محمد نظری طرفدار استفاده از مجریان متخصص در برنامههای تلویزیونی است. آقای مجری چهل و چهار ساله ـ که البته دکتر دامپزشک هم بوده و است ـ متانت و وقار را چاشنی اجرایش کرده است، بیتعارف و به دور از هر گونه تملق و چرب زبانی. او که به عنوان مجری برتر تلویزیون هم شناخته شده، میگوید برنامه مطبوعش - به خانه برمیگردیم - برایش یک برند و نشانه است و هویتبخشی دوطرفه میانشان برقرار شده. نظری تاکید دارد خود و همکارانش باید نسبت به مردم تواضع داشته باشند و از بالا به مخاطب نگاه نکنند. او 17 سال است برنامه به خانه برمیگردیم را اجرا میکند.
آقای نظری، چرا مجری شدید؟
نمیدانم بگویم اشتباه روزگار بود یا اشتباه خودم.
البته میدانم که معمولا سوال میکنند چگونه مجری شدید، اما خواستم بپرسم اصولا بر چه اساسی اجرا را به عنوان یک شغل انتخاب کردید؟
ورودم به تلویزیون و بعد رادیو به بهانه یک آزمون بود در معاونت سیاسی تلویزیون برای گزینش گوینده خبر آزمون برگزار کردند. 4000 داوطلب در این آزمون شرکت کرده بودند که 13 نفر انتخاب شدیم. من بودم و مرتضی حیدری و دوستان دیگری که البته خیلیهایشان ماندگار نشدند. در واقع خیلی تصادفی و از طریق یک آزمون به معاونت سیما آمدم. ابتدا تصادف بود، اما بعد برای آن که ماندگار شوم و جایگاه ثابتی پیدا کنم خیلی تلاش کردم و مجبور شدم از خیلی چیزها ازجمله موقعیت کاریام بگذرم. به این ترتیب بود که مجری تلویزیون شدم.
مجریگری جزو علایق شخصی و قلبیتان بود؟
البته، وگرنه طبیعی است که نمیتوانستم 20 سال در این حرفه بمانم. البته فضایی که ما در آن وارد تلویزیون و رادیو شدیم، متفاوت بود و لااقل از این روزها خیلی بهتر به نظر میرسید. شاید آن ایام روزهای بهتری بود برای تلویزیون.
با توجه به علاقهتان به کار اجرا چرا یک رشته کاملا متمایز را برای تحصیل انتخاب کردید؟
همین است که گفتم نمیدانم اشتباه کردهام یا کارم درست بوده است. کار تلویزیون به گونهای است که نمیتوان به صورت تفننی به آن نگاه کرد. اگر واقعا بخواهی در این عرصه بمانی باید تمام وقتت را صرف کنی. من به معنای واقعی از کار اصلیام باز ماندم. الان احساس میکنم اگر تا این حد فشرده وارد تلویزیون نمیشدم و در کار تخصصی خودم مانده بودم برایم بهتر بود، اما گاهی اوقات علاقه باعث کارهایی میشود که دیگر خیلی دست خود انسان نیست.
ابتدا از تفسیر خبر شروع کردید و بعد برنامههای سیاسی و در نهایت به به خانه برمیگردیم رسیدید و ماندگار هم شدید.
درست زمانی که مجریان تلویزیونی باید هر کدام نامشان با یک شبکه ثبت میشد، برنامه به خانه برمیگردیم در حال شکلگیری در شبکه تهران بود. به پیشنهاد مدیر شبکه تهران مجری این برنامه شدم و در حال حاضر 16، 17 سال است که کار اجرا بهعهده من است.
جاذبههای اجرا در یک برنامه خانواده محور آنقدر هست که برای سالها ماندگارتان کرده باشد؟
بله. من موافق مجریان تخصصی هستم تا عمومی. سالهاست این شعار را میدهم. باورم این است که تنوع موجود در یک برنامه خانوادهمحور به نسبت دیگر برنامههای گروه اجتماعی باعث میشود مجری گستره وسیعی از اطلاعات را به دست بیاورد، البته به شرطی که سطح آگاهیهای عمومی خودش هم پایین نباشد و بتواند خود را با داشتههایی که از مهمانان برنامه میگیرد وفق دهد.
علت وفاداریتان به برنامه به خانه برمیگردیم؟
این برنامه برای من یک نشانه و برند است. تقریبا بخش عمدهای از مخاطبان، برنامه را با نام من میشناسند. به باور موسس برنامه، قدمت من از همه تهیهکنندگانش بیشتر است. ترجیح دادم به جای آن که از این شاخه به آن شاخه بپرم با این برنامه خودم را ماندگار کنم. شبیه همان کاری که هرمز شجاعی مهر کرد یا عادل فردوسیپور. من هم وقتی احساس کردم ورودم به شبکه تهران و مطرح شدنم با این برنامه خیلی پررنگ شد ترجیح دادم تا جایی که امکان دارد حاشیهها را کم کنم و با به خانه برمیگردیم بمانم. درست است ضرر مالی زیادی از این بابت دیده و تنوع کاری زیادی نداشتهام، اما نام و سابقه برنامه خیلی برایم اهمیت داشته است.
در این سالها پیشنهادات دیگری هم داشتهاید؟
بله، قبلا در شبکه آموزش و حالا هم شبکه سلامت، اما اجرا در این برنامهها را منوط میکنم به رای تهیهکننده برنامه و مدیران شبکه که مجوز موردی بدهند. اگر هم قرار باشد اولویتبندی کنند و شرط بگذارند که یا آن برنامه یا به خانه برمیگردیم، ترجیح میدهم در برنامه خودم بمانم.
اگر پیشنهادهای اجرا در یک برنامه طنز را به شما بدهند خواهید پذیرفت؟
نه، ترجیح میدهم این کار را نکنم.
چند سال است مجری برنامه به خانه برمیگردیم هستید. چه میکنید تا اجرا و حتی چهرهتان برای بیننده ملالآور و خستهکننده نشود؟
متاسفانه این اتفاق دارد میافتد. شاید در دو سال اخیر آفت تکرار گریبان اکثر مجریان ما را گرفته باشد. دلیل اصلیاش شاید در این است که این مسائل برای بعضی مدیران خیلی تفاوتی نداشت، یعنی اصلا برایشان فرق نمیکرد کار تو خوب است یا بد. این ماجرا با مشارکتی شدن برنامهها پررنگتر هم شد. مجریان عملا عاملی برای پولسازی برنامهها شدند. سوال شما بیشتر به ماندگاری یک مجری بازمیگردد. یک مجری باید هر روز خودش را از لحاظ ذهنی، فکری و دانشی تازه نگه دارد. تا جایی که من میدانم بسیاری از مجریان خوشنام تلاش میکنند دچار یکنواختی نشوند. حداقل هر روز کتابی را در دست داشته باشند و مطلب تازهای را به بیننده منتقل کنند. این تلاشها البته شاید خیلی پررنگ نباشد، اما ارزشمند است.
برنامههای اجتماعی تنوع زیادی دارد. فقط قرار است در خانوادگیها حضور داشته باشید؟
مدیران گروه اجتماعی شبکه تهران در 17 سال گذشته بر این باور بودند که مجری یک برنامه خاص لزومی ندارد در برنامه دیگری باشد. شاید این توجیه غیرعادلانه بوده باشد، اما از یک جهت من آن را پذیرفتهام. خیلی هم از این بابت آزار نمیبینم که به طور همزمان در دو یا سه برنامه نیستم. ترجیح میدهم در یک برنامه حضور داشته باشم، اما زمانی که بیرون میروم مردم مرا به اسم برنامهام صدا بزنند. گاهی پیش آمده که فردی با موقعیت اجتماعی ویژه به من میگوید آقای نظری من برنامه شما را نمیبینم، اما همسرم هر روز تماشا میکند. این برایم خیلی ارزش دارد. نه این که من به برنامه هویت داده باشم، بلکه هویت ما یکی شده است.
صدا و سیما تا چه میزان به مجریان متخصص نیاز دارد؟
صددرصد. اگر تلویزیون میخواهد با شبکههای ماهوارهای رقابت کند باید برود به سمت و سوی استفاده از مجریانی که در یک رشته تخصصی کار میکنند. چنین مجریانی پس از چند سال آنقدر در موضوع برنامه ورزیده و خبره میشوند که میتوانند در نقش کارشناس ظاهر شوند. متاسفانه در چند سال گذشته مجریان جوان زیادی آمدهاند که خیلی خام هستند و باور دارند که میتوانند یکشبه ره صد ساله بروند. تاسفم از بابت حضور آنها نیست بلکه از طرز تفکرشان است. به همین علت هرازگاهی اتفاقات خاصی برای آنها میافتد و اخبارش هم به بیرون درز میکند. این خیلی خوشایند نیست. من در سال 74 که وارد رادیو شدم فقط برای این که پشت میکروفن قرار بگیرم و بگویم «اینجا تهران است صدای جمهوری اسلامی ایران» نزدیک به شش هفت ماه منتظر ماندم. به طور طبیعی وقتی چنین روالی برقرار است مجری هم حاشیه امنیت ندارد و با دلنگرانی و دقت کارش را روی آنتن میبرد، نه با بیتوجهی.
مهمترین ویژگی و شاخصه یک مجری موفق از نگاه شما؟
ادب و تواضع او نسبت به مردم. بشدت با همکارانی که از بالا به مردم نگاه میکنند مشکل دارم. معتقدم یک مجری باید تواضع داشته باشد؛ هم نسبت به همکارانش و هم به مردم. برخورد بعضی از همکاران را که میبینم واقعا متاسف میشوم. به نظرم یک مجری حتی اگر در خیابان با انتقاد تند هم مواجه شود باید سرش را بیندازد پایین و بعد با یک لبخند عذرخواهی کند و بگذرد، چراکه این موقعیت را پذیرفته و با آن کنار آمده است.
متاسفانه بعضی مجریان این روزها فرصت صحبت را به مهمان خود نمیدهند یا او را به گوشهای برده و حسابی میکوبند.
دقیقا همین گونه است که شما میگویید. برای این که میخواهند یکشبه ره صد ساله بروند.
برای همیشه مجری خواهید ماند؟
نمیدانم. این دست من نیست، اما فکر میکنم اگر همهچیز دست خودم باشد ترجیح میدهم که بمانم.
ممکن است روزی شغلی مرتبط با رشته تحصیلیتان انتخاب کنید؟
بله، هیچ بعید نیست.
اینها با هم تناقض ندارد؟
خب چرا. راستش ترجیح میدهم تا روزی که عذری برایم نیاوردهاند در کار اجرا بمانم.
پس از سالها اجرا در برنامه به خانه برمیگردیم آشپزیتان بهتر نشده است؟
من قبل از این برنامه هم آشپزی میکردم، چرا که زندگی مجردی زیادی داشتم. دستپختم هم خیلی خوب بود، اتفاقا این آشپزهای متفرقه دستپختم را خراب کردهاند.
اضافه وزن چطور، پیدا نکردهاید؟ میبینم که به غذاها ناخنک میزنید.
(میخندد) ناخنک هم میزنم، اما سعی میکنم کنترلش کنم.
محسن محمدی / گروه رادیو و تلویزیون
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد