با شهرام شکیبا، طنزپرداز و مجری تلویزیون

فضای طنز مناسب نبود، به تلویزیون برگشتم

شهرام شکیبا را از چند سال پیش می‌شناسم؛ زمانی که در یکی از سایت‌های خبری همکار بودیم و روزهای کاری من با خواندن تازه‌ترین طنز منتشر شده از شکیبا آغاز می‌شد.
کد خبر: ۷۸۱۰۹۱
فضای طنز مناسب نبود، به تلویزیون برگشتم

برای بسیاری از علاقه‌مندان به ادبیات، شهرام شکیبا بیش از آن‌که مجری تلویزیون باشد یک طنزپرداز است، حتی اگر هفته‌ای چند روز در برنامه «خوبی از خودتونه» از شبکه دو به‌عنوان مجری حضور داشته باشد یا در جمع کارشناسان برنامه «کسب وکار» شبکه پنج، اداره مباحث مربوط به کارآفرینی را به عهده داشته باشد.

از قضا، سابقه شکیبا در اجرای برنامه‌های تلویزیونی کم نیست و تقریبا همیشه به موازات طنزنویسی برای مطبوعات و رادیو و تلویزیون، مجری رادیو و تلویزیون هم بوده است. حضور کمرنگ او در عرصه طنزنویسی مطبوعاتی و در عوض فعالیت متمرکز به‌عنوان مجری در برنامه‌های اقتصادی و اجتماعی بهانه‌ای شد برای گفت‌وگو با شهرام شکیبا که در ادامه می‌خوانید.

شما برای اهالی فرهنگ با عنوان طنزپرداز شناخته می‌شوید. چه اتفاقی افتاد که سر از اجرای تلویزیونی درآوردید و مجری تلویزیون شدید؟

این اتفاق تازه رخ نداده است. من از حدود 17 سال پیش مجری تلویزیون بوده و هستم. مدتی اجرا نمی‌کردم و وارد دنیای مطبوعات شدم تا این‌که دوباره چند وقتی است که به اجرا برگشته‌ام.

چطور شد دوباره به تلویزیون برگشتید؟

چون فضا اصلا برای طنزنویسی مناسب نیست. متاسفانه ظرفیت‌ پذیرش طنز برعکس چیزی که فکر می‌کردیم، در این دولت وجود ندارد.

ظرفیت نیست یا سوژه به اندازه قبل وجود ندارد؟

قطعا همیشه برای طنزنویسی سوژه پیدا می‌شود، اما به دلیل شرایط نامناسب کاری در طنزنویسی برای مطبوعات به اجرای تلویزیونی برگشتم.

شرایط اجرای تلویزیونی چطور است؟

به هر حال از طنزنویسی بهتر است. همه ما به شغلی برای امرار معاش نیاز داریم و در حال حاضر شغل من اجرای تلویزیونی است.

برنامه‌هایی که قبل از فعالیت مطبوعاتی در تلویزیون اجرا می‌کردید، چه بود؟

برنامه‌های زیادی اجرا کرده‌ام. دو سال و نیم برنامه صبحگاهی شبکه جام‌جم را اجرا کردم. شش ماه برنامه صبحگاهی شبکه قرآن، دو سال برنامه نیاز شبانه در شبکه یک، هفته‌ای یک روز برنامه تا مهر، حدود هفت ماه برنامه صبحگاهی شبکه دو، ویژه‌برنامه ماه رمضان، جشن رمضان در شبکه پنج و بسیاری برنامه‌های دیگر را اجرا کرده‌ام. در مجموع بیش از صدها هزار دقیقه برنامه زنده در تلویزیون داشته‌ام.

ولی هیچ کدام از این برنامه‌ها باعث نشد مخاطب خیلی شما را بشناسد!

من هم مثل همه آدم‌ها تلاش کرده‌ام در طول زمان کارم را رشد بدهم و حتی سال‌هایی که از اجرا دور بودم اجازه ندادم مطالعه و بخصوص فکر کردن و تحلیل درباره اجرا را از دست بدهم.

درواقع شهرام شکیبای مجری را همیشه آماده به کار نگه داشتید تا به این دوره رسیدید؟

بله. همان زمانی که در مطبوعات فعال بودم و طنز می‌نوشتم، در تلویزیون هم برنامه‌های جسته گریخته‌ای داشتم. یک ماه برنامه ماه رمضان را با امیرحسین مدرس اجرا کردم و برنامه‌های متعدد دیگری که شاید دیده باشید.

ولی با همه اینها تا قبل از قند پهلو خیلی معروف نشدید.

نمی‌دانم این را باید مردم بگویند، اما می‌دانم که مردم برنامه قند پهلو را دوست داشتند.

فکر می‌کنم بیشتر از هر چیز با برنامه قند پهلو شناخته شده‌اید و آن هم به این دلیل که بیش از هر برنامه‌ دیگری ، سر جای خودتان بودید و به‌عنوان مجری داشتید یک برنامه طنز ادبی را اجرا می‌کردید.

شاید همین‌طور باشد که شما می‌گویید. راستش سال‌ها بود که در رادیو و تلویزیون کار می‌کردم و حتی برخی مسئولان تلویزیون هم نمی‌دانستند شهرام شکیبای مجری همان شهرام شکیبای طنزنویس است. گاهی شده بود از من می‌خواستند بروم شهرام شکیبای طنزنویس را پیدا کنم در حالی که در همان سال‌ها برای برنامه‌های تلویزیونی هم متن می‌نوشتم، اما عده‌ای نمی‌دانستند کسی که این متن‌ها را می‌نویسد همان شهرام شکیبایی است که برنامه اجرا می‌کند. شاید یکی از دلایلی که من فرصت اجرای برنامه‌های مرتبط با توانایی خودم را پیدا نکردم، همین مساله بود و برنامه قند پهلو فرصتی بود که من می‌توانستم از مطالعات و داشته‌هایم در حوزه ادبیات و طنز در اجرای یک برنامه تلویزیونی استفاده کنم و سیر مطالعاتی‌ام را نمایش بدهم.

اگر اشتباه نکنم رشته تحصیلی شما ادبیات فارسی بوده است. قصد ندارید یک مجری تخصصی باشید و صرفا برنامه‌های ادبی و طنز اجرا کنید؟

بله، من در رشته ادبیات فارسی درس خوانده و دست‌کم از سال 68 به صورت مداوم، پیوسته و دقیق در فضای ادبیات تنفس و کار کرده‌ام و سال‌ها پیش از آن هم شاعری را شروع کرده بودم.

من در حوزه هنری از شاگردان علی معلم بودم، در دفتر شعر جوان در محضر استادانی چون قیصر امین‌پور، سیدحسن حسینی و ساعد باقری نشسته‌ام، اما مساله این است که باید در زمینه ادبیات برنامه‌هایی تولید شود که من به‌عنوان مجری بتوانم آنها را اجرا کنم. متاسفانه گروه‌های ادب و هنر در سال‌های اخیر کم‌کار شده بودند و برنامه‌های ادبی تولید نمی‌شد.

در این سال‌ها گروه‌های ادب و هنر شبکه‌های تلویزیون بیشتر به شاخه‌های دیگر هنر مثلا به سینما پرداختند که همیشه مخاطب بیشتری داشته است. این‌که یک فترت در رابطه مردم با ادبیات به وجود آمده هم به این بر‌می‌گردد که تلویزیون در ساخت برنامه‌های ادبی کم‌کاری می‌کرد. البته در این سال‌ها برنامه‌هایی درباره ادبیات ساخته شده، اما یا به جنبه‌های سرگرم‌کننده ادبیات پرداخته یا برای عامه مردم جذاب نبودند و فقط برای اهالی ادبیات اهمیت داشتند که آنها هم ترجیح می‌دادند به سرچشمه اصلی ادبیات که همان کتاب‌های ادبی است، متوسل شوند تا این‌که ادبیات را از تلویزیون بگیرند.

متاسفانه در یکی از شوراهای تلویزیونی که من هم مدت کوتاهی در آن حضور داشتم، این مساله بررسی شده بود و اعضای این شورا هم عقیده داشتند برنامه‌های ادبی در سال‌های گذشته در تلویزیون ساخته نشده و برنامه‌هایی که ساخته شده بیشتر وجوه سرگرمی داشته است؛ برنامه‌هایی مثل قند پهلو و مشاعره مربوط به ادبیات بوده اما ادبیات محض نیست.

اگر برنامه‌ ادبی ساخته شود، ترجیح می‌دهید یک مجری تخصصی باشید؟

قطعا همین‌طور است، اما وقتی برنامه‌ای نیست من هم نمی‌توانم بیکار بمانم و بالاجبار به برنامه‌های اجتماعی رو می‌آورم.

و البته اقتصادی. این روزها برنامه کسب و کار با اجرای شما از شبکه پنج به نمایش در‌می‌آید.

داستان این برنامه جداست. برنامه کسب و کار قریب به دو سال و نیم پیش ضبط شده و مربوط به حالا نیست. آن زمان هنوز برنامه ادبیاتی نداشتیم و ضبط برنامه قندپهلو آغاز نشده بود. کاری نداشتم و این برنامه به من پیشنهاد شد و من هم پذیرفتم.

درآمدن از پوسته طنازی و اجرای برنامه‌های اقتصادی و اجتماعی کار سختی نیست؟

به هر حال کار همین است. شما وقتی راننده تاکسی باشید آدم‌های مختلفی سوار تاکسی شما می‌شوند. یک تصویربردار هم ممکن است برنامه‌های متعددی را ضبط کند. نمی‌شود خیلی تقسیم‌بندی کرد. وقتی کار نباشد باید هر کاری که از دستمان بر‌می‌آید، انجام بدهیم.

تصویربردار باید درباره چیزهایی اطلاعات و تبحر داشته باشد که ربطی به محتوای اثر ندارد، اما مجری کاملا با محتوا درگیر است.

به‌عنوان مجری با تکنیک‌های این کار آشنا هستم و در ضمن برنامه‌هایی مانند کسب و کار نویسنده دارد و نویسنده‌‌ها به ما کمک می‌کنند تا به‌عنوان مجری کارمان را درست انجام بدهیم.

فکر نمی‌کنید حالا که در زمینه ادبیات تحصیل و تجربه دارید بهتر است در همین زمینه فعالیت کنید؟

من فکر می‌کنم بهتر است ما به جای دیگران تصمیم نگیریم. دوستان خبرنگار تمایل دارند به جای دیگران تصمیم بگیرند و عادت دارند که آدم‌ها را خط‌کشی کنند و دسته‌بندی‌هایی ارائه بدهند و بگویند بهتر است هر کسی در چه زمینه‌ای فعالیت کند، اما به نظرم بهتر این است که آدم پول داشته باشد و بتواند غذا بخرد. من مثل هر کس دیگری برای این‌که بتوانم زندگی کنم باید کار کنم؛ گاهی ممکن است کاری انجام بدهم که دوستش دارم و گاهی ممکن است کاری انجام بدهم که دوستش ندارم.

از طرف همه خبرنگاران اجازه‌ای به من داده نشده که در این‌باره حرف بزنم، اما درباره خودم می‌توانم بگویم که این خط‌کشی‌ها و دسته‌بندی‌ها برآمده از تمایل به ایجاد شرایط مطلوب است؛ شرایطی که هر کسی سر جای خودش باشد و بهترین کارایی را داشته باشد.

خانم پیشنهاد می‌کنم به تاکسی تلفنی‌های محله‌تان سری بزنید و ببینید 80 درصد از رانندگان این آژانس‌ها کسانی هستند که در دانشگاه‌ها تحصیلات تخصصی داشته‌اند، اما به خاطر معاش مجبور هستند رانندگی کنند.

بله و بسیاری از آنها هم صاحب کارخانه و بنگاه‌های کوچک و بزرگ اقتصادی بوده و ورشکسته شده‌اند.

همه اینها شرایط زندگی است که گاهی آدم را به کارهایی وادار می‌کند که شاید خیلی دوستشان نداشته باشد. من هم دقیقا دچار این ماجرا هستم؛ مانند خیلی‌های دیگر.

و چه حسی دارید؟

هیچ! کار می‌کنم مثل کارگری که در یک کارخانه کار می‌کند. من به صورت کاملا مکانیکی کارم را انجام می‌دهم.

کسی که با شعر و ادبیات سر و کار داشته باشد، احساس قوی‌تری دارد و حذف کردن این احساس کار ساده‌ای نیست.

به هر حال زندگی به همه ما یاد می‌دهد که این کار را انجام بدهیم. برای من مساله‌ای نیست.

دوست دارم بدانم با این اوصاف می‌توانید برای کار و آینده برنامه‌ریزی هم داشته باشید؟

برنامه‌ریزی یعنی چه؟

یعنی این‌که تصمیم بگیرید به‌عنوان یک طنزپرداز شناخته بشوید و تمرکز بیشتری روی این بخش از حرفه خودتان داشته باشید یا مثلا به‌عنوان یک مجری موفق شناخته بشوید.

خانم در کشور ما رئیس‌جمهورها هم بیشتر از چهار سال نمی‌توانند برنامه‌ریزی داشته باشند وای به حال مردم عادی و معمولی مثل من. تنها کاری که می‌توانم بکنم این است که خط مطالعاتی خودم را ادامه بدهم. به خاطر علایقم کار می‌کنم، می‌نویسم و الان هم مشغول کار‌هایی هستم که برایم اهمیت دارد.

می‌توانید بگویید چیزهایی که می‌نویسید چیست؟

در حال نگارش تاریخ شعر طنز فارسی هستم.

چند وقت است که این کار را شروع کرده‌اید؟

تقریبا از شش ماه پیش و تا دو یا دو سال و نیم دیگر طول می‌کشد.

با هیچ ناشری درباره آن صبحت کرده یا قرارداد بسته‌اید؟

نه. پیشنهادی داشتم اما من قبول نکردم چون اگر قراردادی درکار می‌بود، ملزم می‌شدم که کارم را تا زمان مشخصی به اتمام برسانم، ولی نوشتن این کتاب کار فراخی است که نمی‌توان آن را به زمان مشخصی محدود کرد.

چیز دیگری هم هست؟

علاوه بر این کتاب، مشغول گردآوری مجموعه یادداشت‌هایم هستم و یک مجموعه دیگری هم می‌نویسم که بهتر است این یکی را لو ندهم.

چرا؛ یعنی این یکی از نگارش تاریخ شعر طنز فارسی اهمیت بیشتری دارد؟

برای خود من مهم است و ترجیج می‌دهم کار خودم را انجام بدهم. البته در کنار اینها همیشه درگیری‌هایی هست که وقت آدم را می‌گیرد.

مثلا؟

جایی در جلسه داوری شعر طنز به سازمانی اشاره کردم و گفتم که عملکردش در زمینه شعر طنز مناسب نبوده است و حالا باید به صورت قانونی برای این اظهار نظرم درباره یک سازمان فرهنگی، دفاعیه ارائه کنم. البته چون احضاریه‌ام تلفنی بوده نه به صورت مکتوب، نمی‌توانم آن را در اختیار رسانه‌ها و مطبوعات قرار بدهم. به نظر شما در چنین شرایطی می‌توان طنز نوشت؟ متاسفانه اصلا فضا را برای کار طنز مناسب نمی‌بینم. طرح‌های گوناگونی درباره طنز ارائه کرده‌ام، اما همه این ایده‌ها بایکوت شده است.

این مساله شخصی است یا درباره همه طنزنویسان صدق می‌کند؟

نمی‌دانم من فقط درباره خودم می‌توانم نظر بدهم و بگویم در این روزگار نمی‌توانم کار بکنم.

خب انگار در زمینه ادبیات و طنز همچنان فعال هستید، حتی اگر الان صدایی از آن شنیده نشود. درباره اجرای تلویزیونی چطور؟ مسیر خاصی را در این حوزه دنبال می‌کنید یا قصد دارید به هر پیشنهادی که در این‌باره بود جواب بدهید؟

خیلی سخت نمی‌گیرم، اما به صورت طبیعی قدری هم گزینشی عمل می‌کنم. البته تاکید می‌کنم برنامه کسب و کار داستان متفاوتی دارد؛ من زمانی اجرای این برنامه را پذیرفتم که مدت مدیدی بیکار بودم، اما برنامه خوبی از خودتونه را به این دلیل پذیرفتم که من مجری موظف شبکه دو هستم و در تقسیم‌بندی‌هایی که صورت گرفته باید در اختیار شبکه دو باشم. از میان برنامه‌های شبکه دو، این برنامه برای من مناسب‌تر بود و فضای برنامه را هم دوست داشتم.

باتوجه به این‌که حالا اجرای برنامه‌های تلویزیونی پررنگ‌تر از دیگر فعالیت‌های شما شده، فکر نمی‌کنید بهتر است روی بیان و طرز ادای برخی حروف کار کنید؟

نه، در جامعه آدم‌هایی هستند که این‌طوری حرف می‌زنند. ضمن این‌که این مساله خدادادی است و من اولین بار که از سوی داریوش کاردان به رادیو دعوت شدم، از ایشان خواستم به من وقت بدهند تا این چیزی را که به‌عنوان ایراد گفتاری محسوب می‌شود ترمیم کنم، اما آقای کاردان گفتند تو این مساله را به شکل ایراد نبین، آن را یک ویژگی بدان که تو را از دیگر گویندگان متمایز می‌کند.

اجرا در تلویزیون چقدر روی ظاهرتان تاثیر داشته است؟ بالاخره کسی که در مقابل میلیون‌ها نفر ظاهر می‌شود باید بیشتر به ظاهر خودش توجه داشته باشد.

خیلی فرقی نکرده‌ام. همان‌طوری هستم که همیشه بوده‌ام. دست کم شما که همکار من بوده‌اید می‌دانید که خیلی عوض نشده‌ام.

همیشه مرتب بوده‌اید؛ فقط در یک دوره‌ای موهایتان بلند بود.

بله. البته قبل از این‌که قرار باشد در تلویزیون اجرا داشته باشم، موهایم را کوتاه کردم چون خودم خسته شده بودم. (می‌خندد) بجز این مشکل دیگری نداشتم.

وقتی مجری نباشید مجبور نیستید همیشه مرتب باشید، لباس‌های خوب بپوشید و...

من همیشه سعی کرده‌ام مرتب باشم. به هر حال طبیعی است که نمی‌شود شلخته و نامرتب در مقابل دوربین تلویزیون قرار گرفت. به نظرم مرتب بودن از ویژگی‌های هر آدم مسلمان و متمدنی است.

در جستجوهایم درباره شما به سایتی به نام شکیبا و مردم رسیدم. این سایت متعلق به شماست؟

من در اینترنت و فضای مجازی هیچ صفحه‌ای با هیچ عنوانی ندارم. سایت شکیبا و مردم را همکارانم ایجاد کرده‌ و مدت‌هاست در آن مطلبی قرار نداده‌اند. من به‌عنوان یک نویسنده حرفه‌ای همیشه از مجانی نوشتن گریزان هستم و سعی می‌کنم اگر قرار است برای دل خودم یا مخاطبان خودم بنویسم، وقتم را به نوشتن داستان اختصاص بدهم. کاری که نمی‌خواستم آن را لو بدهم مجموعه داستانی است که در حال نوشتنش هستم.

چرا داستان طنز را برای نوشتن انتخاب کرده‌اید و چرا نمی‌خواستید لو بدهید؟

راستش دیدم شعر طنز آنقدر لوث شده که خیلی‌ها برای نامی و نانی که در آن هست به سراغش می‌روند. بنابراین من ترجیح دادم دیگر شعر طنز ننویسم در حالی که جزو اولین کسانی بودم که 17 سال پیش در هفته‌نامه مهر شروع به نوشتن شعر طنز کردم و به صورت هفتگی و منظم شعر طنز می‌نوشتم. همچنین اولین مجری برنامه در حلقه رندان بوده و در طراحی و اجرای این برنامه دستیار و همراه آقای زرویی بودم.

با همه اینها تصمیم گرفته‌ام دیگر شعر طنز ننویسم، چون خیلی‌ها وارد این میدان شده‌اند و اشعار ضعیفی تحت عنوان شعر طنز به مردم ارائه می‌کنند. مخاطب هم انگار همین را می‌خواهد و شرایط به سمتی رفته که همه به سمت فکاهه حرکت کرده‌اند، اما چون برای من ذات طنز اهمیت دارد به نوشتن داستان طنز روی آورده‌ام.

منظورتان از این‌که مخاطب همین را می‌خواهد چیست؟ فکر نمی‌کنید وقتی عرضه شعر طنز محدود شود، سلیقه مردم به سمت فکاهه می‌رود؟

به نظرم عامه مردم ذوق طنز‌پردازان را به سمت فکاهه سوق داده‌اند. متاسفانه تعداد جلساتی که این شعرا دعوت می‌شوند و خندیدن در لحظه، معیار موفقیت این دوستان شده است. به همین دلیل برخی طنزپردازان هم سعی کرده‌اند آثاری بنویسند که در لحظه مردم را بخنداند، اما خنداندن در لحظه معیار دقیقی نیست و تعریف کاملی برای طنز محسوب نمی‌شود. برای همین من ترجیح می‌دهم اگر قرار است در زمینه طنز کاری انجام بدهم، داستان بنویسم. داستان‌های کوتاه طنز را برای ماهنامه‌ سه نقطه و هفته‌‌نامه کرگدن می‌نویسم و شاید بعدها در قالب یک مجموعه طنز ارائه شود.

چرا از همان ابتدا در قالب یک کتاب آنها را منتشر نمی‌کنید؟

ترجیح می‌دهم کاری کنم که بزرگ‌ترین طنزپرداز عالم می‌کرد؛ چخوف هم داستان‌هایش را برای مطبوعات نوشت، اما بعدها همین آثار به‌عنوان مهم‌ترین داستان‌های طنز تاریخ شناخته شد. امیدوارم من در همین زمینه بتوانم به شکل فنی و حرفه‌ای کار کنم و بعد از این یک داستان‌نویس طنز باشم.

آذر مهاجر ‌/‌ گروه رادیو و تلویزیون

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها