درباره سریالی که مخالفان و موافقان زیادی داشت؛

گل و خار « شمعدونی»

سریال شمعدونی بیشترین ضربه را از کارگردانی و فیلمنامه ضعیف خورده است

خوب و بد و زشت سریال «شمعدونی»

1-‌ باید با سازندگان سریال شمعدونی این سوال اساسی را در میان گذاشت که مرادشان از خانواده، کدام نهاد و نظام اجتماعی است؟! اصلا تعریف‌شان از خانواده چیست؟
کد خبر: ۸۰۶۹۸۰
خوب و بد و زشت سریال «شمعدونی»

خانواده یعنی یک جمع چند نفره که کاری ندارند غیر از جر و بحث، دعوا و مرافعه و اره دادن و تیشه گرفتن؟ اصولا چه چیزی اعضای یک خانواده را دور هم جمع می‌کند و نگه می‌دارد؟ در این میان محبت، مهر و صفا چه جایگاهی دارد و چه نقشی را ایفا می‌کند؟ زن و شوهر فقط قرار است حال هم را بگیرند و یکدیگر را ضایع کنند؟ قرار است در یک جمع دوستانه یا خانوادگی فقط به دنبال بهانه‌ای باشند تا همسر خود را به باد انتقاد و حتی استهزا بگیرند؟ قرار است بیننده با دیدن خانواده‌های طراحی‌شده در سریال شمعدونی به چه چیزی برسد، چه بیاموزد و اگر قصد الگوبرداری داشت از چه الگو بگیرد؟ از مچ‌گیری‌های فرصت‌طالبانه؟ کل‌کل‌های کودکانه؟ ضایع کردن‌های بی‌رحمانه؟ زن و شوهرهایی که همه چیز در بساط رابطه‌شان یافت می‌شود الا عشق و محبت؟

2- پاسخ سوالات بالا شاید این باشد که چرخ طنز بر پایه همین غلوها می‌چرخد و در حالت و شرایط عادی که نمی‌توان مردم را خنداند. این دلیل موجهی نیست، قانع‌کننده هم نمی‌تواند باشد. چه کسی گفته که موقعیت‌های طنز فقط در یک محیط پر از بی‌احترامی و پرخاشگری پدید می‌آید؟ چرا این امکان وجود ندارد میان زن و شوهری که لزوما پاستوریزه و رسمی هم نیستند اما محبتی میانشان در جریان است و حس دوست داشتن را می‌توان در رفتار و کلام‌شان دید یک اتفاق طنز و خنده دار پیش بیاید؟ سریال خانه سبز را به یاد بیاورید، همسران را هم همچنین. میان زن و شوهرهای آن سریال‌ها موقعیت‌های کمیک زیادی پیش می‌آمد؛ سر به سر هم می‌گذاشتند، یکدیگر را اذیت می‌کردند، حتی اشک هم را درمی‌آوردند اما در نهایت بیننده به طور عینی و آشکار یک صمیمیت و محبت را در میانشان می‌دید و احساس می‌کرد. قرار نیست بی‌مهری و سردی و رفتارهای فاقد صمیمیت از الزامات پدیداری طنز باشد.

3- سریال شمعدونی از یک کاستی و معضل بزرگ رنج می‌برد که همان ضعف در شخصیت‌پردازی و قوام نیافتن کاراکترها است. شخصیت‌های اثر سروش صحت بشدت تک بعدی هستند و همه چیزشان رو است. حدس زدن حرکت بعدی‌شان برای بیننده خصوصا حالا که قسمت‌های زیادی از سریال پخش شده، کار دشواری به نظر نمی‌رسد. خیلی زود برای مخاطب دست‌یافتنی و تکراری و فاقد جاذبه‌های لازم شده‌اند.

حالا وظایف و کارکرد شخصیت‌ها کاملا مشخص است؛ عطا و هوشنگ برای هم توطئه‌های کودکانه می‌کنند، وظیفه اصلی زهره ماستمالی و جمع کردن حاشیه‌هاست، شیرین توی شکم دیگران می‌رود و خط و نشان می‌کشد، سعید یک موجود منفعل بی‌دست و پا است که هیچ ایده و نقشه‌ای برای حال و آینده‌اش ندارد، زیبا به طرز غلوشده‌ای فقط به ازدواج فکر می‌کند و همه اتفاقات اطرافش را هم براساس این تفکر تحلیل و تجزیه می‌‌کند، عرشیا بشدت بی‌ادب است و هر لحظه باید انتظار یک حاضرجوابی غیرقابل باور از او داشت و سایر شخصیت‌ها هم کم و بیش شامل همین قاعده کلی شده و از آن مستثنی نیستند. سادگی‌شان هم گاه به بلاهت و حتی سفاهت پهلو می‌زند، آنچنان که خود را در حد یک انسان خنگ و کودن تنزل می‌دهند. خلاصه همه‌چیز تحت‌تاثیر یک بزرگنمایی ناموجه است که کار طنز کردن هم نمی‌تواند توجیه خوبی برای آن باشد.

4- باید از ایمان صفا و سروش صحت به عنوان نویسندگان سریال شمعدونی پرسید که پیرنگ اصلی قصه‌ای که برای سریال‌شان تعریف کرده‌اند چیست؟ دعوای داماد و برادرزن؟ رابطه پدر با پسر جوانش؟ حساسیت یک زن بر نوع رفتارهای شوهرش که سابقه یک ازدواج ناموفق را دارد؟ قرار است فیلمنامه سریال بر پایه کدام قصه اصلی بچرخد و قصه‌های فرعی آن را تکمیل کنند؟ آیا دعوای کودکانه و بی‌دلیل میان یک داماد و برادرزن می‌تواند آن قدر جذابیت داشته باشد که یک سریال 90 قسمتی را سامان دهد و جلو ببرد؟! واقعا فیلمنامه‌نویس تا چه حد می‌تواند روی چنین روابط ساده و نه‌چندان پیچیده‌ای مانور دهد؟ نتیجه این می‌شود که شخصیت‌ها باید خود را به خنگی بزنند تا یک کنش ساده آنچنان کش بیاید که زمان سریال را پر کند. صحنه‌هایی که پدر خانواده می‌خواهد یک موضوع ساده را به پسر بیست و چندساله‌اش تفهیم کند به یاد بیاورید که فهماندن یک مساله دم‌دستی و پیش پا افتاده تا چند دقیقه طول می‌کشد و چقدر زمان می‌گیرد. همه اینها از این بابت است که قصه سریال جذابیت کافی را نداشته و نویسنده مجبور است برای پر کردن زمان، یک موضوع ساده را اینچنین کش بدهد که طبیعتا برای مخاطب هم جذاب نخواهد بود.

5- بر خلاف رویه مجموعه‌هایی که در چند ساله اخیر ساخته شده و تلاش کرده‌اند در حد توان نیم‌نگاهی هم به مشکلات معیشتی مردم داشته باشند، اما شمعدونی سریالِ انسان‌های فارغ و بی‌دغدغه مالی و اقتصادی است. شخصیت‌های این سریال همه نوع دغدغه‌ای دارند الا از نوع مالی‌اش.

هوشنگ آن‌گونه که در سریال نمایش داده می‌شود یک حسابدار جزء است و همسرش، زهره یک کارمند معمولی بانک. خانه و زندگی‌ای که برای این زوج ترسیم شده است اما با درآمد و عایدی‌شان هیچ تناسبی ندارد. برای بسیاری از بینندگان که در مقام مقایسه از جایگاه شغلی و موقعیت مالی بسیار بهتری نسبت به این زوج برخوردار هستند داشتن چنین خانه و اتومبیلی در حد یک رویا و آرزو است. آنچه مخاطب از همه تنگناهای مالی شخصیت‌های سریال شمعدونی می‌بیند تنها در پول کم آوردن پسر جوان خانواده برای قرض دادن به دوستانش خلاصه می‌شود و لاغیر.

6- انصاف نیست که فقط انتقاد کنیم. سروش صحت کارگردان شجاعی است، از این بابت که در کارهایش به بازیگرانی اعتماد می‌کند که کمتر در تلویزیون شناخته شده و به نوعی خاستگاه تئاتری دارند و عموما هم از این هنرپیشه‌ها بازی‌های خوبی می‌گیرد.

به عنوان مثال او در سریال «ساختمان پزشکان» به بازیگری همچون بهنام تشکر که از صحنه نمایش آمده بود اعتماد کرد و اتفاقا خیلی خوب هم جواب گرفت. یا از بازیگری به نام پژمان جمشیدی در سریال «پژمان» بازی فوق‌العاده گرفت و البته هنرپیشه دیگری را که دچار کلیشه و تکرار شده بود کاملا احیا کرد؛ سام درخشانی. صحت در شمعدونی اما از این امتیاز و خصیصه همیشگی‌اش هم فاصله گرفته است. حسن معجونی در تئاتر امروز اگر نگوییم قله لااقل یک وزنه است. این بازیگر قهار در سریال شمعدونی آن وسط‌ها چه می‌کند؟ چرا نقشش تا این حد منفعل و خنثی است؟ محمد نادری دیگر بازیگر اصلی سریال که اتفاقا او هم از تئاتر آمده چرا این قدر غلو شده و کاذب بازی می‌کند؟ رویا میرعلمی هم که خاستگاه تئاتری دارد و دارای سال‌ها سابقه بازی روی صحنه است چرا نوع بازی‌اش به تیپ نزدیک است؟ نگار عابدی هم که سال‌ها خاک صحنه را خورده بشدت در نقش یک زن تازه به دوران رسیده و عصبی تیپ‌سازی کرده است.

سروش صحت بر عکس رویه همیشگی و مالوفش، در شمعدونی نتوانسته بازی‌های پر قدرت و خوبی را از بازیگرانش بگیرد. گویا آنچنان که باید و شاید برای هدایت تیم بازیگری‌اش وقت نگذاشته و انرژی صرف نکرده است. بازیگران شمعدونی گویا در جلوی دوربین سرگردانند و کنترل و نظارتی بر بازی‌شان نیست. همه به نوعی به سوی تیپ‌سازی رفته‌اند؛ تیپ‌هایی نخ‌نما شده‌ای که دیگر جای کار زیادی ندارند و دست‌شان برای تماشاگر رو شده است.

7- سروش صحت کارگردان تازه‌‌کاری نیست و همین انتظارات را از او بالا می‌برد. شمعدونی اما به نسبت اثر قبلی‌اش پژمان، یک عقبگرد کامل و تمام‌عیار است. در نمایی کلی‌تر و بر عکس آنچه اغلب برای دیگر کارگردانان اتفاق می‌افتد صحت در حد فاصل مجموعه‌های ساختمان پزشکان تا شمعدونی سیر نزولی را پیموده است. کارهای او نه‌تنها قوت نگرفته که حتی ضعیف‌تر هم شده است.

سروش صحت وشمعدونی‌اش بیشترین ضربه را از فیلمنامه ضعیف و شخصیت‌پردازی شکننده خورده‌اند. دیگر دوره کل کل‌های کلیشه‌ای زن و شوهری و خواهری که وقت ازدواجش دیر شده و دلنگران است، گذشته است. مخاطب دیگر با این مسائل ارتباط برقرار نمی‌کند و سرگرم نمی‌شود. طرحی نو باید در انداخت برای ساخت مجموعه‌های شبانه طنز.

تاریخچه سریال

طرح سریال شمعدونی سال 92 به شبکه سه ارائه و پس از تصویب، مراحل پیش‌تولید آن از نیمه همان سال آغاز شد.

سروش صحت و ایمان صفایی همزمان با آغاز پیش‌تولید، نوشتن فیلمنامه سریال را آغاز کردند. ابتدا قرار بود شمعدونی در 30قسمت تولید شود، اما بعد تعداد قسمت‌های آن به 56قسمت افزایش یافت. تصویربرداری سریال شمعدونی از اواخر اسفندماه سال 92 آغاز و در دی‌ماه سال 93 به‌پایان رسید. پخش سریال شمعدونی از 5 اردیبهشت امسال به صورت هر شبی از شبکه سه آغاز شد و همچنان ادامه دارد.

محسن محمدی / گروه رادیو و تلویزیون

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
سید قاسم
Iran, Islamic Republic of
۱۷:۲۲ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۸
۰
۱
با سلام اقا تنها چیزی كه تو سریال ما دیدم بد اموزی بود واقعا كار های قبلی اقای صحت كجا این كارشون كجا خیییییییلی بد بود زشت.

نیازمندی ها