مقتول اختلاف داشتند و در روز جنایت همراه متهم بودند، تحت تعقیب پلیس قرار گرفتند و دستگیر شدند.

این افراد با انتقال به پلیس آگاهی بازجویی شدند و اظهارات متهم به قتل را تائید کردند.

دانیال پس از بازسازی صحنه جنایت روانه زندان بندرعباس شد و مدتی بعد در شعبه اول دادگاه کیفری استان هرمزگان با توجه به درخواست اولیای‌دم مبنی بر قصاص، محاکمه و به مرگ محکوم شد. با تائید حکم در دیوان عالی کشور و ارسال آن به واحد اجرای احکام دادگستری، شمارش معکوس برای اجرای حکم قصاص دانیال آغاز شد. او در حالی که با گذشت حدود سه سال از وقوع این جنایت در انتظار حکم قصاص بود و فکر نمی‌کرد اولیای‌دم از حق خود بگذرند و زندگی دوباره به او هدیه کنند با تلاشی که مددکاران زندان مرکزی بندرعباس و حسن مرسل‌پور، رئیس زندان بندرعباس انجام دادند در روز تولد امام رضا (ع ) مورد عفو خانواده مقتول قرار گرفت و از مجازات مرگ نجات یافت و زندگی به این محکوم اعدامی لبخندی دوباره زد.

بخشش برای رضای خداوند

پدر مقتول که با گذشت خود به دانیال زندگی دوباره‌ای بخشیده است در این باره به جام‌جم گفت: علی متاهل بود و یک پسر خردسال داشت که اکنون 11 ساله و تنها یادگار پسرم است. جنایت سه سال پیش رخ داد و از آن روز تا به حال هنوز نتوانسته‌ام مرگ پسرم را که دومین فرزندم بود، باور کنم. آن شب در تماس مردمی با خانه‌مان متوجه زخمی شدن پسرم شدم و همراه عروسم به بیمارستان رفتیم. او با شلیک گلوله زخمی شده و با مرگ دست و پنجه نرم می‌کرد. پزشکان خیلی تلاش کردند پسرم را نجات دهند، اما بی‌فایده بود و او به‌دلیل شدت خونریزی فوت کرد. زمانی که دانیال و چهار نفر از دوستانش بازداشت شدند، متوجه شدم که دانیال با شلیک گلوله پسرم را کشته است. من، عروسم و نوه‌ام که قیومیت آنها را به‌عهده داشتم در این سه سال در انتظار اجرای حکم بودیم و نمی‌خواستیم از تصمیمان کوتاه بیاییم.

وی خاطرنشان کرد: اوایل ماه رمضان امسال بود که مسئولان زندان مرکزی بندرعباس با من و خانواده‌ام ملاقات‌هایی داشتند و درباره گذشت و لذتی که در عفو است با ما حرف زدند. نمی‌دانستیم باید چه کنیم.

پدر داغدیده اضافه کرد: در روز تولد امام رضا (ع) ناگهان دلم ریخت. در میان دوراهی بخشش و قصاص مانده بودم. دو رکعت نماز خواندم و به حرف‌هایی که مسئولان زندان پیش از این به من گفته بودند، فکر کردم . من جانی به قاتل فرزندم نداده بودم که اکنون بخواهم آن را بگیرم. با خودم خیلی فکر کردم و تصمیم گرفتم او را ببخشم تا دیگر خانواده‌ای مثل من داغ و دوری فرزندش را تحمل نکند.

متهم: باورم نمی‌شود بخشیده شدم

دانیال زندگی جدید خود را مدیون پدر مقتول می‌داند که با گذشت خود به او فرصتی برای جبران گذشته داد. او پس از بخشش آزاد شد. اعدامی بخشیده شده در گفت‌وگویی با جام‌جم از روز قتل و کابوس‌های اعدام در زندان می‌گوید.

از روز حادثه بگو؟

چند روز پیش از جنایت یکی از دوستانم سلاحی به من داد تا برایش نگه دارم. با توجه به این‌که با هم رفیق بودیم، خواسته‌اش را پذیرفتم و سلاح را به‌طور امانت در خودرویم نگه داشتم. روز حادثه او همراه چند نفر دیگر از جمله جوان کشته شده ـ علی ـ سراغم آمد. تا آن لحظه نمی‌دانستم دوستانم با علی اختلاف مالی و قصد درگیری با وی را دارند. آنها داخل خودرویم مشاجره‌شان شد و بعد دوستم که سلاح را امانت داده بود از من خواست تا آن را به او پس بدهم. سلاح را به سمتش گرفتم که گلوله‌ای به سمت دوستم شلیک شد.

بعد چه شد؟

همدستانم او را کنار خیابان رها کردند و گریختند. من هم که از این وضع بشدت شوکه شده بودم، ترسیده و فرار کردم. چند روز بعد که متوجه مرگ مرد جوان شدم عذاب وجدان رهایم نکرد و خودم را به پلیس تسلیم کردم. خانواده‌ام باورشان نمی‌شد که به اتهام قتل بازداشت شده‌ام.

3 سال زندان چگونه گذشت؟

خیلی سخت. خدا بر سر دشمن آدم هم نیاورد. دوری از خانواده بدجوری کمرم را شکست. من تا چند روز قبل از بازداشت و زندانی شدن مثل یک مرد معمولی برای کسب روزی حلال برای خانواده‌ام تلاش می‌کردم و امروز مهر قاتل بر پیشانی‌ام خورده است. همه به من و خانواده‌ام نگاهی دیگر داشتند. من با این کار و اشتباهی که مرتکب شده بودم، آبرو، اعتبار و آرامش را از خودم و خانواده‌ام گرفتم. حتی در روزهایی که قرار بود پسرم به دنیا بیاید در کنار همسرم نبودم. روزها برایم بسختی می‌گذشت. بخصوص ماه‌های اول زندان. بعد از آن دیگر زمان و روزگار برایم یکسان شده بود. من در زمینه تعمیرات انواع خودرو فعالیت داشتم بنابراین تصمیم گرفتم در همین زمینه در زندان حرفه‌آموزی کنم.

تصور می‌کردی مجازاتت قصاص باشد؟

با شنیدن حکم قصاص دیگر کوچک‌ترین کورسوی امیدم نیز بسته شد. دیگر امیدی نداشتم که زنده بمانم. فقط از خدا می‌خواستم به خاطر فرزندان و همسرم، خانواده داغدیده مقتول از خطایم بگذرند. حکم قصاصم تائید شده بود و من در یک قدمی مرگ قرار داشتم. مسئولان زندان مرکزی بندرعباس و بویژه رئیس زندان آقای حسن مرسل‌پور وقتی متوجه پشیمانی من شدند برای کسب رضایت با خانواده مقتول گفت‌وگو کردند تا این‌که توانستند رضایت این خانواده را بگیرند. صمیمانه از آنها سپاسگزارم.

از روز بخشش بگو؟

روز تولد امام رضا (ع) به اتاق رئیس زندان رفتم و آنجا بود که متوجه شدم پدر مقتول مرا بخشیده است. با شنیدن این حرف شوکه شده بودم و فقط گریه می‌کردم. باورم نمی‌شد واقعا مرا بخشیده‌اند و بزودی می‌توانم از نزدیک با خانواده‌ام ملاقات کنم. بعد از سه سال دوری از آنها، فرزندانم را در آغوش بگیرم. آن شب غوغایی در سلولم برپا بود. همه برای آزادی‌ام خوشحال بودند. باورم نمی‌شد. احساس می‌کردم خواب می‌بینم. هنوز هم شرمنده خانواده مقتول هستم. امیدوارم لایق این همه بخشش و بزرگواری آنها باشم.

معصومه ملکی - حوادث

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها